ابوالفضل لسانی
ابوالفضل لسانی (۱۲۷۶–۱۳۳۷) روزنامهنگار، وکیل، دادستان، سناتور و نویسنده ایرانی بود.[1][2][3]
زندگینامه و فعالیتها
ابوالفضل لسانی، فرزند حاج میرزا نصرالله (لسان المحدثین)، در سال ۱۲۷۶ در روستایی ما بین نور و آمل مازندران به دنیا آمد. پدرش از او وعاظ و علمای معروف مازندران بود و نیاکانش اهل دین و از روحانیون مشهور بودند و کتابخانه مهمی داشتند که بعدها آن را به آستانه قم اهدا کردند. خانواده لسانی از محبوبیت بالایی در روستای ناحیه برخوردار است زیرا با تلاشهای وی نظام جدید آموزشی به این روستای آمد و وی منزل شخصی خود در روستای ناحیه را به مدرسه تبدیل نمودهاست که هماکنون نیز این مدرسه با نام مدرسه لسانی دایر است. ابوالفضل لسانی دوره مقدماتی صرف و نحو عربی و معانی و بیان و علوم قدیمه را در آمل نزد ملا مرتضی نوری آغاز کرد. سپس در حوزههای علمیه تهران به فراگیری دوره کامل رشته معقول و منقول پرداخت. پس از پایان این دورهها، به منظور خدمت آموزشی در وزارت فرهنگ، یک دوره حساب و جغرافیا و دیگر دروس سیکل اول متوسطه را فراگرفت و در امتحانات انتخاب معلم وزارت فرهنگ (۱۲۹۸) شرکت کرد. سپس به مطالعه عمیق در رشتههای مختلف سیاسی و اجتماعی، تاریخ تفصیلی ایران و قارههای مختلف پرداخت. مدتی به روزنامهنویسی و سردبیری روزنامههای وطن، اقتصاد ایران و روزنامه کار در اواخر دهه ۱۲۹۰ و اوائل دهه ۱۳۰۰ مشغول بود. پس از روی کار آمدن حکومت رضاخان، روزنامهنگاری را رها کرد و به کارهای فرهنگی و معلمی پرداخت.
بعد از کودتای ۱۲۹۹، که منجر به تعطیلی جراید گردید، لسانی در روزنامهٔ افراطی «حقیقت» سرمقالههای تند مینوشت که منجر به توقیف روزنامه شد. پس از آن چندی امور داخلی روزنامهٔ «اقتصاد ایران» را به عهده داشت. لسانی در ۱۳۰۱ روزنامهٔ «کار» را تأسیس نمود.
در ۱۳۰۶ به خدمت دادگستری دعوت شد و چندی در دادگستری اصفهان و یزد و نقاط دیگر در سمتهای مختلف قضائی مشغول به کار شد. او مدتی جزء هیئت تحریریه روزنامهٔ «وطن» بود و سپس مدیر داخلی روزنامه گردید.
پس از تشکیل دادگستری نوین، به دعوت علیاکبر داور، با سمت مستنطقی (بازپرسی) به شهر اصفهان رفت. یک سال و نیم بعد، دادستان اصفهان شد و مدتی بعد به مستشاری دادگاه استان اصفهان رسید. دیگر عناوین قضایی وی عبارتند از: رئیس دادگستری یزد (۱۳۱۰)، رئیس دادگاههای شهرستان شیراز (۱۳۱۲)، مستشار دادگاه اصفهان (۱۳۱۶)، رئیس دادگستری کرمان (۱۳۱۸)، دادستان خراسان (۱۳۱۹). در سال ۱۳۲۰ حکم دادستانی استان ۳ و ۴ برای او صادر شد، اما به دلایلی نپذیرفت و از کار قضایی کنارهگیری کرد. از همین تاریخ، جواز وکالت خود را دریافت کرد و تا آخر عمر به وکالت دادگستری مشغول بود. البته چند سالی نیز در کسوت نماینده مجلس شورای ملی و سناتور مجلس سنا انجام وظیفه کرد. لسانی در سال ۱۳۲۵ وکالت اعتصابیون نفت را در دادگاه موقت و دادگاه تجدید نظر به عهده داشت، به منظور آگاهی از چند و چون تشکیل و فعالیت شرکت نفت و تسلط به تنظیم لایحه دفاعیه از موکلین، تلاش کرد با مطالعاتی مفصل، اطلاعات خود را از صنعت نفت، تکمیل نماید؛ اما حاصل این پژوهشها و مطالعات، بیشتر از آنچه در کار وکالت برای او سودمند واقع شود، موجب شهرت و سبب معروفیت او در بین روزنانه نگاران و کتابخوانان شد. اهم آثار تألیفی و تحقیقی لسانی، سلسله مقالات تاریخی، علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که از سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۹ در روزنامه داد منتشر شدهاست و نفت، طلای سیاه یا بلای ایران (در ۶۰۰ صفحه، بخشی از مقالات منتشرشده در زمینه مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نفت ایران) سلسله مقالات مادر گنهکار یا صحنه زندگی که در روزنامه " داد " منتشر شدهاست.
درگذشت
ابوالفضل لسانی، بر اثر یک مزاحمت تلفنی دچار حمله و سکته قلبی شدید شد و سرانجام در روز جمعه نوزدهم دی ماه ۱۳۳۷ در تهران درگذشت. پیکرش در امامزاده عبدالله شهر ری تهران به خاک سپرده شدهاست.
آثار
- طلای سیاه یا بلای ایران
- روزنامه اقتصاد ایران
- تضاد و متضاد
- «سرنوشت مادر گناهکار» یا «صحنهٔ زندگی»
- «متن دفاع لسانی»