ژان دارک
ژان دارک یا ژاندارک (به فرانسوی: Jeanne d'Arc)[1][2] و گاه دوشیزهٔ اورلئان (۶ ژانویهٔ ۱۴۱۲ در «دُمرمی-لاپوسل» بهمعنی «دُمرمیِ دوشیزه» یا «دُمرمی زادگاه دوشیزه»، لورن – † ۳۰ می ۱۴۳۱ در روآن[3])، «قهرمان» ملی فرانسه و قدیسهای در کلیسای کاتولیک است.
ژان | |
---|---|
![]() مجسمه ژاندارک در کلیسای سَن اگوستَن، پاریس | |
زادهٔ | ۶ ژانویهٔ ۱۴۱۲ دومرمی-لا-پوسل، لورن، فرانسه در قرون وسطی |
درگذشت | ۳۰ مه ۱۴۳۱ (سن:۱۹ سال) روان، نرماندی |
ملیت | فرانسوی |
عنوان | دوشیزهٔ اورلئان، نجاتدهندهٔ فرانسه |
دوره | قرن پانزدهم میلادی |
مذهب | کاتولیک |
والدین | ژاک ایزابل |
امضاء | |
![]() |
در جنگ صدساله بر ضد انگلستان، رهبری فرانسویها را برعهده داشت. در نزدیکی شهر کُنپی ینی، به خاطر خیانت شهردار این شهر توسط بورگینیونها اسیر و به انگلیسیها فروخته شد. ژان دارک در یک دادگاه کلیسایی، توسط اسقفِ بووه، پیر کوشون به جرم ضدیت با قوانین کلیسا، محکوم و در میدان ویومارشه شهرِ روآن سوزانده شد. چندی بعد، در یک دادگاه تجدیدنظر در سال ۱۴۵۶، «شرافت» وی را مجدداً پذیرفتند.
وی در قرن شانزدهم به نمادی از لیگ کاتولیک تبدیل شد و در سال ۱۸۰۳ با تصمیم ناپلئون بناپارت به عنوان نماد ملی فرانسه اعلام شد.[4] ژان دارک یکی از نه قدیس حامی ثانوی فرانسه است.
ژان دارک از زمان درگذشت چهره محبوب ادبیات، نقاشی، مجسمهسازی و سایر آثار فرهنگی باقی ماندهاست و بسیاری از نویسندگان، نمایشنامه نویسان، فیلمسازان، هنرمندان و آهنگسازان مشهور به خلق آثاری راجع به وی پرداختهاند.
زندگی
ژاندارک در منطقهٔ تاریخی لورِن، در خانواده آرک[5]، در هنگام جنگ صدساله در روستای دومرِمی (Domremy) واقع در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد.[6][7]
روستای دومرمی که در نزدیکی درهٔ موز واقع بود در آن زمان تحت سرپرستی دوکِ بار قرار داشت.
پدر خانواده، ژاک، کشاورز و مسئول جمعآوری مالیات در دهکدهٔ دومرمی و همسرش ایزابل زنی دیندار و پاکدامن بود. خانواده آرک از قشر متوسط جامعه بودند. ژان (Jeanne) پنجمین و آخرین فرزند خانواده بود. سه برادر و خواهر بزرگترش به ترتیب ژاکمَن، کاترین، پیر و ژان(Jean) نام داشتند.
ژاک چون نمیخواست فرزندانش در آینده وارد کارهای اقتصادی شوند اجازه نداد که آنها به مدرسه بروند و خواندن و نوشتن بیاموزند. با این وجود ژان به کمک مادرش بعضی از دعاهای کتاب مقدس را حفظ نمود.
شمال فرانسه در آن زمان توسط انگلیسیها اشغال شده بود که با بورگوندیها متحّد بودند. در جنوب کشور هم، ولیعهد فرانسه (دوفن) که بعدها به اسم شارل هفتم تاجگذاری کرد، حکومت میکرد؛ ولی پادشاه انگلستان، هنری پنجم حکومت وی را به رسمیت نمیشناخت زیرا هنری بر طبق قرارداد تروآ، مدعی حکومت فرزند خود بر فرانسه بود.
