حسنعلی منصور
حسنعلی منصور (۲۳ فروردین ۱۳۰۲ در تهران – ۶ بهمن ۱۳۴۳ در تهران) سیاستمدار ایرانی و یک دوره نخستوزیر ایران بود. وی در ۱ بهمن ۱۳۴۳ خورشیدی، در مقابل مجلس شورای ملی توسط محمد بخارایی از نزدیکان مجتبی میرلوحی، مشهور به «نواب صفوی» مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پنج روز بعد در بیمارستان پارس درگذشت.[1] پس از ترور حسنعلی منصور، امیرعباس هویدا به سمت نخستوزیر ایران منصوب شد.[2]
حسنعلی منصور | |
---|---|
![]() | |
هفتادمین نخستوزیر ایران | |
مشغول به کار ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ – ۱ بهمن ۱۳۴۳ | |
پادشاه | محمدرضا پهلوی |
پس از | اسدالله علم |
پیش از | امیرعباس هویدا |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۲۳ فروردین ۱۳۰۲ تهران |
درگذشته | ۶ بهمن ۱۳۴۳ (۴۱ سال) تهران، ایران |
آرامگاه | آرامگاه رضاشاه پهلوی (شهر ری) |
ملیت | ![]() |
حزب سیاسی | حزب ایران نوین |
همسر(ان) | فریده امامیخویی |
محل تحصیل | دانشگاه تهران |
پیشه | سیاستمدار |
دین | اسلام شیعه |
امضا | ![]() |
زندگی
حسنعلی منصور فرزند علی منصور (وزیر و نخستوزیر عصر پهلوی) و نوهٔ دختری حسن رئیس ظهیرالملک (حکمران و دولتمرد عصر قاجار و پهلوی) بود. او در اردیبهشت ۱۳۰۲ چشم به جهان گشود و پس از پایان دوران تحصیل در دبیرستان فیروز بهرام، مدرک لیسانس حقوق و علوم سیاسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد.
او پس از یک ازدواج ناموفق، با فریده امامی نوهٔ دختریِ وثوق الدوله ازدواج کرد و با خانوادههای متنفذ وثوق، قوام و امینی هم نسبت خانوادگی پیدا کرد.
وی کار دولتی خود را در سال ۱۳۲۴ در وزارت امور خارجه آغاز کرد و در میانه دهه ۲۰ گروهی از دوستان خود را از سفارتخانههای عمدتاً اروپایی گرد خود جمع کرد که در بین آنها امیر عباس هویدا هم حضور داشت. منصور در میانه دهه ۳۰ و او با ایدهها و طرحهایی برای نجات وضعیت اقتصادی ایران در رأس شورایعالی اقتصاد قرار گرفت. همین ستاد جرقه آغاز محفلی شد با عنوان «کانون مترقی ایران» که متشکل از گروهی از جوانان تحصیلکرده بود که پشت سد رجال قدیمی در مناصب دولتی قرار داشتند. جوانانی عمدتاً ضدکمونیست که برخلاف جریان اصلی روشنفکری، طرفدار سلطنت بودند. آنها اعتقاد داشتند که باید با تغییر ساختار و سیستم، خود درون دولت قرار بگیرند و با اجرای سیاستهای اصلاحی، وضعیت کنونی را به نفع خود و جریانی که در آن قرار دارند، اصلاح کنند.[3]
منصور و گروهش در میانه دولتهای مستعجل و عمدتاً ناکارآمد دهه ۳۰ حضور داشتند و خود را طرفدار تغییر نشان میدادند. با حضور کندی در کاخ سفید آمریکا و گزارشهای سازمان سیا مبنی بر ضرورت تغییر در ایران، فشار برای اصلاحات در کشور را بیشتر کرد و بر رونق کار آنها افزود. گرچه دولت امینی مأمور به این کار شد اما با شکست سیاستهای امینی، عملاً عرصه برای حضور تیم کانون مترقی مهیا شد بهصورتی که در دولت اسدالله علم، برخی از این جوانان و ستارههای بعدی این کانون به وزارت رسیدند. حضور کانون مترقی در ارکانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهصورتی درآمد که در انتخابات سال ۱۳۴۲ مجلس شورای ملی، عملاً بیشترین کرسیهای مجلس توسط اعضای کانون مترقی که حالا به حزب ایران نوین تبدیل شده بود تصاحب شد و همین زمینه اصلی برای انتخاب حسنعلی منصور در ۴۰ سالگی بهعنوان نخستوزیر گردید.[3]
منصور اولین دبیرکل حزب ایران نوین، پس از احراز پست نخستوزیری قصد انجام اصلاحات و تغییراتی را داشت و کوشش نمود که با روحانیت از در سازش درآید. حسنعلی منصور، روحالله خمینی را در ۸ فروردین ۱۳۴۳ از تهران به منزلش در قم بازگرداند. اما پس از سخنرانی سید روحالله خمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳ در قم علیه تصویب قانون اجازه استفاده مستشاران آمریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین نوشته شده در بند دوم کنوانسیون وین خمینی دستگیر و در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه تبعید شد.[4]
ترور
در روز یکم بهمن ۱۳۴۳، حسنعلی منصور که نخستوزیر وقت ایران بود، در مقابل مجلس شورای ملی توسط محمد بخارایی،[5] از اعضاء موتلفه اسلامی و از نزدیکان نواب صفوی ترور شد.[1] حسنعلی منصور پس از چند عمل جراحی در بیمارستان پارس تهران درگذشت و پیکرش را با تشریفات ویژه در آرامگاه رضا شاه در شهر ری به خاک سپردند. پس از انقلاب، آرامگاههای رضا شاه و پنجاه تن از وابستگان حکومت پهلوی از جمله حسنعلی منصور به دستور صادق خلخالی خراب شدند.
