غرب چگونه غرب شد
نویسنده(ها) | صادق زیباکلام |
---|---|
کشور | تهران |
زبان | فارسی |
مجموعه | جامعهشناسی |
موضوع(ها) | ریشهیابی علل پیشرفت در غرب |
گونه(های) ادبی | غیرداستانی |
ناشر | انتشارات روزنه |
تاریخ نشر | چاپ اول اردیبهشت ۱۳۹۵ چاپ چهارم پاییز۱۳۹۵ |
گونه رسانه | کتاب چاپی |
شمار صفحات | ۲۹۶ صفحه |
شابک | شابک ۹۷۸−۹۶۴−۳۳۴−۵۷۷−۸ |
غرب چگونه غرب شد؟
عنوان دو کتاب است
- کتابی ترجمه شده از انگلیسی نوشته جیمز موریس بلاوت که در سال 1392 توسط انتشارات سروش و با ترجمه مرتضی مداحی منتشر شده است.
- کتابیست از صادق زیباکلام که در آن به بررسی علل پیشرفت در غرب میپردازد.
معرفی کتاب غرب چگونه غرب شد اثر بلاوت
جیمز موریس بلاوت(۲۰۰۰- ۱۹۲۷)، استاد فقید انسانشناسی و جغرافیای دانشگاه شیکاگو است.
«غرب چگونه غرب شد» دومین کتاب از مجموعه غربشناسی انتشارات سروش است که با نقد ادعاهای غرب در مسیر پیشرفت و توسعه، عوامل اصلی دستاوردهای غربی را از زبان یک دانشمند غربی بیان میکند.
هدف اصلی این اثر به چالش کشیدن یکی از باورهای رایج زمان حاضر درباره تاریخ و جغرافیای جهان است. باوری که تمدن اروپایی و به اصطلاح غرب، امتیازهای تاریخی منحصر به فردی از جنس خصلتهای ویژة نژادی، فرهنگی، محیطی، ذهنی و روحی خاصی داشته که در طول تاریخ و تا زمان حاضر به آن نوعی برتری پایدار بر تمام جوامع دیگر بخشیده است.
نویسنده معتقد است اروپای قبل از ۱۴۹۲ نه مزیت واقعی و بالقوهای بر تمدنهای دیگر داشت، نه سرعت بالاتری! و نه حتی واجد برخی ظرفیتهای خاص برای توسعه آینده بوده است و تمام استدلالهایی که امروزه برای نشان دادن وضعیت اروپا مطرح میشود از جمله بحثهای: نژاد، ویژگیهای محیط زیست، جمعیتشناختی، فناوری، سیاست، طبقه، خانواده و ... فاقد پشتیبانی تجربی هستند.
کتاب حاضر با نگاهی مستند و انتقادی، علل اصلی رشد و پیشرفت غرب را شرح میدهد.
این کتاب در چهار محور عوامل موفقیت غرب در برخی از حوزههای مادی، اقتصادی و پیشرفتهای تکنولوژی را بررسی و ادهاعای آنها را نقد، بررسی و تحلیل میکند.
درفصل اول کتاب، ماهیت و تاریخ اشاعهگرایی اروپامداری به عنوان بدنه اصلی باورهای رایج درباره اروپا بحث میشود.
فصل دوم نظریه خیزش خودبنیاد اروپا را به عنوان هستة اصلی گفتمان مربوط به برتری اروپاییها و معجزه آنها را مورد تحلیل قرار میدهد.
در فصل سوم تاریخ جهان و جغرافیای تاریخی قبل از ۱۴۹۲ را بررسی میکند و سعی دارد نشان دهد که اروپا در آن زمان هیچ گونه برتری بر دیگر مناطق و تمدنها نداشته است.
در فصل چهارم بحث میکند که استعمارگری پس از ۱۴۹۲، فرایندی اصلی بود که به ترقی و مدرن شدن و توسعه یافتگی اروپا و بعدها امریکا شده است و از طرف دیگر به توسعهنیافتگی آسیا؛ افریقا و آمریکای لاتین انجامیده است.
این مجموعه اثبات میکند اروپا تقدم یا برتری تاریخی بر آنچه که امروز «جهان سوم» نام گرفته، ندارد.
. زیبا کلام نیز در کتاب فوق، غرب شدن غرب را محصولِ چند صد سال پیشرفت و ترقّی اروپا از قرون وسطی به بَعد میداند.
این کتاب شامل ۹ فصل است و به اوضاع غرب، قبل و بعد از رنسانس میپردازد. این کتاب را انتشارات روزنه در دو نوع جلدِ سخت و نرم منتشر کردهاست.
تقدیم
زیباکلام این کتاب را به خواهر خود فاطمه زیباکلام، استاد علوم تربیتی دانشگاه تهران که در جریان نگارش کتاب درگذشت تقدیم کردهاست. زیباکلام بیان میکند که خواهرِ مرحومِ وی در نگارش این کتاب کمک زیادی کردهاست.
محتوا
نویسنده، مشکل ما پیرامون غرب را فقط منحصر به کمدانشی یا حتی بیدانشی نسبت به غرب نمیداند؛ بلکه دانش ما پیرامون غرب تحریف شده، مجعول، غیر واقعی و ساخته و پرداخته ذهنیت خودِ ما که برگرفته از آرا و عقاید سیاسی و ایدئولوژیک ما است.
زیباکلام ابتدا به پرسش و پاسخهایی میپردازد که در ذهنِ ایرانیان هنگام مواجهه با غرب ایجاد شدهاست. وی بیان میکند که در فرهنگ عمومی ما، در پاسخ به این سؤال که «چرا غرب پیشرفت کردهاست؟» پاسخهای متفاوتی میدهند از جمله: استعمار، غارت، تجاوز، استثمار، مادیگری و فساد اخلاقی. اما وی این پاسخها را سهلانگارانه و معلولنگری میداند و معتقد است برخلافِ بمبارانِ تبلیغاتی که شبانهروز در ایران علیه غرب صورت میگیرد، آنچه غرب را غرب کرد، محصول رنسانس و فروپاشی نظام فئودالیسم، رفرماسیون (نهضت اصلاح دینی)، مرکانتالیزم (انقلاب تجاری)، عصر سفر دریایی و تسلط بر دریا، کشف قاره آمریکا، خِردگرایی و انقلاب علمی، نهضت روشنگری و انقلاب صنعتی بودهاست و وجود اندیشمندانی چون دکارت، مارتین لوتر، گالیله، کپلر، جان لاک، نیوتن و … بودهاست.
اروپا ماقبل رنسانس (یعنی اروپای قبل از قرن ۱۴) از شرق (تمدنهای چین، ایران و اسلام) بسیار عقب ماندهتر بود. شهرهای بزرگ اروپا در مقایسه با بغداد، ری، خوارزم، نیشابور، فرغانه، دمشق و چین روستاهای عقب افتادهای بیش نبودند. بغداد مرکز تجارت جهانی و مرکز پزشکی دنیا بود. جایگاه دمشق و حلب در در تجارت بینالمللی میان شرق و غرب معادل نیویورک و لندن امروزی بود. این در حالی بود که اروپا در عقبماندگی کامل به سر میبرد و نویسنده در این کتاب توضیح میدهد که چگونه اقتصاد کشاورزی محدود اروپای قرون وسطی بدل به اقتصاد توانمند صنعتی شد.