تولدی دیگر (کتاب شجاعالدین شفا)
تولّدی دیگر کتابیاست از شجاعالدین شفا در نقد ادیان ابراهیمی. این کتاب از کتابهای ممنوعالانتشار در ایران است. وی در این کتاب، کتابهای مقدس این دینها را از نگاه یک انسان دینناباور، به چالش میکشد.
ساختار کتاب
نویسنده سخن خود را با ذکر این مسئله آغاز میکند که کتاب در آخرین سال یک هزاره نوشته شدهاست؛ و امیدوار است همچنان که مردمان در پایان هر سال به حسابرسی مالی خود میپردازند، بتواند به حسابرسی تاریخی تمدن ایرانی بپردازد. به اعتقاد او، هزارهای که به پایان میرسد، هزاره ورشکسته تاریخ ایران است. شجاعالدین شفا کشورها را از نظر پیشرفته شدن به سه دسته پیشرفته، عقب مانده و در حال پیشرفت طبقهبندی میکند. اما معتقد است در میان این کشورها ایران و اسرائیل دو استثنا هستند:
در این میان تنها دو کشور اسرائیل و ایرانند که در شرایط برزخ کنونِی خویش با این معماِی حل نشده رویارویند که همچنان با هویت هاِی خاخامِی و آیت الهِی در درون پیله اِی که بد ور خویش تنیدهاند باقِی بمانند، یا سر از غاراصحاب کهف برآورند و به صورت کشورهائِی مترقِی پا به هزار ه تازه اِی گذارند که در آن منطقه جائِی براِی خاخام وآیت اله وجود نمیتواند داشته باشد.
نویسنده هدف خود را از نگارش کتاب آشنا نمودن نسل آینده از واقعیت کلی در مورد ادیان بیان میکند. وی در بخش اول از کتاب خود به توضیح مفهوم «خدا» در آئینهای توحید میپردازد. او تصویری که از خدا در کتابهای مقدس یهودیان، مسیحیان و مسلمانان آمدهاست را بازگو میکند و به تفاوتهای آنها اشاره مینماید. وی سپس در مورد مفهوم پیامبران در این ادیان به نگارش میپردازد. او با ذکر بخشهایی از تورات و قران که در مورد سرگذشت پیامبران است به تفاوتها و گاه تناقضهایی که این شخصیتها در کتابهای مقدس یهودیان و مسلمانان دارند اشاره میکند. او شرح نگارش کتابهای مقدس این ادیان را از منظر تاریخی بیان میکند. وی سپس به نحوه آفرینش جهان در این کتابها میپردازد و آن را یک اسطوره مینامد. نویسنده در ادامه به نقش ایران و مذاهب کهن ایرانی در آنچه که او پیدایش مذاهب توحیدی مینامد میپردازد. در بخشهای بعدی شفا در مورد زندگی پس از مرگ و قوانین اجتماعی این ادیان و شباهتها و تفاوتهای آنها در این مذاهب مینویسد. وی سپس به ریشه یابی تاریخی این مسئله میپردازد که چرا مفاهیمی که ادیان به آن پرداختهاند همچون «خدا» اصلاً پدید آمدهاند. او به ترس به عنوان یک عامل اشاره میکند. او در فصل «مذهب فردا» عرفان ایرانی را مورد تأیید قرار میدهد:
برترین خصیصه این خدائی جوئی عرفان ایرانی، جهانی بودن مطلق آن است. عارف پارسی خدارا درمقامی بالاتر ازجدائیهای کنیسه و کلیسا و مسجد میجویدو بخلاف انحصار طلبی خاخام وکشیش و مفتی اورامتعلق به همه وهمه را متعلق به اومیشمارد. بهمان اندازه درخرابات مغان نور خدا میبیند که درمحراب کلیسا و دررواق مسجد میبیند، وندای این خدارا با همان رسائی درمیکده میشنود که میتواند درصومعه بشنود.
