عباس قبادیان
عباس خان امیر مخصوص کلهر که نام خانوادگی قبادیان برگزید، رئیس ایل کلهر بود که در زمان رضا شاه پهلوی ابتدا میرآخور سلطنتی بود اما سپس مغضوب و سالها زندانی شد. پس از کنارهگیری رضا شاه از سلطنت، سه دوره (دورههای چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم) نمایندۀ کرمانشاهان در مجلس شورای ملی بود.
عباس خان امیر مخصوص قبادیان | |
---|---|
نماینده مجلس شورای ملی | |
مشغول به کار ۱۳۲۲ – ۱۳۳۰ | |
حوزه انتخاباتی | کرمانشاه (دورههای چهاردهم تا شانزدهم) |
اطلاعات شخصی | |
ملیت | ![]() |
دین | اسلام شیعه دوازده امامی |
ریاست ایل کلهر
عباس خان نوه داود خان رئیس ایل کرد کلهر بود. در دوران جنگ جهانی اول همزاه با ایل کلهر به حکومت «مجاهدین» پیوست که به ریاست نظامالسلطنه مافی و شرکت سیاستمداران دموکراتی که از تهران آمده بودند، با حمایت آلمان و عثمانی در کرمانشاه تشکیل شد. او چند سال با نیروهای انگلیسی و روس جنگید تا سرانجام به خواست انگلیسیها، صارمالدوله که حکمران کرمانشاهان بود، او را دستگیر کرد و به تهران فرستاد.[1]
عباس خان به مدت دو سال تا وقوع کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در تهران تحت نظر بود. پس از کودتا با کمک رضا خان سردارسپه پس از برادرش پاشا خان، رئیس ایل کلهر شد. او سپس همراه با امیرلشکر امیراحمدی که فرمانده لشکر غرب شده بود به کرمانشاهان رفت و در خلع سلاح عشایر با او همکاری کرد.[1]
نظامیان تحت فرماندهی رضا خان که در آن سالهای پایانی دوره قاجار قدرت گرفته بودند، املاک پدربزرگ قبادیان را به تصرف او در آوردند و در مقابل سالی هفتاد هزار تومان از او میگرفتند.[2] چند سال بعد رضا شاه سرتیپ بوذرجمهری را نزد قبادیان فرستاد و او را مجبور کرد بخشی از املاکی را که به دست آورده بود به نام رضا شاه کند و بخشی دیگر از آن را با املاکی در فارس و خراسان عوض کند. قبادیان همچنین یک شمشیر مرصع به بوذرجمهری پیشکش داد که به گفته خودش در سال ۱۳۲۳ سیصد هزار تومان قیمت داشت و همچنین هزینه سفر او را به عتبات پرداخت. اما بوذرجمهری پس از بازگشت به تهران به رضا شاه گفت که قبادیان قصد داشته او را بگیرد و بکشد و شاه را به او مظنون کرد. [3]
زندان
قبادیان سپس به تهران احضار و در دربار، میرآخور سلطنتی و ملقب به امیر مخصوص شد اما پس از یک سال و نیم چون از زندگی در تهران خیلى ناراضى بود، مرخصى گرفت و نزد ایل خود برگشت و عده زیادى از ایل دور او جمع شدند. به همین علت تحت تعقیب قرار گرفت و به لرستان رفت. در لرستان سپهبد شاهبختى او را دستگیر کرد و به تهران فرستاد و به ده سال زندان محکوم شد.[2] به گفته قبادیان، علت مشکوک شدن به او و مغضوبیتش این بود که از چمدانش عکسی به دست آمد که با عدهای از افراد ایل در تهران گرفته بود اما بوذرجمهری آن را به عنوان سندی به رضا شاه نشان داد که قبادیان با خارجیها ساخته است و قصد توطئه دارد. به گفته خودش، در مدتی که در زندان بود، مادر و سه فرزند کوچکش در راه خراسان زیر برف تلف شدند. املاکش نیز مصادره شد.[3]
جدال بر سر املاک
با کنارهگیری رضا شاه در شهریور ۱۳۲۰ قبادیان آزاد شد و میان ایل خود بازگشت. با تصویب قانونی برای بازگرداندن املاکی که رضا شاه از مالکان گرفته بود، قبادیان نیز خواستار پس گرفتن املاکی شد که عبارت بود از: ۱۵۰ روستا و مزرعه و مرتع در ایوان، دوازده روستا و مرتع در سومار، شش روستا و مرتع در نفت شاه (نفتشهر) که چاهها و تأسیسات نفتی در آن اراضی قرار داشت، بخشی از دهستان دیره و روستاهای گیلانغرب، روستاهای کلهجوب علیا و سفلى و ۱۱۱ فقره ملاک و مزرعه دیگر. این در حالی است که بسیاری از این املاک متعلق به خود او نبود. بخشی متعلق به خویشاوندان و دیگر ورثه پدربزرگش داود خان بود که خود به کمک نظامیان به تصرف درآورده بود و بخشی دیگر نیز املاک خالصه (دولتی) بود که دولت از دیرباز و تا پیش از مرسوم شدن خدمت نظام وظیفه عمومی برای استفاده به ایل کلهر میداد و در مقابل از ایل سرباز میگرفت اما مالکیتش را برای خود نگه میداشت. ایوان و سومار خالصهجات دولتی بود که در آن زمان ساکنانش لر بودند و ربطی به ایل کلهر نداشتند، املاکش را هم خوانین پشتکوه همواره از دولت اجاره میکردند. بخشی از مراتع گرمسیرى هم که قبادیان مدعى مالکیت آن بود، متعلق به دولت و در اجاره ایل سنجابی بود و مالکیت دولت بر آنها در پروتکلهای مرزی میان ایران و عثمانی تصریح شده بود.[2]
به علت همین پیشینه املاکی که قبادیان ادعای مالکیتشان را داشت، او نتوانست مانند بسیاری دیگر از مالکان املاک ادعائی خود را پس بگیرد. در این میان قبادیان در سال ۱۳۲۲ در انتخابات مجلس شورای ملی با کسب ۱۰۲۴۴ رأی از مجموع ۱۸۳۴۷ رأی [4] به نمایندگی کرمانشاهان انتخاب شد (دوره چهاردهم). در دو دوره بعد نیز بر همین کرسی نشست. او در مجلس پیوسته به اینکه املاکش را به او پس ندادهاند اعتراض میکرد و حتی کلنل فلیچر وابسته نظامی سفارت انگلیس در تهران به دولت نامه نوشت و خواهان کمک به او در پس گرفتن املاکش شد.[2] همین توصیه باعث شد شایعه وابستگی قبادیان به انگلیسیها بر سر زبانها بیفتد.
با تلاشهای قبادیان، دولت تا زمانی که دادگاه تکلیف املاکش را مشخص کند دهها هزار تومان به او کمک مالی کرد و سرانجام در سال ۱۳۲۶ با تبانی با رئیس املاک شاهآباد غرب (به نام سروش) املاک ادعائی خود را بی آنکه سند مالکیتی به نامش زده شود، همراه با خویشاوندانش تصرف کرد. به همین سبب نجمالملک وزیر دارایی وقت، سروش را برکنار و به تهران احضار کرد اما در سال ۱۳۲۷ که عبدالحسین هژیر نخستوزیر شد، دوباره سروش را به ریاست املاک شاهآباد غرب فرستاد و قبادیان نیز همچنان املاک را تصرف کرد بی آنکه پولی به دولت بپردازد. همین موضوع از مواردی بود که به استیضاح هژیر انجامید.[2]