آقا و خانم سنگی
آقا و خانم سنگی یک مجموعه تلویزیونی طنز به کارگردانی شاهد احمدلو از شنبه ۱۴ شهریور ماه ۱۳۹۴ ساعت ۲۱ از شبکه سه پخش شد.[1]
این سریال به نویسندگی علیرضا مسعودی و امین حسینیون در ۲۶ قسمت ۴۵ دقیقهای به تهیهکنندگی فرید شبخیز تولید شدهاست.
خبر دیگر دربارهٔ این مجموعه تلویزیونی تغییر نام آن از «زشت و زشتتر» به «آقا و خانم سنگی» است.[2]
آقا و خانم سنگی | |
---|---|
نویسنده | علیرضا مسعودی امین حسینیون |
کارگردان | شاهد احمدلو |
بازیگران | کامبیز دیرباز حسین سلیمانی شراره دولتآبادی حدیثه تهرانی هومن حاجی عبداللهی علیرضا جعفری یاسمینا باهر عباس جمشیدی فر مهدی ماهانی رضا رویگری سعیده عرب مرجان شکوفکی بهزاد رحیم خانی هومن برقنورد غلامرضا نیکخواه حسین عابدینی شهرام قائدی گیتی معینی نبی الله پیرهادی مرضیه صدرایی سوسن پرور داریوش سلیمی مجید شهریاری عباس محبوب ثمیلا شفیعی ماهان عبدی کامران حسین زاده بیژن پیشدادی |
کشور سازنده | ایران |
زبان اصلی | فارسی |
تولید | |
تهیهکننده | فرید شبخیز |
پخش | |
شبکهٔ اصلی | شبکه ۳ سیما |
انتشار اولیه | ۱۳۹۴ |
بازیگران
- کامبیز دیرباز سعید برادر شیرین،ساناز،سحر
- علیرضا جعفری احسان پسر جمشید و بتول عاشق سحر
- غلامرضا نیکخواه مربی ورزش احسان
- عباس جمشیدی فر کمال دوست سعید
- حسین سلیمانی آدم سابق شکوهی
- شراره دولتآبادی مادر سحر ،ساناز،شیرین،سعید
- سوسن پرور ساناز ، خواهر شیرین و سعید وسحر
- هومن حاجی عبداللهی صابر دوست احسان
- شهرام قائدی ابراهیم ماجدی
- یاسمینا باهر سحر
- نبی الله پیرهادی
- حدیثه تهرانی شیرین
- رضا رویگری مصطفی پدر سحر ،شیرین،ساناز،سعید
- حسین عابدینی
- مجید شهریاری جمشید سنگی پدر احسان
- ماهان عبدی
- سعیده عرب
- ساقی زینتی
- بهزاد رحیم خانی
- گیتی معینی
- بیژن پیشدادی سهراب
- مرضیه صدرایی
- هومن برقنورد شکوهی(کلاه بردار)
- کامران حسین زاده
- مهدی ماهانی
- ثمیلا شفیعی
خلاصه داستان
سعید سنگی باغچه ای را که پدرش به نیت هزینه ازدواج سه خواهرش کنار گذاشته را فروخته و مزرعهٔ شترمرغ راه انداختهاست. غافل از اینکه نوه عموی جوانشان احسان سنگی، عاشق سحر خواهر کوچکتر سعید شدهاست. نیت احسان برای ازدواج با سحر همزمان میشود با از دست رفتن مزرعه در اثر یک کلاهبرداری بزرگ. سعید شرطهایی برای ازدواج احسان و سحر میگذارد که تن هر بیدی را میلرزاند. اما احسان سنگی گویی چنار است و با هیچ شرطی نمیلرزد. حالا سعید باید قبل از تحقق شرایط باید مزرعه را احیا کند، وگرنه اتفاقی میافتد که نباید بیافتد…