قرارداد تروآ در سال ۱۴۲۰ بین هنری پنجم و شارل ششم، پادشاه فرانسه، به منظور پایانِ جنگ صدساله و جبران کشتارِ نبرد آزنکورت بسته شده بود. طبق شرایط این قرارداد، ازدواج هنری پنجم با کاترین دو والوآ، دختر پادشاه فرانسه ایجاد شده بود تا شاهزاده خانم جوان، حکومت پدرش را پس از مرگ وی بهدستآورد و اتحّاد همیشگیِ دو پادشاهی را ایجاب کند. این قرارداد با مخالفت نجیبزادگان فرانسوی همراه بود، چراکه دوفَن، دیگر به عنوان ولیعهد فرانسه شناخته نمیشد.

ژان دختری به شدت با ایمان، پاکدامن، راستگو، پرهیزگار و مهربان بود. از اینرو همه اهالی دهکده او را دوست داشتند. او دختری بود با موهایی تیره رنگ، قامتی متوسط و چشمانی درشت به رنگ قهوهای (یا خاکستری). او چهرهای متبسم و صدایی دلنشین و زیبا داشت.
در اواسط تابستان سال ۱۴۲۴ یعنی زمانی که ۱۲ ساله بود هنگامی که در باغ پدرش قدم میزد در سمت راست خود در کنار درختی قدیمی نوری خیرهکننده را دید. سپس صدایی مهربان و ملکوتی را شنید که او را خطاب میکرد. این صدا، صدای قدیس میشل بود. او با ژان صحبت کرد و گفت که او باید پیش ولیعهد رفته و با کمک وی فرانسه را نجات دهد. در روزهای بعد کاترین مقدس و مارگارت مقدس مرتب پیش ژان آمده و با او صحبت میکردند. ژان تا ۴ سال با هیچکس راجع به نداهای آسمانیاش سخنی نگفت. سرانجام در سال ۱۴۲۸ برای نخستین بار این موضوع را با یکی از بستگانش در میان گذاشت تا بتواند به کمک وی به شهر وُکولور رفته و پس از اخذ اجازه از فرمانده آن شهر به مقر ولیعهد در کاخ شینون برود.
ژان از همان ابتدا به عنوان یک دختر شانزده ساله، خواهان خدمت در ارتش دوفَن بود، که به وی چنین اجازهای داده نشد. یک سال بعد به وی اجازه داده شد که دوفن را در شینون ملاقات کند. او با پوشش مردانهاش (گفته میشود که ژان دارک، تا آخر عمر به دستور نداها از پوشش مردانه استفاده میکردهاست) به سوی شینون سفر کرد و توانست در آنجا شارل را که خود را بین درباریانش پنهان کرده بود، پیدا کند و وی را از ماًموریتش مطلع سازد. بعد از اینکه ژان توسط کلیسا بازجویی شد، شارل با نقشه او در مورد آزادی اورلئان موافقت کرد، چرا که در آن زمان این شهر در محاصره انگلیسیها بود. دو تن از برادران ژان دارک یعنی پیر و ژان نیز او را در نبردها همراهی میکردند.

با درایت، شجاعت و اعتماد به نفس خود، ژان دارک توانست اعتماد سربازهای ناامید فرانسوی را به دست بیاورد و محاصره اورلئان توسط انگلیسیها را در سال ۱۴۲۹ بشکند. او در روز جمعه، ۲۹ آوریل ۱۴۲۹، درحالیکه روزه بود، وارد اورلئان شده و با استقبال زیاد مردم آن شهر مواجه گردید. سپس برای اقامت به خانه خزانه دار دوک اورلئان رفت. در آنجا شام مفصلی ترتیب داده بودند ولی ژان به خوردن چند قطعه کوچک نان اکتفا نمود و سپس از فرط خستگی، بدون آنکه منتظر شود تا اتاق مخصوصش را آماده کنند، در اتاق شارلوت، دختر نه ساله خزانه دار به خواب رفت. پس از چند پیروزی دیگر مقابل انگلیسیها، وی توانست دوفن را متقاعد به لشکرکشی سوی رَنس کند. در تاریخ ۱۷ ژوئیه ۱۴۲۹ دوفن به عنوان شارل هفتم در کلیسای جامع شهر رنس تاجگذاری کرد و رسماً پادشاه فرانسه شد.
