باردو
در بعضی از مکتبهای بودایی، باردو (Classical Tibetan Wylie: bar do) یا antarābhava (سانسکریت، چینی و ژاپنی: 有، در زبان چینی به صورت zhōng yǒu و در ژاپنی به معنای chūu) یک حالت متوسط ، انتقالی یا برزخی بین مرگ و تولد دوباره است. این مفهوم بلافاصله پس از مرگ گوتاما بودا بوجود آمد و تعدادی از گروههای بودایی پیشین وجود چنین دولت واسطه ای را پذیرفتند، در حالی که مدارس دیگر آن را رد کردند. مفهوم antarābhava، یک حالت بین مرگ و تولد دوباره، از سنت فلسفی ودیک - اوپانیشادیک (هندوی بعدی) وارد بودیسم شد.[1][2] بعداً بودیسم مفهوم باردو را به شش یا چند حالت هوشیاری گسترش داد که هر مرحله از زندگی و مرگ را پوشش میداد. در بودیسم تبت، باردو موضوع اصلی Bardo Thodol (به معنای واقعی کلمه آزادی از طریق شنیدن در طول برزخ)، کتاب مردگان تبتی است، متنی که برای هدایت فرد تازه فوت شده از طریق باردو مرگ برای دستیابی به یک تولد دوباره بهتر است. و همچنین به عزیزانشان در روند عزاداری کمک کنند.[3]
«باردو» وضعیت وجودی میانی بین دو زندگی روی زمین است. طبق سنت تبت، پس از مرگ و قبل از تولد بعدی، هنگامی که آگاهی فرد با
جسمی ارتباط نداشته باشد، فرد پدیدههای مختلفی را تجربه میکند. اینها معمولاً دنباله ای خاص از انحطاط را دنبال میکنند، دقیقاً پس از مرگ، روشنترین تجربیات واقعیتی که فرد از نظر معنوی توانایی آن را دارد و سپس به توهمات وحشتناکی میپردازند که از انگیزه اعمال غیرمتخصص قبلی او ناشی میشوند. برای افراد آماده و بهطور مناسب آموزش دیده، باردو فرصتی بزرگ برای آزادی فراهم میکند، زیرا بینش متعالی ممکن است با تجربه مستقیم واقعیت پدید آید. برای دیگران، میتواند به مکانی خطرناک تبدیل شود زیرا توهمات ایجاد شده توسط کارما میتوانند شخص را به تولدی کمتر از حد مطلوب سوق دهند .
از نظر استعاره، باردو میتواند مواقعی را توصیف کند که شیوه معمول زندگی ما به حالت تعلیق درآمده است، به عنوان مثال، در طول یک دوره بیماری یا در طی یک عقبنشینی مراقبه. چنین مواقعی میتواند برای پیشرفت معنوی مثمر ثمر باشد زیرا محدودیتهای بیرونی کاهش مییابد. با این حال، آنها همچنین میتوانند چالشهایی را به وجود آورند زیرا ممکن است انگیزههای کم مهارت ما همانطور که در sidpa bardo ظاهر میشود، در پیش زمینه ظاهر شوند.
برزخ در بودیسم هند
از اسناد اولیه بودایی، به نظر میرسد که در شش گروه مختلف مفهوم وجود برزخی (antarabhāva) پذیرفته شده؛ یعنی Sarvāstivāda Darṣṭāntika , Vātsīputrīyas , Saṃmitīya , Pūrvaśaila و اواخر Mahīśāsaka. چهار مورد اول از این مدارس با هم ارتباط نزدیک دارند. دیدگاههای مخالف عبارتند از Mahāsāṃghika، در اوایل Mahīśāsaka، تراوادا، Vibhajyavāda و Śāriputrābhidharma (احتمالا Dharmagupta).[4]
برخی از اولین ارجاعاتی که ما به «وجود واسطه ای» داریم را میتوان در متن سروصداāالدین Mahāvibhāṣa یافت (阿 毘 達磨 大 毘 婆沙). به عنوان مثال، ماهاویبه نشانگر «وجود اساسی» (本 有)، «وجود متوسط» (中 有)، «وجود تولد» (生 有) و «وجود مرگ» (死 有) است (CBETA , T27، بدون. ۱۵۴۵، ص. ۹۵۹ و غیره) Les sektes of André Bareau's bouddhiques du Petit Véhicule استدلالهای مدارس Sarvāstivāda را به شرح زیر ارائه میدهد:[5]
موجود واسطهای که به این طریق از یک وجود به موجود دیگر عبور میکند، مانند هر موجود زنده ای از پنج جمع (skandha) شکل میگیرد. وجود او با این واقعیت نشان داده میشود که نمیتواند از نظر زمانی و مکانی بین مکان و لحظه مرگ و موارد تولد مجدد ناپیوستگی داشته باشد و بنابراین باید این باشد که دو وجود متعلق به یک سری از نظر زمانی و مکانی به هم پیوند میخورند یک مرحله میانی موجود واسطه گانداروا است که وجود آن به همان اندازه باروری و اتحاد والدین در هنگام تصور لازم است. علاوه بر این، Antarāparinirvāyin یک آناگامین است که در طول واسطه parinirvāṇa بدست میآورد. در مورد جنایتکار فجیع یکی از پنج جنایت بدون وقفه (ānantarya)، او کاملاً به همین طریق با وجود یک واسطه عبور میکند که در پایان آن لزوماً در جهنم دوباره متولد میشود.
