ادبیات عرفانی
ادبیات عرفانی قسمی از ادبیات است که دارای موضوعات و مضامین عرفانی در قالب شعر یا نثر میباشد. بخش بزرگی از ادبیات فارسی به تصوف، عرفان و مبانی سیر و سلوک میپردازد
نثر عرفانی
شعر عرفانی
شعر عرفانی اشعاری است که شاعران عارف برای بیان معانی عرفانی با زبان رمز و اشاره به سبک ویژه در قالبهای شعری، بخصوص غزل، ارائه میکنند.
شاعرانی چون سنایی، عطار، مولوی و حافظ دارای چنین سبک شعری هستند؛ و در اشعار سعدی نیز شیوه عرفانی یافت میشود. همچنین رباعیات ابوسعید ابی الخیر و خواجه عبدالله انصاری نیز عرفانی است و سابقه بیشتر دارند که با سبک دیگر شاعران عرفانی کمی متفاوت است.
سبک عراقی در شعر فارسی که بیش از هر چیز در چهارچوب غزل به مفاهیمی مانند عشق میپردازد پر است از اشارات عرفانی و سیروسلوک برای رسیدن به معشوق. شاعران، متفکران، فیلسوفان و عارفان بزرگی همچون سنایی، انوری، ابوحامد غزالی، ابوسعید ابوالخیر، عین القضات همدانی، عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، سعدی شیرازی، مولانا جلال الدین بلخی و حافظ شیرازی از جمله شخصیتهایی هستند که به عرفان و تصوف پرداختهاند.
نمونه ای از غزل عرفانی حافظ شیرازی:[1]
روضه خلد برین خلوت درویشان است | مایه محتشمی خدمت درویشان است | |
گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد | فتح آن در نظر رحمت درویشان است | |
قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت | منظری از چمن نزهت درویشان است | |
آنچه زر میشود از پرتو آن قلب سیاه | کیمیاییست که در صحبت درویشان است | |
آن که پیشش بنهد تاج تکبر خورشید | کبریاییست که در حشمت درویشان است | |
خسروان قبله حاجات جهانند ولی | سببش بندگی حضرت درویشان است | |
روی مقصود که شاهان به دعا میطلبند | مظهرش آینه طلعت درویشان است | |
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی | از ازل تا به ابد فرصت درویشان است | |
ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را | سر و زر در کنف همت درویشان است | |
گنج قارون که فرو میشود از قهر هنوز | خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است | |
من غلام نظر آصف عهدم کو را | صورت خواجگی و سیرت درویشان است | |
حافظ ار آب حیات ازلی میخواهی | منبعش خاک در خلوت درویشان است |