به پاس خدمات دوشیزهٔ اورلئان، شارل هفتم لقب اشرافی دوک دولیس را به خانواده آرک اعطا و مردم دهکدهٔ دومرمی و یکی از دهکدههای مجاور را از پرداخت مالیات معاف نمود. این قانون تا چند قرن بعد همچنان اجرا میشد. پیر و ژان (دو برادر دوشیزه) تنها فرزندان خانواده آرک بودند که از آنها نسلی به جا ماند. نسل این دو برادر ژان دارک وارثان لقب اشرافی «دولیس» بودند.

در قدم بعدی، ژان سعی کرد، پادشاه را برای آزادی پاریس از دست بورگوندیها متقاعد کند، که بینتیجه ماند. بعدها خود ژان، حملهای را به سوی پاریس آغاز کرد، که آن نیمه کاره باقیماند. در تلاش دیگری برای آزادی کنپی ینی، در سال ۱۴۳۰ توسط بورگوندیها اسیر شد. وی دو بار سعی به فرار کرد (برای دومین بار با پریدن از یک برج بیست متری) و در نهایت به قیمت ده هزار فرانک به انگلیسیها فروخته شد.
اتهام به ارتداد
ژان به کفر و الحاد متهم شد. در تاریخ ۲۱ فوریه ۱۴۳۱ در دادگاهی در شهر روآن (روئِن) حضور پیدا کرد. اتهامهای وارده بر وی عبارت بودند از: اصرار بر دریافت الهام از جانب قدیسین، پوشش مردانه و همچنین، اقدام او به فرار از زندان (پریدن از برج بیست متری که البته در این ماجرا هیچ آسیبی به او نرسید).

محاکمه ژاندارک درحالی آغاز شد که هیچ گونه اسناد و شواهدی علیه وی وجود نداشت. نیکلا بیلی، کسی که مسئول جمعآوری شواهد علیه ژاندارک بود، میگفت: «هیچ چیزی دربارهٔ ژان نیافتهام که دوست نداشته باشم دربارهٔ خواهر خودم بیابم».[8] این موضوع سبب خشمگین شدن کوشون شد و از این رو، وی نیکلا بیلی را یک «خائن» نامیده و از پرداخت دستمزدش امتناع نمود.
معاون مفتش شمال فرانسه، ژان لومِتر، از همان ابتدا با محاکمه ژاندارک مخالفت نمود ولی از آنجا که انگلیسیها او را تهدید کرده بودند، مجبور به شرکت در محاکمه شد. تعدادی دیگر از روحانیون از جمله راهب دومینیکنی، ایزانبار دولا پیر، نیز پس از تهدید از سوی انگلیسیها، مجبور شدند که در دادگاه حضور یابند.
ژان در دادگاه بارها درخواست کردهبود که دستکم او را برای محاکمه پیش پاپ یا شورای شهر بال ببرند، ولی با این درخواست او مخالفت شد.
دختر دهقان زادهای که به گفته خودش حتی «آ» را از «ب» نمیتوانست تشخیص دهد به تنهایی ولی در کمال شجاعت از خودش دفاع میکرد. حافظه قوی او و دفاعیات محکمش همه را به حیرت وامیداشت.

یک بار از او پرسیدند که آیا فکر میکنی مورد عنایت و توجه خاص خدا قرار داری؟
ژان پاسخ داد: «اگر نیستم خداوند مرا مورد عنایت خود قرار دهد و اگر هستم این مقام را برایم حفظ کند. اگر میدانستم که خداوند به من لطفی ندارد غمگینترین موجود روی زمین بودم».
ژان گهگاهی هم از روی حس شوخطبعی جملاتی میگفت. یک بار که یکی از منشیها حرفهای ژان را اشتباه ثبت کرده بود، ژان به شوخی به او گفت که اگر یک بار دیگر اشتباه کند گوش او را خواهد کشید.
