مجتمع آموزشی مهران
مجتمع آموزشی مهران یکی از هشت آموزشگاه از گروه مدارس ملی هماهنگ در دوره پهلوی دوم است . این مجتمع براساس اندیشههای پیشگامانه و دیدگاههای تجربی ویژه به وجود آمده بود. این اندیشهها در اداره مدرسه و برنامههای درسی رعایت میشد و به این جهت ،این مدرسه الگوی آموزشگاههای پیشرو در ایران آن دوره بهشمار میرفت.
تاریخچه
مدرسه یا مجتمع آموزشی مهران در سال ۱۳۳۴ در ابتدا با نام دبستان مهران از سوی معصومه سهراب و یحیی مافی پایهگذاری شد. این دبستان خود ریشه در کودکستان مهر داشت که در سال ۱۳۳۲ از سوی این دوتن راه اندازی شد. دوره فعالیت مجتمع آموزشی مهران از سال ۱۳۳۴ شروع و تا ۱۳۵۸ به سرپرستی این زوج ادامه یافت. در آن سال به سبب قوانین و هیجانات انقلابی گروه مدارس ملی از اختیار پایه گذاران و سرپرستان آن خارج شد و تحت نظارت مستقیم آموزش و پرورش قرار گرفت. در دورهای ۲۶ ساله مجتمع آموزشی مهران هم از جهت کیفی و هم از جهت کمی رو به گسترش بود. از جنبه کمی از یک کودکستان یک کلاسه به مجتمعی بزرگ با بیش از 1200 دانش آموز تبدیل شد. از جهت کیفی در روندی از ارزیابیهای درونی و بیرونی همواره نگرش و برنامههای آموزشی و پرورشی این مجتمع رو به پیشرفت بود. از نیمه دوم دهه چهل بسیاری از دانش آموزان پسر این مجتمع پس از پایان دوره دبستان و دوره راهنمایی در بیشترین میزان جذب دبیرستان البرز میشدند. این مجتمع در دوره کاری خود به شیوه مختلط یا آموزشگاه دختران و پسران اداره میشد.
اهمیت مجتمع آموزشی مهران در تاریخ آموزش و پرورش ایران، در کارکرد الگووار آن بود. مجتمع آموزشی مهران همراه با آموزشگاههایی مانند مدرسه فرهاد به سرپرستی توران میرهادی، گروه آموزشی هدف به سرپرستی احمد بیرشک، کودکستان و دبستان روش نو به سرپرستی عباس یمینی شریف، دبستان جهان تربیت به سرپرستی ابراهیم بنی احمد، دبستان بهشت به سرپرستی محسن دانا بهشتی، دبستان راه آینده به سرپرستی توران اشتیاقی[1] و ... مراکز آموزشی ویژهای برای انتقال مفهوم و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن در ایران بودند. همه پایه گذاران این آموزشگاهها از کسانی بودند یا هستند که در فرایند نوسازی فرهنگی ایران از جامعه سنتی به جامعه مدرن نقش داشتند.
فلسفه پرورشی
در دوره فعالیتی بیست و شش ساله مجتمع آموزشی مهران از جنبه کمی و کیفی همواره روندی رو به رشد داشت و به همین دلیل یکی از آموزشگاههای شاخص ایران در این دوره زمانی بود. آنچه مجتمع آموزشی مهران را در ایران متفاوت کرده بود، فلسفه پرورشی متفاوتی بود که پایه گذاران این مجتمع به آن باور داشتند. در ایران آموزش و پرورش رسمی همواره به عنوان یکی از عوامل بازتولید ایدئولوژیهای دستگاه حاکم بودهاست. در حالی که برای پایه گذاران مجتمع مهران فلسفه آموزش و پرورش کودکان چیزی نبود جز تربیت انسانهایی آزاداندیش و خلاق که توانایی اندیشیدن و تفکر انتقادی را دارا و حس مشارکت و سازندگی داشته باشند. چکیدهای از فلسفه پرورشی پایه گذاران این مجتمع : « مواد درسی و برنامههای آموزشی محدود و حساب شده مدرسه بدون وجود هدفهای پرورشی راه به جایی نمی برد. چرا که آموزش بدون داشتن هدف و روشهای درست پرورشی، چیزی نخواهد بود جز زندانی کردن شاگردان در چارچوب درسها و مطالب از پیش تعیین شده، و حاصل این اسارت همانا محروم ماندن کودکان از درک و دریافت دانش مفید برای زندگی اجتماعی و در جهت پیشرفت جامعه و در نتیجه تثبیت بسیاری از ارزشهای فرسوده معمول در جامعه است.»[2]
نشان میدهد که آنها فلسفه پرورشی خود را دریافت دانش برای پیشرفت اجتماعی و نوسازی ارزشهای فرسوده جامعه میدانستند و همواره نیز به این فلسفه پایبند بودند.
