توسعه فرهنگی
مفهوم توسعه فرهنگی عبارت است از دگرگونی که از طریق تراکم برگشت ناپذیر عناصر فرهنگی در یک جامعه معین صورت میپذیرد و بر اثر آن، جامعه کنترل مؤثرتری را بر محیط طبیعی و اجتماعی اعمال میکند. اصطلاح توسعه فرهنگی اولین بار توسط یونسکو در دهه ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ را دهه توسعه فرهنگی مینامند[1]
تعریف یونسکو از توسعه فرهنگی
توسعه و پیشرفت زندگی یک جامعه با هدف تحقق ارزشهای فرهنگی، به صورتی که با واقعیت کلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شده باشد.
تاریخچه توسعه فرهنگی
بعد از جنگ جهانی دوم، تغییرات و تحولات وسیع و گسترده ای به ویژه در روابط میان کشورهای استعمارگر و استعمار شده به وجود آمد. بعد از آنکه متفکران و روشنفکران کشورهای در حال توسعه و جهان سوم در یک فرایند طولانی سعی و خطا، متوجه شدند که الگوی توسعه غربی، نمیتواند پاسخگوی دردها و نیازهای آنها باشد و نمیتواند به توسعه یافتگی بینجامد، به سوی سیاست "توسعه ی درون زا" روی آورند. در این خط مشی، به جای الگو گرفتن از فرهنگ مغرب زمین، بر فرهنگ و ارزشهای خودی، بومی و ملی به عنوان نقطه آغازین هرگونه حرکت روبه جلو تأکید شده و الگویی توسعه غربی، یک الگویی وارداتی شمرده شد. از آن زمان به بعد، فرهنگ آهسته آهسته در کانون توجه قرار متفکران و برنامه ریزان جهان به ویژه در کشورهای در حال خیز قرار گرفت. در ادامهٔ این فرایند،“یونسکو“سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد به صورت جدی تر وارد میدان شد و به عنوان مرکز اصلی طراحی و کارشناسی فرهنگ اقدامات خود را آغاز کرد. در اثر همین تلاشها و کوششها و اقداماتی که یونسکو در دههٔ هفتاد قرن بیستم انجام داد برای اولین بار مفهوم“توسعه فرهنگی“پدید آمد و از اوایل دههٔ 1980 به بعد به صورت رسمی وارد ادبیات توسعه شد.
جایگاه و اهمیت توسعه ی فرهنگی
دربارهٔ جایگاه و اهمیت توسعهٔ فرهنگی نکات زیر قابل تامل است:
با گذشت زمان و گسترش اجتماعات توسعه یافته، مشکلات و ابعاد مخرب توسعه یافته هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم آشکارتر شد. ویرانی طبیعت، افزایش آلودگیهای زیستمحیطی، تداوم فقر و نابرابریهای اجتماعی، شیوع فساد و ....از کارکردهای پنهان توسعه در کشورهای توسعه یافته بهشمار آمده است. اما در کشورهای در حال توسعه، بعد از تلاشها و صرف میلیاردها واحد پول ملی، گذشت زمان نشان داد که بسیاری از این کشورها نه تنها به توسعه دست نیافتند بلکه در وضعیت نابسامانی و پریشانی فرهنگی و سردرگمی سیاسی قرار گرفتند.البته فرایند شکست توسعه در کشورهای مختلف میتواند متفاوت باشد، مانند فقدان دولت کارآمد، عدم انباشت سرمایه، عدم وجود نیروی انسانی و...اما آنچه به عنوان وجه مشترک در اکثر قریب به اتفاق این کشورها به عنوان عامل و دلیل اساسی میتواند مطرح باشد، این است که این کشورها به جای توسعه درون زا، به توسعهٔ بیرون زا روی آورند. به عبارت دیگر توسعه را مطابق فرهنگ، تاریخ و سنتهای خود آغاز نکرده بلکه هر آنچه را که در غرب اتفاق افتاده بود، کاملاً الگو قرار دادند.کشورهای غربی بر ویرانههای سنت، مدرنیته و توسعه شکوفا شدند. به عبارت دیگرآنها با دستکاری در فرهنگ و سنت خودشان، توانستند مسیر تجدد را باز کنند و به توسعه دست یابند اما کشورهای دیگر از آنجا که فرهنگ و سنت شان با فرهنگ و سنت مغرب زمین متفاوت است، نمیتوانند گام به گام مانند آنها عمل نمایند. تقلید و پیروی از الگو و شاخصهای توسعه ای که در غرب اتفاق افتاده به دلیل خاستگاه بیرونی و ماهیت طبقاتی نظام سرمایه داری و ناهماهنگی با ارزشهای فرهنگ خودی، در کشورهای توسعه نیافته موجب بروز تعارض روانی و بحران هویت فرهنگی شد.
