آلمان نازی
آلمان نازی عنوان رایجی برای توصیف دوره ۱۲ ساله از تاریخ آلمان، از زمان به قدرت رسیدن حزب نازی در سال ۱۹۳۳ میلادی تا هنگام سقوط آن در سال ۱۹۴۵، است. در این دوران، آلمان به یک کشور تمامیتخواه بدل شد که تقریباً همه بخشهای زندگی شهروندانش را کنترل میکرد. نام رسمی این کشور در دوران حکومت نازیها تا سال ۱۹۴۳ میلادی رایش آلمان بود و سپس به رایش آلمان بزرگ تغییر کرد. آلمان نازی همچنین به رایش سوم نیز معروف است؛ زیرا امپراتوری مقدس روم و امپراتوری آلمان به ترتیب با عنوانهای رایش اول و رایش دوم شناخته میشوند.
رایش آلمان بزرگ Großdeutsches Reich آلمان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۹۳۳–۱۹۴۵ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشان ملی
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شعار: Ein Volk, ein Reich, ein Führer "یک ملت، یک رایش، یک پیشوا" | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اروپا در اوج گسترش رایش سوم، ۱۹۴۱–۱۹۴۲.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پایتخت و بزرگترین شهر | برلین ۵۲°۳۱′ شمالی ۱۳°۲۳′ شرقی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زبان(های) رایج | آلمانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حکومت | نظام تک حزبی ناسیونال سوسیالیستی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیشوا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• ۱۹۳۴–۱۹۴۵ | آدولف هیتلر ۲ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رئیسجمهور رایش | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• ۱۹۳۳–۱۹۳۴ | پاول فون هیندنبورگ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• ۱۹۴۵ | کارل دونیتز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صدر اعظم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• ۱۹۳۳–۱۹۴۵ | آدولف هیتلر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• ۱۹۴۵ | یوزف گوبلز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• ۱۹۴۵ | لوتز گراف شورین فن کروسیک ۳ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• شورای دولت | رایشسرات ۴ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره تاریخی | دوره بین دو جنگ جهانی/جنگ جهانی دوم | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• تصرف قدرت | ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
۲۷ فوریه ۱۹۳۳ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• آنشلوس | ۱۲ مارس ۱۹۳۸ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
۱ سپتامبر ۱۹۳۹ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
۳۰ آوریل ۱۹۴۵ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• تسلیم آلمان | ۷/۸ مه ۱۹۴۵ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مساحت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
۱۹۴۱ | ۶۹۶٬۲۶۵ کیلومترمربع (۲۶۸۸۲۹مایلمربع) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جمعیت | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
• ۱۹۴۱ | ۹۰۰۳۰۷۷۵ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واحد پول | رایش مارک (ℛℳ) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کد ایزو ۳۱۶۶ | DE | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروز بخشی از | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
۱: شامل پیوست دو فاکتو/قلمرو گنجانیده شده. ۲: آدولف هیتلر خود را از اوت ۱۹۳۴ قانوناً پیشوا و صدراعظم رایش (Führer und Reichskanzler) نامید.
۴: Through the Enabling Act of 1933, the German government was vested with legislative powers, although the Reichstag formally continued to exist as a law-making body. |
دوران حکمرانی نازیها بر آلمان با شکست این کشور در جنگ جهانی دوم به پایان رسید.
هیتلر در روز ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ توسط رئیسجمهور آلمان، پاول فون هیندنبورگ به عنوان صدراعظم آلمان برگزیده شد؛ پس از آن، حزب نازی شروع به تحکیم قدرت خود و حذف مخالفان نمود. هیندنبورگ در دوم اوت ۱۹۳۴ درگذشت و هیتلر با ادغام دو پست ریاست جمهوری و صدراعظمی، پس از یک رفراندوم که در سطح ملی در روز ۱۹ اوت همان سال برگزار شد، به عنوان پیشوای آلمان (آلمانی: Führer) برگزیده شد. قدرت در شخص هیتلر متمرکز شد و حرف او به بالاترین قانون تبدیل گردید. حکومت آلمان نه یک مجموعه هماهنگ و یکدست، که ترکیبی از جناحهایی بود که به دنبال افزایش قدرت خود و به دست آوردن علاقه هیتلر بودند. در جریان رکود بزرگ، نازیها ثبات اقتصادی را به آلمان بازگرداندند و جمعیت بیکاران کشور را به طرز چشمگیری کاهش دادند. ساخت پروژههای گسترده عمومی، بهخصوص ساخت اتوبانها (آلمانی: Autobahnen) از جمله مسائلی بود که در بازگشت ثبات به اقتصاد آلمان و افزایش محبوبیت رژیم نازی در میان آلمانیها گردید.
نژادپرستی، به خصوص یهودیستیزی، نقش پررنگی در آلمان نازی ایفا میکرد. نازیها مردمان آلمانی را نژاد برتر و خالصترین شاخه از نژاد آریایی به حساب میآوردند. رژیم نازی از نخستین روزهای به قدرت رسیدن خود دست به آزار و اذیت یهودیان و کولیها زد و در مارس ۱۹۳۳، نخستین اردوگاه کار اجباری تأسیس گردید. یهودیان و سایر افرادی که حکومت آلمان علاقهای به آنها نشان نمیداد، یعنی لیبرالها، سوسیالیستها و کمونیستها زندانی، تبعید و کشته میشدند. نژادگرایی علمی، سیاست جمعیت و تناسب اندام مناسب برای خدمت در ارتش، مسائلی بودند که در مدارس آلمان در دوران نازی بر روی آنها تمرکز میشد. فرصتهای شغلی زنان محدود شد، با برنامه «قدرت از طریق لذت» صنعت توریسم در آلمان سازماندهی گردید و المپیک ۱۹۳۶ برای نمایش تصویر مثبتی از آلمان در برلین برگزار شد. همچنین با مسائلی نظیر ساخت فیلم، برگزار راهپیماییها و استفاده از سخنرانیهای هیتلر، وزارت پروپاگاندای آلمان به رهبری یوزف گوبلس تلاش میکرد تا افکار عمومی را آنگونه که میخواهد، تحت تأثیر قرار دهد. هنر تحت نظارت حکومت قرار داشت، انواع خاصی از آن پشتیبانی میشد و انواع دیگری ممنوع اعلام میگردیدند.
در سالهای منتهی به جنگ، نازیها کشورهای همسایه خود را با تهدید نظامی تحت کنترل خود میگرفتند. رژیم نازی به ترتیب در سالهای ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ اتریش و تقریباً همه چکسلواکی را ضمیمه کرد. آلمان همچنین با اتحاد جماهیر شوروی پیمان عدم تجاوز به امضا رساند و در یکم سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله برد؛ این حمله آغازگر جنگ جهانی دوم در اروپا بود. تا ماههای نخستین سال ۱۹۴۱، بیشتر اروپا تحت حاکمیت آلمان درآمد و این مناطق توسط حکومتهایی با نام رایشکومیستاریات قرار گرفتند. در دوران اشغال اروپا توسط آلمان، میلیونها نفر، شامل یهودیان و سایر افرادی که مورد علاقه دولت نبودند، در آینزاتسگروپن، جوخههای مرگ، جان خود را از دست دادند. بسیاری دیگر زندانی شدند، تا زمان مرگ از آنها کار کشیده شد و در اردوگاههای مرگ و کار اجباری جان خود را از دست دادند؛ این نسلکشی به هولوکاست معروف است.
باوجود موفقیت نسبی حمله آلمان به شوروی در سال ۱۹۴۱، با ورود آمریکا به جنگ و ضدحمله شوروی، ورماخت عملاً در سال ۱۹۴۳ در جبهه شرقی شکست خورد و تا اواخر سال ۱۹۴۴، دیگر به مرزهای پیش از ۱۹۳۹ آلمان عقب رانده شده بود. پس از آن، آلمان مورد بمب باران شدیدِ متفقین قرار گرفت و متحدین از مواضعشان در جنوب و شرق اروپا بیرون رانده شدند. پس از حمله متفقین به فرانسه، نیروهای شوروی از شرق و سایر متفقین از غرب به آلمان وارد شدند و این کشور را فتح کردند؛ آلمان در ماه مه ۱۹۴۵ تسلیم شد. عدم قبول شکست توسط آدولف هیتلر منجر به ایجاد خرابیهای گسترده در ماههای پایانی جنگ در آلمان گردید. متفقین فاتح سیاست نازیزدایی را در آلمان در پیش گرفتند و بسیاری از بازماندگان حزب نازی را در دادگاه نورنبرگ محاکمه کردند.
ریشه نام
مفهوم رایش با مفهوم امپراتوری تفاوت دارد. از نظر تاریخی، فقط به آلمان از سال ۱۸۷۱ تا سال ۱۹۱۸ میلادی که آلمان تحت قوانین فرمانروایی بود «امپراتوری آلمان» گفته میشد. در صورتی که عبارت «رایش» نوع حکومت آلمان از ۱۸۷۱ تا ۱۹۴۵ میلادی را بیان میکند. واژهٔ «رایش» در زبان آلمانی برخلاف واژه «امپراتوری» بیانگر یک حکومت سلطنتی نیست و بیشتر به معنای یک اتحادیه یا مجموعهای از چند سرزمین متحد است.
در تاریخ آلمان بین سالهای ۱۸۷۱ تا ۱۹۴۵ سه رایش تشکیل شدهاست که عبارتند از:
- ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۸: رایش آلمان به معنای امپراتوری آلمان (به آلمانی: Deutsches Reich) با سلطنت مطلقه تحت قوانین هوهنتزولرن (به آلمانی: Hehenzollern) که این دوران تا پایان جنگ جهانی اول ادامه داشت.
- ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳: پس از استعفای قیصر ویلهلم دوم در سال ۱۹۱۸ و به دنبال پذیرش معاهده ورسای در سال ۱۹۱۹، جمهوری دموکراتیک آلمان با نام جمهوری وایمار برسر کار آمد.
- ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵: در سال ۱۹۳۳ پس از مرگ ژنرال هیندنبورگ رئیسجمهور وقت آلمان آدولف هیتلر صدراعظم آلمان این کشور را به یک نظام تک حزبی همراه با پارلمان به ریاست حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان معروف به رایش سوم یا همان آلمان نازی تبدیل کرد.
در سال ۱۹۳۸، با الحاق کشور اتریش، آلمان نازی برای اوّلین بار پس از امپراتوری روم غربی، بهصورت ایالتهای متّحده درآمد و اتریش در درون مرزهای آلمان محسوب میشد. در اوایل دهه ۱۹۴۰، رژیم نازی از دیدگاه نظامی و ارضی، به صورت حاکم ملل اروپا درآمد. در سال ۱۹۴۳، دولت نازی، نام آلمان را بهطور رسمی به «رایش آلمان بزرگ» تغییر داد و تا شکست آلمان نازی در ماه مه سال ۱۹۴۵ به همین نام باقی ماند.
تاریخ
آلمان پس از جنگ جهانی اول به وسیله معاهده ورسای تحقیر شد و به موجب این قرارداد آلمان نه تنها مقصر آغاز جنگ جهانی اول شناخته شد بلکه مجبور شد بخشی از خاک خود را برای همیشه از دست بدهد به علاوه غرامات بسیار سنگینی پرداخت کند. همچنین خلع سلاح بسیار شدیدی بر ضد این کشور اعمال شد. این سلسله تحقیرها که بهطور حتم مسبب اصلی آن متفقین بودند به همراه برخی شرایط دیگر از جمله ناآرامیهای مدنی نسبت به گروههای مارکسیستی، رکورد بزرگ اقتصادی و تورم شدید، واکنش در برابر لیبرالیسم به دلیل سیاستهای نادرست جمهوری وایمار و بدبین کردن مردم از نظام پارلمانی شرایط را برای رشد و قدرتگیری حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان فراهم کرد. نازیها توانستند با استفاده از تبلیغات و وعده امنیت اجتماعی، اشتغال کامل، قدرتگیری مجدد آلمان در صحنه بینالمللی و برگرداندن سرزمینهای جدا شده از آلمان از طریق معاهده ورسای مردم را به ایجاد دولت تک حزبی متقاعد کنند. نازیها معتقد بودند نظام جمهوری و پارلمانی نمیتوانست قدرت تصمیمگیری برای اجرای برنامههای آنها را داشته باشد بنابراین با وعده لغو معاهده ورسای توانستند تعداد بسیاری از مردم را با خود هم سو کنند.
سال ۱۹۲۸ حزب نازی تنها ۱۲ کرسی در مجلس ملی آلمان داشت که با عمیق شدن بحرانهای اقتصادی و سیاسی توانست تا سال ۱۹۳۲ بیش از ۲۳۰ کرسی در مجلس مل آلمان به دست آورد و این تعداد کرسی حزب نازی را به بزرگترین حزب مجلس ملی تبدیل کرد. رئیسجمهور هیندنبورگ در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۳۰ آدولف هیتلر را به عنوان صدراعظم و مسئول تشکیل کابینه معرفی کرد. هیتلر توانست با همراه کردن برخی احزاب کابینه ائتلافی خود را تشکیل دهد. در جریان آتش گرفتن رایشستاگ (مجلس ملی) هیتلر توانست بزرگترین رقیب خود حزب کمونیست آلمان را از صحنه خارج کند و این اولین قدم برای تک حزبی کردن آلمان بود. در ماه مارس ۱۹۳۳ حزب نازی توانست قانونی را در مجلس تصویب کند که به موجب آن اختیارات بالایی به صدراعظم داده میشد تا در طول ۴ سال قانون اساسی آلمان اصلاح شود، این فرصت چهار ساله اجازه میداد برنامههای حزب نازی به خوبی و به صورت کامل اجرا شود احزاب دیگر در مجلس ملی آلمان مخالف این قانون بودند و پس از مخالفت یک به یک از صحنه سیاسی آلمان حذف میشدند تا اینکه در ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۳ آلمان رسماً یک کشور تک حزبی اعلام شد. پس آن گامهای بعدی در تشکیل رایش برداشته شد و در قدم بعدی پرچم با نشان صلیب شکسته در کنار پرچم جمهوری وایمار برافراشته شد و در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۴ به دستور رئیسجمهور پل فون هیندنبورگ، صدراعظم هیتلر موظف شد اختیارات ایالتهای آلمان را تا حد ممکن کم و اختیارات برخی از ایالاتها نیز بهطور کامل زیر نظر برلین قرار دهد، این کار مغایر سیستم فدرالی در آلمان بود. هنگامی که در ژوئن ۱۹۳۴ خبرنگار انگلیسی در برلین از آدولف هیتلر در خصوص تغییرات بسیار در آلمان سؤال کرد وی اینگونه پاسخ داد:
در ابتدا این حرف من را به تمسخر گرفتند وقتی گفتم جنبش نازیها هزار سال ادامه خواهد یافت، فراموش نکنید مردم چگونه به من میخندیدند هنگامی که ۱۵ سال پیش گفتم من روزی در آلمان حکومت میکنم. خنده آنها به همان مقدار ابلهانه است وقتی من میگویم در قدرت باقی خواهم ماند
تشکیل رایش سوم
پس از مرگ هیندنبورگ در ۲ اوت ۱۹۳۴ به صورت قانونی اختیارات کنترل کشور تا انتخابات به صدراعظم آدولف هیتلر رسید. هیتلر مدتی قبل در جریان بیماری رئیسجمهور قرار گرفته بود و توانسته بود با حذف ارنست روهم که قصد ادغام گروه اسآ و ارتش را داشت نظر فرماندهان ارتش آلمان را جلب کند و در نهایت توانست با جلب نظر مجلس ملی سوگند یاد کرده و رسماً رایش سوم را تأسیس و خود را پیشوای رایش سوم اعلام کند. دولت ائتلافی نازیها به یک دولت تک حزبی تبدیل شد و رسماً نمادها و پرچم صلیب شکسته ترویج داده شد و در کتابهای درسی تجدید نظر شد. دولت نازی با تأسیس گشتاپو و استخدام بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر در این سازمان فعالیتهای جامعه را زیر نظر گرفت.
جنگ جهانی دوم
شهر آزاد دانتزیگ قبل از جنگ جهانی اول شهری در ایالت پروس غربی و متعلق به کشور آلمان بود. پس از جنگ جهانی اول و تشکیل کشور لهستان این شهر بندری به عنوان شهر آزاد اعلام شده و مالکیت اداره آن توسط متفقین به لهستان واگذار شد. پس از این تحولات ایالت پروس شرقی از آلمان جدا شد و تنها راه ارتباطی با آن ایالت از طریق هوایی یا دریایی امکان داشت. از طرف دیگر انگلستان تضمینکننده امنیت لهستان بود. دولت هیتلر لغو پیمان ورسای و برگرداندن سرزمینهای جدا شده از آلمان را به عنوان بزرگترین هدف خود به مردم اعلام کرده بود. در گام نخست دولت هیتلر تصمیم به باز پسگیری مناطق جدا شده به خصوص شهر و منطقه دانزینگ گرفت که با مخالفت شدید لهستان مواجه شد و این تنش سیاسی باعث سردی روابط دو کشور شد. پس از آنکه آلمان نازی موفق شد قرارداد عدم جنگ را با شوروی منعقد کند در تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ و پس از چند ماه تنش سیاسی به لهستان حمله کرد و شوروی نیز پس از آلمان در ۱۷ سپتامبر از شرق به لهستان حمله کرد و این آغاز جنگ در اروپا بود.
سقوط رایش سوم
پس از شکست آلمان در جریان جنگ جهانی دوم و خودکشی آدولف هیتلر و همچنین اشغال این کشور توسط متفقین مناطق پروس شرقی و بخشهایی از براندنبورگ و مناطقی از غرب آلمان از این کشور جدا شده و به همسایگان داده شد. مناطق غربی اشغال شده آلمان توسط آمریکا، انگلستان و فرانسه بعدها به جمهوری فدرال آلمان و بخش شرقی اشغال شده توسط شوروی بعدها به جمهوری دموکراتیک آلمان (به جزء بخش غربی برلین) تبدیل شد. خاک آلمان پس از جنگ جهانی دوم به صحنه جنگ سرد و مقابله دو قدرت شرق و غرب تبدیل شد. واحد پول آلمان از رایش مارک به مارک آلمان تغییر کرد. تا سال ۱۹۵۱ آلمان غربی توانست وضعیت خود را عادی کند اما فعالیت آلمان شرقی تحت حکومت دولت کمونیستی کند پیش میرفت، آلمان سرانجام توانست در سال ۱۹۹۱ مجدداً یکپارچه و متحد شود.
