راهنمای حقایق
راهنمای حقایق، کتاب ایدئولوژیکی بود که توسط سید مجتبی نواب صفوی در اوایل آذر ۱۳۲۹ چاپ شد و در ۱۳۳۲ تجدید چاپ شد. بعد از غیرقانونی شدن گروه فدائیان اسلام و دستگیری افراد گروه در سال ۱۳۲۴، تمامی نسخههای این کتاب توسط حکومت پهلوی جمعآوری شد. این کتاب در دی ماه ۱۳۵۷، به صورت زیرزمینی و با اسم مستعار «نشر نذیر»، توسط سیدهادی خسروشاهی، تجدید چاپ شد و در سراسر کشور توزیع شد.[1]
این کتاب ۹۲ صفحه داشت. تحلیلگران، این کتاب را مانیفست فدائیان اسلام برمیشمارند. این کتاب بر روی افکار انقلابی سیدعلی خامنهای و علیاکبر هاشمی رفسنجانی تأثیر گذاشته است.[2]
چگونگی نگارش و چاپ کتاب
نوابِ احتشام رضوی (برادرزن نوابصفوی) در این باره میگوید:
من یک دفعه به آقای نواب پیشنهاد کردم که مردم خیال میکنند شما تروریست هستید و این ریشههای فاسدی را که شما برمیدارید اینها به حساب دیگری میآورند و گمان شان این است که شما فقط برنامهتان این است که اشخاص را از بین ببرید. شما بایست در کنار این کارها، هدف تان را ارائه بدهید که مردم بدانند در کنار این کارها، شما چه میخواهید و مرحوم نواب به فکر افتادند.
نواب صفوی برای نگارش کتاب حکومت اسلامی با دوستان و یاران خود در وزارت خانهها و مراکز مهم کشوری تماس میگیرد و اطلاعات تخصصی نهاد مربوط را از آنان به دست میآورد. سپس با دانستههای اسلامی خود، نظریهٔ حکومت اسلامی را از دیدگاه فداییان اسلام مینگارد. این کتاب که با نام «اعلامیهٔ فداییان اسلام» یا «راهنمای حقایق» منتشر شد، اندیشهٔ رهبری فداییان اسلام را در برپایی حکومت ناب اسلامی بازتاب میداد. محدودیت مالی فداییان اسلام، کار چاپ کتاب را یک سال به تأخیر انداخت. از این رو، مجبور شدند برای چاپ ۱۰ هزار نسخه از کتاب، سهام آن را بین اشخاص تقسیم کنند.[3]
در دوران مصدق
پس از ملی شدن صنعت نفت و نخستوزیری دکتر مصدق، به تدریج روابط میان فدائیان اسلام و آیتالله کاشانی به سردی گرایید، زیرا فدائیان انتظار داشتند که از آن پس اقدامات عملی برای تحقق حکومت اسلامی صورت گیرد. نواب صفوی در این مقطع با چاپ و انتشار جزوهای تحت عنوان «راهنمای حقایق» اهداف، اصول و شیوههای سیاسی و برنامه حکومت اسلامی موردنظر خود را که در حقیقت منشور فدائیان اسلام بود عرضه کرد. در این کتاب به مواردی همچون جداسازی کامل زن و مرد در محل کار، اجرای کامل حدود اسلامی و محدود سازی کتاب و موسیقی و سینما مگر با هدف ترویح اسلام تأکید شدهاست. اما آیتالله کاشانی مهمترین هدف را در آن مقطع حفظ دستاوردهای ناشی از ملی شدن صنعت نفت و کوتاه کردن دست استعمار انگلیس میدانست.[4]
مقدمه تجدید چاپ کتاب در سال ۱۳۵۷
کتابی که در دست دارید، تحت عنوان اعلامیه فدائیان اسلام قبل از این دوبار در تاریخ آبانماه ۱۳۲۹ و خرداد ۱۳۳۲ از طرف «فدائیان اسلام» چاپ و منتشر شدهاست. نشر مجدد آن، برای شناخت چگونگی تفکر حرکت اسلامی ایران، پس از شهریور ۲۰، ضروری است، چرا که بدون ارزیابی نقش فدائیان اسلام در این حرکت، نمیتوان جمعبندی صحیحی از نهضت اسلامی مستمر خلق ما بدست آورد…
البته تحلیل محتوای کتاب، نیازمند فرصت بیشتری است، ولی با توجه به تاریخ تدوین آن، ۱۳۲۹ شمسی، میتواند نشاندهنده عمق بینش مجاهدین راستین راه آزادی خلق مسلمان ایران، و رهبر بزرگ و جانباز آنها شهید کبیر خلق ما، حضرت سیدمجتبی نوابصفوی باشد که بعد از شهریور ۲۰، نبرد قهرآمیز و مسلحانه را، به مثابه تنها راه رهایی خلقهای قهرمان مسلمان پیشنهاد کرد و خود در این راه گام نهاد و پس از نبردها و پیروزیها، سرانجام همراه برادرانش: سیدعبدالحسین وحدی، سیدمحمد واحدی، خلیل طهماسبی، و ذوالقدر (و سیدحسین امامی) شربت شهادت نوشید.
