تاریخ سندیکاهای ایران
این مقاله به تاریخچه سندیکاهای ایرانی میپردازد.
تاریخچه
جنبش سندیکائی و اتحادیهای ایران در دوران انقلاب مشروطیت توسط کارگرانی که در باکو و عشق آباد کار کرده و به وطن بازگشته بودند بنا نهاده شد. این کارگران که عموماً با افکار سوسیال دموکراسی آشنا بودند تأثیر عمیق خود را بر روی دیگر کارگران ایرانی نیز گذاشتند. هم چنین حرکتهای انقلابی ۱۹۰۵ و ۱۹۰۷ تحولی ملموس در کارگران ایران به وجود آورند.
نخستین اتحادیه کارگری
در سال ۱۲۸۴ در چاپخانهای کوچک در تهران نخستین اتحادیه کارگری تأسیس شد. همزمان با اتحادیه کارگران چاپخانهها در دیگر کارخانهها نیز این امر رو به نضج نهاد، تا اینکه کارگران مشهد، تبریز، انزلی و دیگر نقاط کشور را هم دربر گرفت. شعارهای مزد عادلانه، هشت ساعت کار در روز، زمین برای دهقان و جمهوری سر داده شد. با سرکوب انقلاب مشروطه از طرف استبداد، جنبش سندیکائی و اتحادیهای نیز مورد هجوم واقع گردید، تا مانع از رسوخ افکار پیشرفته و سوسیال دموکراسی و مشروطه خواهی شود. در این بین منافع صنفی و طبقاتی کارگران بهطور آشکارا مورد تعرض قرار گرفت. کارگران پیشرو ایرانی که مدافعان استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی بودند، پس از جریانات انقلاب مشروطه تا سالهای قبل از پیروزی انقلاب اکتبر آماج شدیدترین حملات ارتجاع داخلی و خارجی قرار داشتند، و پادشاهان قاجار از هیچ گونه عملی جهت سرکوب آنان خودداری نمینمودند.
دوران رشد سندیکائی پس از پیروزی انقلاب اکتبر
هنگامی که ارتجاع داخلی و همدستان خارجی شان جنبش سندیکائی و اتحادیهای ایران را دفن شده میپنداشتند، زحمتکشان ایران با خیزشی مجدد سر برافراشتند؛ و با تأثیرپذیری از انقلاب اکتبر به بسط جنبشهای سندیکایی دست زدند. در سال ۱۲۹۹ تعداد اتحادیههای کارگری تهران به ۱۵ رسیده بود، در سال ۱۳۰۰ شورای مرکزی اتحادیههای حرفهای کارگران ایجاد شد که هدف آن رهبری جنبش سندیکائی و اتحادیهای در سطح کشور بود. در عرض ۴ سال بیش از ۳۰ هزار کارگر و کارمند زیر پرچم شورای مرکزی اتحادیههای حرفهای گرد آمدند. تحت تأثیر همین جنبش بود که در فاصلهٔ سالهای ۱۳۰۴–۱۳۰۰ چندین اعتصاب بزرگ، از جمله اعتصاب ۱۴ روزه کارگران چاپخانهها و اولین اعتصاب کارگران نفت آبادان انجام گرفت. دولت وثوق الدوله روزانه ۸ ساعت کار، آزادی فعالیت سندیکاها و جشن اول مه را قبول نمود.
کارگران با طرح خواستهای سیاسی و دفاع از آزادیهای دمکراتیک علیه تسلط استعمار امپریالیسم به مبارزه برخاستند. از مهمترین وقایع کارگری این دوره وصل شدن کارگران ایران به انترناسیونال کارگری بود. شورای مرکزی اتحادیههای حرفهای ایران به عضویت سازمان بینالمللی کارگران سندیکای جهانی کارگران پذیرفته شدند.
