سیاحت شرق
سیاحت شرق نام کتابی نوشته آقا نجفی قوچانی (۱۳۲۲–۱۲۵۶ هجری خورشیدی) است. این کتاب که در دوازده فصل به زبان فارسی و در تاریخ ۱۳۴۷ هجری قمری (۱۳۰۷ هجری خورشیدی) نوشته شدهاست شامل رویدادهای زندگی نویسنده و اوضاع و احوال آن زمان ایران و برخی مسایل دیگر است. این کتاب پرتیراژ در سالهای گوناگون و توسط ناشران گوناگون در ایران چاپ و منتشر گردیدهاست. تعداد صفحات این کتاب حدود ۴۰۰ صفحه در قطع وزیری است.
نمونهای از نثر کتاب از آغاز فصل نهم:
جنگ بینالملل اول. در روزنامهای دیدم تفنگی از شخص صربی صدا کرده ولیعهد اتریش کشته شده و کشف کردهاند آن فشنگ نشان دولتی داشته فوراً اتریش اعلان جنگ با دولت صرب داد، روس گفت: تو خر کجا هستی؟ اعلان جنگ با نمسه داد. آلمان گفت: تو چکاره هستی گردن کلفت بیغیرت؟! اعلان جنگ با روس داد. فرانسه نیز اعلان جنگ با آلمان داد. آلمان گفت: تو هم بالای روس، پدر تو را هم درمیآورم. انگلیس گفت: دهنت میچاید که پدر فرانسه را در بیاوری. آلمان گفت: ای روباهبازِ پدرسگ، تو هم بالای همه؛ و بالجمله اروپای متمدن با کمال وحشیگری در ظرف بیست و چهار ساعت خر تو خر شد… .
در ادامه چکیدهای ازفصلهای دوازدهگانه این کتاب رامطالعه میکنیم:
فصل اول: دوران کودکی
ایشان در روستای خسرویه در ۴۰ کیلومتری شهر قوچان از بخش فاروج متولد میشوند.
آقانجفی قوچانی در ۷سالگی به مکتب خانه میروند. ایشان درزمستانها به تحیل و در تابستانها درکنارپدر به امر زراعت میپرداخت.
درسال۱۳۰۸ ه.ق درحالیکه ۱۳ سال داشتند به اصرار پدر و علیرغم میل باطنی، برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قوچان میروند. پس ازمدتی بعلت مشکلات مالی خانواده و عدم توانایی در پرداخت مخارج تحصیلی، ایشان ابتدا به سبزوار و سپس به سمت مشهد راهی میشوند تاضمن تحصیل در حوزه علمیه، شغلی اختیارکرده ومخارج خودراتامین کند. پس ازمدتی بعلت وجود طلبههایی که بدنبال ایجاددستههای مافیایی بودند، تصمیم میگیرد از خراسان خارج شود.
فصل دوم:خروج ازخراسان
ایشان به همراه یکی دیگر از دوستان طلبه اش که اصالتاً یزدی بود، از خراسان خارج و به مقصد اصفهان طی طریق میکنند. این اتفاق مقارن بود با ترور ناصرالدین شاه.
آنها ازمسیرگناباد وطبس به سمت اصفهان حرکت میکنند و در مسیر خود مخاطرات بسیاری را تجربه میکنند. درمسیر خود وارد شهر یزد شده و در خانه اقوام همسفر خود به مدت ۳روز اقامت میکنند و طی این مدت ازطبیعت وباغات آنجابازدید کرده و به تفریح وتفرج میپردازند. درهمین اثنا بر اثر یک اتفاق، پای آقانجفی دچار آسیب شده و اقامت آنها در یزد تا بهبود پای ایشان تمدید میشود.
ایشان مردم یزد را مردمانی اغلب پرمدعا و لجوج و خودپسند و مستقل دررأی میداند.
همانطورکه گفتیم مسیر حرکت آنها از مشهد به سمت گناباد را طی کرده، از آنجا به طبس، یزد، میبد و در نهایت به مقصد خود یعنی اصفهان رسیدند.
فصل سوم: دراصفهان
در اصفهان با آقانجفی وآقا شیخ محمد علی معروف به ثقةالاسلام آشنا شده و وارد حوزه علمیه آنها میشود.
