کشورهای در حال توسعه
کشور در حال توسعه یا کشور رو به رشد کشوری با استاندارد زندگی نسبتاً پایین، پایه صنعتی توسعه نیافته و شاخص توسعه انسانی پایین است. این گزاره با گزارههای پیشین ساخته شده در این مورد تفاوت دارد. از جمله با گزاره «جهان سوم» که در هنگام جنگ سرد ساخته شد و معنای ثانویهای منفی دارد.
توسعه بینالمللی مستلزم ساختاری تازه در هر دو صورت فیزیکی و سازمانی و نوعی فاصلهگیری از بخشهای با ارزش افزوده پایین همچون کشاورزی و استخراج منابع طبیعی است. کشورهای توسعهیافته، معمولاً در این مقایسه دارای نظامهایی مبتنی بر رشد اقتصادی خودجوش در بخش صنعت و استانداردهای زندگی بالا هستند.
پیرامون واژهٔ توسعه دادن
فعل develop معنی با منابع و ابزارِ کار چیزی را بهتر کردن، روزآمد کردن، کاراتر کردن میدهد. همچنین دیگر معنی آن که با معنی پیشین ارتباط دارد چنین است: در بستری با منابع و ابزار کار چیز مفید تازهای را افزودن، به وجود آوردن (مثلاً در software development). این واژه در فارسی به توسعه دادن ترجمه شدهاست که بار معنایی گسترش در حجم آن غالب است درحالیکه به ویژه در معنی نخست الزاماً این فعل به گسترش در حجم نمیانجامد.
اشکالهای کاربردی
کاربرد گزاره «کشور در حال توسعه» را برای همه کشورهای کمتر توسعهیافته، نمیتوان مناسب دانست. زیرا برخی کشورهای فقیر در حال بهبود اوضاع اقتصادی خود نیستند. همانطور که گزاره «فقیر» ذکر میکند. بلکه دورههای طولانی را از افول اقتصادی تجربه نمودهاند.
کشورهایی که دارای اقتصادهای پیشرفتهتر در میان کشورهای در حال توسعه هستند اما هنوز بهطور کامل نشانههای یک کشور توسعهیافته در آنها تثبیت نشدهاست، تحت اصطلاح کشور تازه صنعتی شده دستهبندی میشوند.
معیار و مفهوم توسعه
گزاره کشور در حال توسعه عمدتاً به کشورهایی با سطوح پایین توسعه اقتصادی گفته میشود. این موضوع تا اندازهای با توسعه اجتماعی از لحاظ آموزش، بهداشت، امید به زندگی و مانند آن در ارتباط است. کلاً این اصطلاح، نوعی افت را در کشورهای در حال توسعه بیان میکند.
توسعه یک کشور با شاخصهای آماری همچون درآمد سرانه (تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی، نرخ سواد، و مانند آن سنجیده میشود. سازمان ملل متحد توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری بالا ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که دادهها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند.
کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی هستند که به اندازه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافتهاند و دارای استاندارد زندگی پایینی هستند. همبستگی شدیدی بین درآمد پایین و رشد جمعیت بالا، هم میان هر دو و هم در بین کشورها وجود دارد. اصطلاحاتی که به هنگام بحث دربارهٔ کشورهای در حال توسعه بکار میرود به منظور و به مفاهیم بیان شده از سوی کسانی اشاره دارد که آن را استفاده نمودهاند. برخی اوقات عبارات دیگری که به کار میروند چنین هستند کشورهای توسعهنیافته، کشورهای کمتر توسعهیافته از نظر اقتصادی، «کشورهای زیر خط توسعه» یا کشورهای توسعه نیافته «کشورهای جهان سوم، کشورهای جنوب و» غیرصنعتی «برعکس، طرف مقابل این طیف عبارتند از کشورهای توسعهیافته، کشورهای بیشتر توسعهیافته از لحاظ اقتصادی، کشورهای جهان اول و» کشورهای صنعتی".
سازمان ملل اجازه میدهد تا هر کشور خود راجع به این موضوع تصمیم بگیرد که آیا به جزو گروه «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» میباشند (اما بسیاری از اقتصاد دانان و دیگر ناظرین اصل خود تخصیصی سازمان ملل را نادیده میانگارند).
