دلتارون
دلتارون (به انگلیسی: Deltarune) یک بازی ویدئویی نقشآفرینی توسط توبی فاکس است. بازیکن یک انسانی را به اسم کریس، که در جهانی است که ساکنانش هیولاها هستند کنترل میکند. کریس و یکی از همکلاسیهایش به نام سوزی در یک مکان ناشناخته به نام «جهان تاریک» سقوط میکنند جایی که آنها با رالزی، کسی که به آنها اطلاع میدهد که آنها قهرمانانی هستند که معین شده جهان را نجات دهند، آشنا میشوند. این سه نفر در طول یک تلاش برای برقرار صلح به چشمه تاریک با موجودات مختلفی روبرو میشوند که خودشان را «دارکنرها» مینامند. عمدتاً از طریق سیستم مبارزه، بازیکن در انواع مختلفی جهنم گلوله توسط دشمنان عبور میکند، که میتواند به صورت صلح آمیز یا از طریق خشونت حل شود.
دلتارون | |
---|---|
توسعهدهنده(ها) | توبی فاکس |
ناشر(ها) |
|
طراح(ـان) | توبی فاکس |
برنامهنویس(ـان) | توبی فاکس |
هنرمند(ان) | تمی چانگ کانوتینز |
نویسنده(ها) | توبی فاکس |
آهنگساز(ان) | توبی فاکس |
موتور | گیم میکر استودیو ۲ |
سکو(ها) | مایکروسافت ویندوز مکاواس نینتندو سوئیچ پلیاستیشن ۴ |
تاریخ(های) انتشار |
|
ژانر(ها) | نقشآفرینی |
حالت(ها) | تکنفره |
توسعه دلتارون از سال ۲۰۱۲ آغاز شد. سیستم نبرد از بازی فاکس، آندرتیل اصلاح شد، شبیه همان موردی که در بازیهای فاینال فانتزی استفاده شدهاست. قسمت اول بازی در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۸ به صورت رایگان منتشر برای مایکروسافت ویندوز و مکاواس منتشر شد؛ نسخههای نینتندو سوئیچ و پلیاستیشن ۴ در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۱۹ منتشر شدند. یک منتشر کامل نیز برنامهریزی شدهاست، اما هنوز تاریخ اعلام نشدهاست. موسیقی متن، شخصیتها و حس شوخطبعی مورد ستایش منتقدان قرار گرفت، با واکنشهای مختلف آن با آندرتیل.
چپترهای منتشر شده: چپتر ۱ - چپتر ۲ (در حد تریلر)
گیمپلی
مانند آندرتیل، دلتارون یک بازی ویدئویی نقشآفرینی با یک چشمانداز بالا-پایین است. بازیکن مستقیماً انسانی به نام کریس را کنترل میکند، اما همچنین ممکن است اقداماتی را برای شخصیتهای دیگر بازی انتخاب کنند. همانند آندرتیل، دلتارون شامل پازلها و بولتهل است که در آن بازیکن باید قلبی را که درون یک جعبه است حرکت دهد و از حملات جلوگیری کند. سیستم برخورد تصادفی با هیولاهای آندرتیل حذف شدهاست؛ اکنون بازیکنان میتوانند دشمنان را مستقیم در زمین ببینند یا از کنار آنها فرار کنند.
مبارزات نوبتی است. بازیکنان میتوانند هر یک از این کارها را انتخاب کنند، مبارزه، حرکت، عفو، استفاده از یک مورد یا دفاع، که خسارت ورودی را کاهش میدهد. گذشتن در برابر حملات بدون لمس آنها، نشانگر نقاط تنش (تیپی) را افزایش میدهد، که به اعضای حزب امکان استفاده از جادوها را میدهد. برای مثال، رالزی میتواند دشمنان را با آواز خواندن برای خواباندن، آرام کند. هنگامی که یکی نقطه ضربه (اچپی) از اعضای حزب به ۰ میرسد، آنها سرنگون میشوند و دیگر قادر به جنگ نخواهند بود. اچپی اعضای حزب سرنگون شده تا رسیده به ۱ بهطور خودکار احیا میشوند؛ موارد شفابخش یا طلسم شفابخش رالزی نیز باعث احیای آنها خواهد شد.
در حالی که هدف از این بازی بهطور ضمنی جلوگیری از دعوا و هیولاهای اضافی است، این مسئله در شرایطی دشوار میشود که سوزی-که در ابتدا توسط بازیکن کنترل نمیشود-به جای اینکه آنها را عفو کند، به دشمنان حمله میکند، و بنابراین بازیکن باید به دشمنان در مورد حملات سوزی هشدار دهد اگر آنها میخواهند رحمت کند.