اعترافنامه
یک بار ژان را به اتاق شکنجه بردند و وسایلی را که آنجا بود به او نشان دادند. هنگامی که ژان لوازم شکنجه را دید، گفت که اگر بخواهند او را شکنجه کنند چون تحملش را ندارد عقایدش را انکار کرده و به هرچه که کلیسا از او بخواهد اعتراف میکند، ولی به محض اینکه او را رها کنند خواهد گفت که اعترافاتش از روی ترس بوده و در نتیجه اعتباری ندارد. قاضیان وقتی این سخن ژان را شنیدند فهمیدند که شکنجهٔ او بیفایده است و بنابراین از این کار منصرف شدند. به این ترتیب، ژان هرگز شکنجه نشد. گذشته از این شکنجه، اصولاً در مورد متهمین به جادوگری (sorcery) اجرا میشد در حالیکه ژان متهم به «ارتداد» (heresy) بود. یکی دیگر از دلایل شکنجه نشدن ژان این بود که زندانیانی که شکنجه میشدند اغلب میمردند و اگر ژان تحت شکنجه میمرد، انگلیسیها به خواسته خود که محاکمهٔ ژان و اعدام وی به دستور کلیسا بود، نمیرسیدند. جان، دوک بدفورد و همسرش آنه بورگوندی نیز ممنوع کرده بودند که با ژان بدرفتاری شود. دوک بدفورد عموی هنری ششم پادشاه انگلستان بود و چون هنری در آن زمان یک کودک خردسال بود عمویش به نیابت از او به امور سلطنتی رسیدگی میکرد. چندی بعد، دانشگاه پاریس (سوربون)، که برای قضاوت خوانده شده بود، ژان را مجرم شناخت و ژان برای نجات جانش، صداهایی را که مدعی شنیدن آنها بود انکار کرد و اعترافنامهای را به امضا رسانید که بر طبق آن بر مقبولیت رأی کلیسا نیز تاًکید میکرد.
اما ۳ روز بعد و پس از آنکه نداها به سراغش آمدند و به او گفتند که نباید از محاکمه کنندگانش بترسد، ژان درخواست کرد که اعتراف نامهاش را پس بدهند و گفت که به خاطر ترس از آتش اعتراف کرده بود. بهعلاوه کلیسا به وعدههای خودش عمل نکرده بود و به همین دلیل ژان نیز خود را ملزم نمیدید که به خواستههایشان گوش دهد.

۲ روز بعد از اینکه ژان اعتراف نامهاش را پس گرفت یعنی صبح روز سه شنبه ۳۰ می ۱۴۳۱ (در آن زمان ژان ۱۹ ساله بود) به او گفتند که خودش را برای رفتن به اعدامگاه آماده کند. ژان از شنیدن این خبر گریه اش گرفت و گفت «افسوس که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود».
وقتی اسقف پیر کوشون به دیدنش آمد ژان به او گفت «اسقف! من به دست شما میمیرم».
اسقف به مارتَن لادوُنو گفت که هر چه دوشیزه میخواهد به او بدهد و سپس با خوشحالی زندان را ترک کرد. مارتن لادونو، راهب دومینیکنی از جمله کسانی بود که به بیگناهی ژان پی برده بود ولی قدرتی نداشت که بتواند از او دفاع کند. بهعلاوه در دادگاه ممنوع کرده بودند که کسی از ژان دفاع کند یا به نفع او شهادت بدهد. حتی اجازه نداده بودند ژان وکیلی داشته باشد.
مرگ

سی ام ماه میسال ۱۴۳۱، ساعت ۹ بامداد ژان را که پیراهن سفید و زمخت بلندی بر تن و کلاهی کاغذی بر سر داشت، سوار بر ارابهای به میدان ویومارشه (بازار کهنه) بردند. بعد از ایراد خطبهای در محکومیت ژان به او اجازه دادند که صحبت کند. ژان گفت که افرادی را که به او بدی کردهاند میبخشد و از مردم خواست که برایش دعا کنند. سپس او را به اعدامگاه برده و به چوبهای که در میان انبوهی از هیزمها بود، بستند.
ژان دارک، هنگام سوزاندنش شش بار نام عیسی را صدا زد. سپس هوشیاری خود را از دست داده و سرش به سمت پایین خم شد. این آخرین سخنان او بود. عدهای از مردم میگریستند. عدهای زانو زدند و برای ژان دعا کردند. جلادی که هیزمها را روشن کردهبود با ندامت گفت: «ما قدیسهای را سوزاندیم». بعد از مرگ ژان، خاکستر وی و قلبش را که نسوختهبود دو بار دیگر سوزاندند[9] و در رودخانهٔ سِن ریختند.
