محمدصادق فاتح یزدی
محمدصادق فاتح یزدی (۱۲۷۷–۲۰ مرداد ۱۳۵۳) از بزرگترین و ثروتمندترین[1] سرمایهداران و کارآفرینان ایران در سالهای پیش از انقلاب ۵۷ بود. او پدیدآورندۀ جهانشهر و محلههای مختلفی در کرج و موسس کارخانجات بسیاری چون جهان چیت در گروه صنعتی جهان بود. از او به عنوان بنیانگذار کرج نوین نام برده میشود.[2] او در سال ۱۳۵۳ توسط سازمان فدائیان خلق ترور شد. او موسس بنیاد خیریه فاتح می باشد.
محمدصادق فاتح یزدی | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۱۲۷۷ یزد |
درگذشت | ۲۰ مرداد ۱۳۵۳ (۷۶ سال) زیر پل ستارخان، تهران |
مدفن | باغ فاتح، جهانشهر کرج |
محل زندگی | کرج و تهران |
ملیت | ایرانی ![]() |
پیشه | سرمایهدار، نیکوکار، کارآفرین |
همسر(ها) | رقیه (جهان) غضنفر |
فرزندان | ۶ |
وبگاه |
زندگی
محمد صادق فاتح یزدی در سال ۱۲۷۷ در یزد متولد شد. او برای تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به کشور هندوستان رفت. در حالی که نامزدش رقیه غضنفر که جهان صدایش میکردند در یزد منتظر برگشت او بود، به دلیل بیماری همه گیر آبله بینایی خود را از دست میدهد. اطرافیان فاتح پس از بازگشتش از هند به او توصیه میکنند که از ازدواج با جهان صرف نظر کند، اما او به دلیل عشق و علاقه اش به جهان با او ازدواج میکند و این اتفاق مانع عشق آن دو نمیشود.[3]
پس از آن که یزد درگیر خشکسالی، قحطی و بیکاری شد، گروههایی از یزدیان برای یافتن مکانی مناسب به جهت اسکان و سرمایهگذاری به منطقه کرج مهاجرت نمودند، که حضور برخی سرمایه گزاران نیکوکار همچون فاتح یزدی باعث رونق اقتصاد و بازار کار در کرج پیش از انقلاب میشود. او به دلیل عشق به همسرش جهان نام کارخانهها، مؤسسات و باغات خود را جهان مینامید.
داراییها و اقدامات
وی مالک مجموعه بزرگی از کارخانجات و املاک از جمله کارخانجات روغن جهان، جهان چیت، یخ سازی جهان، پلاستیک سازی آرمه، شرکت آبادانی جهان، جهان چیت، پتو بافی جهان، چای جهان، صابون جهان، روغن موتور جهان ،بنیاد خیریه فاتح و تعداد زیاد دیگری از اموال منقول و غیرمنقول بود و با سرمایهگذاری در بخشها و صنایع مختلف و ایجاد تعداد زیادی فرصت شغلی نقش بسیار مهمی را در اقتصاد کلان کشور و همچنین در عمران و آبادانی شهر کرج ایفا میکرد. بنابر آنچه «کارنامه» نوشته، در سال ۱۳۴۷ تعداد کارگران و کارمندان مجموعه صنعتی و کشاورزی جهان در شهر کرج بالغ بر ۳۰۰۰ نفر بودهاست. فعالیتهای او در کرج تأثیرات مثبت اقتصادی، اجتماعی، ساختار شهری، خدماتی و زیستمحیطی در شهر داشتهاست.[4] خيابان شهيد بهشتی كه الان محدوده هلال احمر تا دارايی میباشد از داراییهای فاتح بود که برای انجام کارهای تجاری در نظر گفته شده بود. همچنین محمد علی غضنفر در کارخانههای چیت جهان، چای جهان و پشم بافی جهان با آقای صادق فاتح شریک بودند که همه بعد از انقلاب مصادره شدند.
