ناصر قشقایی
محمد ناصر خان صولت قشقایی معروف به ناصر خان فرزند ارشد صولتالدوله قشقایی، از ایلخانهای ایل قشقائی و سیاستمداران دورهٔ پهلوی است.
محمد ناصر قشقایی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۲۷۸ خورشیدی شلدان (دشتستان) |
درگذشت | ۱۳۶۲ خورشیدی لاس وگاس، ایالت متحده |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | ناصر خان (صولت) |
پیشه | ایلخانی قشقایی، نماینده ایل قشقایی در مجلس شورای ملی، سناتور فارس در مجلس سنا |
سالهای فعالیت | ۱۳۰۴–۱۳۳۲ |
همسر(ها) | رودابه بی بی |
فرزندان | عبدالله خان، ناهید بی بی، فریده بی بی، ایران بی بی، کامبیزخانَ و هما بی بی |
والدین | صولتالدوله قشقایی. خدیجه بی بی |
زندگی سیاسی
پدرش اسماعیل خان صولتالدوله و پدربزرگش داراب خان ایلخان ایل قشقایی بودند. در دوران سلطنت رضاشاه، با آغاز خلع سلاح عشایر فارس در سال ۱۳۰۷ و تندرویهای سرلشکر آیرم قشقاییها شورش کردند. آیرم ناصرخان را دستگیر کرد و به تهران برد. دستگیری او شورش قشقاییها را شدت بخشید و اوضاع فارس بحرانی شد. سرلشکر حبیب الله شیبانی فرماندهی لشکر جنوب را به عهده گرفت. یکی از پیشنهادهای او آزادی ناصرخان بود. ناصرخان آزاد شد و به فارس برگشت و اوضاع فارس آرام شد. [1]
به پاس کمک در فروخواباندن شورش در فارس، ناصر خان و پدرش اسماعیل خان به نمایندگی مجلس پذیرفته شدند. [1] ناصرخان به نمایندگی ایل قشقایی و پدرش به نمایندگی جهرم انتخاب شدند و در اوائل سال ۱۳۱۰ به مجلس شورای ملی رفتند. اسماعیل خان با مستوفیالممالک دوستی و نزدیکی داشت. پس از خاکسپاری مستوفیالممالک در هفتم شهریور ۱۳۱۱ علی منصور وزیر داخله (کشور) مصوبه لغو مصونیت اسماعیل خان و پسرش را در فردای خاکسپاری از مجلس گرفت و هر دو دستگیر و زندانی شدند. در شانزدهم مهر پدرش اسماعیل خان بر اثر عفونت در زندان قصر درگذشت.
ناصرخان تبعید شد و پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط حکومت رضاشاه، نزد ایل بازگشت و در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ قدرتمندترین فرد در فارس بود. او به اقتدار مجدد ایل قشقایی همت گمارد و در همین راه امتیازاتی هر چند اندک در وهله اول برای ایل خود ، و سپس فارس بدست آورد.
در سال ۱۳۲۶ ناصر خان به نمایندگی شیراز در مجلس شورای ملی انتخاب شد اما نمایندگی را نپذیرفت.[2] در سال ۱۳۲۸ با تشکیل مجلس سنا به عنوان سناتور فارس از جانب شاه منصوب شد. در جریان نهضت ملی شدن نفت از مصدق و جبهه ملی حمایت کرد و پس از کودتای ۲۸ مرداد، همچون برادرانش (ملک منصور خان، محمدحسین خان و خسروخان)، در حالی که مورد غضب محمدرضاشاه پهلوی قرار گرفته بود، با کمک سپهبد زاهدی که با وی از زمان پدرش آشنایی دیرینه داشت، جان سالم به در برد و موفق به خروج از کشور و در حقیقت به خارج از کشور تبعید شد.
در دوران تبعید، تمام اموال و داراییهای ناصرخان که باغ ارم شیراز و املاک زیادی را شامل میشد، مصادره و توقیف شد. وی به دلیل سکونت فرزندانش در آمریکا پس از مدت کوتاهی اقامت در اروپا به آمریکا مهاجرت کرد و به گفته خودش مصاحبهای مفصل و نزدیک به هشت ساعته در مصاحبه با حبیب لاجوردی در پروژه تاریخ شفاهی ایران، همچنان به مخالفت با شاه ادامه داد. وی بعدها همچنین از طریق دوستان فعال در جبهه ملی با تماس با انقلابیون و سید روحالله خمینی به طرفداران انقلاب ملحق شد و در زمان نخست وزیری شاپور بختیار در دی ۱۳۵۷ در زمانی که شاه هنوز در ایران بود، بعد از ۲۵ سال تبعید به ایران مراجعت کرد.