رایش آلمان بزرگ
برای تحکیم حکومت و همچنین کنترل بهتر سرزمین آلمان که کشوری پهناور در مرکز اروپا بهشمار میرفت آدولف هیتلر از سال ۱۹۳۵ طرح خود را برای تمرکز قدرت در برلین اجرا کرد و ایالتهای مختلف آلمان را مجبور ساخت تا به صورت کامل تحت فرمان دولت مرکزی باشند. پس از الحاق اتریش به آلمان و اضافه نمودن بخشهایی از لهستان و لیتوانی این سیاست آلمان نازی تغییر نکرد و دولت سایر مناطق رایش را تحت تسلط کامل از برلین قرار داد که البته این کار خلاف قوانین فدرالی در جمهوری وایمار بود و قبل از حکومت رایش سوم ایالتهای آلمان تا حدودی آزادی عمل داشتند. بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ تغییرات بسیاری در مرزهای رایش سوم ایجاد شد به نحوی که در اوایل تشکیل رایش سوم حکومت تحتالحمایه بوهمیا و موراویا که مورد اختلاف با چک اسلواکی بود به رایش اضافه شد همچنین پس از اشغال لهستان حدود ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ آلمانی در مناطق جدا شده بر طبق پیمان ورسای در غرب لهستان ساکن شدند و این مناطق نیز به رایش سوم اضافه شد. به غیر از مناطقی که دولت نازی آن را جزء خاک آلمان میدانست و اکثراً بر طبق پیمان ورسای از این کشور جدا شده بود سایر مناطق اشغال شده نیز توسط دولت آلمان و با مرکزیت برلین اداره میشد که تمام فرمانداران این مناطق از طرف حکومت مرکزی رایش سوم انتخاب میشدند که کشورهایی مانند نروژ، بلاروس، هلند، بلژیک، مناطقی از لهستان و شمال فرانسه از جمله این مناطق بودند.
اقتصاد
اقتصاد آلمان نازی را نه میتوان مانند شوروی یک اقتصاد کاملاً سوسیالیستی دانست و نه میتوان آن را مانند آمریکا یک اقتصاد سرمایهداری دانست. اقتصاد آلمان در تئوری به دنبال یک سیستم سوسیالیستی بود اما از سرمایهگذاری خصوصی در چهارچوب خواستههای دولت نیز پشتیبانی میکرد. زمانی که نازیها به قدرت رسیدند نرخ بیکاری حدود ۳۰٪ بود که از همان ابتدای تشکیل کابینه توسط هیتلر وی هیالمار شاخت را ابتدا به عنوان رئیس رایش بانک و سپس به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب کرد. سیاستهای اقتصادی هیالمار شاخت و برنامههای دقیق دولت هیتلر کمک بسیاری در مهار و کاهش بیکاری و تورم داشت، یکی از برنامههای اقتصادی در دوران رایش سوم پایین آوردن نرخ بهره بود که موجب گردش مالی بهتر و در نتیجه مهار رکود بزرگ اقتصادی در آلمان شد. از سیاستهای دیگر دولت در کاهش بیکاری میتوان به از سرگیری ساخت و تولید در صنایع نظامی اشاره کرد که نقش بسیار برجستهای در مهار و کاهش نرخ بیکاری داشت اما با وجود کاهش بیکاری و تورم نرخ دستمزدها نیز در این مدت ۲۵٪ کاهش پیدا کرد، اتحادیههای کارگری و تجاری منحل شد و تجمع و اعتصاب نیز غیرقانونی و جرم محسوب میشد. دولت نازی بر روی سرمایهگذاری توجه ویژهای داشت به این صورت که سرمایهگذاریها در بخشهای گوناگون باید تنها با اجازه دولت و بر طبق خواستههای دولت انجام میگرفت. در سال ۱۹۳۷ هرمان گورینگ به جای هیالمار شاخت به عنوان وزیر اقتصاد معرفی شد. برنامه هرمان گورینگ که یک برنامه چهار ساله بود بر خودکفایی ملی تأکید میکرد که در طول ایجاد این برنامه باید واردات به حداقل میرسید و دستمزدها و قیمتها تثبیت میشد، سود سهام به ۶٪ محدود شد و دولت تمرکز خود را بر روی ساخت کارخانه تایر سازی، کارخانه ساخت فولاد و کارخانه ساخت پارچه متمرکز کرد. پس از آغاز جنگ هنوز یک سال تا پایان دوره چهار ساله نخست (۱۹۴۰) باقیمانده بود اما سیاستهای اقتصادی آلمان به سیاستهای اقتصاد جنگی تغییر پیدا کرد و آلبرت اشپیر جایگزین هرمان گورینگ شد در این مدت آلمان به شدت کمبود نیروی کار را احساس میکرد و در بسیاری از کارخانهها مجبور شد از اسیران جنگی برای کار اجباری استفاده کند.
