مرگ آدولف هیتلر
آدولف هیتلر سیاستمدار اتریشی-آلمانی بود که بر حزب ناسیونالسوسیالیست کارگران آلمان رهبری میکرد. وی در سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵، صدراعظم آلمان و از ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۵ میلادی، پیشوای آلمان نازی بود. مرگ وی پایان رایش سوم و آغاز شکست قطعی آلمان نازی در جنگ جهانی دوم و از مهمترین وقایع مربوط به خاتمه جنگ در قاره اروپا بود.

به دنبال شکست آلمان در نبرد آردنن و ورود نیروهای ارتش سرخ به حومهٔ برلین، هیتلر در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ و در فورربونکر واقع در برلین، خودکشی کرد. همسر هیتلر، اوا براون، همان زمان و همراه با همسرش، با خوردن سیانور، خودکشی کرد. او پیش از آن و در سخنرانیاش در ۲۲ آوریل اعلام کرده بود که تا پایان در برلین مانده و سپس به خودش شلیک خواهد کرد.
با توجه به وصیتنامه شخصی و سیاسی هیتلر، اجساد آن دو همان بعدازظهر از خروجی اضطراری پناهگاه خارج شد و با استفاده از بنزین، در باغ صدارت عظمای رایش به آتش کشیده شد. مدارک موجود در بایگانیهای شوروی نشان میدهد که باقیماندهٔ اجساد سوختهٔ آن دو جمعآوری و تا سال ۱۹۴۶ در مکانی نگهداری شدهاست. در سال ۱۹۴۶، این اجساد در جعبههای چوبی قرار داده شده و تا سال ۱۹۷۰، در همان مکان نگهداری شدند. در سال ۱۹۷۰، این اجساد را نبش قبر کردند، در کوره سوزاندند و خاکسترهایشان را پراکنده کردند.
به جز نظریهٔ خودکشی با شلیک به شقیقه، نظرات متفاوت دیگری هم دربارهٔ دلیل مرگ او وجود دارد. یکی از این نظریهها بیان میکند که او صرفاً بر اثر سم مرده و نظر دیگری ادعا دارد که او در هنگام گاز گرفتن کپسول سیانور، با گلوله، خودکشی کردهاست. مورخان معاصر، این نظرات را رد کردهاند و تصور میکنند که این نظریهها، یا پروپاگاندای شورویاند یا تلاشی ازپیشبرنامهریزیشده برای انطباق نتیجهگیریهای متفاوت. یکی از شاهدان عینی، بیان کرده که جسد هیتلر نشانههایی از شلیک در دهان داشته؛ اما مدارک خلاف این را نشان میدهد. دندانهای جسد هیتلر، با نمونهٔ دندان وی که در سال ۱۹۴۵ گرفته شده بود، مطابقت داشتند. به دلایل سیاسی، شوروی نسخههای مختلفی از سرنوشت هیتلر را معرفی کرد. در سالهای پس از جنگ، آنها فرضیهٔ زنده بودن هیتلر، فرار او و تحت پوشش قرار گرفتنش توسط متفقین را مطرح کردند.
نقش هیتلر در آلمان نازی
آدولف هیتلر(به آلمانی: Adolf Hitler) ( تلفظ ) (۲۰ آوریل ۱۸۸۹ – ۳۰ آوریل ۱۹۴۵) سیاستمدار اتریشی-آلمانی بود. وی در سال ۱۹۳۳ میلادی، با رسیدن به مقام صدر اعظمی آلمان، به قدرت رسید[1] و در ۱۹۳۴، به پیشوای آلمان نازی تبدیل شد.[2] دوران حکومت او از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ به طول انجامید. او در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد و در پاسخ و با اعلان جنگ بریتانیا و فرانسه علیه آلمان در ۳ سپتامبر ۱۹۳۹، جنگ جهانی دوم آغاز شد.[3] تحت رهبری هیتلر و سیاستهایی با انگیزههای نژادپرستانه، سازمان اساس در آلمان نازی باعث مرگ حداقل ۱۱ میلیون غیرنظامی،[4][5] از جمله ۵٫۵ تا ۶ میلیون یهودی[6][7] و بین ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ کولی،[8][7] شد.
وضعیت آلمان در ماههای پایانی جنگ جهانی دوم
در فاصلهٔ ژوئن تا اوت ۱۹۴۴، نبرد نرماندی برای آزادسازی فرانسه از اشغال آلمان درگرفت و به شکست آلمان منجر شد.[9] در ۱۶ دسامبر ۱۹۴۴، آلمان آخرین تلاش خود را انجام داد تا با استفاده از بخش اعظم نیروهای باقیماندهاش، ضدحملهای بزرگ در جبههٔ غربی، در آردنن و مرز آلمان–فرانسه ترتیب دهد و بین نیروهای متفقین فاصله ایجاد کند. هدف نهایی، محاصرهٔ بخش اعظم نیروهای متفقین و تسخیر بندر تدارکات اصلی آنها در آنتورپ بود تا یک توافق سیاسی بهسرعت حاصل شود. تا ژانویهٔ ۱۹۴۵، این حمله بدون اینکه به هیچیک از اهداف استراتژیک خود برسد، شکست خورد.[10] پس از آن، آلمان در آستانهٔ فروپاشی کامل نظامی قرار گرفت. لهستان به دست ارتش سرخ شوروی افتاده بود و آنها با هدف تسخیر برلین، پایتخت آلمان، در حال پیشروی به غرب بودند. نیروهای آلمانی بهتازگی در نبرد آردنن از متفقین شکست خورده بودند و نیروهای بریتانیایی و کانادایی، در حال گذر از راین به سمت قلب صنعتی آلمان، منطقه رور، بودند.[11] نیروهای آمریکایی در جنوب، لورن را گرفته بودند و بهسمت ماینتس، مانهایم و راین حرکت میکردند.[11] نیروهای آلمانی در ایتالیا داشتند بهسمت شمال عقبنشینی میکردند؛ چراکه نیروهای آمریکا و اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع، در جریان نبرد بهار آنها را تحت فشار قرار داده بودند تا بتوانند بهسمت رود پو و کوهپایههای آلپ حرکت کنند.[12]