بیست سال بعد فرانسه آزاد شد و ۵ سال بعد از آزادی فرانسه یعنی ۲۵ سال بعد از درگذشت ژان دارک، با سعی و خواهش مادر و دو برادرش، برای او یک دادگاه تجدید نظر توسط پاپ کالیستوس سوم برقرار شد. در سال ۱۴۵۶، بر طبق این دادگاه، و پس از شهادت دادن ۱۱۵ نفر به بیگناهی دوشیزه، محکومیت وی بهطور کامل نقض شد. در ۱۶ می ۱۹۲۰، پاپ بندیکتوس پانزدهم، ژان دارک را در شمار قدیسین آورد، البته وی قبلاً در سال ۱۹۰۹ نیز به عنوان نیکوکار شناخته شده بود.
مرگ بر اثر گرما
نورمَن بوتین (Norman Boutin) در مقالهای مفصل با ارائه دلایل مختلف ثابت کردهاست که ژان در اعدامگاه قبل از اینکه آتش به او برسد از شدت گرما فوت کرد یا دست کم هوشیاری خود را از دست داد؛ بنابراین به هنگام سوختن دردی را حس نمیکرد.در کنار فرضیه مطرح شده توسط آقای بوتین، احتمال مرگ ژاندارک بر اثر استنشاق دود نیز میرود.[10]
طبق اظهارات شهود، ژان ۶ یا ۸ بار نام «عیسی» را صدا زد و سپس سرش به سمت پایین خم شد، آرام ماند و دیگر هیچ سخنی از او شنیده نشد؛ بنابراین در این لحظه او دست کم هوشیاری خود را از دست داده بود. بهعلاوه هیچکدام از شاهدان نگفتهاند که او پس از شعلهور شدن آتش، از شدت درد ناله کرد یا جیغ کشید. این مسئله نیز ثابت میکند که ژان دارک قبل از اینکه آتش به او برسد، هوشیاری خود را از دست دادهبود.
دلایل شکنجه نشدن
- دستور دوک بدفورد و همسرش به شکنجه نکردن ژاندارک و عدم بدرفتاری با وی
- بیفایده بودن شکنجه چون ژاندارک گفته بود که در صورت شکنجه شدن اعتراف خواهد کرد ولی پس از آن اعترافش را پس خواهد گرفت.
- متهم بودن ژاندارک به ارتداد. شکنجه اصولاً برای متهمین به جادوگری به کار میرفت.
- ترس از اینکه شکنجه باعث مرگ ژاندارک شود. انگلیسیها میخواستند که وی تا پایان محاکمه زنده بماند و به دستور دادگاه و به عنوان یک مرتد اعدام شود. آنها او را به قیمت بسیار بالایی از بورگینیونها خریده بودند.
از نگاه دیگران
- آندرو لانگ: ژاندارک شاید شگفت انگیزترین فردی باشد که تاکنون در جهان زیستهاست. سرگذشت وی به قدری عجیب است که اگر همه آنچه که برای او رخ داده بود در دادگاه حقوقی توسط مردم بیان نشده و به دست دشمنان خونینش ثبت نشده بود، به سختی میتوانستیم باور کنیم که داستان وی حقیقت داشت.
- مارک تواین: او بی شک خارقالعادهترین فردی است که نژاد بشر پدیدآورده است.
- روبر بِرِسون: من ژاندارک را با دیدگان یک مؤمن میبینم. من به آن جهان مرموزی که او در آن را گشود و سپس بست، ایمان دارم.
سرگذشت دشمنان ژان دارک

در ۲۰ اکتبر سال ۱۴۳۸ جسد پدر روحانی، ژان دستیوِه (از دشمنان ژان دارک و دوست نزدیکِ کوشون) در فاضلابی در خارج از شهر روآن پیدا شد.
در سال ۱۴۳۴، پدر روحانی، نیکلا میدی که نقش مهمی را در اجرای دادگاه محکومیت ژان دارک ایفا کرده بود به بیماری جذام مبتلا شد و در سال ۱۴۴۰ در اثر این بیماری درگذشت.