وی همچنین بنیانگذار تعدادی محله واقع در شهر کرج از جمله جهانشهر، کوی کارمندان شمالی، کوی کارمندان جنوبی و چهارصد دستگاه بود که مقدار زیادی از این زمینها را میان کارگران و کارمندان کارخانهها و شرکتهای خود تقسیم نموده بود.[5] کارخانجات وی همچون سایر صنایع بزرگ پس از انقلاب توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد.
تأسیس آموزشگاهها
فاتح دبستان فاتح را در سال ۱۳۳۵ و دبستان تعاونی جهانچیت را در سال ۱۳۴۳ هر یک با شش کلاس را ساخت. دو دبستان دیگر نیز یکی در تهران و دیگری در مهرآباد مشهد بنا کرد. دو ساختمان پیکار با بیسوادی برای کارگران و ساکنین محل هم با حمایت سندیکای کارگری انجام شد. تاثیرگذارترین فعالیت آموزشی او، احداث «آموزشگاه حرفهای فاتح» است که امروز به نام مرکز آموزش فنی و حرفهای شناخته میشود. ساخت این آموزشگاه، با توجه به رشد جمعیت و تغییر شیوه معیشت از کشاورزی به صنعت جایگاه ویژهای دارد. این تحولات، در آن سالها به لزوم آموزشهای تخصصی و فنی برای گروههای مختلف مردم دامنزده بود و در ارتقا سطح کیفی و دانش فنی اهالی کرج و در سطحی وسیعتر، منطقه و ایران مؤثر بودهاست و بسیاری از کرجیها از خدمات آموزشی رایگان آن استفاده کردهاند.
دیگر فعالیتها
فاتح فعالیتهای زیادی در انجام کارهای خیر و عامالمنفعه داشته و از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[6] ساخت ورزشگاه و یک باب زورخانه، مرکز فنی حرفهای، سردخانه، بیمارستان، دانشکده اقتصاد، پارک، مدرسه در جهانشهر کرج، ساخت یک واحد خوابگاه به متراژ ۳۴۰۰ متر مربع در کوی دانشگاه در سال ۱۳۴۸، ساخت یک یتیمخانه در کرج و موارد دیگری در نقاط مختلف ایران. او هزینه تحصیل فرزندان کارگران را نیز تقبل میکرد.[7]
ترور
در فضای سیاسی ابتدای دهه پنجاه و درگیریهای میان نیرویهای چپ و دولت، در 9 اردیبهشت 1350، کارگران کارخانه فاتح در اعتراض به وضعیت کاری خود در دستهای 200 تا 500 اعتصاب کرده و سپس به سمت تهران، حرکت کردند. کارگران به کاروانسرای سنگی تهران میرسند و در برخورد با نیروهای ژاندارمری تیراندازی صورت میگیرد که در نتیجه سه کارگر و به روایت فدائیان خلق 20 نفر کشته و تعدادی زخمی شدند. پس از تیراندازی به کارگران، فاتح حدود دو سال به کارخانهاش نمیرفت، با اصرار مدیران به کارخانه بازگشت. او که تاسیس واحد صنعتی، مسجد، درمانگاه، مدرسه، خانهسازی و توسعه شهری را حاصل تلاش خود در بیش از سه دهه میدانست، انتظار چنین حادثهای را در بیرون از محوطه کاری نداشت.[5]
چریکهای فدایی که آن زمان علت مشکلات موجود را صاحبان سرمایه میدانستند، سه سال و سه ماه پس از واقعه کاروان سنگی، در دادگاهی غیابی، فاتح را محکوم به اعدام کردند و در بیستم مرداد سال ۱۳۵۳ هنگامی که مشغول رانندگی به محل کار بود[8] توسط سازمان چریکهای فدائی خلق زیر پل درحال ساخت ستارخان ترور شد. هنگام رانندگی چند نفر جلوی ماشینش را میگیرند و وقتی او شیشه را پایین میکشد، اول یک گلوله به راننده و بعد سه گلوله به خودش میزنند که همین باعث فوتش میشود. فردای آن روز، چریکهای فدایی خلق، مسئولیت این عملیات را برعهده گرفته و میگویند که این عملیات به تلافی کشته شدن کارگران در کاروانسرای سنگی بودهاست. اولین عکسالعمل در میان کارگران کارخانه فاتح، حاکی از ابهام زیاد، تاثر، ناراحتی شدید و تنفر از نحوه قتل بود؛ حتی کارگران دلیل میآوردند که دولت این عمل را انجام داد.