کالبدشکافی توسعه فرهنگی
با مطالعه و بررسی نظریهها و فعالیتهای دهه ی70 و 80، یونسکو و کشورهای دیگر در خصوص توسعهٔ فرهنگی، میتوان گفت که توسعهٔ فرهنگی؛ اولاً عبارت است ازایجاد تحول و خلق ارزشها، روابط اخلاقی و هنجارهای مناسب که برای ارضای نیازهای آدمی، زمینههای لازم را در قالب اجتماع فراهم میکند. دوماً، توسعه فرهنگی مربوط به تغییر و تحولات فرهنگی در داخل یک مرزبندی سیاسی است نه معطوف به سطح بینالملل. سوماً، توسعه فرهنگی در دو بعد ایستایی و پویای مطرح است.
- در بعد ایستایی، توسعه فرهنگی عبارت است از توزیع عادلانهٔ امکانات و فرصتهای فرهنگی برای تمام شهروندان .
- در بعد پویایی معطوف به ایجاد تغییر و تحول در عناصر فرهنگ به منظور انطباق آن با شرایط زمانی و مکانی و در نتیجه پاسخ گو به نیازهای زمانه است.
ویژگی های توسعه فرهنگی
1. توسعه فرهنگی، خاصیت ملی دارد و در درون هر کشور و جامعهٔ خاص انجام میشود. به عبارت دیگر توسعه فرهنگی در هر کشور با کشورهای دیگر متفاوت است و کشورو جامعه میتواند مبتنی بر سنتهای تاریخی خود، توسعه فرهنگی خاص خود را داشته باشد. بنابراین توسعه فرهنگی با “جهانی شدن فرهنگ“متفاوت است. 2. توسعه فرهنگی نیازمند برنامه ریزی و سیاست گذاریی فرهنگی، پژوهشهای ژرف و تطبیقی است بدون این پژوهشها اقدام فرهنگی، فاقد درونگری و بی بهره از غنای لازم خواهد بود. 3. توسعه فرهنگی مبتنی بر ارزشها و اخلاق خاصی است. به عبارت دیگر در توسعه فرهنگی ارزش داوریهای فرهنگی وجود دارد زیرا بر اساس تعاریف مورد توافق، جدا سازی فرهنگ از ارزشها قابل تصور نخواهد بود. بنابراین در مفهوم توسعه پایدار{که فرهنگ رکن اساسی آن است} در واقع نوعی داوری ارزشی مبتنی بر فرهنگ، به رسمیت شناخته شد و توسعه در قالب آن مطرح شد.
شاخص های توسعه فرهنگی
از مجموع تعاریف و نظریههای که دربارهٔ توسعه فرهنگی بیان شد، میتوان مهمترین شاخصهای توسعه فرهنگی را به قرار زیر برشمرد: 1. عقل گرایی و اهمیت دادن به نقش عقل 2. نگاه مثبت به دنیا و امور دنیوی 3. رویکرد تعاملی با دیگر فرهنگ ها 4. باور به آزادی بیان [2]
منابع
- سعادت، عیوضعلی. فرهنگی
- پهلوان، چنگیز. فرهنگ شناسی.۱۳۷۸
![]() | این نوشتار نیازمند پیوند میانزبانی است. در صورت وجود، با توجه به خودآموز ترجمه، میانویکی مناسب را به نوشتار بیفزایید. |