ایشان منظومه شیخ ملاهادی سبزواری را نزد آقاشیخ محمد کاشی میآموزند. کتاب رسائل را نیز نزد شیخ عبدالکریم گزی فرامیگیرند.
پس از مدتی فضل و استعداد آنها بردیگران آشکار شده و شاگردانی مییابند. در این دوران مشکلات زیادی گریبان گیر ایشان شده و ایشان به امام حسین (ع) متوسل میشوند. پس از گشایش، قصد زیارت عتبات را میکنند. ایشان از مسیر خوانسار به سمت گلپایگان و سپس به طرف کرمانشاه حرکت میکنند و در نهایت وارد خاک عراق میشوند.
فصل چهارم: ورود به عتبات
ایشان پس ازورود به عراق، ابتدا به زیارت امام جواد (ع) و امام کاظم (ع) در کاظمین مشرف شده و ۳روز درآنجا اقامت میکنند. در روز ۶ رجب وارد کربلا شده ومجموعاٌ ۹ روز در آنجا اقامت میکنند؛ سپس راهی کوفه و نجف میشوند.
به هنگام ورود به نجف، سال ۱۳۱۸ ه.ق بود ودوران حکومت مظفرالدین شاه در ایران. در این ایام عمر آقانجفی ۲۳ سال بود. ایشان درنجف و در یک حوزه علمیه مستقر گشته و شروع به تحصیل میکنند. از استادان ایشان آقا سیدمحمدکاظم یزدی بود.
فصل پنجم: درمحضرآخوند
«آخوند» یکی از علما وشخصیتهای مورد تأیید آقا نجفی بود که بسیار از نفوذ کلام و سخنان ایشان درکلاسهای درس یاد کرده. آخوند هم حمایتهای مالی خوبی از آقانجفی در طول این دوران انجام داد.
در همین دوران وبا ی عامی درعتبات به راه می افتدکه روزانه ۴۰۰ نفر را روانه قبرستان میکند. درهمین وقت، قانون اساسی را از تهران به نجف میفرستند جهت تأیید ازسوی علما و حاج میرزاحسین و حاج میرزاخلیل که ازعلمای مسن نجف بودند آن را تأیید و مُهر میکنند. این قانون ازسوی آقا سید محمد کاظم و آخوند هم تأیید میشود.
پس ازمدتی آقانجفی قوچانی به مقام اجتهاد نائل میشوند؛ و در برخی مباحث با آخوند دچار اختلاف نظر میشوند اما آخوند پس ازمطالعه برخی از مطالب ایشان به زرگی او پی میبرد.
فصل ششم:تدارک ازدواج
او در دوران طلبگی وقبل از ازدواج بهدلیل مشکلات مالی و عدم توانایی در تأمین مخارج ازدواج و شروع زندگی، متعه میکرده.
درحدود ۳۰ سالگی و در ماه شعبان ازدواج کرده و در ماه رمضان وارد منزل خود میشوند وزندگی خود را آغاز میکنند. این ازدواج یک ازدواج سنتی بوده چراکه ازقبل با عروس دیدار نکرده بود. اما ایشان صاحب زنی فهمیده و شایسته میگردند. ایشان با حمایت آخوند، منزلی را در نزدیکی مدرسه آخوند کرایه کرده و زندگی خود را آغاز میکنند. فصل هفتم: آوازه مشروطیت درایران
در سال ۱۳۲۵ ه.ق آوازه مشروطه شدن ایران به نجف هم رسید. مشروطه بر۲قسم اعتدال و دمکرات بود. آخوند، ازمشروطه خواهان اعتدالی بود. در این دوران به سبب حملات قشون روس و تجاوزات بیش ازحد آنها، آقای آخوندبه قصد جهاد و دفاع و بیرون راندن روس و سرکوبی محمدعلی میرزا، قشونی را گردآوری نمود. قشون بسیاری به سمت ایران به راه افتادند که از ایران تلگرافی رسید مبنی بر برکناری محمدعلی شاه و به حکومت رسیدن احمدشاه. باشنیدن این خبر، قشون متفرق گشتند. آقای آخوند نیز سرانجام در ذیحجه سال۱۳۲۹ ازدنیارفت.
