پرنیان شفق
پرنیان شفق یا بیژن یا خون بیژن، نام یکی از سرودهای انقلابی ایران است که در دوران انقلاب ۵۷ در آلبومی بنام «شرارههای آفتاب» توسط سازمان چریکهای فدایی خلق ایران منتشر و از معروفیت فراوانی برخوردار شد. متن این ترانه توسط سعید سلطانپور سروده شده و با صدای داوود شرارهها خوانده شدهاست. موسیقی این ترانه را مهرداد بران ساخته و تنظیم کردهاست. صدای خواننده را گروه کر دانشجویان واشینگتن همراهی میکند.[1]
«پرنیان شفق» | |
---|---|
ترانه داوود شرارهها با همراهی گروه کر دانشجویان ایرانی واشینگتن | |
از آلبوم شرارههای آفتاب | |
تاریخ انتشار | آذر ۱۳۵۷ |
ناشر | سازمان چریکهای فدایی خلق ایران |
آهنگساز(ها) | مهرداد بران |
ترانهسرا(ها) | سعید سلطانپور |
مناسبت
سرود پرنیان شفق که به نام سرود بیژن یا خون بیژن نیز شناخته شدهاست، در گرامیداشت بیژن جزنی، تئوریسین و عضو بنیانگذار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران سروده شدهاست که در حالیکه در زندان اوین دوران حبس خود را میگذراند، در روز ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ در تپههای پشت زندان اوین توسط ساواک به همراه ۶ نفر از زندانیان عضو سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی افشار، مشعوف کلانتری، عزیز سرمدی، محمد چوپانزاده، عباس سورکی) و ۲ نفر از زندانیان سازمان مجاهدین خلق ایران (مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانوار) تیرباران شده و به قتل رسیدند. روزنامهها فردای روز کشتار بیژن و یارانش خبر دادند که ۹ زندانی در حین فرار از زندان کشته شدند. این موضوع تا زمان انقلاب بهمن و دستگیری و محاکمهٔ شکنجهگران ساواک مسکوت ماند. آرش شکنجهگر ساواک در دادگاهی کوتاه پس از انقلاب، تشریح کرد که بیژن و یارانش را به تپههای اوین برده و در آنجا به رگبار گلوله بستهاند. پیکر بیژن جزنی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا ردیف ۱۱۹ شماره ۴ به خاک سپردهشدهاست.[1]
سرود
به پرنیان شفق، ز خون شراره دمید
ز سرخیاش شرری، به هر ستاره رسید
گلوله بارد که تا برآرد ز شط آتش و خون، ز صبح توده نوید
ز سرخی هر ستاره اکنون نشسته در تن شب، (نشان صبح سپید)۲
ببین که شهر و جنگلها، ز قهر آنان خونین است
شهاب راه آینده، ز خون آنان آذین است
شکوه روشنی فردا، ز خون برآرد سر
بگو به میهن که خون بیژن ستاره گشت و از آن، چهسان شراره دمید
به سرخی هر ستاره اکنون نشسته در تن شب، (نشان صبح سپید)۲
ز سرنگونی شب، کنون نگر همهجا
ز خشم و کینهٔ خلق، شراره گشته به پا
به نام هر یل که از سیهکل چو تندری دمد از، سرود آتش و خون
شهادت هر ستاره سازد ز سرخ چهرهٔ خویش، (تلاش و کینه فزون)۲
رهایی خلق ایران، نبرد ما را آئین است
و کهکشان فردایاش، ز خون آنان آذین است
شکوه روشنی فردا، ز خون برآرد سر
بگو به میهن که خون بیژن ستاره گشت و از آن، چهسان شراره دمید
به سرخی هر ستاره اکنون نشسته در تن شب، (نشان صبح سپید)۲[2]
جستارهای وابسته
پانویس
- پایگاه اینترنتی اخبار روز؛ وزن هجایی سرود سر اومد زمستون، نوشتۀ بیژن باران؛ بایگانیشده در ۸ ژوئن ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine بازدید در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۶.
- پایگاه اینترنتی سیاهکل، متن سرود پرنیان شفق؛ بازدید در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۶.