البته ما مدعی آن نیستیم که این کتاب، نشاندهنده شکل کامل و چگونگی یک حکومت اسلامی، در عصر حاضر است، ولی مدعی آن هستیم که در کل، شامل ایدهها و هدفهای پرارج کسانی است که دهها سال پس از نشر این کتاب، در این مسیر گام نهادند و راه مجاهدین پیشتاز خلق مسلمان را ادامه دادند.
کتاب، از نظر دیدگاه جملهبندی عبارات شعارگونه: انقلاب و ضدانقلاب، طبقه پرولتر، زحمتکشان، جامعه بیطبقه، استثمار و استعمار، امپریالیسم جهانخوار، سوسیالیسم، اصول دموکراتیک و… هماهنگ با کتابهایی که امروزه منتشر میگردد نیست، ولی محتوا، در کل همان محتوائی است که «انقلابیون امروز» خواستار هستند.
در تحلیل تاریخی و با اتکا به اسنادی که بعداً منتشر خواهدش شد، جای تردیدی باقی نخواهد ماند که آغازگران نبرد مسلحانه در ایران، نه گروه سیاهکل بودهاند و نه دیگران، بلکه این «فدائیان اسلام» بودند که قبل از تولد رهبران گروههای چریکی، به نبرد مسلحانه دست زدند و تبلور تداوم آن با اعدام انقلابی خائن دیگری به نام حسنعلی منصور (نخستوزیر وقت و عامل کاپیتولاسیون) بوسیله افراد باقیمانده «فدائیان اسلام» در سال ۱۳۴۲ نشان داده شد (صادق امانی و مهدی عراقی از اعضاء فدائیان اسلام بودند که نقش رهبری را در این جریان اخیر داشتند. صادق امانی همراه برادران مجاهد محمد بخارائی، رضا صفار هرندی، مرتضی نیکنژاد در سال ۴۲ به شهادت رسیدند و بقیه اعضاء تا این اواخر در زندان بهسر میبردند.
موضع مشخص و قاطع «فدائیان اسلام» در برابر رضاخان و پسرش محمدرضا (بهشهادت صفحات داخل همین کتاب) و دیگر دشمنان میهن عزیز ما و اقدامات قهرآمیز آنان در مبارز با طبقه حاکمه خائن، مسئله نیست که دوست یا دشمن بتواند منکر آن شود.
فدائیان اسلام نه تنها از لحاظ تئوری مخالف رژیم سلطنتی استبدادی پهلوی بودند، بلکه در مرحله عمل و پراتیک نیز بهجای نفله کردن وقت، یا هدر دادن یک گلوله و کشتن یک پاسبان یا ژاندارم - که خود انسانی مستضعف و برده نظام طاغوتی حاکم بود - به اعدام انقلابی کسانی میپرداختند که وجود یا بقایای آنها بر بنیاد حاکمیت و استقلال ملی-اسلامی ما لطمه میزد: کسروی بنیانگذار مذهبی ضد شیعی، با ماهیت کاملاً استعماری، هژیر نخستوزیر دربار وقت و وابسته به انگلیس، ژنرال رزمآرا نخستوزیر استعمار و مخالف ملیشدن صنعت نفت و حسین علاء، نوکر دربار و عامل پیوند ایران به پیمان نظامی بغداد (سنتو) از جمله کسانی هستند که به حکم دادگاه انقلابی اسلامی و به دست رزمندگان برومند اسلام و به فرمان مجاهد خلق مسلمان ایران، حضرت نوابصفوی اعدام شدهاند.