روابط اقتصادی آلمان نازی و شوروی
دو سال پس از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان آدولف هیتلر برنامه نگاه به شرق خود را آغاز ساخت. وی در مهمترین گام چند سال بعد قراردادی با اتحاد جماهیر شوروی منعقد کرد که به موجب آن توافق تجاری، شوروی مواد خام مورد نیاز آلمان را در ازای فناوری، ماشین آلات صنعتی و تسلیحات جنگی تأمین میکرد. پس از این قراردادهای تجاری توافقنامهای به نام پیمان مولوتوف–ریبنتروپ (به نام وزیران خارجه آلمان نازی و شوروی) بین دو کشور منعقد شد که به موجب آن دو کشور مناطق تحت نفوذ خود را در شرق اروپا به رسمیت میشناختند. در تاریخ ۱۹ اوت ۱۹۳۹ توافقنامهای مابین شوروی و آلمان نازی منعقد شده که به وسیله آن آلمان در ازای مواد خام تجهزات و تکنولوژیهای نظامی در اختیار شوروی قرار میداد. ارزش این قرارداد تقریباً ۲۰۰ میلیون دلار ارزیابی شد. شوروی متعهد شد تا ۱۸۰ میلیون مارک مواد خام به آلمان تحویل دهد و آلمان نیز تعهد داد تا به ارزش ۱۲۰ میلیون مارک به شوروی تجهیزات و کارخانه ارسال کند. مقامات وزارت امور خارجه آلمان پیشبینی میکردند این قرارداد تا سقف ۱ میلیارد مارک نیز رشد کند. این قراردادها گامهای بسیار مؤثری در شکلدهی مجدد روابط سیاسی دو کشور نیز بهشمار میرفت. وزیر امور خارجه شوروی ویاچسلاو مولوتف در ابراز نظری در خصوص این قرار داد این چنین گفت:
این یکی از بهترین پیمان نامههای ما [شوروی] در چند سال گذشتهاست حتی بسیار بهتر از پیمان نامههای قبلی، ما هرگز موفق به رسیدن به چنین توافقنامه مطلوبی با انگلستان، فرانسه با هیچ کشور دیگری نشده بودیم.
ایدئولوژی
ناسیونال سوسیالیسم به هر حال شباهتهایی با فاشیسم دارد اما نازیها هیچگاه خود را جزئی از فاشیسم نمیدانستند. البته نازیسم و نازیها اختلافهایی نسبت به فاشیستها در ایتالیا، اسپانیا و پرتغال داشتند که یکی از مشخصترین تفاوتهای آنها توجه به نژاد و نژاد گرایی بود بهطور مثال موسولینی (رهبر فاشیست ایتالیا) هیچگاه با نازیها در رابطه با هولوکاست و کشتار یهودیان همکاری نکرد، به طوری که در زمان اشغال یونان به دست آلمان و ایتالیا در جنگ جهانی دوم، یهودیان از مناطق تحت سلطه آلمانها به مناطق تحت سلطه ایتالیاییها فرار میکردند.[2] البته نازیها برخی از نمادهای خود را نیز از فاشیستها در ایتالیا و بهطور خاص از امپراطوری روم گرفته بودند برای مثال سلام نازیها که به سبک سلام روم باستان بود. حزب برای اجرای برنامهها و سرکوب مخالفان خود از طریق نظامی گری اساس را تأسیس کرد و از طریق اعمال فشار اجازه فعالیت به مخالفان خود، شامل گروههای چپ، کمونیستها و دموکراتها نمیداد.
روابط خارجی
ترس از ایجاد جنگی نوین در اروپا در روابط بین کشورها اثر کرده بود، پس از الحاق اتریش و قدرتگیری مجدد آلمان تحت حکومت آدولف هیتلر، ایتالیا به رهبری بنیتو موسولینی از هم پیمان قدیمی خود انگلستان جدا شده و به آلمان متمایل شد، آلمان نیز متقابلاً از سیاستهای توسعه طلبانه ایتالیا به خصوص در روابط آن کشور با چک پشتیبانی کرد. از طرف دیگر روابط آلمان نازی و لهستان یک رابطه سرد و متشنج بود نازیها ابتدا سعی کردند در چهارچوب مذاکرات بسیاری ایالت دانتسیگ را به خاک آلمان ضمیمه کنند که با مخالفت شدید لهستان مواجه شدند. پس از آن آلمانیها به مذاکره با شوروی پرداختند و موفق شدند پیمان مولوتوف–ریبنتروپ (وزیران خارجه شوروی - آلمان نازی) را به امضا برسانند و با شوروی بر روی تقسیم لهستان به توافق برسند. پس از آنکه آلمان و لهستان در مذاکرات دوجانبه شکست خوردند، آلمان در تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد و شوروی نیز در ۱۷ سپتامبر حمله خود را از شرق به لهستان آغاز کرد.
سیاست اجتماعی
بهداشت
جنبش ضد تنباکو در آلمان نازی یکی از فعالیتهای مهم اجتماعی در دوران حکومت نازیها بود. عمدهترین کار این جنبش فعالیت بر ضد استعمال تنباکو و مصرف مشروبات الکلی بود. دولت ناسیونال سوسیالیستی کوشش بسیار زیادی انجام داد تا بتواند به شیوههای فرهنگی و تبلیغاتی مردم را به ترک مشروبات الکلی و سیگار ترغیب کند. دولت آلمان نازی کوشش کرد از طریق قانونی تا حد قابل توجهی با مصرف مشروبات الکلی برخورد کند. برای مثال رانندگانی که تحت تأثیر مشروبات الکلی قرار میگرفتند به سختی مجازات میشدند. دولت میکوشید جوانان را به خوردن نوشیدنیهای سالم به جای مشروبات الکلی تشویق کند و این مسئله تا حد زیادی به ویژه در میان افراد سازمان جوانان هیتلری به انجام رسید. در سال ۱۹۳۷ قانونی تصویب شد که فروش مشروبات الکلی را به افراد کم سن ممنوع میکرد.
