توقیعات امام زمان
توقیعات امام زمان به نامهها و نوشتههای امام دوازدهم شیعیان، محمد بن حسن عسکری، معروف به حجت بن الحسن (ملقب به مهدی) گفته میشود. هدف از توقیعات حجت بن الحسن پاسخ به پرسشهای شیعیان یا اطلاعیههایی برای آگاهی شیعیان بود که وی اکثراً در دوران غیبت صغری به صورت کتبی فرستاده است[1]. این نامهها از طریق چهار نفر از سفیران حجت بن الحسن (مشهور به نواب اربعه) پس از به امامت رسیدن وی در طی تقریباً ۷۰ سال (۲۶۰ ه.ق. تا ۳۲۹ ه.ق.) به دست شیعیان میرسید[2].
توقیعات حجت بن الحسن نقش مهمی در تثبیت مکتب شیعه دوارده امامی در دوران غیبت صغری داشت. دلیل این مسئله این بود که پس از درگذشت حسن عسکری (امام یازدهم) شیعیان، علی رقم نصوصی که از محمد و امامان پیشین دربارهٔ وجود امام دوازدهم از فرزندان حسن عسکری به شیعیان رسیده بود[3] و همچنین تلاشهای حسن عسکری در دوران حیاتش در معرفی فرزندش (حجت بن الحسن) به شیعیان خاص، باز هم برخی از شیعیان در مورد امام دوازدهم دچار تردید و حیرت شدند[4]. علت این تردید این بود که برای حفظ جان حجت بن الحسن از گزند خلفای بنیعباس ولادتش توسط پدرش (حسن عسکری) علنی نشده بود[5]. چراکه خلفای بنیعباس بنابر نصوص رسیده از محمد و امامان میدانستند که فرزند حسن عسکری دوازدهمین (آخرین) امام شیعیان همان مهدی است که اهمیت ویژه ای برای شیعیان دارد[6] و به همین دلیل برای حفظ حکومت خود در صدد حذف حجت بن الحسن بودند. میزان اطلاع رسانی و تأکید در مورد فرزند حسن عسکری به عنوان امام دوازدهم شیعیان توسط محمد و امامان قبلی به اندازه ای بود که حتی قبل از زمان حسن عسکری کتابهای مستقلی دربارهٔ وجود و غیبت امام دوزادهم توسط افرادی مانند علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری نوشته شده بود[7]. در نتیجه، با رفع تردیدهای مذکور، توقیعات امام زمان که عموماً خطاب به شیعیان نوشته میشد و توسط نواب اربعه به دست آنها میرسید، گواه روشن و قوت قلبی بر وجود حجت بن الحسن برای شیعیان بود و موجب تببین و تثبیت تشیع شد. برخی از این توقیعات به خط خود حجت بن الحسن و همراه با مهر وی بودهاست[8].
محتوی توقیعات
مجموعه توقیعات امام زمان در دو کتاب کمال الدین و تمام النعمة اثر شیخ صدوق و الغیبة اثر شیخ طوسی جمعآوری شدهاست [9]. در کتاب کمال الدین ۴۹ توقیع و در کتاب الغیبة نیز ۴۳ توقیع تدوین شده که ۱۲ عدد آنها مشترک است. در نتیجه، مجموعاً ۸۰ توقیع در این دو کتاب در ۵ دسته اصلی تشریح شدهاست[10]:
پاسخ به مسائل اعتقادی شیعیان
بخشی از توقیعات حجت بن حسن در پاسخ به پرسشهای شیعیان در مورد مسائل عقیدتی مانند توحید، نبوت و امامت است. مهدی (حجت بن الحسن) در پاسخ به پرسشهای مربوط به امامت، با اشاره به آیات قرآن و تأکید بر این که زمین هیچ گاه خالی از حجّت نبودهاست و این سنّت الهی تا قیامت ادامه پیدا میکند، به وظیفه امام در تعیین امامِ بعد از خود پرداخته و خاطرنشان ساخته که پدرش (حسن عسکری)، وی را به امامت معرفی نموده است.
تکذیب مدّعیان امامت
بخشی از توقیعات مهدی برای روشنگری در مورد مدّعیان دروغین امامت مانند جعفر بن علی (معروف به جعفر کذاب) بود که به عقیده عامه شیعیان از پنهان بودن حجت بن الحسن در انظار عمومی سو استفاده کرده و خود را امام معرفی میکردند[11]. در چنین شرایطی برای اینکه حقیقت پوشیده نماند و شیعیان دچار تردید نشوند، مهدی توقیعاتی در مذمّت، تکذیب و لعن آن دروغگویان صادر میکرد.
پاسخ به مسائل فقهی شیعیان
بخشی از توقیعات امام زمان در پاسخ به پرسشهای شیعیان در مورد مسائل فقهی مانند طهارت، نماز، روزه، حج، شهادت، قضا، وقف، معاملات، خمس، صدقه، نکاح، مُسکرات و ... است.
اموال رسیده به امام
بخشی از توقیعات امام زمان در مورد اموالی است که شیعیان به عنوان خمس و دیگر وجوه شرعی توسط نواب اربعه به حجت بن الحسن می فرستادند.
