واقعه میدان توپخانه
واقعه میدان توپخانه مجموعه اتفاقاتی است که در بیست روز اواخر آذر و اوائل دی ماه ۱۲۸۶ اتفاق افتاده و طی آن کشمکش بین محمد علی شاه و مجلس و مردم به اوج خود رسیده و سپس بهطور موقت فروکش کردهاست.
پیشینه
بعد از برگزاری باشکوه سالگرد فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس ملی، و پس از کشته شدن علی اصغرخان امین السلطان، و هم چنین پافشاری مجلس برای تصویب متمم قانون اساسی، اختلاف بین مجلس و دربار شدت یافته و سعد الدوله و در باریان شاه را ضد مجلس تحریک و ترغیب میکردند. مجلس نیز با حمایت انجمنها در صدد تقویت ارکان مشروطیت و تجهیز و تدارک محافظت از خود بود.
شروع واقعه
از روز شنبه ۸ و یکشنبه ۹ ذی ذیالقعده ۱۳۲۵ (۲۲ آذر ۱۲۸۶) گروه هائی از اراذل و اوباش به سرکردگی صنیع حضرت و مقتدر نظام و به اشاره دربار بطرف مجلس و مسجد سپهسالار در میدان بهارستان هجوم برده اقدام به عربده کشی و تظاهرات علیه مشروطه و مجلسیان نمودند.[1]
جبهه مجلس
به دنبال افزایش تنش بین مجلسیان و دربار، از روزهای پیش مجلس در تدارک اقدامات حفاظتی بودهاست. هر انجمن در حجره ای از مسجد سپهسالار مستقر و نام خود را بالای حجره نصب مینمایند. انجمن آذربایجان، شاه آباد و انجمنهای دیگر، افراد خود را مسلح کرده و به نگهبانی میپردازند. سخنرانان و گویندگان مانند ملک المتکلمین، سید محمدرضا مساوات شیرازی، میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل نطقهای مهیج ایراد کرده و اعضاء انجمن و مردم را به مقاومت دعوت میکنند. مخارج شام و نهار از طرف کمسیون مخصوص مجلس پرداخت میشود.
در این ایام کار و کسب تعطیل و مردم گروه گروه در مقابل مجلس و مسجد تجمع دارند وبا وجودی که از مخالفین تحریکات ادامه دارد، اما نزاع و زدوخورد جدی پیش نمیآید. احتشام السلطنه (رئیس مجلس) و وکلای آذربایجان اداره انجمنها را نظارت میکنند.
جبهه مخالف
پس از این که نیروهای طرفدار مشروطه اراذل و اوباش را از مسجد بیرون کردند آنها بعد از دشنام و تهدید و تیراندازی به در مجلس بطرف میدان توپخانه رفته و چادرهایی را برپا نمودند. جبهه استبداد از سه گروه تشکیل میشد.
گروه اول جمعی اراذل و اوباش سنگلج به سرکردگی مقتدر نظام و لوطیهای چاله میدان به سرکردگی صنیع حضرت.
گروه دوم فراشان و غلامان کشیکخانه و سربازان فوج و استرداران وشتر داران امیر بهادر جنگ.
گروه سوم دینداران عامی به سرکردگی شیخ فضلالله نوری و سید علی یزدی و میرزا ابوطالب زنجانی و ملا محمد آملی که گروه روحانیان دربار را تشکیل میدادند.
این سه گروه حول محور مبارزه و مخالفت با مشروطه و به دستور دربار از هیچ اقدامی فروگزار نمیکردند.[2]
وقایع آن چند روز
در جبهه استبداد، عربده کشی و تهدید مجلسیان ادامه داشته و روزها آش و پلو بهطور مفصل تدارک دیده میشد و شبها مشروب بسیار حاضر، و فواحش رفت و آمد میکردند. روحانیان حاضر در چادرها این گونه منکرات را علناً مشاهده میکردند و همه را صواب میدانستند. روز دوم سید محمد یزدی بالای توپ نشسته و علیه مشروطه سخن رانی میکند، جوانی عنایت الله نام در میان مردم سخنی میگوید که بوی مخالفت با او را دارد، اراذل و اوباش به وی حمله کرده و با قمه او را قطعه قطعه مینمایند.[3]
در جبهه مجلس و مشروطه خواهان، تدارک دفاع از مجلس به عهده افراد انجمنها که مسلح شدهاند قرار داده میشود. اداره مدافعه ملی به ریاست معاضدالسلطنه تشکیل و انجمن آذربایجان امور اجرایی آن را عهدهدار بود.
صلح بی اساس
بعد از ۲۰ روز کشمکش بینتیجه، محمد علی شاه تسلیم درخواست مجلسیان شده و پشت جلد قرآن (کریم) را امضاء و مهر میکند که حافظ ارکان مشروطیت باشد و تبعید شدگان را برگرداند و اوباش را از میدان جمع کند و صنیع حضرت و مقتدر نظام را تبعید کند. البته مجلس نیز موقعیت مناسبی را که به دست آورده بود و میتوانست با مقاومت خود حوادث آینده را خنثی کند از دست داد. آینده ای که ادامه دسایس دربار و حوزه استبدادی آن را رقم خواهد زد.
پانویس
- شریف کاشانی
- تاریخ مشروطه ایران جلد دوم صفحهٔ ۵۰۵
- حیات یحیی جلد دوم صفحهٔ ۱۶۷
منابع
- دولتآبادی، یحیی. حیات یحیی جلد دوم - چاپ چهارم ۱۳۶۲ انتشارات فردوسی.
- کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران جلد دوم - چاپ چهاردهم انتشارات امیر کبیر.
- شریف کاشانی، محمد مهدی. واقعات اتفاقیه در روزگار به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان چاپ اول ۱۳۶۲ نشر تاریخ ایران.