با این حال تأکید میکند که بازگشت به آئین زرتشتی یا به گرایشهای عرفانی برای ایران یا جهان هزاره سوم نه واقع بینانهاست و نه منطقی.[3]
نقدهای نگاشته شده بر آن
پس از انتشار کتاب، نقدهایی بر آن توسط نویسندگانی در ایران، آمریکا و آلمان نوشته شد. از جمله نشریات ره آورد و ایرانشهر در لوس آنجلس، مهرگان در واشینگتن و کاوه در مونیخ نظر تعدادی از این منتقدین را پوشش دادند. علاوه بر این در داخل ایران کتابهای زیر به عنوان نقدی بر کتاب تولدی دیگر به چاپ رسید:
- دین ستیزی نافرجام، سیدمصطفی طباطبایی، نقدی بر کتاب تولدی دیگر شجاعالدین شفا
- نقد بر تولدی دیگر، پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی
- هزار تقلب دیگر از شجاع الدین شفا در تولدی دیگر، مهدی چهلتنی، محمد لامعی، انتشارات نامک، ۱۳۸۴ شابک ۹۶۴-۶۸۹۵-۳۸-۷ .
- دروغ و خیانت در علم و دیانت، شجاع الدین شهنواز، تهران: انتشارات مریم پورزند وکیل، ۱۳۸۴، شابک ۹۶۴-۹۳۱۶۹-۷-۳
ایرادات منتقدان
منتقدین از چند جنبه کتاب شفا را مورد نقد قرار دادهاند. برخی از این منتقدین پیشینه اسلامی و دو نفر از آنها یعنی منوچهر خوبان و میترا مقبوله پیشینه یهودی دارند. در این میان تنها نقد فرهاد بهبهانی به صورت سکولار نوشته شدهاست.[4][یادداشت 1]
استدلال شفا در توجیه وجود ریشه مانوی برای ادیان سامی
شفا گفتاری از گلدزیهر نقل میکند که در آن دو آیه از قرآن که در آن تصریح شده مسیح به صلیب کشیده نشدهاست، تحت تأثیر آموزههای مانوی به اسلام وارد شدهاست. در مقابل گفته میشود که مانی اصل به صلیب کشیده شدن عیسی را پذیرفتهاست:
«عیسی واقعی چون جوهر مادی نداشت نمیتوانست به صلیب کشیده شود و آنکس که بر بالای صلیب رفت قالب زمینی و غیر اصیل او بود.»[5]
در حالی که مطابق آیات یاد شده قرآن، بدن زمینی عیسی هم به دار آویخته نشدهاست.[6]
اتهام فهم نادرست از آیات قرآن
- شفا مینویسد «اسطوره توراتی خلقت حوا از دنده آدم، در پنج سوره قرآن مورد تأیید قرار گرفتهاست.»[7]
در مقابل گفته میشود که در آیات قرآن هیچ ذکری از حوا و خلقت او از دنده آدم به میان نیامدهاست. در۳ آیه از ۵ آیه یاد شده به همه انسانها خطاب شدهاست که خداوند «به شما نعمت بزرگی بخشیدهاست و همسرانی از «خود شما» برایتان آفریدهاست. تا موجب آرامش شما شود». به اعتقاد صدر حسینی این آیات هیچ ارتباطی با مسئله خلقت زن از دنده مرد ندارد.[8]
- شفا مدعی است قرآن نخست به پیامبر توصیه کردهاست که کسانیکه به قصد تبرک به دیدار او میآیند پولی بپردازند تا به مصرف معاش او برسد.[9]