داستان
با شروع بازی، از بازیکن دعوت میشود که یک آواتار بسازد. با این حال، پس از اتمام، بازی آواتار را حذف میکند و به بازیکن اطلاع میدهد که «هیچکس نمیتواند انتخاب کند که در این جهان چه کسی است.»
بازیکن داستان را به عنوان کریس شروع میکند، یک انسان جوان که در روستایی زندگی میکند که بیشترین ساکنان آنجا هیولا هستند، با مادرخوانده خود توریل، که او نیز یک هیولا است. توریل کریس را به مدرسه میبرد. جایی که کریس در یک کلاس که توسط آلفیس تدریس میشود شرکت میکند. کریس و سوزی، یک همکلاسی هیولای بزهکار، برای دریافت گچ تخته سیاه ارسال میشوند. به محض اینکه وارد انبار ذخیره شده میشوند، پای هر دوی آنها به «جهان تاریک» کشیده میشود. آنجا، آنها با رالزی، یک پرنسس از تاریکی، کسی که به آنها میگوید که هر سه تای آنها قهرمانانی هستند که معین شده که چشمهٔ تاریک را ببندند (یک آبفشان از انرژی تاریک) برای بازگرداندن تعادل در آن جهان. با این حال، پادشاه کنترل جهان تاریک را به دست گرفتهاست و مصمم است که تاریکی را گسترش دهد.
سوزی تصمیم میگیرد که کمکی نکند، و فقط میخواهد به دنیای خودش برگردد. قبل از اینکه بتواند آنجا را ترک کند، هر سه با پسر پادشاه، لنسر روبرو میشوند، که سعی میکند جلوی پیشرفت آنها را با افکار بد گوناگون بگیرد. در نهایت سوزی تصمیم میگیرد که به لنسر ملحق شود، کریس و رالزی را به حال خود رها میکند. همانطور که کریس و رالزی راهشان را برای قلعه پادشاه پیدا میکنند، سوزی با لنسر دوست میشود، و هر چهار نفر در نهایت یک تیم میشوند. پس از اینکه آنها میفهمند که مجبورند با پادشاه مقابله کنند، لنسر به سمت قلعه فرار میکند و از پادشاه درخواست میکند که کریس و رالزی و سوزی را به سیاه چال بیندازد.
سوزی از سیاه چال فرار میکند و با لنسر مقابله میکند، در ادامه لنسر به سوزی توضیح میدهد که او فقط میخواست سوزی و پادشاه را از آسیب رساندن به یکدیگر بازدارد. سوزی به لنسر قول میدهد که به پادشاه صدمه ای نخواهد زد. کریس، سوزی و رالزی به بالای قلعه میروند و با پادشاه میجنگند. در نهایت، پادشاه از خستگی به زمین میافتد و رالزی به او ترحم میکند و با جادو او را معالجه میکند. با این حال پادشاه به سرعت به سه قهرمان حمله کرده و آنها را از پا درمیآورد. اگر بازیکن در طول بازی بدون خشونت دشمنان را رد کرده باشد، لنسر با افراد پادشاه بر ضد پادشاه قیام میکند و او را زندانی میکند، و به جای پدرش فرمانروای دنیای تاریکی میشود. در غیر این صورت سوزی، پادشاه را با استفاده از طلسم آرام کردن رالزی مقهور میکند.
کریس چشمه تاریک را میبندد تا که آنها بتوانند به دنیای خودشان برگردند. آنجا، سوزی خداحافظی کرده، و به بازگشت به دنیای تاریکی ابراز علاقه میکند. بازیکن میتواند قبل از اینکه کریس به خانه برگردد و بخوابد، در شهر گشتی بزند. آن شب، کریس در رختخواب میلرزد، سپس بر روی زمین میافتد و لنگان لنگان به مرکز اتاق میرود. کریس به صورت غیرمنتظره ای دستش را در سینه اش فروکرده و جان قلبی شکل خود را از جا میکند و آن را در یک قفس پرنده در گوشه اتاق پرت میکند. بازیکن میتواند جان را درون قفس پرنده حرکت دهد، اما نمیتواند کار دیگری انجام دهد. کریس چاقویی بیرون میکشد و صورت خود را به سمت بازیکن برمیگرداند. درحالی که چشمانش کاملاً قرمز شده، لبخند میزند.
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Deltarune». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۵ اوت ۲۰۲۰.