در ۱۸ دسامبر ۱۴۴۲ اسقف پیر کوشون به مرگ ناگهانی مُرد.[11]
همرزمان
ژیل دوره (۱۴۰۴–۱۴۴۰)
ژان دالانسون (۱۴۰۹–۱۴۷۶)
ژان دو دونوآ (۱۴۰۲–۱۴۶۸)
اِتیین دو وینیول ملقب به لائیر(۱۳۹۰–۱۴۴۳)
ژان دارک (برادر ژان) (متولد ۱۴۰۹)
پیر دارک (برادر ژان) (۱۴۰۸–۱۴۶۷)
ژان دُلون (۱۳۹۰–۱۴۵۸)
ژان پوتون دو سَنترای(۱۳۹۰–۱۴۶۱) (به فرانسوی: Jean Poton de Xaintrailles)
ریمون دو کوت (مرگ به سال ۱۴۲۹)
لویی دو کوت (۱۴۱۴–۱۴۸۳)
ژان دو مِس (متولد ۱۳۹۸)
برتران دو پولانژی (متولد ۱۳۹۲)
ژان دو بروس (۱۳۷۵–۱۴۳۳)
و…
اعضای خانواده
- ژاک دارک (۱۳۷۵–۱۴۳۱) پدر ژان دارک؛ به روایتی متولد سال ۱۳۸۰ و درگذشته سال ۱۴۳۱ یا ۱۴۴۰ است. در زمان نوجوانی ژان، او ۵۰ جریب (۲۰۲ هزار متر مربع) زمین، ۳۰ جریب چراگاه و ۱۰ جریب مزرعه داشت. او به همراه ۵ یا ۶ تن از همسایگانش، قلعهای را در نزدیکی دره موز اجاره نمود تا هر بار که به روستا حمله میشد، مردم دهکده به همراه حیواناتشان به آنجا پناه ببرند. وی در ۲۹ دسامبر سال ۱۴۲۹، به همراه سایر اعضای خانواده اش به دستور شارل هفتم در شمار نجیبزادگان آورده شد. ژاک پس از اعدام دخترش، از شدت ناراحتی فوت کرد.
- ایزابل رومه (۱۳۷۷–۱۴۵۸) مادر ژان دارک؛ به روایتی وی متولد سال ۱۳۸۵ میباشد. او در سال ۱۴۴۰ به شهر اورلئان رفته و در آنجا سکونت گزید. وی به همراه دو پسرش، از دادگاه درخواست کرد که مجدداً به پرونده دخترش رسیدگی کنند. او در دادگاه اعاده حیثیت، سخنرانی تأثیر برانگیزی در دفاع از دخترش ایراد نمود که با این جملات شروع میشد: «من دختری از ازدواج مشروع خود داشتم که در میان کشتزارها و چراگاهها بزرگ شد. او را غسل تعمید دادم و ایمانش را تقویت نموده و با ترس از پروردگار بزرگش کردم. تا جایی که میتوانستم به او آموختم که به سنتهای کلیسا احترام بگذارد … من در این کار موفق بودم چرا که او بیشتر اوقات خود را در کلیسا میگذراند … او نسبت به مردم بسیار دلسوز بود و علیرغم جوانیاش، با اخلاص و اشتیاق فراوان روزه میگرفت و برای مردم دعا میکرد…»
- ژاکمَن دارک (۱۴۰۲–۱۴۵۰) برادر ژان دارک؛ فرزند اول خانواده. او در دومرمی، با کاترین کورویسه (۱۴۰۵–۱۴۳۰) ازدواج نمود.
- کاترین دارک، خواهر ژان دارک؛ فرزند دوم خانواده. او با کولَن، پسر بخشدار گرو ازدواج کرد. کاترین در اواخر سال ۱۴۲۹ به هنگام تولد تنها فرزندش درگذشت.
- پیر دارک (متولد ۱۴۰۸) برادر ژان دارک؛ وی در نبردها خواهرش را همراهی نمود. پیر در نبرد کمپییِنی همراه خواهرش دستگیر شد ولی شش سال بعد ژیل دوره آزادی او را خرید. او پس از سالها خدمت در ارتش فرانسه، به درجه شوالیهگری رسید. وی دو فرزند پسر و یک فرزند دختر داشت.