در مقابل گفته میشود آیه مذکور به مؤمنان خطاب میکند که «اگر میخواهید با پیامبر با درگوشی و به نجوا سخن بگوئید لازم است که قبل از آن مبلغی را به عنوان صدقه به محرومان بپردازید و پس از آن برای نجوا نزد پیامبر بیایید.» به گفته صدر حسینی این حکم در حقیقت روشی احترامآمیز برای کم کردن این گونه ارتباطهای خصوصی با پیامبر بوده که درمجالس عمومی با حضور سایر مؤمنان کاری پسندیده بهشمار نمیرفتهاست.[10]
اتهام عدم رعایت بیطرفی
میترا مقبوله تقسیمبندی آریایی و سامی ادیان توسط شفا را یادآور ملیگرایی افراطی برخی نویسندگان ایرانی و آلمانی میداند. به گفته او شفا زشتترین و قشریترین جنبههای این ادیان توحیدی (سامی) را با عمیقترین زیباترین و عرفانیترین جنبههای ادیان ایرانی و آئینهای آریایی مقایسه کردهاست که از نظر او نشانه جانبداری و حمله یک طرفه به ادیان توحیدی است. به گفته مقبوله این کار شفا، نسل جدید را به سوی خود شیفتگی و پی ورزی کور کورانه میهنپرستی افراطی و تعصبات دیرین دینی سوق میدهد. مقبوله لحن شفا را یهودی ستیزانه میداند، ولی با این حال معتقد است کتابهایی مانند «تولدی دیگر» به دلیل کلنجارهای سازندهای که در ذهن خواننده ایجاد میکنند نباید مورد تحریم قرار گیرند.[11]
منوچهر خوبان نیز این کتاب را یهود ستیز میداند. به اعتقاد او علت اینکه این کتاب به وفور در ایران یافت میشود این است که جنبه یهود ستیز آن بر جنبه اسلامستیز آن تفوق دارد.[12]
بهبهانی به مانند شفا معتقد به جستجوی علل عقب ماندگی ایران است؛ ولی بر خلاف شفا «چاره کار را در تعریف و تمجید فراوان از ایران و ایرانی و ایرانیت و شرح مفصل شکوفایی ایران باستان و فحش به اسلام و مسلمانی و اصولاً دیانت» نمیبیند. بهبهانی معتقد است باید با بررسی عوامل جغرافیایی، حوادث تاریخی و شیوههای حکومتی در ایران علل عقب ماندگی را یافت. به گفته او ستایش از دستاورد و فرهنگ ایرانی هیچ مشکلی را حل ننمودهاست.[13] بهبهانی با ذکر این مطلب که یکی از شرطهای وطن دوستی واقع بینی است، به نقل قولی از شفا دربارهٔ ایران باستان اشاره میکند:
ایرانی که عرب در سالهای ۱۳ تا ۳۶ هجری تحویل گرفت یکی از چهار امپراطوری صدر نشین جهان با اعتباری سیاسی و رونقی اقتصادی و شکوهی فرهنگی بود
و با ذکر نقلی از سعید نفیسی و کریستین سن، جامعه ساسانی را دچار مشکلاتی متعدد توصیف میکند و ادعای شفا را در مورد ایران قبل از اسلام غیر واقع بینانه مییابد.[14][یادداشت 2]
مصطفی طباطبایی در نقد این گفته شفا به بخشهایی از کتاب ایران در زمان ساسانیان (کریستین سن) اشاره میکند که در آن گفته شده «تعدیات و جنگهای او [خسرو پرویز] کشور را فقیر کرد و شکستهای سنوات آخر جنگ ایران و روم ضربه هولناکی بر این کشور وارد آورد.» و اغتشاش و فساد در امور ایران بعد از خسرو پرویز علت از میان برداشته شدن دولت ساسانی توسط قوم عرب است.[15]
انتشار اسلام از طریق زور
شفا مینویسد «واقعیت انکار ناپذیر تاریخ اینست که اسلام از راه شمشیر به ایران وارد شد.»[16]