دوره پهلوی
جنبش سندیکائی در سالهای (۱۳۲۰–۱۳۰۴)
سرکوب جنبش سندیکائی و اتحادیهای و جلوگیری از فعالیتهای سندیکائی و اتحادیهای و غیرقانونی ساختن فعالیت حزب کمونیست، در فاصلهٔ ۱۳۱۰–۱۳۰۴ به تصویب قانونی معروف به ”قانون سیاه ” انجامید. رضا شاه، مدافعان آزادی و استقلال و ترقی کشور را آماج حملات خود ساخت، اما جنبش سندیکائی و اتحادیهای در زیر ضربات سنگین با اعتصابات و اعتراضات در شرکت نفت و صنایع نساجی و سایر کارخانجات به مبارزه علیه استبداد و امپریالیسم انگلستان و علیه چپاولگران و زور گویان ادامه دادند و پای ننشستند. در اوج سالهای دیکتاتوری، کارگران شرکت نفت ساعت کار را به ۹ ساعت در روز تقلیل دادند. اتحادیهٔ مخفی کارگران راه آهن با برگزاری اعتصاب ۸۰۰ نفری، نمونهای از قدرت یابی مجدد و رو به رشد کارگران ایرانی را به نمایش گذاشت. رضاخان در سوم شهریور توان و قدرت نیروی مصمم و پایداری را که بسان آتشی از زیر خاکستر سر برآورده بود را بعینه لمس کرد.
دوران شکوفایی جنبش سندیکائی در ایران (۱۳۳۲–۱۳۲۰)
جنبش کارگران ایران از سال ۱۳۲۰ الی ۱۳۲۶ فعالیتی علنی داشت و تعداد کارگران صنایع ماشینی بیشتر شده بود. با بکارگیری تجربیات گذشته طی آن سالها گامهای مهمی درراه گسترش سندیکاها برداشته شد. در این سالها ابتدا اتحادیههای مختلف کارگری و سندیکاها شکل گرفتند و از اتحاد آنها شورای مرکزی اتحادیه کارگران ایران با ۳۰ هزار عضو در ۱۳۲۱ با پا به عرصه وجود گذاشت. بالاخره شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران در اول ماه مه ۱۳۲۳ تأسیس گردید؛ که این امر متقابلاً در تسریع تشکیل سندیکاها و اتحادیههای کارگری در بخشهای مختلف نقش بسزایی داشت. از آن جمله تشکیل سندیکای کارگران نفت و پیوستن آن به شورای متحده مرکزی تحت نام سندیکای کارگران نفت خوزستان، دستاورد مهمی بود. بدین ترتیب وحدت کامل جنبش سندیکایی ایران در سراسر کشور تأمین گردید. بیش از ۳۰۰هزار کارگر ایرانی زیر پرچم شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران، به عنوان مهمترین سازمان سندیکایی ایران و خاور میانه گرد هم آمدند. این تشکل در سال ۱۳۲۵ از طرف فدراسیون جهانی کارگران مورد شناسائی قرار گرفت و به عضویت فدراسیون سندیکائی جهان درآمد. در آن زمان احزاب کارگری و ملی کشور، حتی دولت و وزارت کار، شورای متحده مرکزی را به رسمیت شناختند و حق نمایندگی در شورای عالی کار به شورای متحده مرکزی داده شد.
در خرداد ۱۳۲۴ اولین اعتصاب۶ روزه یک هزار کارگر نفت در کرمانشاه صورت گرفت. سال بعد ۱۰هزار نفر از کارگران نفت آغاجاری به مدت ۱۴ روز دراعتصاب بودند. عدم رسیدگی به خواستهای کارگران ۲ ماه بعد موجب اعتصابی ۱۰۰هزار نفری گردید، که علاوه بر خواستهای صنفی خواستهای سیاسی از جمله عدم دخالت عمال انگلیسی در شرکت نفت را در پی داشت. فعالیت و نقش حزب تودهٔ ایران در این جریانات کاملاً مشهود بود.
محمد رضا پهلوی پس از شکست فرقهٔ دمکرات آذربایجان فرصتی مناسب برای یورش به تشکلهای سندیکائی را بدست آورده بود. ارتجاع سلطنت به یاری امپریالیستهای انگلیس و آمریکا در سال ۱۳۲۶ به صورت وحشیانهای شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران و سندیکاهای سراسر کشور را مورد تهاجم خود قرار داد. در سال ۱۳۲۷ با صحنهسازی ترور شاه، فعالیت شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران و سندیکاهای کارگری و حزب توده ایران را ممنوع و غیرقانونی اعلام نمودند.
طبقهٔ کارگر ایران با تشدید مبارزات و اعتصابها در منطقه نفت خیز خوزستان و در سایر نقاط کشور منجمله کارگران کارخانه شاهی در ۱۳۲۹ مقاومت شایان توجهی از خود نشان دادند. مقاومت قهرمانانه کارگران نفت در سال ۱۳۲۹ کمک مؤثری به ملی شدن نفت توسط دولت مصدق نمود. در جریان این اعتصابات ۱۸ کارگر و۳ کودک کشته شدند. بالاخره بهدنبال مبارزات و افت و خیزهای مکرر، انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ با شور و شوق عظیم کارگران و زحمتکشان ایران به بار نشست.