با توجه به شلوغی اوضاع و تب انقلاب در ایران، ناصرخان با حمایت شاپور بختیار به وطن وارد و با حمایت او از دستگیریاش در فرودگاه جلوگیری شد. او به میان ایل خود بازگشت و به مبارزه و تبلیغ علیه شاه و پشتیبانی از خمینی و حمایت از انقلاب ۱۳۵۷ ادامه داد. ناصرخان قشقایی در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی انتخاب شد اما هم کینهٔ قدیمی کمونیستها و گروههای چپ از جمله حزب توده به دلیل سابقه مخالفت او با آنها ادامه داشت و هم مجاهدین خلق با او مخالف بودند. در نتیجه، اعتبارنامهاش رد و ابتدا برادرش خسرو خان و سپس خودش دستگیر شدند. دستگیری این دو باعث نا آرامی و در شیراز و قیام قشقاییها و در نهایت، آزادی او شد.
ناصرخان مورد سوء ظن و هراس خمینی بود و گروههای مختلف انقلابی برای قدرت نیافتن و انسجام مجدد او و ایلش در جنوب، تلاش میکردند. ناگزیر با حکومت جمهوری اسلامی درگیر شد و پس از درگیری مسلحانه در اطراف شیراز و فیروز آباد با پاسداران، سرانجام به دلیل چنددستگی در ایل قشقایی و نداشتن نیروی لازم، اردوی او در هم شکست. دادگاه انقلاب شیراز حکم اعدام غیابی برای ناصرخان و برادرش خسرو خان صادر کرد و پسر بزرگش عبدالله خان که در آمریکا تحصیلات پزشکی کرده و در اردوی او به مبارزه مشغول بود، به صورت ناگهانی درگذشت. ناصرخان ناگزیر به ترک مخفیانه ایران و مهاجرت مجدد به امریکا از راه ترکیه شد. برادرش خسرو خان که در کوهها مخفی بود، به دلیلی نامعلوم به شیراز رفت و با خیانت یکی از نزدیکان، دستگیر و چندی بعد در فیروز آباد در میان ایل خود تیرباران شد.
کتاب «سالهای بحران» خاطرات روزانهٔ ناصرخان قشقایی به تصحیح نصرالله حدادی در سال ۱۳۶۶ چاپ شد.
مرگ
ناصرخان قشقایی در سن ۸۴ سالگی باز به تبعید اجباری تن داد و با وجود پیری و بیماری تنها دو ماه مانده به عمرش در بهمن ماه ۱۳۶۲ مصاحبهای صوتی و مفصل با حبیب لاجوردی انجام داد که در پروژهای ماندگار بنام «تاریخ شفاهی» ایران که با پشتیبانی دانشگاه هاروارد صورت گرفت شرح حالی مبسوط از زندگی و خاطرات خود را بیان کند که بهترین مرجع و منبع برای آشنایی باوی است. وی در اواخر سال ۱۳۶۲ خورشیدی درگذشت.
جستارهای وابسته
منابع
- سالهای بحران، خاطرات روزانه محمد ناصر صولت قشقایی از فروردین ۱۳۲۹ تا آذر ۱۳۳۲، نصراله حدادی، ۱۳۶۶ شمسی
- سایت گچسارانی
- درنگی بر کودتای ۲۸ مرداد و قشقاییها بایگانیشده در ۷ آوریل ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine
- تاریخ شفاهی ایران بر گرفته از مصاحبه ناصر خان قشقایی با دکترحبیب لاجوردی از دانشگاه هاروارد.
- عاقلی، باقر (۱۳۸۰). شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران - جلد دوم. تهران: نگاه. صص. ۱۲۱۲ - ۱۲۱۴.
- «مذاکرات جلسه دوم دوره پانزدهم مجلس شورای ملی چهارم امرداد ۱۳۲۶».