آرشام (پسر خشایارشا)
آرشام (همچنین سارساماس-Sarsamas و آرکانس, از (به پارسی باستان: Aršāma) [2]) شاهزاده و ساتراپ هخامنشی مصر باستان در طول قرن پنجم پیش از میلاد، در زمان دودمان بیست و هفتم مصر بود.
آرشام ساتراپ مصر | |
---|---|
پس از | هخامنش |
پیش از | پایان سلطه هخامنشیان بر مصر (پایان ساتراپی مصر) |
دودمان | دودمان بیست و هفتم مصر |
فرعون | خشایارشا و داريوش دوم |
پدر | خشایارشا |
حکومت
طبق گفته کتزیاس، "" آرشام " توسط فرمانده هخامنشی بغابوخش دوم و بعد از سرکوب شورش اول مصریان به عنوان ساتراپ منصوب شد.[3] پیش از این، یک شاهزاده مصر باستان به نام ایناروس آشکارا علیه اردشیر یکم و حکومت هخامنشی قیام کرد و در جنگ، ساتراپ قبلی مصر، هخامنش را کشته است. در سال ۴۵۴ پیش از میلاد، اندکی پس از انتصاب، آرشام با شکست آتنیها نیروهای کمکی به ایناروس در دلتای نیل، به خاموش کردن شورش کمک کرد.[4][5]
پس از شورش، آرشام برای جلوگیری از هر چیزی که میتواند شورشهای جدید ایجاد کند، سیاست مصالحهای در قبال مصریان بومی در پیش گرفت. به احتمال زیاد به همین دلیل، او اجازه داد كه ایناروس، پسر تانیراس، فرمانروایی خود را در بخشی از دلتا حفظ كند (همانطور كه هرودوت گزارش كرده است).[4][5]
در حالی که فعالیتهای اولیه او در مورد ذکر شده فقط توسط منابع یونانی گزارش شده است، اما زندگی بعدی آرشام به جای آن توسط چندین نامه نوشته شده به زبان آرامی شناخته میشود، که عمدتا توسط خاخام سابق یهودی الفانتین به عنوان پاپیروس فیل تنظیم شده و که متعلق به ۴٢٨ پیش از میلاد به بعد این تاریخ هستند. گزارش شده است که او در سال ۴٢٣ پیش از میلاد از کودتای داریوش دوم بر علیه سغدیانوس حمایت کرده است، و بعداً او را از سال ۴١٠ تا ۴٠٧ پ. م به شوش در ایران فراخواندند. همانطور که توسط اسناد دیگر گزارش شده است، در این میان برخی از نامهها از تبادل نامه وی با مدیر املاکش به نام ناختیور [2][6] و با شخصی به نام آرتاوانت که احتمالاً به عنوان ساتراپ موقت مصر عمل میکرد در این مدت زمان حکایت دارند. [7]
در سال ۴١٠ پیش از میلاد یک شورش در الفانتین آغاز شد، جایی که یک جامعه یهودی مستقر در کنار مصریان بومی زندگی میکردند و در آنجا دو گروه معبد محلی خود را داشتند، به ترتیب یهوه و خانوم. یهودیان توسط آرشام و به طور کلی توسط حاکمان ایرانی خوب تحمل شدند. با این حال، به نظر میرسد كه عملكرد یهودیان در قربانی كردن بزها به خدای خود توسط روحانیون معبد همسایه خدای خنوم مصر به عنوان توهین تلقی شد.[11] روحانیون خنوم با بهرهگیری از یکی از غیبتهای آرشام، یک فرمانده نظامی محلی، به نام ویداراناگ را تحریک کردند و بدون هیچ گونه مانعی موفق به تخریب معبد یهوه شدند. پس از بازگشت، آرشام مرتكبان را مجازات كرد، اما برای جلوگیری از هرگونه بحث و جدال با منع كشتار آیینی بزها مخالفت کند.[12][11] با این حال، به نظر میرسد تلاشهای متعدد یهودیان برای بازسازی معبد خود برای مدت زمانی ناشناخته مانده است.[12]
از آرشام پس از سال ۴٠۶ پیش از میلاد گزارش دیگری ذکر نشده است، و احتمالاً او اندکی قبل از دودمان بیست و هشتم مصر که توسط فرعون بومی Amyrtaios در ۴٠۴ پیش از میلاد به قدرت رسید، درگذشته باشد.[2]
مهر آرشام
آرشام را از یک مهر و موم استوانهای حکاکی شده که در آن وی با کشیدن تاج های مصر سفلی و علیا ، که توسط شاهین ها پوشیده شده است، در حال کشتن دشمنان سکایی است میشناسند.[13][14]
منابع
- Sachau, Eduard (1907). "Drei aramäische Papyrusurkunden aus Elephantine". Abhandlungen der Königlich Preussischen Akademie der Wissenschaften aus dem Jahre 1907. Berlin: Verlag der Königlichen Preussischen Akademie der Wissenschaften, 1901-07. 1907.
- Ray, John D. (2006). "Egypt, 525–404 B.C.". In Boardman, John; Hammond, N.D.L.; Lewis, D.M.; Ostwald, M. The Cambridge Ancient History (2nd ed.), vol. IV – Persia, Greece and the Western Mediterranean c. 525 to 479 B.C. Cambridge University Press. p. 266. ISBN 0-521-22804-2.
- Photius' Excerpt of Ctesias' Persica, see 38
- Ray, op. cit., p. 276
- Grimal, Nicolas (1992). A History of Ancient Egypt. Oxford: Blackwell Books. p. 371. ISBN 9780631174721.
- Curtis, John (November 2003). "The Achaemenid Period in Northern Iraq" (PDF). L'Archéologie de l'Empire Achéménide. Paris: 3.
- ARŠĀMA – Encyclopedia Iranica
- "a Persian hero slaughtering an Egyptian pharaoh while leading four other Egyptian captives" Hartley, Charles W.; Yazicioğlu, G. Bike; Smith, Adam T. (2012). The Archaeology of Power and Politics in Eurasia: Regimes and Revolutions. Cambridge University Press. p. ix, photograph 4.6. ISBN 9781139789387.
- "Victor, apparently wearing the tall Persian headdress rather than a crown, leads four bareheaded Egyptian captives by a rope tied to his belt. Victor spears a figure wearing Egyptian type crown." in Root, Margaret Cool (1979). The king and kingship in Achaemenid art: essays on the creation of an iconography of empire. Diffusion, E.J. Brill. p. 182. ISBN 9789004039025.
- "Another seal, also from Egypt, shows a Persian king, his left hand grasping an Egyptian with an Egyptian hairdo (pschent), whom he thrusts through with his lance while holding four prisoners with a rope around their necks." Briant, Pierre (2002). From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire. Eisenbrauns. p. 215. ISBN 9781575061207.
- Rice, Michael (1999). Who's Who in Ancient Egypt. Routledge. pp. 42–43.
- Gardiner, Alan (1961). Egypt of the Pharaohs: an introduction. Oxford University Press. p. 371.
- Newell, Edward Theodore; Osten, Hans Henning von der (1934). Ancient oriental seals in the collection of Mr. Edward T. Newell. Chicago : The University of Chicago Press. p. Plate XXXI, seal Nb 453.
- Briant, Pierre (2002). From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire. Eisenbrauns. p. 216. ISBN 9781575061207.