- ژان (Jean) دارک (متولد ۱۴۰۹) برادر ژان (Jeanne) دارک؛ وی در نبردها خواهرش را همراهی نمود.
قاضیان
- پیر کوشون (۱۳۷۱–۱۴۴۲)
- ژان دِستیوه
- نیکلا میدی
- ژان دو لا فونتِن
- ژان لومتر
- و …
آثار مرتبط

- زندگی ژان دارک اثر آناتول فرانس
- سرگذشت ژان دارک اثر مارک توین
- چکاوک اثر ژان آنوئی
- ژان دارک اثر موریس مترلینک
- ژان مقدس اثر جرج برنارد شاو
- محاکمهٔ ژان دارک در روآن اثر برتولت برشت
- دوشیزهٔ فرانسه (داستان ژان دارک) اثر آندرو لانگ
- دوشیزهٔ اورلئان اثر شیللر
- ژان دارک به روایت خود و شاهدانش اثر رِژین پرنو
- محاکمه و اعاده حیثیت ژاندارک (در ۵ جلد) اثر ژول کیشُرا
- داستان ژان دارک اثر پرنو
- ژان دارک و خدای انجیل اثر کریس اِسنیدو
- ژان دارک اثر شارل پگی
- راز نیکوکاری ژان دارک اثر شارل پِگی
- ژان دارک اثر نانسی ویلسن راس
- زندگی ژان دارک اثر ژول میشله
- کبوتر و شمشیر اثر نانسی گاردن
- ژان دارک در آتش، پل کلودل
- ژان دارک اثر گریس جیمز
- ژان دارک، دوشیزهٔ فرانسه اثر آلبرت بیگلو پاین
- ژان دارک اثر لوسین فابر
- محاکمهٔ ژان دارک اثر دانیل هابینز
- ژان دارک، قدیسهٔ جنگجو اثر دبلیو. استفن ریچی
- شرح زندگی و درگذشت ژان دارک اثر مارگارت اولیفانت
- به دنبال ژان دارک اثر ژان میشل دُکِکِر فِرگون
- راز ژان دارک اثر لئون دنی
- جنگجوی باکره (شرح زندگی و درگذشت ژان دارک) اثر لاریسا ژولیت تیلور
- قهرمان فرانسه اثر اِوِلین اِوِرِت گرین
- ژان دارک مقدس اثر مینا کارولین اسمیت
- زندگی ژان دارک اثر اریکو وریسیمو
- ژان دارک، سیمای یک قهرمان زن اثر مارینا وارنر
- محاکمهٔ ژان دارک اثر پیر شامپیون
- ژان دارک در دومرمی اثر سیمیون لوس
- ژان دارک اثر میلتیون والدمن
و…
فیلمهای مرتبط
- ژان دارک، ژرژ هاتو (۱۸۹۸)
- ژان دارک، ژرژ ملییس (۱۹۰۰)
- ژان دارک، آلبر کاپلانی (۱۹۰۸)
- ژان دارک، ماریو کاسرینی (بر اساس نمایشنامه شیللر، ۱۹۰۸)
- ژان مقدس، نیومن (بر اساس نمایشنامهٔ برنارد شاو، ۱۹۲۷)
- مصائب ژان دارک، کارل تئودور درایر (۱۹۲۸)
- ماجرای شگفتانگیز ژان دارک، مارکو دو گاستین (۱۹۲۹)
- دوشیزه ژان، گوستاو اوسیکی (۱۹۳۵)
- ژان دارک، ویکتور فلمینگ (۱۹۴۸)
- ژان دارک در آتش، روبرتو روسلینی (۱۹۵۴)
- ژان، روبر انریکو (۱۹۵۶)
- ژان مقدس، اوتو پرمینجر (۱۹۵۷)
- چکاوک (۱۹۵۷)
- محاکمه ژاندارک، روبر برسون (۱۹۶۲)
- تاریخ زندگی ژان، فرانسیس لاکاسَن (۱۹۶۲)
- ژان دارک، نیوسون (۱۹۸۳)
- ژانِ دوشیزه، ژاک ریوِت (۱۹۹۴)
- پیامآور: داستان ژاندارک، لوک بسون (۱۹۹۹)
- ژان دارک، کریستین دوگه(۱۹۹۹)
- سکوت ژان، فیلیپ راموس (۲۰۱۱)
منابع
- Her name was written in a variety of ways, particularly before the mid-19th century. See Pernoud and Clin, pp. 220–21. Her signature appears as "Jehanne" (see www.stjoan-center.com/Album/, parts 47 and 49; it is also noted in Pernoud and Clin).
