مولوی عبدالله روانبد
عبدالله روانبد مشهور به مولانا عبدالله پیشینی فقیه، قاضی، نویسنده و شاعر برجسته بلوچ بود.
مولانا عبدالله روانبد | |
---|---|
زادهٔ | اسفند ۱۳۰۵ باهوکلات چابهار |
درگذشت | ۱۶ مرداد ۱۳۶۷ قطر |
ملیت | ![]() |
پیشه | فقیه قاضی نویسنده شاعر |
عنوان | سعدی بلوچستان |
زندگینامه
در تیرماه ۱۳۰۵ در روستای باهوکلات چابهار بلوچستان به دنیا آمد. در سن ۵ سالگی نزد پدرش "حاجمحمدیحیی" تعلیم قرآن را آغاز کرد و پس از یک سال آموزش قرآن را به اتمام رساند. تحصیلات دینی را علاوه بر فراگیری از پدر، چند کتاب را در نزد "مولوی تاجمحمد" و ["مولوی محمد عمر" در کراچی فرا گرفت. در سال ۱۳۳۰ برای دریافت مدرک "مولوی" و کسب علم بیشتر در مدرسه دینی «مظهرالعلوم» کراچی ثبت نام نمود و در محضر اساتیدی مثل مولانا علیمحمد سندی، علامه اقبال لاهوری، مولانا قاری رعایتالله، مولانا غلاممصطفی سندهی، مولانا فضلاحمد و مولانا عبدالحلیم شاگردی نمود. در سال ۱۳۳۱ درمیان صدها دانشجو، ممتاز شناخته شد و فارغالتحصیل شد.
۱ سال بعد پدرش عازم سفر حج گردید و در اثر بیماری در مدینه از دنیا رفت و در همانجا دفن شد و مردم منطقه، مولویروانبد را به عنوان جانشین مذهبی خود انتخاب کردند.
مولویروانبد شاعر معروف معاصر در بلوچستان بود. او از جمله علوم دیگر در علم عروض، بدیع و بیان نیز تسلط داشت. مولانا روانبد دانستن علم عروض و بدیع را برای هر شاعری لازم میدانست.
مولانا روانبد، شاعر و امام جمعه و مدیر مدرسه دینی تعلیم القرآن پیشین، در سن ۶۳ سالگی روز یکشنبه ۱۵ مردادماه ۱۳۶۷ در قطر درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
آثار
مولانا روانبد در اواخر عمر بیشتر به تصنیف و تألیف کتاب روی آورد که آثار باقی مانده از او عبارتند از:
- ترازوی قلم
- تجوید النحو
- النهر الفائض
- قطعات الذهب فی قواعد المذهب
- نثر الفراید فی شرح نظم القواعد و الفواید
- قطوف دانیه فی انواع ثمانیه
- النهر الصافی فی العروض والقوافی
- مجموعه فتاوی
- مجموعه غزلیات و قصاید فارسی و عربی
- مجموعه غزلیات بلوچی
نمونه شعر
شعر "حَکِّین تَوار (آواز حقیقت)" یکی از شاخصترین سرودههای مولویروانبد است:
یک شپی چندی هم خیالین یار
هم دل و هم صدق و سخن سینگار
دل پر از مهر و قومی هم دردی
آتک انت په قصد گندکءُ دیدار
وقتی که دور همدگر نشت انت
گلّه اِش ایی رنگا کتگ اظهار
تو نه گندۓ که شپ شتگ سیاهین
شنگتگ بام و تو نه بئی بیدار
مئی گَلَگ دیریں مدتی وپتگ
بیتگ چه بازیں وپسگاں بیزار
داں جرس آواز نه کنت کوچی
مهری مه راها نه بنت قطّار
قافله چون چون کپیت کشکا
سر مه کشّ آیت داں قافلهسالار
از اشعار مشهور دیگر او «مکران» و «کلملولو» را میتوان نام برد.
در نگاه دیگران
مولانا محمدعمر سربازی از فقهای مطرح بلوچستان این شعر را در رثای او سرودهاست:
بهار مکران را چون گلی ساخت بزرگ پیشینی با دوست پرداخت مرا در وصل او بس آرزو بود فلک فرسودگی او بس آرزو بود ستمهایش به روحم شد زننده ... فراق شیخ عبدالله مرحوم کند هر دم مرا بیهوش و مغموم ز علمش عالمی سیراب بوده به شعرش از یلان سبقت ربوده نگویم سعدی و عرفی و کاشی ز خاک پیشینی شد آب پاشی هزاران رحمت جان آفرین باد به روح پاک و با پاکان قرین باد