استخوان سندانی
سِندانی (نام علمی: Incus) یکی از استخوانچههای سهگانهٔ گوش میانی است. این استخوانچهها از نوع متراکم هستند و فاقد حفره مغز استخوان میباشند. استخوانچه سندانی در عقب استخوانچه چکشی قرار دارد و دارای یک تنه مکعبیشکل، یک زائده بلند و یک زائده کوتاه است. قسمت خلفی استخوانچه چکشی دارای سطح کاو کوچکی است که با سندانی مفصل میشود.[1]
آناتومی
پرده گوش قسمتی از پوست نازکی است که مثل طبل محکم گسترده شدهاست و به اولین استخوانچه چسبیدهاست این استخوان کوچک استخوان چکشی نامیده میشود. استخوان چکشی به وسیله رباطهای ریزی به استخوان کوچک دیگری چسبیدهاست که به آن سندانی گفته میشود؛ بهطوری که با حرکت استخوانچه چکشی، استخوانچه سندانی هم همراه آن حرکت خواهد کرد. انتهای دیگر استخوانچه سندانی به تنه کوچکترین استخوان در بدن متصل است که به آن رکابی میگویند.[2] حرکت لرزش استخوان سندانی، رکابی را در هنگامی که به داخل و خارج حلزون در سوراخ بیضی حرکت میکند به نوسان وامیدارد.
استخوانچههای گوش میانی به وسیله رباطها طوری آویزان شدهاند که مجموع استخوانچههای چکشی و سندانی به صورت یک اهرم واحد عمل خواهند کرد و نقطه اتکای این اهرم تقریباً در لبه پرده صماخ قرار گرفتهاست.[3]
کارکرد
هنگامی که امواج صوتی وارد گوش میشوند و به پرده گوش (پرده صماخ) میرسند و پرده گوش را به لرزش در میآورند، ارتعاشات صوتی وارد سه استخوانچه گوش میانی میشوند و به این طریق از گوش میانی عبور میکنند و وارد گوش داخلی میشوند. به این خاطر، دررفتگی استخوان سندانی یا چسبیدگی استخوانچهها به هم باعث کاهش شنوایی میشود.
نامگذاری این استخوانچه به خاطر شباهت ظاهری آن با سندان صورت گرفتهاست.
مقایسه استخوانچههای سهگانه جانوران آبزی مانند نهنگ با جانوران خشکی نشان میدهد که وزن و چگالی این استخوانچهها در آبزیان بسیار بیشتر از خشکیزیان است به گونهای که وزن این استخوانچهها در وال ۲۰۰ برابر و چگالی آنها ۱۰ درصد بیشتر از انسان است.[1]
نگارخانه
جستارهای وابسته
منابع
Fleischer, G. : Evolutionary principles of the mammalian middle ear. Habilitationsschrift Universität Gießen, ۱۹۷۸.
- دانشگاه چمران اهواز. بازدید: ژوئن ۲۰۱۱. پیدیاف.
- گایتون، آرتور؛ فیزیولوژی پزشکی، حوری سپهری، تهران، اندیشه رفیع ۱۳۸۷، چاپ سوم، ص ۶۵۰.
- گایتون، آرتور؛ فیزیولوژی پزشکی، حوری سپهری، تهران، اندیشه رفیع، ۱۳۸۷، چاپ سوم، ص ۶۵۰.