حدود ۳۲۵٬۰۰۰ نفر از سربازان ارتش گروه ب آلمان، در ۱۸ آوریل تسلیم و اسیر شدند. این واقعه راه را برای نیروهای آمریکایی باز کرد تا به برلین برسند. تا ۱۱ آوریل، آمریکاییها از رود البه در فاصلهٔ ۱۰۰ کیلومتر (۶۲ مایل) برلین رد شدند.[13] تا ۱۶ آوریل، نیروهای شوروی در شرق از اودر گذشتند و نبردی را بر سر ارتفاعات زیلو، آخرین خط دفاعی اصلی که از اطراف برلین حفاظت میکرد، آغاز کردند.[14] تا ۱۹ آوریل، آلمانیها کاملاً از ارتفاعات زیلو عقبنشینی کردند و خط مقدمی نداشتند. توپخانهٔ شوروی، برلین را نخستین بار در ۲۰ آوریل، زادروز هیتلر، به توپ بست. تا غروب ۲۱ آوریل، تانکهای ارتش سرخ به حومهٔ شهر رسیدند.[15]
روزهای پایانی اقامت در فورربونکر

در ۱۶ ژانویهٔ ۱۹۴۵، هیتلر به فورربونکر[persian-alpha 1] واقع در برلین پناه برد. برای رهبران نازی روشن بود که نبرد برلین ممکن است آخرین نبرد در اروپا باشد.[16] هیتلر در کنفرانس بحث دربارهٔ موقعیت جنگ در بعدازظهر ۲۲ آوریل، هنگامی که باخبر شد فلیکس اشتاینر، ژنرال اساس، از دستورهای دیروزش مبنی بر ضدحمله سرپیچی کردهاست، دچار حملهٔ عصبی شد.[17] او، با عصبانیت، دربارهٔ خیانت و بیکفایتی فرماندهانش، که برای نخستین بار درخصوص شکست جنگ بیانیهای قطعی داده بودند، سخنرانیای طولانی انجام داد و گفت که تا پایان در برلین خواهد ماند و سپس به خودش شلیک خواهد کرد.[18] چند ساعت بعد، او از ورنر هازه، پزشک اساس، دربارهٔ مطمئنترین روش خودکشی پرسید. هازه «روش کلت و سم»، بهمعنای استفاده از یک دوز سیانور همراه با شلیک گلوله را پیشنهاد کرد.[19] فرماندهٔ نیروی هوایی آلمان نازی، رایشمارشال هرمان گورینگ، بعد از اطلاع یافتن از موضوع، با توجه به این که هیتلر در سال ۱۹۴۱ او را بهعنوان جانشین خود معرفی کرده بود، در پیامی تلگرافی برای رهبری رایش از هیتلر اجازه گرفت.[20] منشی هیتلر، مارتین بورمان، هیتلر را متقاعد کرد که گورینگ در حال آمادهشدن برای یک کودتاست.[21] او در پاسخ به گورینگ گفت که اگر از تمام مقامهایش استعفا ندهد، اعدام خواهد شد و چند ساعت بعد او را از تمام مقامهایش برکنار کرد و دستور بازداشتش را داد.[22]
در ۲۷ آوریل، با جدا شدن برلین از دیگر بخشهای آلمان، ارتباطات امن رادیویی با نیروهای مدافع هم قطع شد. مسئول رساندن دستورها در پناهگاه، ناچار بود برای فرستادن دستورها از خطوط تلفن و برای دریافت اخبار و اطلاعات از رادیوی معمولی استفاده کند.[23] در ۲۸ آوریل، هیتلر گزارشی از بیبیسی دریافت کرد که در اصل از رویترز فرستاده شده بود. این گزارش بیان میکرد که رایشسفورر-اساس هاینریش هیملر، به متفقین پیشنهاد تسلیمشدن دادهاست. این پیشنهاد رد شد. هیملر به متفقین ضمانت داد که او امکان تسلیمکردن نیروها را دارد. اما هیتلر به این خیانت پی برد. بعدازظهر همان روز، غضب و تلخی هیتلر به خشمی شدید نسبت به او تبدیل شد[24] و دستور بازداشتش را داد. او هرمان فگلاین، نمایندهٔ هیملر در قرارگاهش را با گلوله کشت.[25]
تا این زمان، ارتش سرخ به پوتسدامر پلاتس رسیده و تمام شواهد حاکی از فرایند آمادهشدن این ارتش برای یورش به مقر صدارت عظمی بود. در بعدازظهر ۲۹ آوریل، هیتلر متوجه شد که متحدش، بنیتو موسولینی، نخستوزیر پادشاهی ایتالیا، توسط پارتیزانهای ایتالیایی اعدام شدهاست. جسد موسولینی و معشوقهاش، کلارا پتاچی، از پاهایشان آویزان شدهبود. این اجساد سپس پایین آورده و به آب انداخته شدند. در آن زمان، مخالفان ایتالیایی آنان را مورد تمسخر قرار دادند. این وقایع ممکن است هیتلر را مصمم کرده باشد که اجازهٔ تبدیل شدن خود یا همسرش به یک «منظره» را ندهد؛ همچنان که وی پیش از آن در وصیتنامهاش به این موضوع اشاره کرده بود.[persian-alpha 2][26]
بهدلیل شک هیتلر در مورد تأثیر کپسولهای سیانور ساختهشده توسط پزشک اساس، دکتر لودویگ اشتومپفگر، وی به دکتر هاز دستور داد تا یکی از کپسولها را روی بلوندی، سگ هیتلر، آزمایش کند. بلوندی در نتیجهٔ این آزمایش مرد.[27] این گزارش، بههمراه خیانت هیملر، باعث شد که هیتلر آخرین تصمیمات زندگیاش را بگیرد.[28] پس از نیمهشب ۲۹ آوریل، او با اوا براون در یک مراسم مختصر غیرنظامی در اتاق نقشهٔ فورربونکر ازدواج کرد.[persian-alpha 3] هیتلر سپس مراسم شام عروسی سادهای را با حضور همسر تازهاش برگزار کرد. پس از آن، منشیاش تراودل یونگه را به اتاق دیگری برد و آخرین وصیتها و توصیههایش را به او دیکته کرد. این وصیتنامه حاوی دستورالعملهایی بود که باید بلافاصله پس از مرگش انجام میشدند. او دریابد اعظم کارل دونیتس را بهعنوان رئیسجمهور رایش و یوزف گوبلس را بهعنوان صدراعظمش تعیین کرد.[29] هیتلر این مدارک را در ساعت ۰۴:۰۰ امضا کرده و سپس به خواب رفت.[30] برخی منابع روایت کردهاند که او آخرین وصیتنامهاش را بلافاصله پیش از مراسم عروسی دیکته کرد.[persian-alpha 4][31][32]