کرامت ها و دعاها
بخشی از توقیعات امام زمان در جهت نشان دادن کرامتهای وی نوشته شده تا سبب اطمینان قلب بیشتر شیعیان شود. از جمله این توقیعات میتوان خبر دادن مهدی از حقوق مالی پنهان و دیگر امور نهانی و دعاهای وی در پی درخواستهای متعدد شیعیان را نام برد.
نمونه هایی از توقیعات
نمونه ۱
ابن ابی غانم قزوینی و گروهی از شیعیان در مورد جانشین حسن عسکری اختلاف کردند. شیعیان در اینباره نامهای نوشتند و از طریق نواب اربعه به حجت بن الحسن فرستادند و اختلاف پیش آمده را به وی اطلاع دادند. جواب نامه با خط خود مهدی چنین آمد:
"...به من خبر رسیده است که گروهی از شما در دین اختلاف کرده و در مورد سرپرستان امور (امامان) خود به شک و سرگردانی افتادهاند... آیا ندیدید چگونه خداوند از زمان آدم تا زمان امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه ببرید و پرچمهایی برافراشت تا به واسطه آنها هدایت شوید. هر گاه پرچمی ناپدید شد پرچمی دیگر پدیدار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند او (حسن عسکری) را به سوی خود برد، گمان کردید که خداوند دین خود را باطل ساخته و واسطه میان خود و خلق خود را قطع کرده است. (اما) هرگز چنین نبوده و تا زمانی که قیامت برپا شود و امر خداوند سبحان آشکار گردد نیز این گونه نخواهد شد. امام پیشین (حسن عسکری) درگذشت... و وصیت او و دانش او و جانشین او در ماست و کسی جز ستمگر گنهکار بر سر مقام او با ما نزاع نمیکند..."[12]
نمونه ۲
محمد بن ابراهیم بن مهزیار که پدرش وکیل امام عسکری بود و خودش نیز پس از وفات پدر جایگزین او شد، ابتدا نسبت به وجود امام زمان تردید داشت. اما وقتی وارد عراق شد، توقیعی از سوی مهدی برای او صادر شد. در این توقیع آمده است:
"...به مهزیار بگو آنچه درباره شیعیان ما در منطقه خودتان گفتی دریافتیم. به آنان بگو آیا نشنیدهاید که خداوند عزوجل فرموده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید» (نساء، ۵۹)؛ مگر نه اینکه خدا به چیزی که تا روز قیامت وجود دارد فرمان داده است؟ آیا ندیدهاید که خداوند عزوجل از زمان آدم تا زمان ابومحمد امام پیشین برای شما پناهگاههایی قرار داد تا به آنها پناه برید و پرچمهایی که به وسیله آنها هدایت شوید؟ و هر گاه پرچمی پنهان شد پرچمی دیگر آشکار گردید و هر گاه ستارهای غروب کرد ستارهای دیگر دمید. وقتی خداوند او (حسن عسکری) را به سوی خود برد، گمان کردید که خداوند دین خود را باطل ساخته و واسطه میان خود و خلق خود را قطع کردهاست. (اما) هرگز چنین نبوده و تا روز قیامت چنین نخواهد بود. ای محمد بن ابراهیم نسبت به امری که بخاطر آن (به عراق) آمدهای دچار شک نشو که خداوند عزوجل زمین را از حجت خالی نمیگذارد..."[13]
نمونه ۳
ارتباط مهدی با شیعیان از آغاز امامت وی در سال ۲۶۰ ه.ق. تنها از طریق نواب اربعه بود. آخرین سفیر (نائب) خاص، علی بن محمد سمری بود که در پانزدهم شعبان سال ۳۲۹ ه.ق. از دنیا رفت. یک هفته قبل از وفات او، توقیعی از سوی حجت بن الحسن خطاب به وی صادر شد:
"ای علی بن محمد سمری!... تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و به هیچکس به عنوان جانشین خویش وصیت نکن زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده است، و ظهوری نخواهد بود تا زمانی که خداوند اجازه فرماید..."[14]
پس از درگذشت علی بن محمد سمری ارتباط مهدی از طریق نواب خاص نیز خاتمه یافت. از این زمان به بعد غیبت وارد مرحله جدیدی شد که در منابع متأخر غیبت کبری نامیده شدهاست[15].
منابع
- صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۰۵.
- طوسی، الغیبه، ص ۳۰۹.
- صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، فصل ۲، ص ۱۴۶ الی ۳۲۴.
- Poonawala & 2000-2001, p. 455.
- جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه(ع)، ص۵۶۷.
- سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۶.
- جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ص ۲۲ و ۲۳.
- کافی، کلینی، ج ۷، ص ۱۶۳.
- ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴، ص۱۲۴.
- ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۴.
- سید محمد صدر، پژوهشی در زندگی امام مهدی، ص۲۴۷.
- طوسی، الغیبه، ص۲۸۶.
- صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۷.
- صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۱۶.
- Mohammad Ali Amir-Moezzi 1994, pp. 99–100.