اسلام بدون حدیث
اسلام بدون حدیث به برداشتی از اسلام اشاره میکند که تنها مبتنی بر قرآن است و اعتقاد به حدیث را شرط مسلمانی نمیداند. این برخلاف عقیده بزرگترین فرقههای اسلامی یعنی مذهب شیعه و سنی است. در میان اقلیتهای مسلمان میتوان به قرآنیان نام برد که از حدیث برای تعیین احکام اسلام استفاده نمیکنند.[1][2]
پیش زمینه
برای حدیث سه منبع تحریف عمده پیشنهاد شده است: اختلافات سیاسی، تعصبات فرقهای، و تمایل برای ترجمه معنی به جای ترجمه لغت به لغت.[3] مسلمانان سنتی، که بیشینه مسلمانان استند، وجود احادیث جعلی را نفی نمیکنند ولی باور دارند که در روند کار فقهی بسیاری از این احادیث جعلی حذف شدهاند.[4] از میان منتقدان حدیث، قرآنیان باور دارند که تمامی مسایل ضروری در قرآن آورده شدهاست. آنها به عبارت "مَّا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْءٍ" در آیه ۳۸ سوره انعام[5] استناد میکنند[6] که معنای لغوی آن اینست که "هیچ جیز را در کتاب فرو نگذاشتهایم". دیگر منتقدان حدیث اگرچه ادعا نمیکنند که تمامی مسایل در قرآن آورده شده است، ولی باور دارند که جزئیات فرومانده نیز شرط رستگاری نیستند و به عهده مسلمانان هر زمانه گذاشته شدهاست تا با توجه به شرایط مکان و زمان آنها را پیادهسازی کنند.[7]
نقد غربیها
جان اسپسیتو مینویسد "دانشمندان مدرن غربی مبنای تاریخی و اعتباری حدیث را به شدت زیر پرسش بردهاند"، با تأیید این مطلب که "بسیاری از سنتهای نسبت داده شده به حضرت محمد در حقیقت پس از زمانی طولانی نوشته شدهاند".[6] ژوزف اسکاچ، که پدر جنبش بازنگری خوانده شده است، نتیجه میگیرد که "سنت منتسب به پیامبر نه کلمات پیامبرند و نه اعمال او، بلکه رسومی ساختگی اند از زمان بعد از پیامبر".[8] اما برخی دیگر از دانشمندان مانند وایفرد مدلونگ اعتقاد دارند که رد کلی حدیث به عنوان افسانه منطقی نیست.[9]
مزایای نفی حدیث
برخی مسلمانان مانند کسیم احمد پیشنهاد کردهاند که منع اولیه حدیث منجر به عصر طلایی اسلام شده بود زیرا که قرآن زیر تفکر و پرسشگری منطقی بود و مسلمانان یاد داده شده بودند که پرسشگر باشند و پیوسته جویای پاسخها..[10] همچنین برخی حدیث را منشا انحرافات و اختلافات فرقهای میان مسلمانان میدانند و رجوع به کتاب را راه حل وحدت میان مسلمانان. .[7] حجم زیاد منابع حدیث کاوش آنها را برای عوام مسلمان غیرممکن میسازد و عوام دیندار را به ناچار وابسته گروه حدیث دان میسازد. پیشنهاد شدهاست که با قرار دادن تنها قرآن به عنوان مرجع دینی عوام دیندار دیگر نیازی به پیروی کورکورانه از خواص حدیث دان نخواهند داشت. .[11]
دلایل قرآنی
دلایل قرآنی موافق
در آیه ۱۱۴ سوره انعام[12] چنین بیان شدهاست که خدا و قرآن برای داوری کافی استند: " پس، آیا داوری جز خدا جویم؟ با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوی شما نازل کردهاست."
- أَفَغَیْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ
قرآن هرگونه رابطه کورکورانه پیروی را بهطور کلی نفی میکند و در آیه ۱۶۶ سوره بقره[13] لحظهای از قیامت را به تصویر میکشد که پیروان که از پیشوایان کورکورانه پیروی کردهاند از ایشان بیزاری میجویند:
- إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ
و قرار دادن حجم بزرگ حدیث که کنکاش آن برای مسلمان عامی ممکن نیست به عنوان بخشی از اسلام به ناچار منجر به رابطه کورکورانه پیروی مسلمان از اقلیت حدیث دان میشود.[11][14]
دلایل قرآنی مخالف
در آیاتی از قرآن برای پیامبر وظیفهای بیان میشود با عبارت "تُبَیِّنَ" که در فارسی معمولاً به "بیان کردن" ترجمه میشود. مثال آن آیه ۴۴ سوره نحل[15] است:
- بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
با این ترجمه این آیه اینگونه فهمیده میشود که پیامبر وظیفه بیان منظور آیات برای مردم را داشتهاست و خود آیات قرآن به تنهایی کفایت نمیکنند. این برداشت وابسته به ترجمه "بیان کردن" از فعل "تُبَیِّنَ" است. ترجمههای دیگری نیز از این عبارت ممکن است که به برداشتهای دیگر میانجامد. برداشت متفاوتی نیز از «بیان کردن» این خواهد بود که انزال ذکر اشاره به «وحی» دارد و بیان کردن آن بمعنی رساندن پیام وحی و جاری شدن آن بزبان پیامبر برای مردم باشد. همینطور "تُبَیِّنَ" را میتوان به "آشکار کردن" در مقابل "پنهان کردن" ترجمه کرد. در این صورت معنای آیه آشکار کردن آیات نازل شده بر پیامبر برای مردم میشود. برای رسیدن به درکی همگون از این فعل میتوان به کاربردهای دیگر ریشه "بین" در قرآن نگاهی انداخت:
- آیه ۱۹ سوره نساء[16] از عبارت "فَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ" برای اشاره به زشتکاری آشکار استفاده میکند.
- آیه ۱۸۷ سوره آل عمران[17] میفرماید: "وَإِذْ أَخَذَ اللَّـهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَکْتُمُونَهُ ..." که ترجمه میشود: و هنگامی را که خداوند از کسانی که به آنان کتاب داده شده، پیمان گرفت که حتماً باید آن را برای مردم آشکار نمایید و پنهانش مکنید.
- آیه ۱۵ سوره مائده[18] میفرماید: " یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ ..." که ترجمه میشود: "ای اهل کتاب، پیامبر ما به سوی شما آمدهاست که بسیاری از چیزهایی از کتاب را که پوشیده میداشتید برای شما آشکار میکند"
- آیه ۲۴۲ سوره بقره[19] میفرماید: "کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ" که ترجمه میشود: بدین گونه، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میکند، باشد که بیندیشید. در این آیه فعل آشکارسازی مستقیماً توسط متن قرآن انجام میشود و شامل عملی از پیامبر نمیشود.
جستارهای وابسته
منابع
- قرآنیان
- https://en.wikipedia.org/wiki/Criticism_of_Hadith
- Brown, Daniel W. "Rethinking Tradition in Modern Islamic Thought", 1999. p. 113 & 134
- Nasr, Seyyed Vali Reza. "Shi'ism", 1988. p. 35
- http://tanzil.net/#6:38
- http://en.wikipedia.org/wiki/Criticism_of_Hadith
- http://simpleislam.weebly.com/hadith.html
- Esposito, John (1998). Islam: The Straight Path. Oxford University Press. p. 67. ISBN 0-19-511234-2.
- Madelung, Wilferd (1997). The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. Cambridge University Press. p. xi. ISBN 0-521-64696-0.
- Ahmad, Kassim. "Hadith: A Re-evaluation", 1986. English translation 1997
- http://simpleislam.weebly.com/trust.html
- http://tanzil.net/#6:114
- http://tanzil.net/#2:166
- http://www.religiousforums.com/forum/islam-dir/159008-muslims-who-dont-trust-scholars.html
- http://tanzil.net/#16:44
- http://tanzil.net/#4:19
- http://tanzil.net/#3:187
- http://tanzil.net/#5:15
- http://tanzil.net/#2:242