اسدالله لاجوردی که در ترور حسنعلی منصور نقشی بر عهده داشت، بازداشت و نهایتاً به تحمل ۱۸ ماه حبس محکوم شد.[6]
حواشی ترور
در ۲۰ دی ۱۳۹۵ خورشیدی، اسدالله بادامچیان از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی، با بیان خاطراتی از اکبر هاشمی رفسنجانی گفت: یکی از هفت اسلحه مورد استفاده به منظور ترور حسنعلی منصور، توسط هاشمی رفسنجانی تهیه شد.[7] در روز ۲۳ دی ۱۳۹۵ خورشیدی، این ادعای اسدالله بادامچیان توسط دفتر هاشمی رفسنجانی تکذیب شد.[8][9][10][11] بیان این مطلب از سوی بادامچیان واکنشهای زیادی به دنبال داشت، که منجر به انتشار یادداشتی از سوی وی شد.[12]
بخشی از یادداشت: چند سال قبل عدهای از شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی از جمله مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج حیدری و آقایان حبیبی و امانی و … به دیدار آقای هاشمی رفته بودیم. در آن دیدار صحبت از شهدای ۲۶ خرداد و جریان کاپیتولاسیون و اجرای حکم الهی مرجع تقلید بر منصور به میان آمد. مرحوم حاج حیدری گفت اسلحهاش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت «اگر الان شما این را بگویید من تکذیب میکنم». و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت.
منابع
- ترورهای فدائیان اسلام؛ از احمد کسروی تا حسین علاء، بیبیسی فارسی
- «عصا، پیپ و گل ارکیده؛ معمای ناتمام هویدا». بیبیسی فارسی. ۱۹ فروردین ۱۳۹۰.
- «چریکهای تکنوکرات». چریکهای تکنوکرات (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۱۰-۱۵.
- پزشک زاد، ایرج: مروری در واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، چاپ سوم، شرکت کتاب، لس آنجلس، ۲۰۰۸ میلادی، ص. ۱۵۵–۱۵۷
- کاظم مقدم، خشونت قانونی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۰ تهران، ص ۴۷۳
- نگاهی دیگر: فراز و فرود اسدالله لاجوردی، 'نماد خشونت دولتی' در اوایل دهه شصت، بیبیسی فارسی
- «اسدالله بادامچیان: اسلحه ترور حسنعلی منصور را آیتالله هاشمی داده بود». ایلنا. ۲۰ دی ۱۳۹۵.
- یکی از هفت اسلحه - افشای یک واقعیت تاریخی درباره هاشمی رفسنجانی - خبرگزاری ایسنا
- خاطرهای محرمانه از هاشمی تا کنون جایی بازگو نشده بود.
- ویدئو-خاطره محرمانه از هاشمی رفسنجانی از زبان بادامچیان-
- هاشمی رفسنجانی: امام اجازه ترور منصور را نداد--لینکی که موضوع پاراگرافی جدا باشد
- «قرار بود در زمان حیات آقای هاشمی این موضوع تکذیب شود». فارس نیوز. ۲۷ دی ۱۳۹۵. دریافتشده در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۷.
- ناگفتهها، از مهدی عراقی، ص ۲۱۱ و ۲۱۲
- کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد ۲، ص ۳۵۵ و ۳۵۶
- معمای هویدا، دکتر عباس میلانی
- تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، ج ۸، صفحات پایانی کتاب، گزارش صادق خلخالی از تخریب آرامگاه رضا شاه پهلوی