طباطبایی در مقابل از گوستاو لوبون که به گفته او مورد احترام شفاست نقل و قولی در تضاد با این گفته میآورد:
«پیشرفت سریع قرآن موجب شده که مورخین دشمن اسلام، این پیشرفت را معلول دو چیز دانستهاند. یکی آزادیهایی که در این دین موجود است و دیگر زور شمشیر! ولی باید دانست که این نسبتهای ناروا روی پایه و اساس صحیحی نیست. رسم عرب این بود که هر کجا را فتح میکردند مردم آن را در دین خود آزاد میگذاردند و اینکه مردم مسیحی از دین خود دست برمیداشتند و به دین اسلام میگرویدند و زبان عرب را بر زبان مادری خود ترجیح میدادند، بدان جهت بود که عدل و دادی را که از آن عربهای فاتح میدیدند، مانندش را از زمامداران پیشین خود ندیده بودند. تاریخ این مطلب را ثابت آورده که ادیان به زور شمشیر پیشرفت نکردهاند.»[17][18]
اشتباه در نقل و قولهای تاریخی
- بهبهانی بخشی از نقد خود را با نام مستندات به ذکر کموکاستیهای شیوه منبع دادن نویسنده اختصاص میدهد. به عنوان مثال در مورد یکی از این نقل قولها بهبهانی معتقد است شفا به صورت ترکیبی از آرا خود و مطالب موجود در منبع اصلی «به تناسب اهداف خاص خود» آنها را ارائه دادهاست. از نظر بهبهانی میبایست گفتاوردها را در گیومه آورد و آن را از متن اصلی تمیز داد.[19]
- شفا با بیان تغییر موضع عبدالحسین زرین کوب در کتاب کارنامه اسلام نسبت به کتاب قبلیش دو قرن سکوت -در مورد نقش اسلام و مسلمانان در ایران - وی را به «دوگانگی»، «غرض ورزی» و «عدم واقع بینی» متهم میکند و مینویسد:
کتاب کارنامه اسلام در آستانه انقلاب ولی فقیه انتشار یافت.
[20] بهبهانی این کار وی را منصفانه نمیخواند[21] و مصطفی طباطبایی اشاره میکند که چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۴۸ منتشر شدهاست.[22]
- شفا مینویسد
طبق روایات اسلامی، خانه کعبه پیش از آفرینش کاینات ساخته شده بود
مصطفی طباطبایی اینکه چنین چیزی در روایات اسلامی آماده باشد را زیر سؤال میبرد و مدرک نیاوردن شفا را دلیلی بر حدیثسازی او میگیرد.[24]
- شفا در مورد مذاهب ایرانی مینویسد «معجزه که در هر سه آئین توحیدی یهودی از آن به صورت گستردهای بهره گرفتهاند ولی در آئینهای توحیدی غیر یهودی جایی ندارد.» علاوه بر این او ادعا میکند زردشت نه از طریق وحی بلکه از طریق اندیشه و ادراک به شناخت رسید (تولدی دیگر صفحه ۴۶۷).
مهدی چهل تنی این ادعای شفا را در تعارض آشکار با معجزهٔهای نقل شده از زردشت در کتابهای وندیداد، تاریخ تمدن ویل دورانت و تاریخ ادیان جان ناس میداند.
در صفحه ۴۶ از تولدی دیگر شفا مینویسد: «جهان ایرانی نیز در همین مدت [مدت ظهور ادیان یهودی، مسیحی و اسلام] سه آئین بزرگ میترایی، زردشتی و مانوی را عرضه کرد که هر سه مذهبی توحیدی بودند.»