برای کمتر از ۴۰ ساعت، هیتلر و براون در پناهگاه در کنار هم بهعنوان زن و شوهر زندگی کردند. در ۱ بامداد ۳۰ آوریل، ژنرال ویلهلم کایتل گزارش داد که تمام نیروهایی که هیتلر برای نجات برلین رویشان حساب باز کرده بود، محاصره شده یا در موضع ضعیفتر قرار گرفته بودند.[33] در حدود ۲:۳۰ بامداد، هیتلر به راهرو آمد؛ حدود ۲۰ فرد، که عمدتاً زن بودند، در راهرو جمع شده و قصد خداحافظی داشتند. او در امتداد صف آنان قدم زد، با همهٔ آنان دست داد و سپس به اتاقش برگشت.[34] اواخر صبح و هنگامی که شوروی کمتر از ۵۰۰ متر (۱٬۶۰۰ فوت) تا پناهگاه فاصله داشت، هیتلر با ژنرال هلموت وایدلینگ، فرماندهٔ محدودهٔ دفاعی برلین، دیدار کرد. او به هیتلر گفت که ممکن است مهمات پادگان همان شب به پایان برسد و نبرد برلین بهناچار تا ۲۴ ساعت پس از آن به پایان خواهد رسید.[33] وایدلینگ از هیتلر اجازهٔ حملهٔ ناگهانی به دشمن را خواست؛ این درخواست او پیش از این یک بار توسط هیتلر رد شده بود. هیتلر پاسخی نداد و وایدلینگ به مقر خود در بندلربلاک بازگشت. حدود ساعت ۱۳:۰۰، او اجازهنامهٔ هیتلر را برای انجام یک حملهٔ ناگهانی در همان شب دریافت کرد.[35] هیتلر، دو منشی وی و آشپز شخصیاش ناهار خورده و پس از آن، هیتلر و براون با اعضای فورربونکر و دیگر افراد حاضر در محل، از جمله بورمان، گوبلس و خانوادهاش، منشیها و چندین افسر نظامی خداحافظی کردند. در حدود ۱۴:۳۰، آدولف و اوا به اتاق مطالعهٔ شخصی هیتلر رفتند.[35]
خودکشی

پس از آن، چندین شاهد گزارش دادند که صدای بلند شلیک یک گلوله را در حدود ۱۵:۳۰ شنیدهاند.[persian-alpha 5] پس از چند دقیقه، پیشخدمت مخصوص هیتلر، هاینتس لینگه، درِ اتاق مطالعه را در حالی که بورمان در کنارش ایستاده بود، باز کرد.[36] لینگه بعداً بیان داشت که او بلافاصله متوجه رایحهٔ بادام سوخته شده بود؛ رایحهای که معمولاً در حضور اسید پروسیک (حالت محلول هیدروژن سیانید) منتشر میشود.[36] دستیار نظامی هیتلر، اساس-اشتورمبانفورر اتو گونشه، وارد اتاق مطالعه شده و دو جسد بیجان را روی مبل دید. اوا، زانوانش را در بغل گرفته و در سمت چپ هیتلر، دور از او افتاده بود. گونشه بیان کرده که هیتلر «نشسته بود … غرق در خون … و قطرههای خون از شقیقهٔ راستش میچکید. او با کلتش، یک والدر پیپیکا ۷٫۶۵، به خودش شلیک کرده بود.»[37][38][39][persian-alpha 6] اسلحه روی پایش افتاده[36] و با توجه به گفتههای اساس-اوبرشارفورر روخوس میش، سر هیتلر روی میز روبهرویش افتاده بود.[40] خون از شقیقهٔ راست و چانهٔ هیتلر میچکید و لکهٔ بزرگی را روی دستهٔ راست مبل ایجاد کرده، در حال ریختن روی فرش بود.[persian-alpha 7] با توجه به گفتههای لینگه، بدن اوا اثری از زخم فیزیکی نداشته و چهرهاش نشاندهندهٔ مرگ او بر اثر سم سیانور بودهاست.[persian-alpha 8][persian-alpha 9] گونشه و اساس-بریگادفورر ویلهلم مونکه «بهوضوح» بیان کردهاند که هیچکدام از خارجیها و افرادی که در پناهگاه کار میکرده و وظیفهای داشتهاند، در زمان مرگ (بین ۱۵:۰۰ و ۱۶:۰۰) به اتاق نشیمن شخصی هیتلر «هیچگونه دسترسی نداشتهاند.»[41]
نظریههایی در مورد انجامشدن خودکشی با سیانور[persian-alpha 10] یا با سیانور و گلوله[persian-alpha 11] ارائه شدهاست. با این وجود، مورخان معاصر، این نظرات را رد کردهاند و تصور میکنند که این نظریهها، یا پروپاگاندای شورویاند[persian-alpha 12][persian-alpha 13] یا تلاشی ازپیشبرنامهریزیشده برای انطباق نتیجهگیریهای متفاوت.[persian-alpha 14][persian-alpha 11] آرتور آکسمان هم بیان کرده که جسد هیتلر نشانههایی از شلیک در دهان داشته؛ اما مدارک خلاف این را نشان میدهد.[persian-alpha 15][persian-alpha 16]
گونشه اتاق مطالعه را ترک کرده و اعلام میکند که هیتلر مردهاست.[42] با توجه به دستورالعملهای شفاهی و کتبی پیشین هیتلر، دو جسد از خروجی اضطراری پناهگاه به باغ پشت صدارت عظمای رایش برده شده و با بنزین سوزانده شدند.[43][44] میش، مرگ هیتلر را به فرانتس شدله گزارش داد و به باجهٔ تلفن رفت. مدتی بعد، او از همانجا با شخصی تماس گرفته و با فریاد گفت که جسد هیتلر در حال سوختن است.[40][45] پس از جواب ندادن نخستین تلاش برای آتشزدن با بنزین، لینگه به داخل پناهگاه رفته و با یک دستهٔ ضخیم کاغذ بازگشت. بورمان کاغذها را آتش زده و روی جسدها انداخت. همزمان با شعلهور شدن دو جسد، گروهی شامل بورمان، گونشه، لینگه، گوبلس، اریش کمپکا، پتر هوگل، اوالد لیندلف و هانس ریسر، همانطور که در درگاه پناهگاه ایستاده بودند، دستانشان را به نشانهٔ درود فرستادن بلند کردند.[46][47]
در حدود ۱۶:۱۵، لینگه به اساس-اونتراشتورمفورر هاینز کروگر و اساس-اوبراشارفیرر ورنر اشچیدل دستور جمعکردن فرش اتاق مطالعهٔ هیتلر و سوزاندن آن را داد. اشچیدل بعداً بیان کرد که در هنگام ورود به اتاق مطالعه، حجمی از خون به اندازهٔ یک «بشقاب بزرگ ناهارخوری» را روی دستهٔ مبل دیدهاست. با مشاهدهٔ پوکهٔ فشنگ، او خم شده و پوکهٔ ۱ میلیمتری شلیکشده از کلت ۷٫۶۵ را از روی فرش برمیدارد.[48] این دو نفر، فرش خونآلود را جمع کرده و آن را به باغ صدارت عظمی بردند؛ جایی که فرش روی زمین گذاشته شده و سوزانده شد.[49]
شوروی، در طول بعدازظهر، تمام ناحیهٔ درون و اطراف صدارت عظمای رایش را محاصره کرد. نگهبانان اساس برای ادامهیافتن سوختن اجساد، بنزین اضافی آوردند. لینگه بعداً بیان کرد که آتش کاملاً جسدها را نابود نکرده؛ چرا که اجساد در فضای باز سوخته و پخش گرما متغیر بودهاست.[50] اجساد از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۸:۳۰ سوختند.[51] در حدود ساعت ۱۸:۳۰، لیندلف و ریسر باقیماندهٔ دو جسد را در دهانهٔ کمعمق یک بمب قرار دادند.[52]