اصول و برنامههای آموزشی
پایه گذاران مجتمع آموزشی مهران از همان آغاز کار اصولی را برای آموزش و پرورش کودکان برگزیدند که همواره به آن پایبند ماندند. تنظیم رابطه با نظام آموزش و پرورش و تفسیر خلاقانه و ابتکاری از بخشنامههای این نهاد برای کاهش درگیریهای اداری و بورکراتیک، ایجاد رابطه سهگانه خانواده، مدرسه و مدیریت آموزشی، برنامهریزی آموزشی برپایه نیازهای دانش آموزان، توجه به نیازهای جسمانی و تندرستی آنها، پرروش تواناییهای هنری و فرهنگی با ایجاد کلاسها و کارگاههای ویژه بخشی از آن اصول و برنامههایی بود که پایه گذاران این نهاد آموزشی همواره به آن پایبند ماندند. کادر آموزشی این مدرسه بخشی از سوی اداره آموزش و پرورش تأمین میشد و بخشی از سوی خود مدیریت. در مورد انتخاب آموزگاران، اولین اصل در این کار گزینش همکاران جوان، آگاه و کارآمد بود. از همان آغاز به فعالیت مجتمع مهران ، کسانی که به عنوان آموزگار و مربی به همکاری با این نهاد می پرداختند، که نسبت به فلسفه پرورشی کودکان مجتمع مهران متعهد میماندند. پایه گذاران مجتمع مهران در انتخاب همکاران این نهاد همواره جوانی را با تجربه می آمیختند تا هم راه برای جوانان کم تجربه هموار شود و هم افراد با تجربه ، به انتقال این تجربهها به نسل جوان تر خود بپردازند. چنین روندی سبب میشد که مجتمع مهران همیشه کادرهایی برای آموزش و پرورش ایران تربیت کند. ان جا هم که مجتمع مهران اجبار داشت از کادرهای موظف آموزش و پرورش استفاده کند، اصول و رویکرد خود را به این نیروها آموزش میداد و آنها را همراه با خود میکرد.
برای پایه گذران مدرسه مهران، والدین کودکان، بخشی از روند آموزشی و پرورشی بهشمار میرفتند. از همان آغاز به کار این آموزشگاه پدران و مادران باید متعهد میشدند که در همه امور مربوط به آموزشگاه و دانش آموزان مشارکت فعال داشته باشند. این مشارکت نه تنها در چارچوب خانه بود که در فضای مدرسه نیز ادامه می یافت. از دید این پایه گذاران : « هدف از همکاری مدرسه و اولیای اطفال، حفظ و گسترش ارتباط میان اضلاع مثلثی بود که یک ضلع آن را مدرسه، ضلع دیگرش ار خانواده و ضلع سومش را کودک تشکیل می داد. ضلع سوم، یعنی کودک از سویی با خانواده و از سوی دیگر با محیط مدرسه سروکار دارد و هریک از این دو محیط میتواند رفتارهایی را در او پدید آورد یا تقویت کند. هرگاه میان این دو قطب نوعی هماهنگی به وجود آید کودک از آرامش و تعادل برخوردار میشود. اما اگر این دو محیط نتواند با هم هماهنگ یا دستکم نزدیک شوند، کودک در این میان سرگردان می ماند و دشواریهای پرورشی بسیار از این ناهماهنگی حاصل میشود.» [3]
در زمینههای برنامههای درسی، مجتمع مهران از یکسو مجبور بود به سبب برنامهریزی آموزش و پرورش متمرکز ایران از برنامههای درسی مصوب پیروی کند و از سوی دیگر این برنامهها گاه چنان بی محتوا بودند که با افکار پیشرو آموزشی آنها سازگار نبود. در این مورد آنها درون این برنامههای متمرکز، برنامههای خود را جای میدادند و با روشهای ابتکاری آموزش درسهایی چون ریاضی را دگرگون کردند.
اصل دیگر در فلسفه آموزشی مدرسه مهران، کارآمدی و مناسب بودن فضای آموزشی بود. مجتمع مهران از هنگامی که در دهه 1340 پایههای خود را استوار کرد، با نگرش دور اندیشانه پایه گذاران خود به سوی ساخت فضای آموزشی مناسب هدفگیری کرد. پایه گذاران مجتمع مهران میدانستند هدفهای والای آموزشی و پرورشی که پیگیر آن بودند، در فضاهایی با ساختمانهای استیجاری، بدون طراحی نور و فضای بازی و فضای چرخش در کلاسهایی تنگ و نفس گیر قابل پیاده شدن نیست. ساخت مجتمع آموزشی مهران در این دهه در جمشید آباد تهران در حقیقت پاسخ به یک نیاز و یک نگرش بود. فضایی که همه استاندارهای آموزشی و پرورشی در آن رعایت شده بود و دانش آموزان از فضای کافی و روشن و زیبا و همچنین فضاهای تخصصی مانند آمفی تئاتر و سالن سینما و کتابخانه بهره میبردند.