چهل تنی با ذکر نقل قولی از تاریخ تمدن ویل دورانت بیان میدارد که میتراییسم مذهبی بت پرستانه و نه توحیدی بودهاست:
در آن هنگام که زردشت در میان اجداد پارسیان و مادیان ظهور کرد، دریافت که مردم جانوران و زمین و آسمان و نیاکان خود را میپرستیدند. بزرگترین خدایان در دین پیش از زردشتی، میترا خداوند خورشید و آناهیتا ماده خدای سرزمین حاصل خیزی و حومه گاو خدایی بود که مرده و دوباره زنده شد. (ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد اول صفحه ۵۳۷)
به عقیده مهدی چهل تنی، شفا در سراسر کتاب تولدی دیگر سعی میکند با تحریک احساسهای وطنی و سود بردن از تمایلات ضّد یهودی واقعیتهای تاریخ را معکوس کند.[25]
تحریف آیات قرآن
شفا مینویسد «عبدالله بن مسعود یکی از نزدیکان محمد و از حافظان سرشناس آشکارا سورههای ۱۱۳و۱۱۴ قرآن را غیر اصیل میدانست.»[26] ولی به اعتقاد صدر حسینی «وی به هیچ وجه مدعی نبود که این سه سوره کوچک را کسانی دیگر جعل کرده و به قرآن افزودهاند… تنها در اینکه آیا آنها را باید جزو سورههای قرآن به حساب آورد یا این که جزو آموزشهای غیر قرآنی پیامبر دانست با دیگر مسلمانان اختلاف داشت.»[27]
اتهام تناقض با نوشتههای قبلی
علی محمد ایزدی با برشمردن نوشتههای شفا در آثار قبلی او که در آن شفا به اسلام و دینداران واقعی به صورت احترامآمیز نگاه کردهاست و دین اسلام را در پیشرفت فرهنگ و تمدن ایرانی مفید میدانسته، تولدی دیگر را در تناقض با کتابهای قبلی او میداند:
- «اسلام همانند هر آئین آسمانی دیگر همانند هر حقیقتی که از خداوند لایزال سرچشمه میگیرد مظهر معنویت و تجلی آزادگی و پیامآور محبت است.»[28]
- «ولی اگر این آئین نو خواسته و پیروز از نظر ایدئولوژی برای ایرانیان تازگی نداشت، از نظرگاهی دیگر برای آنان هم تازه بود و هم جذبه داشت و این جاذبه در شعار دلنشین انّما المؤمنون اخوه نهفته بود. در این نهفته بود که بدانها اعلام میشد در دین تازه، تبعیضات طبقاتی امتیازات اشرافی مرزهای غیرقابل نفوذ خفقانآور موبدان زرتشتی جایی ندارد و در قرآن منشور رسمی این آئین تصریح شدهاست که شایستهترین مردم در نزد خدا کسی است که متقیترین آنها است.»[29]
- «تذکر این واقعیت کاملاً ضروری است که از همان آغاز کار حساب این دکّان داران دین از حساب دینداران راستین جدا بوده و جدا ماندهاست. در تمام این دوران هزار و صد ساله بسیاری از مردمان دین بودند که در هر شرایطی اصالت و وارستگی روحانی خویش را حفظ کردند. در تمام این کتاب وقتی که صحبت از فرهنگ، آخوند، از مکتب آخوند از دکان داران دین و از سوداگران ریا میشود مطلقاً صحبت از این طبقه مردان خدا و مردان دین نیست»[30]
- «رواج این فرهنگ آخوندی زرتشتی که غاصبانه جایگزین فرهنگ اصیل ایرانی شده بود، نیرومندترین شاهنشاهی ایران را از پای درانداخت، چنانکه ایران بعد از آن دیگر هرگز شکوه کهن خویش را بازنیافت؛ و با این همه فرهنگ ایرانی پس از کوتاه مدتی ققنوس وار سر از خاکستر برآورد و به پیروزی از رسالت دیرینه خویش بار دیگر به سوی زندگی و زایندگی بال و پر گشود. بدین سان بود که این بار فرهنگی به نام فرهنگ اسلامی ایران پدید آمد، با خیلی بیشمار دانشوران و اندیشمندان و هنرورانش با انبوه حکیمان و فیلسوفان و مفسران و پژوهشگرانش با ریاضی دانانش، پزشکانش شیمی دانانش هیئت شناسانش و با جمیع عارفانی که حد زیبائی و معنویت را تا بلندترین قله اندیشه آدمی بالا بردند.»[31]
به گفته ایزدی:
ولی در تولدی دیگر نه خبری از «قرآن کریم» است نه از «حضرت پیامبر رسول اکرم». و تنها با نوشتن «قرآن» و «محمد» آن هم با بی حرمتی هرچه تمام تر کفایت شدهاست.
