جمع (آرایه)
جمع در بدیع آن است که در بیتی چند صفت یا حکم یا معنی را دریک چیز یا یک شخص جمع کنند. مانند:
- ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
- تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
جمع یکی از آرایههای ادبی است.
یا:
- مردمان جمله بخفتند و شب از نیمه گذشت
- وآن که در خواب نشد چشم من و پروین است
گونهها
جمع و تفریق و تقسیم: در این آرایه شاعر به ترتیب مراحل سهگانه را در بیت یا ابیاتی اعمال میکند.
مانند:
- مجلس دو آتش داده بر این از حجر آن از شجر
- این کرده منقل را مقر و آن جام را جا داشته
یا رباعی امیر معزی:
- چشم من و چشم آن بت تنگ دهان
- در بیع و شرا شدند و در سود و زیان
- کردند یکی بیع زما هر دو نهان:
- آن آب بدین سپرد و، و این خواب بدان
جمع و تفریق: آن است که شاعر و متکلم چند مورد را در صفتی یا حکمی جمع کند سپس بین آنها جدایی و فرق نهد و آشکار کند که بین آن دو چیز فرق و جدایی در کجاست.
مانند:
- زخم فرهاد ومن از یک تیشه بود
- او به سر زد من به پای خویشتن
یا:
- من و تو هردو مایلیم ای شیخ
- تو به محراب و من به ابروی یار
و:
- من و زلفین او نگو نسا ریم
- لیک او بر گل است و من بر خار
جمع و تقسیم: یعنی چند چیز را در صفتی یا حالتی جمع کنند سپس آن صفات را بین چیزها قسمت کنند یا بر عکس اول قسمت کنند و سپس جمع نمایند.
نمونهها:
- مگر مشاطه بستان شدند باد و سحاب
- که این ببستش پیرایه و آن گشاد نقاب
- بی تو چو شمع کردهام گریه و خنده کار خود
- خنده به روز دل کنم گریه به روز گار خود
- بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع
- هر کسی سوزد به نوعی در غم جانانهای
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.