برای تعدیل جنبه حسن تعبیر کلمه «در حال توسعه»، سازمانهای بینالمللی به استفاده از اصطلاح کشورهای حداقل توسعهیافته برای فقیرترین کشورها پرداخته که میتواند هیچ ارتباطی با کلمه در حال توسعه نداشته باشد. یعنی کشور حداقل توسعهیافته، فقیرترین زیرمجموعه کشور توسعهنیافتهاست. این موضوع همچنین روند ناشیانهای که بر این باور است که استانداردهای زندگی در سومالی یا اتیوپی با نمونههای آن در کشورهای شیلی یا مکزیک قابل قیاس است، تعدیل مینماید.
مفهوم کشور در حال توسعه به وسیله یک گزاره دیگر درک میشود که در نظامهای نظری گوناگون، دارای جهتگیریهای متضاد، مانند نظریات مستعمرهزدایی، الهیات آزادیخواهی، مارکسیسم، ضد امپریالیسم، و اقتصاد سیاسی است.
منابع زیر خط توسعه
بر پایه نظریههای گوناگون، منابع زیر خط توسعه به این شرحند:
- پسانداز پایین ممکن است به سرمایهگذاری پایین بر طبق الگوی هارود-دومار منجر شود. اما پسانداز زیاد و سرمایه زیاد هنوز بیانگر توسعه قدرتمند نیستند.
- گرایشها و ظرفیتهای ذاتی، یا حقیقی هستند یا برای توجیه بکار میروند.
- دیدگاهها و فرهنگ مردم؛
- ظرفیتها و رفتار روشنفکران و رهبران؛
- نرخ باروری بالا
- ساختارها و موسسات قانونی (حقوقی)
- نقض اصل قانون
- فساد بالا
- عوامل برونزا، حقیقی هستند یا به عنوان توجیه بکار میروند.
- سود اقتصاد سیاسی یا بازرگانی که در مقایسه با کشورهای دیگر ایجاد میشود؛
- جایگاه کشور در نظام تاریخی و فرهنگی؛
- اصلاحات ناکارآمد تحمیل شده با سرمایهگذاری به عنوان آخرین حربه، از سوی سازمانهای چند جانبه (مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی) برای خروج از وضعیت کسر بودجه و بدهی که کشوری در آن قرار میگیرد (نگاه به بدهی کشورهای در حال توسعه).
- نبود علاقه و درک نسبت به پویاییهای یک کشور بر اثر حضور شرکتهای چندملیتی.
- غلبه کشورهای غنیتر به وسیله اصول تجاری
- مصرف منابع برای پرداخت بهره بدهیها.
نوعشناسی و نامهای کشورها
بیشتر کشورها کمابیش از لحاظ توسعه در چهار طبقه قرار میگیرند:
- کشورهای توسعهیافته، و کشورهای تحتالحمایه آنها (برای مشاهده فهرستی از آنها، نگاه کنید به کشورهای توسعهیافته)
- کشورهایی با اقتصاد پایدار و کاملاً توانا و در حال توسعه طی یک دوره طولانیتر (چین). کشورهای هنگ کنگ و ماکائو را از این مجموعه خارج میسازد. زیرا آنها کشورهای توسعهیافتهاند. ایران، مکزیک، پاکستان، هند، برزیل، آفریقای جنوبی، ترکیه، فیلیپین، مصر، بیشتر کشورهای آمریکای جنوبی، شماری از کشورهای عربی در خلیج فارس، مالزی، تایلند، پیمان ورشو سابق و مانند آنها). نگاه کنید به بازارهای نوپا.
- کشورهایی با پیشینه منقطع توسعه (بیشتر کشورها در آفریقا، آمریکای مرکزی، و حوزه دریای کارائیب به جز از جامائیکا (رسته ۲) و پورتوریکو (ناحیه آمریکا)؛ بیشتر جهان عرب، بیشتر آسیای جنوب خاوری به جز سنگاپور
(رسته۱) در این گروه هستند. فیلیپین، برونئی، مالزی و تایلند (رسته۲). ۷۶٪ از کشورهای جهان در این دسته قرار میگیرند.
- کشورهایی با جنگ داخلی بلند مدت یا نقض اصول قانون یا دیکتاتوری غیر توسعه محور (کشورهای ناتوان) مانند هائیتی، سومالی، سودان، برمه (میانمار)، و شاید کره شمالی.
اصطلاح «کشور در حال توسعه» نمادی برای تعیین یک نوع مسئله خاص یا مشابه آن نیست.
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Developing country». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲ مارس ۲۰۰۸.