در تاریخ نبرد قهرآمیز ملت ما، اگر کشتن چند ژاندارم در سیاهکل! یا چند پاسبان و مأمور ساواک در شهر، به مثابه یک اقدام انقلابی مسلحانه تلقی شود، باید با صداقت انقلابی-اخلاقی اعتراف کرد که اعدام انقلابی خائنینی چون هژیر، رزمآرا و منصور، که در مصدر کار بودند و مهرههای اصلی استبداد و امپریالیسم در میهن ما بهشمار میرفتند، یک اقدام کاملاً انقلابیِ ضدِ امپریالیستی است که بدست فرزندان رشید اسلام انجام پذیرفتهاست.
بررسی تاریخ پیدایش «فدائیان اسلام» و شرح آثار مبارزات انقلابی آنان، و تحلیل کامل محتوای این کتاب، که میتواند گروه پیشتاز نبرد خلق ما را به نسل جوان معرفی نماید، نیازمند فرصت بیشتر و امکانات بهتری است که متأسفانه ما هم اکنون فاقد هر دو هستم.
امید که روزی بتوانیم با نشر اسناد نهضت فدائیان اسلام، حق برادران شهید خود را که تاکنون از طرف تمام گروهها نادیده گرفته شده است، ادا کنیم.
به یاری خدای توانا. فدائیان اسلام
دیماه 1357، تهران[5]
سخن اصلی کتاب
آری افکار عمومی و مردم مسلمان ایران همه میدانند که حق با ماست و سخنان ما حق است و با ما همدرد و هم آوازند و ایران سرزمین ما پیروان آل محمد (ص) است و به یاری خدای جهان ما ملت مسلمان ایران و ما پیروان آل محمد (ص) ریشهٔ دزدان و غاصبین حکومت اسلامی را از بن درآورده، انتقام جنایات آنان را به دین و ناموس و وطن بازمیگیریم و حکومت حق اسلام و قرآن را به یاری خدای توانا تشکیل میدهیم و به بدبختی و سرگردانی ملت مسلمان ایران خاتمه میدهیم. آنگاه سرزمین پیروان آل محمد (ص)، ایران، بهشت جهان خواهد شد.
}}
محتوای کتاب
موجود نیست ...
پانویس
- نوابصفوی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، 1393، ص؟
- KAZEMI, FARHAD. “FEDĀʾĪĀN-E ESLĀM”. In Encyclopædia Iranica. vol. 9. New York: Bibliotheca Persica Press, 1999. 470-474
- معلمی، سربداران بیدار، 1380
- «بهشت نواب صفوی چگونه جایی بود؟». بیبیسی فارسی. ۲۷ دی ۱۳۹۴.
- نوابصفوی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، 1393، ص 189-191
منابع
- نوابصفوی، سیدمجتبی، به تقریر سید محمد واحدی در «فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه» به کوشش سیدهادی خسروشاهی، انتشارات اطلاعات، تهران، چاپ سوم، ۱۳۹۳
- حداد عادل، فریدالدین، نواب نوشت .../ نقد و بررسی کتاب «راهنمای حقایق» به عنوان مانیفیست گروه فدائیان اسلام، زمانه» سال سوم، شهریور ۱۳۸۳ - شماره ۲۴
- سرگه بارسقیان، از حکومت اسلامی نواب تا جمهوری اسلامی امام/ فدائیان اسلام با شاه مخالف بودند یا سلطنت؟، وبسایت تاریخ ایرانی.
- مجدالدین معلمی، سربداران بیدار (ویژه شهادت نواب صفوی و یارانش)، ناشر و تهیهکننده: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما نوبت چاپ: اول، ۱۳۸۰، قم.
- زهرا سعیدی، حکومت اسلامی، آرمانشهرِ فداییان اسلام، بولتن نیوز