قانون حفاظت از حیوانات
نازیها اصولی داشتند که حامی حقوق حیوانات، باغهای وحش و حیات وحش[5] و اقدامات متعددی انجام میدادند تا حفاظت از آنها را تضمین کنند Arnold Arluke, Clinton.[6] در ۱۹۳۳ این حکومت یک قانون سختگیرانه حفاظت از حیوانات تصویب کرد.[7] بسیاری از رهبران NSDAP شامل آدولف هیتلر و هرمان گورینگ هوادارن حفاظت از حیوانات بودند. نازیهای بسیاری طرفدار محیط زیست (بهطور قابل ملاحظه رودلف هس) بودند، و حفاظت از گونهها و آسایش حیوانات موضوعات مهمی در این حکومت بود.[8] هاینریش هیملر تلاشهایی را برای ممنوعیت شکار حیوانات انجام داد.[9] گورینگ یک عاشق حیوانات و یک طرفدار حفظ منابع طبیعی بود.[10] قوانین آسایش حیوانات کنونی در آلمان کم و بیش اصلاحاتی از قوانین مرسوم شده توسط حکومت ناسیونال سوسیالیست هستند.[11]
سیاستهای نژادی
بر طبق قوانین نورنبرگ، یعنی مطابق قانون «حفاظت از نژاد و افتخار آلمانی» ازدواج میان آلمانیها و افرادی که شهروند آلمان نبودند ممنوع شد. در جریان جنگ جهانی دوم و پس از آن بهرهبرداریهای وسیعی در خصوص این قانون شد و به استناد آن نازیها به عنوان افرادی نژادپرست معرفی شدند. در آلمان نازی افراد به دو گروه تقسیم میشدند افراد آریایی و افراد غیر آریایی که در اقلیت بودند. حزب نازی سیاستهای خود را در خصوص غیر آریایی در آلمان به خصوص یهودیان اینگونه بیان مینمود که آنها دشمنان آلمان و آریاییها هستند و از این طریق به این گروهها فشار وارد میکرد. سال ۱۹۳۳ و با ساخت اردوگاه کار اجباری داخائو و تبدیل آن به زندان شماره یک افراد سیاسی برنامه حذف مخالفان سیاسی وارد مرحله جدیدی شد. پس از آن یهودیان از حق شهروندی خود محروم شدند و به آنها پیشنهاد داده شد هرچه زودتر خاک آلمان را ترک کنند، یهودیان شاغل شغل خود را در آلمان از دست دادند و ۱۷٬۰۰۰ یهودی لهستانی تبار به این کشور برگردانده شدند. در نوامبر ۱۹۳۸ و در پی ترور کاردار سفارت آلمان در فرانسه توسط یک تروریست یهودی، به مغازههای یهودیان و منازل آنها حمله شد و اموال بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ از یهودیان آلمان توسط دولت تصرف شد و تعدادی از یهودیان نیز در جریان این درگیریها کشته شدند که به شب کریستالی مشهور شد. نازیها، همچنین تعداد ۴۰۰٬۰۰۰ نفر از مردم آلمان را به دلیل معلول بودن، همیشه مست بودن و نقص ژنتیکی عقیم کردند. نازیها هدف خود را پاکسازی نژادی اعلام میکردند و مدعی بودند بچه دار شدن این افراد نه تنها هزینههای بسیاری را بر جامعه تحمیل میکند بلکه باعث به وجود آمدن نقص در ژنتیک جامعه میشود.
ورزش
اوج مسائل ورزشی در آلمان نازی را میتوان مسابقات المپیک تابستان ۱۹۳۶ دانست که البته مسائل سیاسی نیز در آن نقش پررنگی داشت به خصوص آنکه نازیها این مسابقات را تبلیغی برای برتری نژاد آریایی میدانستند. انتخاب ورزشکاران آلمانی پیش از آنکه به مهارت آنها در ورزش اهمیت داشته باشد به چهره آریایی آنها اهمیت داشت.