[5] پس از ترور فاتح، مدیریت کارخانجات وی منتقل شد و در نهایت پس از انقلاب بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان تمام اموال او را مصاده کردند. در نبود مدیریتی صحیح که مانند فاتح یزدی اشراف کامل به مجموعه داشته باشد، کارخانجات وی یکی پس از دیگری ورشکسته شده و در نهایت بسیاری از کارگران این کارخانجات بیکار شدند.[7][5]
دربارهٔ واقعه ترور فاتح، حسین امیری به پل سر یکی از کوچههای چهارصد دستگاه اشاره کرده و میگوید: «اینجا قدیم یک پل بود که منافقین حزب خلق، اعلامیههایی زیر آن جاسازی کرده بودند که پس از ترکیدن، کف خیابان پر از اعلامیه شد. آنها در این اعلامیهها ترور او را گردن گرفته بودند.» البته عدهای هم از جمله کارگران کارخانه فاتح همچنان معتقدند که این قتل به دستور حکومت وقت صورت گرفته و در ذکر علل آن نیز به درگیریهای اواخر عمر فاتح با حکومت پهلوی و نیز افزایش قدرت و نفوذش اشاره میکنند. سرانجام پیکر او از تهران به کرج آورده شده و بنابر وصیتش، در یکی از باغهای جهانشهر، در مجاورت درختانی که اغلب بینشان قدم میزد به خاک سپرده میشود.[9]
غلامحسین ساعدی در شماره هفتم فصلنامه الفبا که پس از مرگ او در پاریس منتشر شد مینویسد:
فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله… بچه عجیبی بود، سیانور هم در گوشه زبانش. همان بود که سرمایه دار گردن کلفت کرجی [فاتح] را کشت. همان که چای جهان را داشت.[10][11]
پانویس
- http://books.google.com/books?id=ddae3eBHGK4C&pg=PA170&lpg=PA170&dq=mohammad+sadegh+fateh&source=bl&ots=Ea9bcCMkKv&sig=6BPbc6pkl9ZNDT0zOpGIQ2zEviY&hl=en&sa=X&ei=1OxAUNCIO5DA9QSdmYCwDQ&ved=0CDMQ6AEwAQ#v=onepage&q=mohammad%20sadegh%20fateh&f=false
- « ماجراي ترور محمدصادق فاتح». www.asrislam.com. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۸. کاراکتر zero width joiner character در
|عنوان=
در موقعیت 1 (کمک) - ماجرایی شنیدنی از شهر کرج
- بنیاد فاتح آشنایی با مرحوم حاج محمد صادق فاتح یزدی بایگانیشده در ۱ اوت ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
- «فاتح جهان». هفته نامه تجارت فردا. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۸.
- «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱ اوت ۲۰۱۲. دریافتشده در ۱۴ اوت ۲۰۱۲.
- Tavaana (۲۰۱۶-۰۸-۰۹). «فاتح یزدی؛ کارآفرینی که فدائیان خلق ترور کردند». توانا. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۱۸.
- http://books.google.com/books?id=3tNmb7yuS_EC&lpg=PA317&ots=w-yfcJ8rYG&dq=mohammad%20sadegh%20fateh&pg=PA242#v=onepage&q=mohammad%20sadegh%20fateh&f=false
- محمدصادق فاتح یزدی
- پایگاه خبری مدیریت شهری کرج فاتح همیشه فاتح بود
- «سیاهکل؛ رد تئوری بقاء با پراتیک مرگ». گویا نیوز. ۱۸ بهمن ۱۳۸۵.