- In archaic form, Jehanne Darc (Pernoud Clin 1998, pp. 220–221), but also Tarc, Daly or Day (Contamine Bouzy Hélary 2012 pp. 511; 517–519).
- An exact date of birth (6 January, without mention of the year), is uniquely indicated by Perceval de Boulainvilliers, councillor of King Charles VII, in a letter to the duke of Milan. Régine Pernoud's Joan of Arc By Herself and Her Witnesses, p. 98: "Boulainvilliers tells of her birth in Domrémy, and it is he who gives us an exact date, which may be the true one, saying that she was born on the night of Epiphany, 6 January". However, Marius Sepet has alleged that Boulainvilliers' letter is mythographic and therefore, in his opinion, unreliable (Marius Sepet, "Observations critiques sur l'histoire de Jeanne d'Arc. La lettre de Perceval de Boulainvilliers", in Bibliothèque de l'école des chartes, n°77, 1916, pp. 439–47. Gerd Krumeich shares the same analysis (Gerd Krumeich, "La date de la naissance de Jeanne d'Arc", in De Domremy ... à Tokyo: Jeanne d'Arc et la Lorraine, 2013, pp. 21–31). Colette Beaune emphasizes the mythical character of the Epiphany feast, the peasants' joy and the long rooster crow mentioned by Boulainvilliers (Colette Beaune, Jeanne d'Arc, Paris: Perrin, 2004, ISBN 2-262-01705-0, pp. 26–30). As a medieval peasant, Joan of Arc knew only approximately her age. Olivier Bouzy says that accurate birthdates were commonly ignored in the Middle Ages, even within the nobility, except for the princes and kings. Therefore, Boulainvilliers' precise date is quite extraordinary for that time. At least, the year 1412 rates in the chronological range, between 1411 and 1413, referenced by the chronicles, Joan herself and her squire Jean d'Aulon (Olivier Bouzy, Jeanne d'Arc en son siècle, Paris: Fayard, 2013, ISBN 978-2-213-67205-2, pp. 91–93).
- Dirk Arend Berents, D.E.H. de Boer, Marina Warner (1994). Joan of Arc: Reality and Myth. Uitgeverij Verloren. p. 8. ISBN 978-90-6550-412-8.
- Jacques d'Arc (1380–1440) was a farmer at Domrémy who held the post of doyen – a local tax-collector and organizer of village defenses. He had married Isabelle de Vouthon (1387–1468), also called "Romée", in 1405. Their other children were Jacquemin, Jean, Pierre and Catherine. Charles VII ennobled Jacques and Isabelle's family on 29 December 1429, an act which was registered by the Chamber of Accounts on 20 January 1430. The grant permitted the family to change their surname to "du Lys".
- "Chemainus Theatre Festival – The 2008 Season – Saint Joan – Joan of Arc Historical Timeline". Chemainustheatrefestival.ca. Archived from the original on 2 June 2013. Retrieved 30 November 2012.
- The French portion of the duchy, called the Barrois mouvant, was situated west of the Meuse River while the rest of the duchy (east of the Meuse) was a part of the Holy Roman Empire. The duchy of Bar was later incorporated into the province of Lorraine and the village of Domrémy renamed Domrémy-la-Pucelle, in honor of Joan of Arc. See Condemnation trial, p. 37.. Retrieved 23 March 2006.
- Pernoud, Régine. "Joan of Arc By Herself and Her Witnesses", p. 168
- Willsher، Kim (۲۰۰۶-۰۲-۱۴). «DNA test for Joan of Arc» (به انگلیسی). The Guardian. شاپا 0261-3077. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۶-۰۲.
- JOAN OF ARC'S DEATH: By Heat Stroke
- http://www.stjoan-center.com/novelapp/joaap01.html
پیوند به بیرون
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ژان دارک موجود است. |
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ژان دارک در ویکیگفتاورد موجود است. |