گرتهبرداری
گَرتهبرداری نوعی وامگیری زبانی است که در آن، صورت ترکیبی یا اصطلاحات زبان دیگری، تجزیه میشود و برای هر یک از کلمههای آن اصطلاح، یک معادل قرار داده میشود و عبارت به زبان وامگیرنده ترجمه میشود.[1] برای مثال، زمانی که «سیبزمینی» وارد ایران شد، واژهای برای نامیدن آن وجود نداشت و برای نامیدن آن اصطلاح فرانسوی «Pomme de terre» را بهصورت واژههای تشکیلدهندهٔ آن («سیب» و «زمین») تجزیه کردند و ترکیب «سیبزمینی» را بهجای آن قرار دادند.
بخشی از مقولههای پیرامون |
ترجمه |
---|
گونهها |
|
نظریهها |
|
فناوریها |
|
بومیسازی |
|
مؤسسات |
|
موضوعات مرتبط |
|
گَرتهبرداری بسیار پنهانتر و پیچیدهتر از وامواژه (گرفتن عین کلمات از زبان بیگانه، مانند: کامپیوتر، تلفن، شوفاژ و غیره) است و کمتر مورد توجه ادیبان و حتی زبانشناسان قرار گرفتهاست. در گرتهبرداری، برخلاف وامواژهها، عین کلمه را از زبان بیگانه نمیگیرند، بلکه اصطلاح یا عبارت بیگانهای را اخذ میکنند و هر کلمه از آن اصطلاح را به زبان خودی ترجمه میکنند و بدینترتیب، آن عبارت بیگانه را با استفاده از واژههای خودی بهکار میبرند. در زبان فارسی، بسیاری از واژهها و اصطلاحهایی که به امور و چیزهای جدید و معاصر مربوط هستند و پیشتر در زبان فارسی وجود نداشتهاند، گرتهبرداری از زبانهای اروپایی (بهویژه فرانسوی) هستند؛ مانند: آسمانخراش، بادامزمینی، راهآهن و غیره.
البته گرتهبرداری محدود به واژهها و اصطلاحات نیست، بلکه حیطهٔ وسیعتری دارد و به ترجمه، معناکردن، جملهسازی، نحوهٔ نگارش، و نحو نیز کشیده میشود. مانند آنکه در فارسی گفته میشود: «فناوریهای نو میرود که چهرهٔ زمین را بهکلی دگرگون کند.» این نوع نگارش (میرود که...) گرتهبرداری نحوی از زبانهای غربی است، که در این مثال باید گفته شود: «فناوریهای نو نزدیک است که...».
گرتهبرداری چندین گونه دارد، که سه گونهٔ آن در ادامه آمدهاست.
گرتهبرداری از اصطلاحها و ترکیبها
که سادهترین گونهٔ گرتهبرداری است و در آن عبارت بیگانه با حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان وامگیرنده میشود و بهصورت لفظبهلفظ (تحتاللفظی) ترجمه میشود. مانند واژهای آسمانخراش و سیبزمینی در فارسی که از روی گرتهٔ زبانهای فرانسوی یا انگلیسی ساخته شدهاست.
گرتهبرداری معنایی
در هر زبانی، برخی واژهها چندین معنی دارند، که ممکن است در زبانی دیگر چندین واژه برای این معانی وجود داشتهباشد. مثلاً در فارسی پا هم به قسمتی از بدن که از لگن تا نوک انگشتان امتداد دارد گفته میشود و هم به آن قسمت از بدن که کفش آن را میپوشاند. اما در انگلیسی به قسمت اولی «leg» و به قسمت دومی «foot» گفته میشود. هنگامیکه مترجم برای برگردان این دو کلمهٔ متفاوت به فارسی، از یک واژه (پا) استفاده میکند، «گرتهبرداری معنایی» انجام دادهاست. در بسیاری از موارد، برای انتقال مفاهیم از زبانی به زبان دیگر از گرتهبرداری معنایی چارهای نیست. اما گرتهبرداری معنایی غالباً به روح زبان مقصد آسیب میرسانَد، بهویژه در مواردی که واژهٔ مناسب دیگری در زبان مقصد وجود داشتهباشد.
گرتهبرداری نحوی
پایهٔ زبان بر نحو است. دو زبان را هنگامی میتوان متفاوت دانست که نحو آنها متفاوت باشد، حتی اگر واژگانشان مانند یکدیگر باشد (مانند فارسی و اردو). بنابراین اگر در نحو زبان تغییراتی روی دهد، شالودهٔ آن زبان دگرگون میشود. امروزه تأثیر زبانهای بیگانه را در نحو فارسی میتوان دید. مانند این جمله که بر گرتهٔ زبانهای کشورهای غربی ساخته شده است: «تو مرا درک نمیکنی»، بهجای اینکه بگوید: تو حال یا حرف مرا درک نمیکنی.
جستارهای وابسته
- وامگیری زبانی
- گرتهبرداری از اصطلاحها و ترکیبها
- گرتهبرداری معنایی
- گرتهبرداری نحوی
- کاربردهای نادرست قواعد عربی در فارسی
- عربی در فارسی
- آمیزش فارسی با زبانهای دیگر
منابع
- علاالدين, طباطبايي (1387-01-01). "گرده برداري در واژه سازي". 10 (339): 188–196. Check date values in:
|date=
(help)
- فارسی و آیین نگارش (۳ و ۴)، نظام جدید آموزش متوسطه، تهران: دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۷۶ (مقالهٔ «زبان فارسی را دریابیم» از ابوالحسن نجفی).
- ناتل خانلری، پرویز، دستور زبان فارسی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۵ جلد)، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۶۷.
- تاریخ ادبیات ایران (۱ و ۲)، سال دوم و سوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، تهران: دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳.