خوشهچینی
خوشه چینی گردآوری محصول جا مانده و پراکنده در کشتزار، پس از برداشت محصول اصلی است. خوشه چین آنکه پس از درو کردن کشت زار جو و گندم و جمعآوری حاصل، تک خوشههایی که در آنجا مانده برای خویشتن جمع میکند.[1][2] گاه در نوشتههای ادبی خوشه چین کسی است که از حاصل کار یا دانش یا هنر یا خرمن کسی اندکی برگیرد، که از هر جا برای خود چیزی اندوخته کند.[1]
کاربرد در ادبیات پارسی
واژههای خوشه چین و خوشه چینی به ادبیات پارسی راه یافتهاند. همچون این بیت از حافظ:[3]
ثوابت باشد ای دارای خرمن | اگر رحمی کنی بر خوشه چینی |
نیز در آغاز شعری امروزی از کریم فکور:
من که فرزند این سرزمینم | در پی توشهای خوشه چینم | |
شادم از پیشهٔ خوشه چینی | رمز شادی بخوان از جبینم |
در رمان سووشون اثر سیمین دانشور آمده است:
زری به کنار مزرعه آخری میرسد. مردها هنوز در حال درو کردن هستند و زنهای خوشه چین، به قطار کنار مزرعه نشستهاند و سرشان به طرف مزرعه است. همهشان چارقد سیاه بر سر دارند. میدانند که یوسف همیشه به مردها میگوید: «شلخته درو کنید تا چیزی گیر خوشه چینها بیاید» و به همین جهت است که زنهای خوشه چین دو تا جوال با خود میآورند.
منابع
- ناظم الاطبا
- فرهنگ دهخدا
- دیوان حافظ: نسخه علامه قزوینی و دکتر قاسم غنی.