علاوه بر این نقش تمدن اسلامی در پیشرفت ایران در سدههای اول پس از فتح ایران غیرواقعی خوانده میشود:
«تقلبی دیگر با تاریخ تقلبی است که در مورد فرهنگ اسلامی ایران شدهاست. جهان اسلامی در قرون دوم ششم تاریخ حدود کانون فرهنگ شکوفایی بود که دانشمندان اسلامشناس قرن گذشته بدان عنوان خود ساخته فرهنگ اسلامی دادهاند.»[33]
منوچهر خوبان مینویسد:
شفا در صفحه ۳۶ [تولدی دیگر] اسرائیل را کشوری مینامد که عملاً به دست خاخامهای وا پس گرا اداره میشود و در صفحه ۳۷ [همان کتاب] بلافاصله به سخنرانی یکی از نمایندگان اسرائیل برای تخطئه کردن انبیاء یهود استناد مینماید.
علیرضا صدر حسینی در نقد کتاب تولدی دیگر مشابهاً مینویسد:
با آنکه نویسنده، خود دهها صفحه از همین کتاب [تولدی دیگر] را صرف اثبات بی پایگی گزارشهای تورات و تناقضهای موجود در آن کردهاست، اما اکنون که سخن از نسبت دادن جنایت وفساد به پیامبران الهی به میان میآید، تنها به اتکای گزارشات همین تورات، آنها را دارای اعتبار تاریخی قلمداد کرده.
مصطفی طباطبایی در این زمینه شفا را چنین نقد میکند:
نویسندة تولدی دیگر در اثبات بیاعتبار بودن کتاب مقدس (یا کتاب عهد عتیق) از قول فیلسوف هلندی، اسپینوزا (و به تأیید و تصدیق وی) مینویسد: «هیچیک از کتابهای عهد عتیق توسط موسی و توسط دیگر پیغمبرانی که مؤلف این کتابها شناخته شدهاند نوشته نشدهاند بلکه بعدها توسط کاهنان دیگری به نام آنها نوشته شدهاند.» (تولدی دیگر صفحه ۱۸۹) [ولی] در جای دیگر با مسلمانان به ستیزه برمیخیزد و مینویسد: «منطقا نمیتوان نتیجه گرفت که متن بعدی تورات، توسط گروهی از کاهنان خود معبد سلیمان بصورتی بازنویسی شده باشد. (تولدی دیگر پاورقی صفحه ۱۱۵)»
نقدهای شفا بر نقدهای منتقدانش
شجاعالدین شفا در پاسخ به نقدهای نگاشته شده توسط غفور میرزایی، فرهاد بهبهانی، علی محمد ایزدی، منوچهر خوبان و میترا مقبوله که در آمریکا و آلمان منتشر شده بودند، جوابیههایی نوشت که در قالب کتابی با عنوان پنج نقد بر تولد دیگر، توسط سازمان انتشارات فرزاد در سال ۱۳۸۰ شمسی منتشر شد.[37]
پیوند به بیرون
- کتاب تولدی دیگر
- وبگاهی برای اطلاعات در مورد کتاب
- دین ستیزی نافرجام، سیدمصطفی طباطبایی، نقدی بر کتاب تولدی دیگر شجاعالدین شفا به صورت فایل متنی.