پس از واقعه


نخستین گزارش به دنیای بیرون دربارهٔ مرگ هیتلر، از سوی خود آلمانها منتشر شد. در ۱ مه، ایستگاه رادیویی رایشاساساندر هامبورگ برنامههای معمولش را بههم زد تا خبر مرگ هیتلر در بعدازظهر[persian-alpha 17] را پخش کرده و جانشین وی، رئیسجمهور کارل دونیتس، را معرفی کند.[53] هیتس مردم آلمان را به سوگواری برای پیشوایشان فراخواند و اعلام کرد که او همچون یک قهرمان در هنگام دفاع از پایتخت رایش مردهاست.[54][55] با امید حفظ ارتش و کشور با عقد وضعیت تسلیم ناکامل با بریتانیا و آمریکا، هیتس اجازهٔ عقبنشینی به غرب را داد. تاکتیک او تا حدودی موفق بود؛ چرا که ۱٫۸ میلیون سرباز آلمانی را از خطر دستگیری توسط شوروی رها کرد، اما با ادامهیافتن نبرد نیروها تا ۸ مه، باعث خونریزی بسیار شد.[56] مرگ وی پایان رایش سوم و آغاز شکست قطعی آلمان نازی در جنگ جهانی دوم و از مهمترین وقایع مربوط به خاتمه جنگ در قاره اروپا بود.[57][58]
ژنرال آلمانی هانس کربس با ژنرال شوروی، واسیلی چویکف، اندکی قبل از ۰۴:۰۰ در ۱ مهٔ ملاقات کرد و خبر مرگ هیتلر را، در حالی که برای برقراری آتشبس و شروع «مذاکرات صلح» تلاش میکرد، به او داد.[59][60] ژوزف استالین در حدود ۰۴:۰۵ به وقت برلین، ۱۳ ساعت پس از واقعه، از خودکشی هیتلر مطلع شد.[61][62] او تسلیم بیقیدوشرط را طلب کرد که از اختیارات کربس خارج بود.[63][64] استالین درخواست تأیید مرگ هیتلر را داشت و به نیروهای اسمرش ارتش سرخ دستور پیداکردن اجساد را داد.[65] در صبح زود ۲ مه، نیروهای شوروی صدارت عظمای رایش را تسخیر کردند.[66] ژنرال کربس و ژنرال ویلهلم بورگدورف، در فورربونکر با شلیک گلوله به سر اقدام به خودکشی کردند.[67]
در ۴ مه، اجساد کاملاً سوختهٔ هیتلر، براون و دو سگ، که تصور میشود بلوندی و جفت مادهاش، وولف باشند، توسط فرماندهٔ اسمرش، ایوان کلیمنکو، در دهانهٔ یک بمب کشف شدند.[68] روز بعد، آنها نبش قبر شده و مخفیانه به بخش ضدجاسوسی اسمرش در ارتش تهاجمی سوم مستقر در بوخ تحویل داده شدند.[69] استالین خبر مرگ هیتلر را بهسادگی نپذیرفت و انتشار خبر را ممنوع کرد.[70] تا ۱۱ مه، بخشی از یک فک پایین و قطعات دندان توسط دستیار دندانپزشک هیتلر، کیث هوسرمان،[persian-alpha 18] و یکی از متخصصان دندانپزشکی با نام فریتس اچمان[persian-alpha 19] شناسایی شده و متعلق به هیتلر و براون شناخته شدند.[71][persian-alpha 20] جزئیات کالبدشکافی شوروی در سال ۱۹۶۸ عمومی شده و در سال ۱۹۷۲ برای تأیید هویت جسد هیتلر در دانشگاه کالیفرنیا واقع در لس آنجلس بهکار رفت.[72][persian-alpha 21]
در اوایل ژوئن ۱۹۴۵، جسدهای هیتلر، براون، جوزف و ماگدا گوبلس، شش فرزند گوبلس، کربس، بلوندی و یک سگ دیگر، از بوخ به فینو منتقل شدند؛ محلی که دفنکنندگان هیتلر هویت جسدش را بازتأیید کردند.[73][persian-alpha 22] در ۳ ژوئن، اجساد در جنگلی واقع در براندنبورگ دفن شده و در نهایت، نبش قبر شده و به مرکز تازهٔ نیروهای اسمرش در ماگدبورگ منتقل شدند.[persian-alpha 23] در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۴۶ و در همین محل، آنها در پنج جعبهٔ چوبی دفن شدند.[71] تا سال ۱۹۷۰، این مرکز تحت کنترل کاگب بود و قرار بود که به آلمان شرقی واگذار شود. نگرانیهایی دربارهٔ عمومیشدن مدفن هیتلر وجود داشت؛ چرا که چنین محلی ممکن بود به نوعی زیارتگاه برای نئونازیستها تبدیل شود. یوری آندروپوف، رئیس کاگب، با درنظرگرفتن همین نگرانیها، دستور انجام عملیاتی بهمنظور نابودسازی اجساد دفنشده در ۱۹۴۶ را صادر کرد.[74] گروهی از کاگب، جزئیاتی دربارهٔ محل دفن را دریافت کرده و در ۴ آوریل ۱۹۷۰، مخفیانه باقیماندهٔ ۱۰ یا ۱۱ جسد را «در حالتی عمیقاً فروپاشیشده» نبش قبر کردند. این اجساد کاملاً سوخته و له شدند[persian-alpha 24] و خاکسترهایشان در رود بیدریتس، انشعابی از رود البه، که در همان نزدیکی جریان داشت، ریخته شد.[75][persian-alpha 25]
در ۲۹ دسامبر ۱۹۴۹، پروندهای محرمانه به استالین ارائه شد که بر پایهٔ بازجوییهای تماموکمال از نازیهای حاضر در فورربونکر، و از جمله گونشه و لینگه، به دست آمده بود.[76] مورخان غربی از سال ۱۹۹۱ به بایگانیهای اتحاد جماهیر شوروی پیشین دست یافتند، اما این پرونده بهمدت ۱۲ سال یافت نشد. در سال ۲۰۰۵، پرونده در کتاب هیتلر منتشر شد.[76]
در سال ۱۹۶۸، لو بزیمنسکی، خبرنگار شوروی، کتابش با نام مرگ آدولف هیتلر منتشر کرد.[72] این کتاب حاوی جزئیات کالبدشکافی هم بود. مدتی بعد، او وجود «دروغهای عمدی» در اثرش، همچون مرگ هیتلر بر اثر مسمومیت یا تیر خلاص، را تأیید کرد.[77]
فرضیهٔ زندهماندن و فرار

با وجود باور عمومی مبنی بر مرگ هیتلر و اوا براون در فورربونکر، فرضیاتی مبنی بر زندهبودن و فرار آنان از برلین، آلمان و اروپا وجود دارد. علیرغم بازتاب این فرضیهها در فرهنگ عامه، مورخان و دانشمندان آنها را رد و مرگ آن دو را تأیید کردهاند.[78]