حضور سیاه پوستان در المپیک
طی مسابقات المپیک تابستانی برلین تعدادی از دوندگان سیاهپوست آمریکایی نیز به دریافت مدال المپیک نائل شدند. روزنامههای آمریکایی برنده شدن مدال توسط دوندگان سیاهپوست و دریافت مدال توسط مقامات عالیرتبه آلمان و همچنین تشویق آنها از طرف تماشاگران آلمانی را ردی بر فرضیه نژادپرستی نازیها دانستند. البته موضوع مهم دیگری در خصوص سیاه پوستان ماجرای دست ندادن هیتلر با دونده سیاهپوست آمریکایی جسی اونز * است. رسانههای مخالف دولت هیتلر تبلیغات وسیعی بر روی این موضوع انجام دادند. اما در حقیقت آن روز هیتلر به دستور کمیته برگزاری المپیک و به دلیل تسریع در امر مراسم اهدای جوایز از دست دادن با هر ورزشکاری چه آلمانی و چه غیر آلمانی منع کرده بود[12] با این حال به گفتهٔ برخی منابع، هیتلر از پیشنهاد عکس انداختن با اونز به شدت خشمگین شد و استفاده آمریکاییان از سیاهپوستان در المپیک را خجالتآور خوانده بود.[13][14][15][16] اونز لیکن مدعی شد که هیتلر به او احترام گذاشته و دست تکان داد، در حالیکه رئیسجمهور آمریکا حتی به وی یک تلگرام نزد.[17][18] آمریکا در این سالیان دوران جدایی نژادی خود را میگذراند، و لذا دیدگاه اونز تعجبآور نیست. اونز از هیتلر به عنوان مردی «متین» یاد میکرد[19]، و لذا توسط برخی یک طرفدار هیتلر نیز نامیده شده اما دیدگاههای شخصی او را سیاهپوستان دیگر لزوماً نداشتند.[20]
جستارهای وابسته
- آلمان بیدار شو!
- پرچمها را بیفرازید!
- درود آلمانی
- هنر فاسد
- حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان
- اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی
یادداشتها
۱.^ Jesse Owens
پانویس
- آلمان با میراث هیتلری چه میکند؟، بیبیسی فارسی
- «هولوکاست - پیگرد و کشتار یهودیان». www.goodreads.com. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۰-۱۱.
- Project MUSE - Technology and Culture - How Green Were the Nazis? Nature, Environment, and Nation in the Third Reich (review)
- «H-Net Reviews». بایگانیشده از اصلی در ۷ ژوئیه ۲۰۰۷. دریافتشده در ۳ مارس ۲۰۱۰.
- بود، Thomas R. DeGregori (2002). Bountiful Harvest: Technology, Food Safety, and the Environment. Cato Institute. pp. p153. ISBN 1-930865-31-7
- Sanders (1996). Regarding Animals. Temple University Press. pp. p132. ISBN 1-56639-441-4
- Hartmut M. Hanauske-Abel, Not a slippery slope or sudden subversion: German medicine and National Socialism in 1933, BMJ 1996; pp. 1453–1463 (7 December)
- Robert Proctor (1999). The Nazi War on Cancer. Princeton University Press. pp. p5. ISBN 0-691-07051-2.
- Martin Kitchen (2006). A History of Modern Germany, 1800-2000. Blackwell Publishing. pp. p278. ISBN 1-4051-0040-0.
- Seymour Rossel (1992). The Holocaust: The World and the Jews, 1933-1945. Behrman House, Inc. pp. p79. ISBN 0-87441-526-8.
- Bruce Braun, Noel Castree (1998). Remaking Reality: Nature at the Millenium. Routledge. pp. p92. ISBN 0-415-14493-0.
- نبوغ هیتلر، حمید رضا نیک بخش، بخش ۳، بخشی از موفقیتها و اصلاحات اجتماعی هیتلر، صفحه ۶۹، ۷۰
- African Americans and Popular Culture: Theater, film, and television. Volume 1. Todd Boyd. Publisher ABC-CLIO, 2008. ISBN 0-275-98923-2 pp.173
- Hitler, 1936-45: nemesis. Ian Kershaw. Publisher W. W. Norton & Company, 2001. ISBN 0-393-32252-1 pp.7
- "All governments lie": the life and times of rebel journalist I.F. Stone. Myra MacPherson. Publisher Simon and Schuster, 2006. ISBN 0-684-80713-0 pp.148
- Jesse Owens: Junior world biographies. Richard Scott Rennert. Publisher Chelsea Juniors, 1991. ISBN 0-7910-1570-X pp.79
- Triumph: the untold story of Jesse Owens and Hitler's Olympics. Jeremy Schaap. Publisher Houghton Mifflin Harcourt, 2007. ISBN 0-618-68822-6 p.211
- Runner's World. "The Olympian and The Dictator". Mar 2007. Vol. 42, No. 3 Published by Rodale, Inc. pp.121
- Jesse Owens: an American life Sport and society. William J. Baker. University of Illinois Press, 2006. ISBN 0-252-07369-X pp.289
- Nazi games: the Olympics of 1936. David Clay Large. Publisher W. W. Norton & Company, 2007. ISBN 0-393-05884-0 pp.233
منابع
- نبوغ هیتلر، حمید رضا نیک بخش، پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی آلمان در دوران نازیسم، نشر ترآوا، ۱۳۸۸، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۳۴۴-۸۸-۲
- William Sheridan Allen The Nazi Seizure of Power: the experience of a single German town, 1922-1945 by New York ; Toronto: F. Watts, 1984 شابک ۰-۵۳۱-۰۹۹۳۵-۰ .
- Michael Burleigh. The Third Reich: A New History. 2002. ISBN 0-8090-9326-X, standard scholarly history 1918-1945
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ آلمان نازی موجود است. |