جهانشاهخان امیرافشار
محمدحسن خان امیرافشار (زادهٔ۱۲۲۰ خورشیدی در کرسف، درگذشت ۱۳۰۷ خورشیدی در نجف) معروف به جهانشاه خان، از تیره قاسملو ایل افشار و از مالکین بزرگ و فئودالهای مقتدر زنجان بود. املاک او بخشهایی از گروس، زنجان، همدان ، اردبیل را در بر میگرفت. وی مردی عاقل و باهوش بود. او در محدوده املاکش حکومتی مستقل ترتیب دادهبود و به حکام دولتی و فرامین حکومتی اعتنایی نمیکرد.
زندگی
در حدود سال ۱۲۵۷ (برابر ۱۲۲۰ خورشیدی) در کرسف زاده شد. پدرش حسنعلیخان سردارفاتح رئیس ایل افشار بود که ریاست او به تأیید محمد شاه قاجار و سپس ناصرالدین شاه رسیدهبود. جهانشاهخان پس از وفات پدرش در ۱۲۸۱ به ریاست ایل افشار رسید و پس از او این مقام به نوادهاش، محمدحسینخان، منتقل شد.
جهانشاهخان با حمایت آقا ابراهیمخان امینالسلطان و بعدها علیاصغرخان اتابک، قدرت یافت. او به فرمانهای دولتی بیتوجه بود و از حاکمان منصوب دولت اطاعت نمیکرد و عاقبت بر اثر اقدامات مستقلانه خود با عبدالعلی میرزا احتشامالدوله (پسر فرهاد میرزا معتمدالدوله و حاکم زنجان در سال ۱۳۰۶ (قمری)) طرفیت یافت. کار به درگیری میان نیروهای دو طرف کشید که در پی آن جهانشاهخان پیروز و احتشامالدوله دستگیر و زندانی شد[1]. چون خبر به ناصرالدین شاه رسید، عدهای را برای دستگیری جهانشاهخان به زنجان فرستاد. جهانشاهخان شبانه عبدالعلی میرزا را آزاد کرد و به تهران فرستاد و خود به تبریز رفت و در خانه آقا میرزا جواد مجتهد تبریزی بست نشست. ولی پس از چند ماه با وساطت علیاصغرخان اتابک مورد بخشش شاه قرار گرفت و به زنجان بازگشت.
در سال ۱۳۳۱ ق شجاع الدوله با مساعدت روسها در تبر یز حکومت مینمود و برادرش سردار موید حاکم زنجان بود. شجاع الدوله میخواست زنجان را بهطور قطع بآذربایجان الحاق کند. جهانشاه خان مقاومت نمود و زد و خوردهایی بین او و شجاع الدوله بوقوع پیوست. در اثر مداخلات حکومت مرکزی بالاخره از تجاوزات شجاع الدوله جلوگیری بعمل آمد. امیرافشار نسبت به حجةالاسلام آخوند ملا قربانعلی زنجانی اعتقاد کامل داشت و او را پس از سقوط محمد علی شاه تحت حمایت خود قرار داد و تحت حراست نیروی نظامی شخصی خود به عراق عرب برد.
جهانشاهخان در سال ۱۳۰۵ به حکم رضا شاه -که برای محو معارضین سلطنت و گردنکشان محلی تلاش میکرد- دستگیر شد. اما با تقدیم مقدار زیادی وجه نقد و بخشی از اموال ارزشمندش به شاه، آزادی خود را به دست آورد. ولی از روی دوراندیشی و از بیم تکرار اتفاقات مشابه، در زنجان نماند و رهسپار عراق شد. او پس از دو سال اقامت در نجف در شب پنجشنه ۱۵ رجب ۱۳۴۷ (برابر ۱۳۰۷ خورشیدی) در سن هشتادوهفت سالگی درگذشت. پیکرش را در یکی از حجرههای رواق بالای سر علی بن ابیطالب دفن کردند. میرزا خلیل شاعر در تاریخ وفاتش شعری سرود که بر سنگ مزارش نگاشتند و بیت پایانی آن چنین است:
خواستم از طبع تاریخش بگفتا زین حساب | غمزش[2] حوران بر او ماه رجب رفت زوال |
فرزندان
- محمدعلیخان صارمالسلطان، در زمان حیات پدر درگذشت و دو پسر و چهار دختر داشت، پسرانش:
- محمدحسینخان امیرافشار، هفت فرزند داشت، از جمله:
- منوچهر امیرافشار، نمایندهٔ زنجان در دورهٔ ۲۰ مجلس شورای ملی
- جهانشاه امیرافشار، نمایندهٔ زنجان در دورهٔ ۲۴ مجلس شورای ملی
- محمدحسنخان امیرافشار، نمایندهٔ زنجان در ادوار ۱۶ و ۱۷ مجلس شورای ملی
- محمدحسینخان امیرافشار، هفت فرزند داشت، از جمله:
- علیاصغرخان سردار فاتح
خصوصیات
جهانشاه خان علاقه بسیار به شکار داشت. با وصف ثروت فراوان به زندگی ایلاتی و ساده علاقهمند بود. با اعیان و اشراف تهران رفاقت داشت. بهعلت علاقه به شکار دوستی محکمی بین او و حسن مستوفی و صولتالدوله قشقایی و عبدالحسین میرزا فرمانفرما برقرار بود.
جهانشاه خان تا سنین بالا علاقه خود را به سوارکاری و شکار حفظ کرده بود. عینالسلطنه در خاطرات خود از سال ۱۳۰۳ خورشیدی مینویسد:[3]
«آقای عمادالسلطنه ورداورد رفته بود. جهانشاهخان با همه پیری یک ماه است با قوش، توله، تازی آنجا شکار رفته است.»
پانویس
- شرح این درگیری را عباس خان افشار (۱۲۸۲-۱۳۲۷ ه. ق) متخلص به پریشان به نظم کشید و جهانشاهنامه نامید. بیتهای آغازین آن چنین است:
الا ای صبا قاصد اهل راز برو پیش استاد شهنامه ساز زمین بوس بعد از طریق ادب از او بر پریشان اجازت طلب شهان را اگر شاهنامه خوش است جهان را جهانشاهنامه خوش است روان گشت از هر طرف پیک مرگ گلوله ببارید همچون تگرگ اجل خاک بر فرقها ریخته قضا زهر بر جامها بیخته همه کشته، افتاده اندر مغاک همه سینه از تیغها چاک چاک - بر حسب ابجد برابر 1347 هجری قمری.
- عینالسلطنه، قهرمان میرزا. روزنامه خاطرات عینالسلطنه. تهران (۱۳۷۴): اساطیر. ج۹، ص۷۲۰۹.
منابع
- میرزا خلیل، دیوان میرزا خلیل شاعر، خطی
- کسروی، احمد، ده سال در عدلیه
- مجتهدی، مهدی (۱۳۲۷)، رجال اذر بایجان در عصر مشروطیت، تهران
- عاقلی، باقر (۱۳۸۶)، خاندانهای حکومت گر در ایران (جلد دوم)، تهران: نشر نامک، شابک ۹۶۴-۶۸۹۵-۴۲-۵