چنین فرضیههایی بهعنوان بخشی از تلاشهای شوروی در جهت گمراهسازی در خصوص مرگ هیتلر شناخته میشوند.[79][80] مارشال گئورگی ژوکوف نخستین بار در یک نشست خبری در ۹ ژوئن ۱۹۴۵ به دستور ژوزف استالین چنین مسئلهای را مطرح کرد.[81] استالین در کنفرانس پوتسدام در ژوئیهٔ ۱۹۴۵ گفت که هیتلر «در اسپانیا یا آرژانتین» زندگی میکند.[82] با وجود توافق نظر مورخان و نتیجهگیری متفقین مبنی بر خودکشی هیتلر، چندین تئوری توطئه پیرامون مرگ او به وجود آمدهاست.[83][84]

به دلایلی آمیخته با سیاست، شوروی نسخههای مختلفی از سرنوشت هیتلر را منتشر کرد.[79][80] زمانی که در ژوئیه ۱۹۴۵ از استالین دربارهٔ نحوهٔ مرگ هیتلر پرسیده شد، او پاسخ داد که هیتلر «در اسپانیا یا آرژانتین» زندگی میکردهاست.[82] در نوامبر ۱۹۴۵، دیک وایت، رئیس وقت ضدجاسوسی در بخش بریتانیای برلین، مأمور هاف ترور-روپر[persian-alpha 26] را برای تحقیق و رد ادعاهای شوروی فرستاد. گزارش وی در سال ۱۹۴۷ و با عنوان آخرین روزهای هیتلر منتشر شد.[31] در سالهای پس از جنگ، شوروی ادعا کرد که هیتلر نمرده، بلکه فرار کرده و توسط متفقین سابق پناه داده شدهاست.[77]
در ۳۰ مهٔ ۱۹۴۶، مأموران وزارت امور داخلی روسیه، دو تکه از جمجمهای یافتشده در محل دفن هیتلر را پیدا کردند. استخوان آهیانه چپ با شلیک گلوله آسیب دیده بود.[85] این تکه تا سال ۱۹۷۵ ثبت نشد[86] و در سال ۱۹۹۳ در بایگانیهای روسیه پیدا شد.[87] در سال ۲۰۰۹، آزمایشهای ژنی و قانونی روی قطعهای کوچک که از یک تکه جمجمه که مقامات شوروی آن را متعلق به هیتلر میدانستند[88] انجام شد. با توجه به گزارشهای محققان آمریکایی، در آزمایشهای آنان مشخص شده که این جمجمه، متعلق به یک زن بوده و بررسی مفاصل رشتهای وی نشانگر عمر کمتر از ۴۰ سال این زن بود.[89][90][persian-alpha 27]
در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی، افبیآی و سیا مدارک فراوانی از حالتهای احتمالی زنده بودن هیتلر جمعآوری کردند، اما هیچکدام از این منابع معتبر نبودند.[91] از اوایل دههٔ ۲۰۱۰، این مدارک تحت سند افشای جرایم جنگی نازیها بهمرور و بهصورت برخط منتشر میشوند.[92][93] محرمانهبودن این تحقیقات، آغازگر چندین تئوری توطئه بودهاست.[94] اسناد منتشرشدهٔ افبیآی حاوی فرضیاتی پیرامون فرار هیتلر و مشاهدهٔ او توسط دیگران است؛ هرچند افبیآی این اسناد را تأییدناپذیر دانستهاست.[95]
آثاری مثل کتاب گرگ خاکستری: فرار آدولف هیتلر، فرضیهٔ فرار هیتلر و براون به آرژانتین را مطرح میکنند. سناریوی مطرحشده در این کتاب بیان میکند که گروه خاصی از نازیها با چندین یو-بوت به آرژانتین رفته و تحت حمایت رئیسجمهور آیندهٔ این کشور، خوآن پرون و همسرش اوا پرون، که بهادعای کتاب از طرف نازیها حمایت مالی شدهاند، قرار میگیرند.[96][97] هیتلر و براون چندین بار جابهجا شده و هیتلر در فوریهٔ ۱۹۶۲ میمیرد.[98] چندین مورخ این ادعا را رد کردهاند.[99][100][101]
شبکهٔ هیستوری مجموعهای با عنوان شکار هیتلر پخش کرده و ادعا میکند که به اسنادی محرمانه مبنی بر فرار هیتلر از آلمان به شمال آمریکا با استفاده از یو-بوت دست یافتهاست.[102] در این مستند آمده که هیتلر و دیگر نازیها در آنجا «رایش چهارم» را تشکیل میدهند. با این وجود، ریچارد جی. ایوانز این ادعاها را رد کردهاست.[103]
در یکی از اسناد منتشرشدهٔ سازمان سیا ذکر شده که یکی از سربازان خودخواندهٔ اساس با نام فیلیپ سیتروئن ادعای زندهبودن هیتلر را داشته و بیان کرده که «در حدود ژانویهٔ ۱۹۵۵، او کلمبیا را به مقصد آرژانتین ترک کردهاست». تصویری هم بههمراه این سند منتشر شده که عبارت «آدولف شریتلمایور»[persian-alpha 28] و سال ۱۹۵۴ بر پشت آن نوشته شدهاست.[104]
در فرهنگ عامه
آخرین روزهای هیتلر در چندین فیلم و مجموعهٔ تلویزیونی موردتوجه قرار گرفتهاند. نخستین بار، گئورگ ویلهلم پابست در ده روز آخر فیلمی دربارهٔ روزهای منتهی به مرگ هیتلر تهیه کرد.[105] فیلم بعد، اثری از یوری اوزرو و آخرین قسمت از مجموعهٔ آزادی ساخت شوروی بود. مرگ آدولف هیتلر با بازی فرانک فینلی[106] و هیتلر: ده روز آخر اثر انیو د کونچینی،[107] نخستین آثار غربی دربارهٔ روزهای آخر هیتلر بودند. پناهگاه هم فیلمی آمریکایی بود که بر پایهٔ رمانی به همین نام ساخته شدهبود.[108] در سال ۲۰۰۴، فیلم سقوط با کارگردانی الیور هرشبیگل عرضه شده و نامزد دریافت جایزه اسکار شد.[109][110]
یادداشتها
- به معنی پناهگاه پیشوا
- این که هیتلر چقدر از این واقعه اطلاع داشت، مشخص نیست. (Shirer 1960, p. ۱۱۳۱)
- «در ساعات کوتاه ۲۸–۲۹ آوریل…» (MI5 staff 2011)
- با استفاده از منابع موجود نزد ترور-روپر (یکی از مأموران امآی۵ در جریان جنگ جهانی دوم و مورخ/نویسندهٔ آخرین روزهای هیتلر)، امآی۵ ثبت کرده که مراسم ازدواج پس از دیکتهکردن آخرین وصیتنامه توسط هیتلر صورت گرفتهاست. (MI5 staff 2011)؛ اما Beevor 2002, p. ۳۴۳ اشاره میکند که مراسم ازدواج پیش از دیکتهکردن آخرین وصیتنامه توسط هیتلر صورت گرفتهاست.