تشکلهای کارگری بعد از انقلاب ۵۷
با اوجگیری انقلاب در سال ۵۷با سازمان دهی کمیتههای اعتصاب در مراکز کار اعتصاب سراسری را در کشور به راه انداختند. با پیوستن کارگران نفت به اعتصاب در تیر ماه ۵۷ حرکات کارگری به اوج خود رسید. از درون کمیتههای مخفی اعتصاب شوراهای کارگری در اکثر کارخانجات و موسسات صنعتی شکل گرفت، و در کوتاهترین زمان شوراهای کارگری کارخانجات توانستند مدیریت موسسات و کنترل تولید و توزیع را بدست گیرند. از بهم پیوستن شوراهای سازمانی کارگری تحت نام «خانه کارگر» متولد شد. تشکیلات «خانه کارگر» محل تجمع فعالین کارگری تهران و شهرستانها گردید. در بعد از پیروزی انقلاب سندیکای کارگران پروژهای اخراجی و بیکار در آبادان، شیراز و تهران تشکیل گردید که در آبادان بیش از ۱۸۰۰۰ عضو، در شیراز ۵۰۰۰ و در تهران حدود ۸۰۰۰ عضو داشت. این سندیکا در شیراز توانست برای یک دوره ۶ ماهه حق بیکاری را از دولت موقت طلب کرده و بدین وسیله نقش سندیکا و اعتبار آن را در بین کارگران افزایش دهد. متأسفانه در فضای سرکوب این سندیکا مورد حمله قرار گرفت و بسیاری از اسناد آن به غارت رفت.
همراه با این تشکل سراسری، در شهررهای بزرگ کشور «انجمن همبستگی» کارگران عمدتاً از تجمع کارگران صنوف و کارگاههای تولیدی کوچک شکل گرفت. مبارزه علیه طرحهای ارتجاعی و واپسگرایانه قانون کار که در قانون کار پیشنهادی احمد توکلی وزیر کار وقت متجلی میگردید و برای تصویب قانون کار مترقی و متناسب با خواست کارگران از اقدامات عملی و مؤثر این دو تشکل کارگری بود.
با شروع جنگ احزاب و سازمانهای مدافع کارگری غیرقانونی و سندیکاها و اتحادیههای کارگری منحل شدند. نشریات کارگری توقیف، فعالین کارگری از کار اخراج و تحت پیگرد قرار گرفتند. هزاران کارگر مبارز دستگیر و بیش از پانصد کارگر به جوخههای اعدام سپرده شدند. عده کثیری از کارگران نیز مجبور به ترک محل کار و زندگی خود شده یا به تبعید رفتند. شوراهای کارگری یکی پس از دیگر منحل و با تصویب لایحهای قانونی شوراهای اسلامی کار جایگزین آنها شدند. با تهاجم قداره بندان و چماق بدستان مافیای حاکم به خانه کارگر این نهاد مستقل کارگری از دست کارگران درآمده، در اختیار مزدوران کارگر ستیز رژیم قرار گرفت. از آن پس اشخاصی همچون محجوب، کمالی، ربیعی، سرحدی زاده که هر کدام بعدها به وزارت و نمایندگی مجلس رسیدند، هدایت این تشکیلات دولتی شده را بر عهده گرفتند.
طی سه دهه مافیای حاکم بر تشکلهای رسمی کارگری به عنوان عامل تفرقه و سرکوب جنبشهای مستقل کارگری عمل نموده. از آن جملهاست حمله سندیکای مستقل شرکت واحد و سرکوب فعالین کارگری، همکاری با ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی در تقابل با حرکت کارگران ایران خودرو دیزل، لاستیکسازی البرز، نیشکر هفت تپه
با شکلگیری تشکلهای مستقل کارگری و کمیتههایی برای احیاء سندیکاها و اتحادیههای کارگری و کارگران بیکار، گسترش اعتراضات کارگری از جمله اعتصابات کارگری که علیرغم منع قانونی بلاانقطاع در سراسر کشور، همگی نشان از آینده جنبش کارگری دارد.