فصل هشتم: هتک حرمت مرقدمطهر امام رضا (ع)
در ربیع الثانی سال ۱۳۲۰ بود که روسها به مرقد مطهرعلی بن موسی الرضا (ع) حمله کرده و آن را به توپ بستندو هتک حرمت نمودند. مؤمنین نجف هم چارهای ندیدند جزاین که از این مصیبت بگریند و مجالس روضه بسیاری برپا گشت.
فصل نهم: جنگ بینالمللی اول
در این دوره جنگ جهانی اول بواسطه ترور ولیعهد اتریش ازسوی فردی صربستانی آغاز شد و آلمان و روس وفرانسه هموارد نزاع شدند. همزمان با فتوحات آلمان، به دلیل ایجاد قحتی، روز به روز زندگی درعراق دشوارتر میشد.
علمای نجف بخاطر تعرض روسها به حرم امام رضا (ع)، از آلمانها طرفداری میکردند.
در این ایام آقا نجفی که در تنگنای مالی شدیدی قرار داشت، یکی از کودکان خود را ازدست میدهد اما درعوض صاحب ۲ دختر میشود و بدین سان تعداد اولاد او به ۳فرزند میرسد. ایشان از طریق اخذ نماز استیجاری، امرار معاش میکنند.
فصل دهم: جنگ داخلی
پس از گذشن ۱۰ ما از شروع جنگ جهانی، آلمانها، عثمانی راهم وارد جنگ نموده وطبل جنگ در کربلا و نجف هم به صدا درآمد. پافشاری حکومت عثمانی بر شرکت اعراب در جنگ و مخالفت اعراب موجب شورش وجنگ داخلی گردید. شورشیان، نجف و اطراف آن را تسخیر کرده وحکومتی تشکیل دادند. در این زمان، انگلیس، بغداد وفرانسه و شامات را به اشغال خود درآورد. انگلیس، پس ازبیرون راندن عثمانی از عراق، حدود یک سال و نیم حکومت کربلا و نجف و حومه را به دست اعراب سپرد. در این ایام سیاست انگلیس بر آن بود که با حاتم بخشی حضرت عیسی (ع) را برتر از حضرت محمد (ص) جلوه دهد، لذا برای جلب نظرمردم، به خدام حرم حقوق میداد و نفت توزیع میکرد.
انگلیسیها در طول مدت حضورخود برقحطی موجود افزودند و مواد غذایی عراق را به انگلستان میفرستادند.
فصل یازدهم: زیارت و سیاحت
بعد از عید نوروز ایشان به همراه ۲تن از دوستان خود، تصمیم میگیرند به زیارت علما و امام زادگانی بروند که پس ازمدت مدیدی اقامت در عراق موفق به زیارت آنها نشده بودند.
۲شب برای زیارت در کاظمین اقامت میکنند، ۵ الی ۶ روز در سامرا مانده سپس به بغداد بازگشته و مقبره شیخ کلینی و سفرای امام زمان (عج) را زیارت میکنند سپس به زیارت حضرت سلمان مشرف میشوند؛ و در راه بازگشت، طفلان مسلم و فرزند حضرت زینب (س) را زیارت میکنند.
فصل دوازدهم: بسوی ایران
یک شب ایشان خواب دیار خود را میبینند و بعد ازآن تصمیم میگیرند که به همراه خانواده به زیارت حضرت رضا (ع) مشرف شده و در صورت مساعد بودن شرایط، همانجا اقامت کنند. ۲ماه بعد از وقوع این اتفاق، ایشان خبر فوت پدرشان را میشنوند. این اتفاق بعد از حدود۲۵ سال دوری از خانواده، رخ داده بود. ایشان به همراه خانواده ابتدا به کربلا و کاظمین مشرف شده و درروز سوم ماه مبارک رمضان، ازکاظمین به سمت ایران حرکت میکنند.
جستارهای وابسته
منابع
- مقدمه و متن کتاب سیاحت شرق، نوشته آقا نجفی قوچانی، مؤسسه چاپ و انتشارات حدیث، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