- … ۳۰ آوریل … در هنگام بعدازظهر، هیتلر به خودش شلیک کرد … (MI5 staff 2011).
- گونشه بیان میکند: «نشسته بود … غرق در خون … و قطرههای خون از شقیقهٔ راستش میچکید. او با کلتش، یک والدر پیپیکا ۷٫۶۵، به خودش شلیک کرده بود.» (Fischer 2008, p. ۴۷).
- … خون از یک سوراخ گلوله از شقیقه راستش میچکید … (Kershaw 2008, p. ۹۵۵).
- «لبهایش از سم چروک شدهبود…» (Beevor 2002, p. ۳۵۹).
- «سم سیانور. «گازگرفتن» آن در سیمایش مشخص بود.» (Linge 2009, p. ۱۹۹).
- «… هر دو با گاز گرفتن کپسولهای شیشهای سیانورشان، خودکشی کردند.» (Erickson 1983, p. ۶۰۶).
- «… ما یک پاسخ مناسب داریم … برای نسخهٔ … نویسندهٔ روسی، لو بزیمنسکی … هیتلر به خودش شلیک کرد و کپسول سیانور را گاز گرفت … همانطور که پروفسور هاز مکرراً و بهوضوح گفتهبود …» (O'Donnell 2001, pp. ۳۲۲–۳۲۳).
- «نسخهٔ جدیدی از سرنوشت هیتلر توسط شوروی و با توجه به نیازهای سیاسی آن زمان، معرفی شدهاست.» (Eberle & Uhl 2005, p. ۲۸۸).
- «نظریههای عمداً اشتباه پیرامون مرگ هیتلر بر اثر سم سیانور، توسط مورخان شوروی ساخته شده … میتواند رد شود.» (Kershaw 2001, p. ۱۰۳۷).
- «… بیشتر نظریههای شوروی بیان میدارند که هیتلر هم [هیتلر و اوا براون] زندگیاش را با سم پایان بخشیدهاست … تناقضهایی در داستان شوروی وجود دارد … این تناقضها نشان میدهد که نسخهٔ شوروی از خودکشی هیتلر، رنگی از سیاست دارد.» (Fest 1974, p. ۷۴۹).
- «هنگامی که از آکسمان دربارهٔ «گمان» وی دربارهٔ شلیک هیتلر در دهانش پرسیدند، وی در شهادتش با دقت شرح داد.» (Joachimsthaler 1999, p. ۱۵۷).
- «نسخهای که دارای «شلیک در دهان» و جراحتهای ثانویه در شقیقه است باید رد شود … اکثر شهود زخم ورود [گلوله] را در شقیقه دیدهاند. با توجه به تمام شهود، اثری از جراحت در پشت سر نبودهاست.» (Joachimsthaler 1999, p. ۱۶۶).
- هیتلر در حقیقت در روز قبل مرده بود. (Shirer 1960, p. ۱۱۳۷).
- Käthe Heusermann
- Fritz Echtmann
- «… تنها چیزی که از هیتلر باقی ماند، یک بریج طلایی و عناصری از جنس پرسلان در فک بالایی و استخوان فک پایینیاش بود؛ علاوه بر چند دندان و دو بریج.» (Joachimsthaler 1999, p. ۲۲۵).
- در ۲۰۱۷، فیلیپ چارلیر، آسیبشناس قانونی، دندانی روی یک قطعه استخوان فک پیدا کرد که «تطابق کاملی» با اکس-ری هیتلر در سال ۱۹۴۴ داشت. (Brisard & Parshina 2018, pp. ۲۲۴, ۲۷۳–۲۷۴).
- «… ساختار چهره کاملاً قابلشناسایی باقی مانده بود. یک سوراخ گلوله در یک شقیقه بود، اما فک بالایی و پایینی سالم بودند.» (Trevor-Roper 1992, p. ۳۴).
- «… [اجساد] جمع شده بودند… در قبری بینشان در جنگلی واقع در غرب برلین؛ و در ۱۹۴۶ در قطعه زمینی در ماگدبورگ دفن شدند.» (Kershaw 2008, p. ۹۵۸).
- «در ۱۹۷۰، کرملین در نهایت تصمیم گرفت تا جسد را در خفای کامل منتقل کند… جسد، که در یک زمین رژهٔ شوروی در ماگدوبرگ پنهان شده بود، شبانه نبش قبر شده و سوخت.» (Beevor 2002, p. ۴۳۱).
- بیور گفته که «… خاکسترها به سامانهٔ فاضلاب شهر [ماگدبورگ] ریخته شدند.» (Beevor 2002, p. ۴۳۱).
- Hugh Trevor-Roper
- چارلیر بیان میکند: «هنگامی که در حال انجام آزمایش روی جمجمه هستید، ۵۵٪ احتمال دارد که جنسیت را درست متوجه شوید.» (Lusher 2018).
- Adolf Schrïttelmayor
راهنمای نقشه
- دیوار حفاظتی با قطر ۲٫۲ متر
- اتاق تهویه (نامطمئن)
- رختکن
- خروجی راهپله به باغ
- اتاق خواب گوبلس
- اقامتگاه پزشک
- تخت خواب
- گاوصندوق
- صندلی
- میز
- کمد
- دفتر گوبلس و اتاق پزشک
- اتاق همایش
- اتاق همایش/نقشه
- تلفن، دفتر بورمان و اتاق نگهبانی
- ژنراتور/دستگاه تهویه
- دفتر هیتلر
- حمام/اتاق تعویض لباس
- اتاق اوا براون
- اتاق کنترل برق
- سرویس بهداشتی
- راهرو/سالن
- در (های) گاز (نامطمئن)
- هال/سالن
- راهپله به طبقهٔ بالا (ووربانکر)
- میز کار
- کاناپه
- پاف مبل
- اتاق خواب هیتلر
- اتاق نشیمن هیتلر
پانویس
- Shirer 1960, p. ۱۸۴.
- Shirer 1960, pp. ۲۲۶–۲۲۷.
- Weinberg 1980, pp. ۵۶۱–۵۶۲, ۵۸۳–۵۸۴.
- Rummel 1994, p. 112.
- Snyder 2010, p. ۴۱۶.
- Evans 2008, p. 318.
- Holocaust Memorial Museum.
- Hancock 2004, pp. 383–396.
- Weinberg 2005, p. ۶۹۵.
- Parker 2004, pp. xiii–xiv, 6–8, 68–70, 329–30
- Horrabin 1946, Vol. X, p. ۵۳.
- Horrabin 1946, Vol. X, p. ۴۳.
- Shirer 1960, p. ۱۱۰۵.
- Beevor 2002, pp. ۲۰۹–۲۱۷.
- Beevor 2002, pp. ۲۵۵–۲۵۶, ۲۶۲.
- Beevor 2002, p. ۱۳۹.
- Erickson 1983, p. ۵۸۶.
- Beevor 2002, p. ۲۷۵.
