ارتش
ارتش تا پیش از انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مجموعهٔ نیروهای نظامی به جز ژاندارمری اطلاق میگردید. هنوز هم دربارهٔ دیگر کشورها به همین معنا به کار میرود. ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیروهای نظامی ایران را تشکیل میدهند.
ریشهشناسی
ارتش از واژههای برساخته در دوران معاصر است و از روی واژهٔ ارتشتار (ارتشدار) که پیش از آن به معنی سپاهی (لشکری) در زبان فارسی وجود داشت، برساخته شدهاست. این پسینسازی از این خاستهاست که واژه را مرکب فرض کردهاند و جزء دوم دار را به معنای دارنده گرفتهاند.[1] این واژه را فرهنگستان ایران نساختهاست بلکه نتیجهٔ کار عدهای است که در دورههای جدید اما پیش از کودتای ۱۲۹۹، در مقابل برخی از واژههای جدید و ترکی که در ارتش رواج داشت، به واژهگزینی پرداختند اما چون با این فن آشنا نبودند، دچار لغزشهایی شدند. اینان واژهٔ «ارتش» را به جای واژهٔ ترکی قشون قرار دادند و بدین وسیله میخواستند این واژهٔ ترکی را کنار بگذارند که البته سرانجام با جا افتادن این واژه، در این امر کام یافتند.[2]
پیشینه
پس از پیروزی انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۹۸ میلادی، نظام تازه تأسیس جمهوری از طرف کشورهای سلطنتی همسایه مورد تهدید قرار گرفت. در پاسخ به این تهدیدات ژان باتیست جردن نماینده مجلس در سپتامبر ۱۷۹۸ قانونی را در مجلس به تصویب رساند که اولین ماده آن بیان میداشت: «هر فرانسوی سربازی است که خود را موظف به دفاع از ملت میداند». این قانون مقدمهای برای تشکیل ارتش بزرگ در زمان ناپلئون شد که آن را ملت مسلح مینامید[3] تا پیش از تأسیس ارتش نوین ایران در دوره پهلوی اول، ارتش مجموعهای متشکل از نیروهای قومی و بومی بودند که بیشتر به فرمان و برای رئیس ایل خود می جنگیدن تا کشور و رئیس دولت. ضعف و ناکارآمدی آشکار چنین سیستمی با شکست نیروهای تحت فرماندهی عباس میرزا در جنگ با روسها و از دست دادن بخشهای وسیعی از خاک کشور بیش از پیش روشن گردید. از اینرو ولیعهد فتحعلی شاه برآن شد که اصلاحات در ساختار نیروهای نظامی ایران را آغاز کند. برای تحقیق بخشیدن به این تفکر، ژنرال گاردان، از طرف ناپلئون به ایران فرستاده شد. مأموریت وی، ساماندهی ارتش ایران به سبک و سیاق اروپایی بود. توطئهگران انگلیسی به صورت مداوم، در کار این فرستاده نظامی فرانسوی اختلال ایجاد میکردند، چرا که انگلیسیها از حضور یک ارتش خارجی و فرستادگان آنها در ایران، به شدت احساس خطر میکردند و از ساماندهی ارتش ایران توسط افسران ناپلئون، هراسان بودند. در نهایت، فرستاده فرانسوی از ایران رفت و افسران انگلیسی به جای ایشان دعوت شدند. با وجود این تماسها و راهنماییهای خارجیها، نتایج بسیار سطحی بود؛ به افسران به ندرت پولی پرداخت میشد، لباس این افراد کهنه و مندرس بود و بهطور کلی، همه گونه کمبودی در قشون ایران احساس میشد.[4] آرشیو تاریخی ارتش فرانسه نحوه سربازگیری در اواخر دوره فتحعلی شاه را چنین گزارش میکند: «نحوه سربازگیری در ایران به صورت ملوک الطوایفی است. هر استان و شهرستان به استثنا چند شهر، باید عده ای سوار با اسب بدهد و اگر سربازی فرار کند یکی از بستگانش را به جای او به خدمت سربازی خواهند برد». البته به استناد گزارشهای سرتیپ گاردان اگر ناحیه شهرستانی که باید تعدادی سرباز بدهد، به علتی از فرستادن سرباز خودداری میکرد، برابر قرارداد و صورت دیوانی بایستی به ازای هر سرباز مبلغی وجه نقد به عنوان پیشکش به خزانه شاه یا ولیعهد بپردازد تا با آن پول از محل دیگری سرباز فراهم نمایند.[5]
منابع
- حسندوست، محمد، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی (جلد اوّل)، به کوشش زیر نظر بهمن سرکارتی.، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشر آثار، ۱۳۸۳، شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۲۸-۱
- صبوحی، جواد، صدا و سیما زبان فارسی را به آگهیدهندگان میفروشد، گفتگو با مردی که سخنش به هزار اشرفی میارزد بایگانیشده در ۱۶ آوریل ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، بخش فرهنگی، روزنامه قدس، ۱۳-۰۹-۱۳۸۷
- مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1392: 25
- عربی، 1390: 1189
- (بابایی، 1389: 192)