موازنه قدرت
نظریه موازنه قدرت بر این اصل استوار است که امنیت بینالمللی زمانی افزایش مییابد که قدرت نظامی به نحوی توزیع شده باشد که هیچ دولتی به اندازهای که توانایی تفوق آمدن بر دیگر دولتها را داشته باشد، قدرتمند نباشد.[1] این نظریه پیشبینی میکند که اگر یک دولت، قدرت فوقالعاده زیادی داشته باشد از قدرت خود استفاده میکند و به کشورهای ضعیف حمله میکند. این امر موجب میشود دولتهایی که در معرض خطر هستند برای پیوستن به ائتلافهای تدافعی انگیزه پیدا کنند. برخی از واقع گرایان بر این عقیده هستند که این امر میتواند موجب ثبات بیشتری شود چرا که از تجاوز جلوگیری میکند و آن را غیرجذاب نشان میدهد البته اگر میان ائتلافهای رقیب تعادل قدرت برقرار باشد.[1]
پانویس
- Kegley & Wittkopf 2005, p. ۵۰۳.
منابع
- Kegley, Charles W.; Wittkopf, Eugene R. (2005), World Politics: Trends and Transformation (10th ed.), p. 503
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.