- O'Donnell 2001, pp. ۲۳۰, ۳۲۳.
- Shirer 1960, p. ۱۱۱۶.
- Beevor 2002, p. ۲۸۹.
- Shirer 1960, p. ۱۱۱۸.
- Beevor 2002, p. ۳۲۳.
- Kershaw 2008, pp. ۹۴۳–۹۴۶.
- Kershaw 2008, pp. ۹۴۶–۹۴۷.
- Shirer 1960, p. ۱۱۳۱.
- Kershaw 2008, pp. ۹۵۱–۹۵۲.
- Shirer 1960, p. ۱۱۹۴.
- Kershaw 2008, pp. ۹۴۹–۹۵۰.
- Schulz 2012, p. ۲۶۲.
- MI5 staff 2011.
- Beevor 2002, p. ۳۴۳.
- Erickson 1983, pp. ۶۰۳–۶۰۴.
- Shirer 1960, p. ۱۱۳۲.
- Beevor 2002, p. ۳۵۸.
- Linge 2009, p. ۱۹۹.
- Linge 2009, p. 199.
- Fischer 2008, p. 47.
- Joachimsthaler 1999, pp. ۱۶۰–۱۸۲.
- Rosenberg 2009.
- Fischer 2008, pp. ۴۷–۴۸.
- Joachimsthaler 1999, p. ۱۵۶.
- Kershaw 2008, pp. 954, 956.
- Linge 2009, pp. ۱۹۹, ۲۰۰.
- Misch 2014, p. ۱۷۳.
- Linge 2009, p. 200.
- Joachimsthaler 1999, pp. ۱۹۷, ۱۹۸.
- Joachimsthaler 1999, p. ۱۶۲.
- Joachimsthaler 1999, pp. ۱۶۲, ۱۷۵.
- Joachimsthaler 1999, pp. ۲۱۰–۲۱۱.
- Joachimsthaler 1999, p. ۲۱۱.
- Joachimsthaler 1999, pp. ۲۱۷–۲۲۰.
- Shirer 1960, p. ۱۱۳۷.
- Beevor 2002, p. 381.
- Kershaw 2008, p. ۹۵۹.
- Kershaw 2008, pp. ۹۶۱–۹۶۳.
- Taylor, Alan (2011-08-09). "World War II: The Fall of Nazi Germany". The Atlantic. Retrieved 2020-04-06.
- Ada Petrova and Peter Watson (1995). "The Death of Hitler: The Full Story with New Evidence from Secret Russian Archives, Chapter One: The Last Prize". Washington Post. New York: W. W. Norton & Company. ISBN 0393039145. Retrieved 2020-04-06.
- Beevor 2002, pp. 367–368.
- Eberle & Uhl 2005, pp. ۲۸۰, ۲۸۱.
- Beevor 2002, p. 368.
- Eberle & Uhl 2005, p. ۲۸۰.
- Ryan 1994, p. 364.
- Misch 2014, p. ۱۷۵.
- Eberle & Uhl 2005, p. ۲۸۱.
- Beevor 2002, pp. ۳۸۷, ۳۸۸.
- Beevor 2002, p. ۳۸۷.
- Erickson 1983, p. ۴۳۵.
- Vinogradov et al. 2005, p. ۱۱۰.
- Kershaw 2001, pp. ۱۰۳۸, ۱۰۳۹.
- Kershaw 2008, p. ۹۵۸.
- Senn & Weems 2013, p. ۴۳.
- Trevor-Roper 1992, pp. 31, 34.
- Vinogradov et al. 2005, p. ۳۳۳.
- Vinogradov et al. 2005, pp. 335–336.
- Eberle & Uhl 2005, p. xxvi.
- Eberle & Uhl 2005, p. ۲۸۸.
- Lusher, Adam (20 May 2018). "Adolf Hitler really is dead: scientific study debunks conspiracy theories that he escaped to South America". The Independent. Archived from the original on 12 September 2018. Retrieved 11 September 2018.
- Eberle & Uhl 2005, p. 288.
- Kershaw 2001, p. ۱۰۳۷.
- Joachimsthaler 1999, pp. ۲۲, ۲۳.
- Beschloss 2002.
- Joachimsthaler 1999, pp. 160–182.
- Kershaw 2008, p. 955.
- Eberle & Uhl 2005, pp. ۲۸۷, ۲۸۸.
- Brisard & Parshina 2018, pp. ۲۹, ۳۰, ۳۲.
- Isachenkov 1993.
- Brisard & Parshina 2018, pp. ۱۸–۲۲.
- Goñi 2009.
- CNN staff 2009.
- CIA Chief of Station, Caracas 1955.
- CIA staff 2013.
- Federal Bureau of Investigation 2011.
- Anderson 2015.
- "FBI — Adolf Hitler Part 01 of 04 - File No 105-410". vault.fbi.gov. Archived from the original on 23 August 2014. Retrieved 3 September 2014.
- Walters, Guy (28 October 2013). "Did Hitler flee bunker with Eva to Argentina, have two daughters and live to 73? The bizarre theory that's landed two British authors in a bitter war". Daily Mail. London. Archived from the original on 28 May 2014. Retrieved 28 May 2014.
- "FBI — Adolf Hitler Part 01 of 04 - File No 105-410". vault.fbi.gov. Archived from the original on 23 August 2014. Retrieved 3 September 2014.
- Dunstan, Simon and Williams, Gerrard. (2011) Grey Wolf: The Escape of Adolf Hitler. New York: Sterling Publishing. شابک ۹۷۸۱۴۰۲۷۸۱۳۹۱
- Daly-Groves 2019, p. 133.
- Walters, Guy (28 October 2013). "Did Hitler flee bunker with Eva to Argentina, have two daughters and live to 73? The bizarre theory that's landed two British authors in a bitter war". Daily Mail. London. Archived from the original on 28 May 2014. Retrieved 28 May 2014.
- Thorpe, Vanessa (26 October 2013). "Hitler lived until 1962? That's my story, claims Argentinian writer". The Observer. Archived from the original on 26 June 2019. Retrieved 4 July 2019.
- Anderson, John (10 November 2015). "One Industry That Capitalizes On America's Hitler Fascination". Fortune. Archived from the original on 12 June 2018. Retrieved 11 September 2018.
- Daly-Groves 2019, p. ۲۴.
- "#HVCA-2592" (PDF). CIA.gov. Archived (PDF) from the original on 8 September 2018. Retrieved 5 September 2018.
- Der Letzte Akt (1955), archived from the original on 21 December 2017, retrieved 2019-07-04
- The Death of Adolf Hitler (1973), archived from the original on 15 December 2017, retrieved 2019-07-04
- Hitler: The Last Ten Days (1973), archived from the original on 5 May 2019, retrieved 2019-07-04
- The Bunker (1981), archived from the original on 30 April 2019, retrieved 2019-07-04
- "Downfall | Reviews | guardian.co.uk Film". www.theguardian.com. Archived from the original on 16 April 2016. Retrieved 2019-07-04.
