اساطیر مندایی
اساطیر مندایی جلوههای اساطیری و حماسی و روایتهای دینی مندائیان را شامل میشود که متون دینی مندائی ذکر شدهاند.دین مندائی با وجود اینکه پیامبران بنی اسرائیلی دارد اما اساطیری مجزا از سنت یهودی داشته و به سنن گنوسی و آئینها و اعتقادات ایرانی نزدیکتر است.
بنیاد اندیشهی مندایی همان ثنویت، یا دو بننگری است. دو گوهرِ روح و مادّه از آغاز آفرینش با هم در ستیزند. اساطیر مندایی بیشتر دربارۀ اقلیم ازلیِ نور، آفرینش زمین و انسان، و سفر بازگشتِ روح به سرچشمۀ سرزمینِ نور است.
خدای بزرگِ نورانی و روحانی در کیش مندایی، هیی یا حیات اعظم نام دارد که برابرنهادِ زروان در کیش مانی است. او همسری دارد به نام کنزالحیات (گنج زندگی)، که با او در کنار اثراها در بهشت برین که نامش اشخنتا است میزید.
یکی از این اثراها پتاهیل، آفرینندۀ جهان مادی و انسان است. روح علوی را در نهاد انسان مینهند و معرفت را بدو میآموزاند.انسان از طریق همین معرفت است که روحالقدس را در مییابد و باید روح را از قفس آزاد کند. زمان و فضا، دیوی و اهریمنیاند. در عین حال، نجاتبخشان و راهنمایان آسمانی میان آسمان و زمین تردد میکنند تا دستگیرِ رهروان باشند.
جهان از دید اساطیر مندایی بر سه قسم است.جهان بالا که سرزمین نور است و نامحدود از همه طرف بجز جنوب و مرکز جهان مادی است و به آن آلما دنهورا میگویند که به معنی عالم نور است. در جنوب جهان زیرین قرار دارد که منداییان آنرا سینیاویس مینامند.برزخ میان زمین و جهانِ روشنی قرار دارد، و همچون گذرگاهی سخت برای آزمایش ارواحِ نجاتیافته است و آنرا امشونی کشطا نامیدهاند. دیوانی هستند که نگاهبان برزخاند و گاه پادافراه دهند و آزمونکنندهاند.اساطیر مانوی به طرز مشخصی ملهم از اساطیر مندایی میباشد.
جستارهای وابسته
- دین مانوی
- گنوسی
- اساطیر ایران