چهارمحال

چهارمحال یکی از مناطق جغرافیایی ایالت سابق عراق عجم بوده‌است که هم‌اکنون در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده‌است. یکی از شعرای محلی در مورد محل‌های چهارمحال این چنین سروده‌است:

خواهی ار دانی محال اربعه باشد کجاهست آن لار و کیار و میزدج با گندمان

موقعیت

مؤلف کتاب «مرآت البلدان» در توضیح واژه «چهارمحال» می‌نویسد:از مضافات اصفهان و چهار ناحیه است معروف به محال اربعه و شرح هر ناحیه از قرار ذیل است:

۱- ناحیه رار: حدود این ناحیه جنوبی به شیراز، شمالی به فریدن، شرقی به اصفهان، غربی به میزدج.

۲- ناحیه کیار: حدود آن شمالی به میزدج، جنوبی به کندمان، مغربی پشتکوه بختیاری، شرقی به لنجان.

۳- ناحیه میزدج: درجرگه واقع است اطرافش از هر سمت کوه است چمنی وسط این دشت هست مسمی به چمن «کران» تخمیناً یک فرسخ زمین چمن است. حدود ناحیه میزدج از اینقرار است: جنوبی به بلوک کیار، شرقی به رار، غربی به بختیاری، شمالی به فریدن.

۴- ناحیه کندمان :حدود آن شمالی به میزدج، جنوبی به خاک شیراز، شرقی به سمیرم، غربی به پشتکوه.[1]

تاریخچه

چهارمحال حداقل از قرن ششم هجری قمری بدین نام شهرت داشته‌است؛ بعد از تشکیل حکومت اتابکان لُر در سال ۵۵۰ ه‍. ق، چهارمحال تا زمان صفویه جزء قلمرو این حکومت بوده‌است. در دوره صفویه و به خصوص پس از انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در زمان حکومت شاه عباس اول و پیگیری طرح انتقال آب کوهرنگ به زاینده رود توسط این پادشاه، بر اهمیت این منطقه بیش از بیش افزوده شده. بر اساس مطالعات انجام شده بخشی از نقاط استان در این دوره جزِء املاک و متصرفات طوایف کوچ‌نشین ترک قشقایی بوده‌است.[2] در همین دوره گروه‌های ترک، ارمنی در چهارمحال ساکن می‌شوند.[3]

در دوره افشاریان، شهرکیان مرکز حکومت چهارمحال بوده و ریاست آن بر عهده محب علی بیک قلچه ای از سرداران نادر شاه افشار بوده‌است. در دوران وی ابنیه و مساجد فراوانی در چهارمحال ساخته شد از جمله می‌توان به مسجد جامع شهرکیان اشاره نمود.[4] در دوره قاجار، منطقه چهارمحال همواره از بلوکات اصفهان محسوب می‌شده‌است؛ مسعود میرزا ظل السلطان، در دوسفر پی در پی خود به چهارمحال، آن را بلوکی سرد، بسیار آباد، پر نعمت و پر جمعیت، با مراتع سبز و خرم و چمنهای زیاد و آب فراوان وصف کرده و افزوده چهارمحال مشهور به هند کوچک است و بهترین بلوک اصفهان بعد از لنجان می‌باشد.[5] اهالی این منطقه در طول تاریخ و همسایگی با ایل بختیاری، لطمات و صدمات بسیاری دیده و اموال و احشام و املاک بسیاری را از دست داده‌اند و بالاخره در عهد ناصری، خوانین بختیاری مالک بعضی از قریه‌های چهارمحال شدند.[6]هفشجان مرکز سابق چهارمحال تا پایان عصر صفوی، شهرکیان مرکز چهارمحال در دوره افشاریان، چالشتر مرکز چهارمحال در دوره زندیه و اواسط قاجاریه و شهرکرد یا دهکرد سابق مرکز استان از دوره پهلوی و به‌طور رسمی از سال ۱۳۵۲ هجری شمسی مرکز استان چهارمحال و بختیاری می‌باشد.[7]

زبان و گویش

  • زبان مردم چهارمحال، از دست نخورده‌ترین زبان‌های فارسی است که تحت عنوان ریشهٔ فارسی پهلوی بیان می شود که در آن لغات ترکی و عربی زیادی وجود ندارد.زیرا به دلایل مختلف به ویژه کوهستانی بودن منطقهٔ، بیگانگان کمتر توانسته‌اند به این منطقه وارد شوند.
  • همچنین زبان ترکی قشقایی که مردم برخی شهرهای چهارمحال از جمله شهرکیان[8]، طاقانک، جونقان، سامان، بن، سودجان، یانچشمه، سفیددشت، بلداجی، فرادنبه، نقنه و هوره با آن زبان صحبت می‌کنند.[9]

منابع

  1. اعتمادالسلطنه، محمدحسن بن علی. مرآت البلدان.
  2. استان شناسی چهار محال و بختیاری. تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران. صص. ۷۳و۷۴. شابک ۹۷۸۹۶۴۰۵۲۰۱۴۷.
  3. «مهاجر نشین‌های ارمنی در ایران». فصلنامه فرهنگی پیمان. زمستان ۱۳۹۴.
  4. امین مقدسی قهفرخی. «مسجد شهر کیان». سایت استان چهارمحال و بختیاری.
  5. «استان چهارمحال و بختیاری». دانشنامه جهان اسلام.
  6. [www.ensani.ir/fa/content/197655/default.aspx «فرامین صادره به حکام چهارمحال»] مقدار |پیوند= را بررسی کنید (کمک). مجله وحید. ۱۳۵۶.
  7. سیر تحولات تقسیمات کشوری. ۱۳۷۰.
  8. «زبان مردم چهارمحال».
  9. استان شناسی چهارمحال و بختیاری. شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.