- Der Untergang - IMDb, archived from the original on 12 April 2018, retrieved 2019-07-04
منابع
- Anderson, John (10 November 2015). "One Industry That Capitalizes on America's Hitler Fascination". Fortune. Retrieved 19 September 2018.
- Beschloss, Michael (December 2002). "Dividing the Spoils". Smithsonian Magazine. Retrieved 5 September 2018.
- Beevor, Antony (2002). Berlin – The Downfall 1945. New York: Viking-Penguin. ISBN 978-0-670-03041-5.
- Brisard, Jean-Christophe; Parshina, Lana (2018). The Death of Hitler. Da Capo Press. ISBN 978-0-306-92258-9.
- CIA Chief of Station, Caracas (3 October 1955), HVCA-2592 (PDF), CIA, retrieved 6 September 2018
- CIA staff (2013), Advanced Search: Nazi War Crimes Disclosure Act, CIA FOIA, retrieved 8 January 2019
- CNN staff (11 December 2009). "Russians insist skull fragment is Hitler's". CNN. Retrieved 1 October 2013.
- Dolezal, Robert (2004). Truth about History: How New Evidence Is Transforming the Story of the Past. Pleasantville, NY: Readers Digest. pp. 185–6. ISBN 0-7621-0523-2.
- Eberle, Henrik; Uhl, Matthias, eds. (2005). The Hitler Book: The Secret Dossier Prepared for Stalin from the Interrogations of Hitler's Personal Aides. New York: Public Affairs. ISBN 978-1-58648-366-1.
- Erickson, John (1983). The Road to Berlin: Stalin's War with Germany: Volume 2. London: Weidenfeld and Nicolson. ISBN 978-0-297-77238-5.
- Fest, Joachim C. (1974). Hitler. New York: Harcourt. ISBN 978-0-15-141650-9.
- Fischer, Thomas (2008). Soldiers of the Leibstandarte. Winnipeg: J.J. Fedorowicz. ISBN 978-0-921991-91-5.
- Goñi, Uki (27 September 2009). "Tests on skull fragment cast doubt on Adolf Hitler suicide story". The Guardian. London. Retrieved 1 October 2013.
- Halpin, Tony; Boyes, Roger (9 December 2009). "Battle of Hitler's skull prompts Russia to reveal all". The Times. Archived from the original on 29 June 2011. Retrieved 1 October 2013.
- Horrabin, J.F. (1946). Vol. X: May 1944 – August 1945. An Atlas-History of the Second Great War. Edinburgh: Thomas Nelson & Sons. OCLC 464378076.
- Isachenkov, Vladimir (20 February 1993). "Russians say they have bones from Hitler's skull". Gadsen Times. Associated Press. Retrieved 11 January 2015.
- Joachimsthaler, Anton (1999) [1995]. The Last Days of Hitler: The Legends, The Evidence, The Truth. London: Brockhampton Press. ISBN 978-1-86019-902-8.
- Kershaw, Ian (2001) [2000]. Hitler, 1936–1945: Nemesis. 2. London: Penguin. ISBN 978-0-14-027239-0.
- Kershaw, Ian (2008). Hitler: A Biography. New York: W. W. Norton & Company. ISBN 978-0-393-06757-6.
- Linge, Heinz (2009). With Hitler to the End. Frontline Books–Skyhorse Publishing. ISBN 978-1-60239-804-7.
- Lusher, Adam (20 May 2018). "Adolf Hitler really is dead: scientific study debunks conspiracy theories that he escaped to South America". Independent. Retrieved 25 September 2018.
- MI5 staff (2011). "Hitler's last days". Her Majesty's Security Service website. Retrieved 1 October 2013.
- Misch, Rochus (2014) [2008]. Hitler's Last Witness: The Memoirs of Hitler's Bodyguard. London: Frontline Books-Skyhorse Publishing, Inc. ISBN 978-1-84832-749-8.
- O'Donnell, James P. (2001) [1978]. پناهگاه. New York: Da Capo Press. ISBN 978-0-306-80958-3.
- Petrova, Ada; Watson, Peter (1995). The Death of Hitler: The Full Story with New Evidence from Secret Russian Archives. W.W. Norton & Company. ISBN 978-0-393-03914-6.
- Senn, David R.; Weems, Richard A. (2013). Manual of Forensic Odontology. Boca Raton: CRC Press. ISBN 978-1-4398-5134-0.
- Shirer, William L. (1960). The Rise and Fall of the Third Reich. New York: Simon & Schuster. ISBN 978-0-671-62420-0.
- Rosenberg, Steven (3 September 2009). "I was in Hitler's suicide bunker". BBC News. Retrieved 1 October 2013.
- Ryan, Cornelius (1994) [1966]. The Last Battle. New York: Simon & Schuster. ISBN 978-1-4391-2701-8.
- Trevor-Roper, Hugh (1992) [1947]. The Last Days of Hitler. Chicago: University of Chicago Press. ISBN 978-0-226-81224-3.
- Tkachenko, Maxim (11 December 2009). "Official: KGB chief ordered Hitler's remains destroyed". CNN.
- Vinogradov, V. K.; Pogonyi, J.F.; Teptzov, N.V. (2005). Hitler's Death: Russia's Last Great Secret from the Files of the KGB. London: Chaucer Press. ISBN 978-1-904449-13-3.
- Federal Bureau of Investigation (10 April 2011). "FBI – Adolf Hitler". vault.fbi.gov. Retrieved 8 January 2019.
- Schulz, Eugene G. (2012). The ghost in General Patton's Third Army: the memoirs of Eugene G. Schulz during his service in the United States Army in World War II. [Bloomington, IN]. ISBN 978-1-4771-4145-8. OCLC 817583196.
- Parker, Danny S. (2004). Battle of the Bulge: Hitler's Ardennes Offensive, 1944–1945 (New ed.). Cambridge, MA: Da Capo Press. ISBN 978-0-306-81391-7.
- Weinberg, Gerhard L. (2005). A World at Arms: A Global History of World War II (2nd ed.). Cambridge: Cambridge University Press. ISBN 978-0-521-85316-3.; comprehensive overview with emphasis on diplomacy
- Weinberg, Gerhard (1980). The Foreign Policy of Hitler's Germany Starting World War II. Chicago, Illinois: University of Chicago Press. ISBN 978-0-226-88511-7.
- Rummel, Rudolph (1994). Death by Government. New Brunswick, NJ: Transaction. ISBN 978-1-56000-145-4.
- Evans, Richard J. (2008). The Third Reich At War. New York: Penguin Books. ISBN 978-0-14-311671-4.
- "Introduction to the Holocaust". Holocaust Encyclopedia. United States Holocaust Memorial Museum. Retrieved 1 December 2014.
- Hancock, Ian (2004). "Romanies and the Holocaust: A Reevaluation and an Overview". In Stone, Dan. The Historiography of the Holocaust. New York; Basingstoke: Palgrave Macmillan. ISBN 978-0-333-99745-1.