ناشی از یک دوره بعد، هر چند با اندکی تفاوت، Vasubandhu Abhidharmakośa توضیح میدهد (. TRS انگلیسی ص 383ff.):
واسطه و وجود واسطه چیست؟ وجود واسطهای که خود را بین وجود در هنگام مرگ و وجود در بدو تولد قرار میدهد، و به مکانی که باید برود نرسیدهاست، نمیتوان گفت که متولد میشود. بین مرگ - یعنی پنج اسکندای لحظه مرگ - و بوجود آمدن - یعنی پنج اسکندای لحظه تولد دوباره - وجودی پیدا شدهاست - «جسمی» از پنج اسکندای - که به محل تجدید حیات. این وجود بین دو قلمرو تولد دوباره (gatī) را وجود میانی مینامند.
او برای دفاع از این مفهوم در برابر مکاتب دیگری که آن را رد میکنند، تعدادی متن و مثال ذکر میکند و ادعا میکند که مرگ در یک زندگی بلافاصله به تولد دوباره در زندگی بعدی منجر میشود، بدون آنکه هیچ حالت میانی در این دو وجود داشته باشد. هر دو Mahāvibhāṣa و Abhidharmakośa این تصور از حالت میانی پایدار حداکثر «هفت بار هفت روز» (یعنی ۴۹ روز) را دارند. البته این تنها یک دیدگاه است و دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد.
استدلالهای مشابه نیز در * <i id="mwYg">Satyasiddhi Śāstra هاریوارمن</i> و تفسیر Upadeśa در مورد Prajñāpāramitā Sūtras، که هر دو نفوذ شدیدی از مکتب Sarvāstivāda دارند، مورد استفاده قرار گرفت. هر دوی این متون در آیین بودایی چین تأثیر زیادی داشتند، که این ایده را نیز به عنوان یک قاعده پذیرفتهاست.
Saddharma-smṛty-upasthāna Sūtra (正法 念 處 經) ۱۷ حالت میانی را با تجربیات مختلف طبقهبندی میکند.[6]
شش باردو در بودیسم تبت
Fremantle (2001) اظهار میدارد که شش ایالت سنتی باردو وجود دارد که به شش باردو معروف هستند: باردو از این زندگی (ص. ۵۵) باردو مراقبه (ص. ۵۸) باردو رؤیا (ص. ۶۲) باردو در حال مرگ (ص. ۶۴) باردو دارماتا (ص. ۶۵) و باردو وجود (ص. ۶۶)
منابع
- John Bowker, The Concise Oxford Dictionary of World Religions, s.v.
- Bryan Jaré Cuevas, "Predecessors and Prototypes: Towards a Conceptual History of the Buddhist Antarābhava", Numen 43:3:263-302 (September 1996) JSTOR 3270367
- Tibetan Buddhism and the resolution of grief: The Bardo-Thodol for the dying and the grieving, by Robert Goss, Death Studies, Vol. 21 Issue 4 Jul/Aug.1997, Pp.377-395
- Bareau, André (1955). Les sectes bouddhiques du Petit Véhicule, p. 291. Saigon : Ecole française d'Extrême-Orient.
- Bareau, André (1955). Les sectes bouddhiques du Petit Véhicule, p. 143 Saigon : Ecole française d'Extrême-Orient.
- "第五章 死亡、死后与出生---《生与死——佛教轮回说》--莲花山居士网". web.archive.org. January 6, 2007. Archived from the original on 2007-01-06.