پانویس
- تولدی دیگر، ص ۳ از فایل پیدیاف
- تولدی دیگر ص ۱۸۲ از فایل پیدیاف
- تولدی دیگر ص ۱۸۴ از فایل پیدیاف
- پنج نقد بر تولد دیگر
- تولدی دیگر صفحهٔ ۲۰۴
- پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی قابل دسترسی در اینجا (گفته مانی دربارهٔ عیسی)
- تولدی دیگر صفحهٔ ۲۲۱
- پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی قابل دسترسی در اینجا (اسطوره خلقت حوا از آدم در قرآن)
- تولدی دیگر ص۱۱۰
- پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی قابل دسترسی در اینجا (پرداختن پول به پیامبر)
- پنج نقد صفحه ۲۳۵–۲۳۷
- پنج نقد صفحهٔ ۲۸۷
- پنج نقد صص ۱۱۱–۱۱۲
- پنج نقد صص ۱۳۷–۱۳۹
- دین ستیزی نافرجام، مصطفی طباطبایی، صفحهٔ ۹
- تولدی دیگر ص ۲۱
- دین ستیزی نافرجام، مصطفی طباطبایی، صفحهٔ ۱۶
- تمدن اسلام و اعراب، گوستاو لوبون، ترجمه هاشم حسینی، صص ۱۴۴–۱۴۵
- پنج نقد صص ۱۱۳–۱۱۵
- تولدی دیگر صفحهٔ ۶
- پنج نقد صفحه ۱۴۷، بهبهانی:((حال اگر مرحوم زرین کوب بعد از نگارش دو قرن سکوت به اشتباهی از جانب خود پی برده و خبر بیپایه به فنا رفتن کتابخانههای ایران توسط اعراب را در کتاب بعدی خود به نام کارنامه اسلام تصحیح کردهاست باید شماتت شود؟ چه دلیلی برای این تکذیب هست جز آنکه واقعاً خود آن مرحوم متوجه خطایی در کار خود شده بود؟ مگر هر کسی سخن خود را در جهتی که ما دوست نداریم عوض کرد به «دوگانگی»، «غرض ورزی» و «عدم واقع بینی» (کلماتی که آقای شفا در مورد مرحوم زرین کوب به کار بردهاند) رفتهاست؟ وجدان طبیعی انسانی برای کسانی که اشتباهات خود را اعتراف میکند احترام قایل است))
- دین ستیزی نافرجام، مصطفی طباطبایی، صفحهٔ ۱۷
- تولدی دیگر پاورقی ص ۱۴۳
- مصطفی طباطبایی، دین ستیزی نافرجام صفحهٔ ۴۵
- مهدی چهل تنی، هزار تقلب دیگر از شجاع الدین شفا، صص ۱۲۴–۱۲۷
- تولدی دیگر صفحهٔ ۲۱۰
- پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی قابل دسترسی در اینجا (اصالت متن کنونی قرآن)
- شجاع الدین شفا، ایران در چهار راه سرنوشت، صفحهٔ ۱۳
- شجاع الدین شفا، توضیح المسائل از کلینی تا خمینی صفحه ۱۰۵–۱۰۷
- شجاع الدین شفا، توضیح المسائل از کلینی تا خمینی، صفحه ۶۰ و ۶۱
- شجاع الدین شفا، پیکار اهریمن، صفحه ۱۴–۱۵
- پنج نقد، صفحهٔ ۱۷۱
- تولدی دیگر صفحهٔ ۱۲
- پنج نقد، صفحهٔ ۲۹۴
- پاسخ به تحریفات قرآنی، صدر حسینی قابل دسترسی در اینجا (سیمای پیامبران توحیدی در تورات)
- دین ستیزی نافرجام، مصطفی طباطبایی، صفحهٔ ۵۹
- پنج نقد بر کتاب تولدی دیگر صص ۵–۶، نشریه سازمان انتشارت فرزاد، شهریور ۱۳۸۰
یادداشت
- از جمله:
- تجمّل گرایی شاهان
- اختلاف طبقاتی فراوان
- مشکلات زناشویی: اینکه وقتی پسری به سنّ بلوغ میرسید، پدر یکی از زنان متعدد خود را به عقد درمیآورد