سرافین لامپیون
سرافین لامپیون (به فرانسوی: Séraphin Lampion) یا جولیون وگ (به انگلیسی: Jolyon Wagg) (در نسخه انگلیسی) یکی از شخصیتهای ماجراهای تنتن و میلو است. او یک فرد خوشرو و خندهرو و در عین حال پررو میباشد و دارای خانوادهای پرجمعیت در ماجراهای تنتن و میلو است. او در شرکت بیمه حداقل قیمت کار میکند و هر جا که میرود بیمه اش را تبلیغ میکند. اولین حضور او در داستان ماجرای کلکولس است. او در داستانهای کوسههای دریای سرخ و جواهرات کاستافیوره نیز ظاهر میشود؛ البته در انیمیشن کوسههای دریای سرخ، جواهرات کاستافیوره و پرواز شماره ۷۱۴ حذف شدهاست. ناخدا هادوک از جولیون وگ به اندازه مادام کاستافیوره و شاهزاده عبدالله (پسر امیر بن کالیش عزاب) متنفر است. بیانکا کاستافیوره او را آقای ساگ و آقای باگ صدا میکند (در کتاب جواهرات کاستافیوره). او در دو داستان در سرزمین پیکارگران و هنرالفبا نیز ظاهر میشود.
Jolyon Wagg | |
---|---|
اطلاعات نشرشده | |
ناشر | Casterman (بلژیک) |
اولین حضور | ماجرای تورنسل (۱۹۵۶) ماجراهای تنتن و میلو |
پدیدآورندهها | هرژه |
اطلاعات در داستان | |
نام کامل | Jolyon Wagg |
همراهها | فهرست شخصیتهای ماجراهای تنتن |
شخصیتهای پشتیبان | تنتن |
حضور
قسمت ۱۸: ماجرای کلکولس (نخستین حضور)
قسمت ۱۹: کوسههای دریای سرخ
قسمت ۲۱: جواهرات کاستافیوره
قسمت ۲۲: پرواز شماره ۷۱۴
قسمت ۲۳: در سرزمین پیکارگران
قسمت ۲۴ و آخر: هنر الفبا
چگونگی ظهور و حضور
- وی نخستین بار در داستان ماجرای کلکولس ظاهر میشود. هنگامی که پروفسور تورنسل در آزمایشگاه خود مشغول استفاده از اختراع جدید خود یعنی دستگاه تولید امواج فراصوت بود، شیشه اتومبیل وگ نیز مانند دیگر اجسام شیشهای منطقه مارلین اسپایک و حومه آن بر اثر تولید امواج فراصوت در نزدیکی عمارت مارلین اسپایک میشکند و وگ با پررویی هرچه تمام تر به عمارت مارلین اسپایک میرود و ناخدا با اکراه فراوان او را میپذیرد و وگ با مشاهده عتیقه جات نفیس و اشیاء قیمتی از ناخدا میخواهد تا وکالتی به او بدهد تا وی بتواند قصر و اموال و اشیاء گرانبهای آن را از طریق شرکت بیمه خود بیمه نماید که ناخدا به دروغ میگوید: «همسرم! ما و قصر را پیش از این در برابر تمامی بلایای طبیعی و حوادث بیمه نموده است.»؛ سپس وگ را با عتاب از خانه بیرون میکند. در همین اثنا پروفسور برای شرکت یک سمینار و کنفرانس علمی راهی جنوا در ایتالیا میشود که علاوه بر شرکت در این سمینار و کنفرانس با دوست و همکار دانشمند خود پروفسور آلفردو تاپولینو نیز ملاقاتی انجام دهد. اما توسط مأموران دولت بوردوریا ربوده میشود. تنتن، ناخدا و برفی برای نجات پروفسور راهی ایتالیا میشوند اما پیش از رسیدن تنتن و ناخدا مأموران دولت بوردوریا وی را به بوردوریا منتقل میکنند و تنتن و ناخدا به بوردوریا سفر میکنند و موفق به نجات کلکولس میشوند اما ناخدا پس از بازگشت متوجه میشود که وگ به همراه خانواده پرجمعیت خود به مارلین اسپایک آمده است، ناخدا به شدت خشمگین میشود و قصد داشت که وگ و خانواده اش را بیرون کند که کلکولس از علت عصبانیت و ناراحتی ناخدا میپرسد و ناخدا نیز علت عصبانیت و ناراحتی خود را حضور وگ و خانواده اش اعلام میکند و کلکولس به علت سنگینی گوشش اشتباهی میشنود که ناخدا به بیماری سرخک مبتلا شدهاست و پروفسور نیز به وگ اعلام میکند که ناخدا به بیماری مسری سرخک مبتلا شدهاست و به همین علت وگ و خانواده اش با ترس و نگرانی از ابتلا به بیماری سرخک مارلین اسپایک را ترک میکنند. در ماجرای کوسههای دریای سرخ وگ در اواخر داستان ظاهر میشود و هنگامی که تنتن، ناخدا و برفی از سفر پرخطر به خمد بازمیگردند به ناخدا اعلام میکند که قصد دارد یک مسابقه اتومبیلرانی برای افراد زاغهنشین ترتیب دهد و به همین علت اردوگاهی در چمنزار و فضای سبز مارلین اسپایک تأسیس نموده و این افراد و اتومبیلها را در آنجا ساکن کردهاست!. در ماجرای جواهرات کاستافیوره وی به منظور بیمه کردن جواهرات نفیس و گرانبهای مادام کاستافیوره به مارلین اسپایک میآید و کاستافیوره با بیمه کردن جواهراتش توسط وگ موافقت میکند؛ اما از قضا روزی که کاستافیوره از عکس روی جلد مجله تمپو دی روما اوقاتش تلخ بود، وگ با قرارداد بیمه میآید اما کاستافیوره وی را با عتاب بیرون میکند. در ماجرای پرواز شماره ۷۱۴ وگ در اواخر داستان و هنگامی که به همراه خانواده خود مشغول تماشای اخبار شبانگاهی تلویزیون بودند نشان داده شد. در داستان تنتن و پیکاروها (در سرزمین پیکارگران) که تنتن و دوستانش پس از اطلاع از بازداشت مادام کاستافیوره، تامسون و تامپسون، دوشیزه ایرما و ایگور واگنر توسط حکومت ژنرال تاپیوکا (دیکتاتور سن تئودوروس) برای اثبات بی گناهی کاستافیوره و همراهانش راهی سن تئودوروس میشوند و در اردوگاه چریکهای ژنرال آلکازار (رقیب تاپیوکا) در جنگل اقامت میگزینند. اتوبوس وگ و گروه بالماسکه خود به همراه تعدادی جهانگرد بر اثر گم کردن راه سر از اردوگاه آلکازار درمیآورند.
منابع
- کتابهای تنتن و میلو