رویکرد انسان گرایانه
اما مهمترین شالوده و اصلی که مجتمع آموزشی مهران بر آن تکیه داشت، روش و نگرش برنامهریزی آموزشی بود که حاصل کوششهای خستگی ناپذیر پایه گذاران و همکاران این مدرسه در زمینه آموزش علوم و هنرها بود. رویکرد تربیتی این مجتمع رویکردی انسان گرایانه بود که هدف اول آموزش و پرورش را پاسخ به نیازهای انسانی و هیجانها و عواطف او میدید. در این رویکرد، انسانی که به همیاری و همدردی با اجتماع واکنش نشان میداد، با انسانی که دانش را در حد کمال آموخته است، اما واکنشی نسبت به همنوعان خود نشان نمیداد، تقدم داشت. در این رویکرد مشارکت بر رقابت پیشی داشت و فضای آموزشی و برنامههای آموزشی به گونه طراحی شده بود که دانش آموزان جسارت پرسشگری را داشته باشند. اداره مدرسه تنها وظیفه کارکنان نبود و همه دانش آموزان و حتا خانوادههای آنها نیز باید در این کار مشارکت میکردند. آموزش و اجرای هنرهای خلاق مانند تئاتر یکی از شاخصههای اصلی این برنامههای آموزشی بود. آموزش موسیقی و نقاشی نیز با همکاری هنرمندان سرشناس دوره خود انجام میگرفت. در حقیقت همه این برنامههای آموزشی یک هدف داشت و آن هم شکفتگی جسمی، روانی، اجتماعی و ذهنی کودکان در بستری مناسب بود. برای هر بخش از این راه تمهیداتی اندیشیده شده بود. در زمینه رشد اجتماعی و ذهنی کتابخانه مجتمع مهران سرآمد همه کتابخانههای آموزشگاهی آن زمان ایران بود. در آن دوره این کتابخانه بیش از یازده هزار جلد کتاب داشت که بیشتر این کتابها نیز از سوی خانوادهها و دانش آموزان تهیه شده بود. حتا کتابداران این کتابخانه خود کودکان بودند.این رویکرد بستر اندیشه انسان گرایانه موسسیس آن بود که همواره سعی در انتقال آن به دانش آموختگان این مدرسه داشتهاند.
دیدگاه توسعه پایدار
در این مجتمع همچنین به دانش آموزان نگاه و نگرش توسعه پایدار یا محیط زیستی از راههای کارآمد و سادهای مانند پیوند مصرف بی دلیل کاغذ با نابودی جنگلها آموزش داده میشد. پاکیزگی و بهداشت شاخصهای دیگر بود که کودکان و کارکنان باید از آن پیروی میکردند. در حقیقت باید گفت فلسفه و برنامه آموزشی مجتمع مهران با نگاهی بومی گرایانه و برابر با نیازهای جامعه ایران طراحی شده بود و هدف آن نیز آموزش و پرورش در خدمت طبقه متوسط بود. هرچند که همواره سهمیهای برای کودکان طبقات پایین جامعه نیز در نظر گرفته میشد. هدف از آموزش و پرورش برای طبقه متوسط ، نیازهای فزاینده و پیش برنده در این طبقه است که موتور محرک یک جامعه را میسازد. بدین منظور مجتمع مهران در جایی از تهران ساخته شده بود که بتواند به نیازهای آموزشی و پرورشی این طبقه اجتماعی پاسخ دهد.
سرود مدرسه مهران
هزاران درود از دل و جان | به تو ای دبستان مهران | |
که می پروری جمله ما را | همانند مادر به دامان | |
کنون به زیور دانش | روان خود بیارائیم | |
که تا ز ناروائی ها | جهان خود بپیراییم | |
آفرین که ما را آموزی | راه افتخار و پیروزی | |
راه زندگی با نام نیک | سربلندی و فرجام نیک |
مهران ،مهرت به دل خریده ام مهران ، علمت به جان گزیده ام رهنمایم تو هستی در سختی و زندگی رهگشایم تو هستی در کوره راه و خستگی ریشه های غرور وابسته علم تو
پانویس
- کسانی که جامعه را می سازند: توران میرهادی ۳۲.[=صفحات کتاب]
- تجربههای مدرسه داری ۱۷۹.[=صفحات کتاب]
- تجربههای مدرسه داری ۶۸. [=صفحات کتاب]
- تجربههای مدرسه داری ۲۶۵.[=صفحات کتاب]
منابع
- تجربههای مدرسه داری، یحیی مافی، معصومه سهراب، ناشر مولفان، تهران، ۱۳۷۰
- کسانی که جامعه را می سازند: توران میرهادی، استاد برجستهٔ آموزش و پرورش در ایران، نشر دیبایه، تهران، ۱۳۸۶،
- تاریخ ادبیات کودکان ایران، جلد پنجم، محمدهادی محمدی، زهره قایینی، نشر چیستا، تهران، ۱۳۸۱، صفحههای ۱۲۲تا ۱۲۵