فرهنگ ایرانی

شکل گرفتن فرهنگ ایران را می‌توان در ایران پیش از مهاجرت آریایی‌ها، فرهنگ مردمان کوچ‌روی آریایی (ایرانی)، پادشاهی ماد، امپراتوری هخامنشیان، حکومت اشکانیان، دوران شاهنشاهی ساسانیان، حمله اعراب به ایران، حملات مغول و دوران صفوی جست و جو کرد. برای شناخت فرهنگ ایران باید به کشورهای مستقلی که در پیرامون ایران هستند نیز نگریست.چرا که هرگاه سخن از فرهنگ ایرانی به میان می آید ، مراد فرهنگ حوزه ی تمدنی ایران بزرگ فرهنگی بوده و به طبع کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و حتی ارمنستان و گرجستان و همچنین کردهای عراق، ترکیه، سوریه و پاکستان نیز که همگی روزگاری جزو خاک ایران بوده اند و کم و بیش گوشه‌ای از فرهنگ ایران را به ارث برده‌اند، مربوط میشود.

جشن عروسی ایرانی

در مجموع می‌توان عناصر فرهنگ ایرانی را که فراتر از مرزهای سیاسی ایران است به‌اختصار چنین برشمرد: ۱- زبان پارسی و گویش‌ها و لهجه‌های پارسی ۲- جشن‌های ملی از جمله نوروز و شب یلدا و گاه‌شماری خورشیدی ۳- فلسفه ۴- دین‌ها و آیین‌های زرتشتی و مهرپرستی ۵- هنر ایرانی (ادبیات و شعر پارسی، معماری ایرانی و خوراک ایرانی) ۶- فرهنگ‌های محلی اقوام ایرانی ۷- موسیقی سنتی ایران‌

[1]

عناصر اصلی فرهنگ ایرانی

نوروز و تقویم هجری خورشیدی: نوروز از جشن‌های باستانی ایرانیان است که امروزه در محدوده جغرافیایی فلات ایران و حوزه ی تمدنی ایران بزرگ فرهنگی یعنی در کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و بخش‌های کردنشین کشورهای عراق و ترکیه و سوریه، در روز ۱ فروردین (۲۱ مارس) هرسال برگزار می‌شود. برگزاری جشن نوروز همچنین در زنگبار واقع در آفریقای خاوری که در قدیم سکونتگاه ایرانیان مهاجر بوده رواج دارد. از جشن‌های متعددی که در ایران باستان مرسوم بوده، یا از جشن‌های اندکی که از آن عهد به یادگار مانده، هیچ‌یک به گستردگی مفهومی و جغرافیایی نوروز نیست. نوروز جشنی است که جشنی کوچک‌تر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن می‌آید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن ؛ و نماد آن انداختن سفره هفت سین است. در گاهشمار جلالی نخستین روز سال به گونه ای تنظیم ‌شده‌است که با اعتدال بهاری (اعتدال ربیعی) همگام شود ، و در نتیجه سال‌ها ۳۶۵ یا ۳۶۶ روز داشته‌اند. تقویم رسمی ایران و تقویم رسمی افغانستان بر اساس تقویم جلالی ساخته شده‌اند ولی هم طول ماه‌هایشان و هم مبدأ تاریخشان با تقویم جلالی متفاوت است.

زبان پارسی (دری و تاجیک):فارسی، پارسی، یا فارسی دری (در برخی متون قدیم: پارسی دری) زبان رسمی کشور ایران و تاجیکستان و یکی از زبان‌های رسمی کشور افغانستان است. در ایران نزدیک به ۷۰ میلیون، در افغانستان ۲۰ میلیون، در تاجیکستان ۵ میلیون، و در ازبکستان پیرامون ۷ میلیون نفر سخنور دارد. زبان پارسی گویش‌ورانی نیز در هندوستان و پاکستان دارد (نگا:زبان فارسی در شبه قاره هندوستان). روی هم رفته می‌توان شمار فارسی‌دانان جهان را پیرامون ۱۱۰ میلیون نفر برآورد کرد. با وجود اینکه فارسی در حال حاضر زبان رسمی پاکستان نیست؛ ولی پیش از استعمار انگلیس. زبان رسمی و فرهنگی شبه‌قاره هند در زمان دودمان گورکانیان یا امپراتوری مغولی هند بوده‌است. زبان رسمی کنونی پاکستان، اردو است که در واقع «ایرانی‌شده» زبان هندی و به شدت تحت تأثیر پارسی است و واژه‌های پارسی بسیار زیادی در آن موجود می‌باشد. هم اکنون پارسی به عنوان یک زبان فاخر در بین نخبگان هنر و موسیقی (موسیقی قوالی) رواج دارد. به خاطر تأثیر بسیار زیاد زبان پارسی در پاکستان، بنیان‌گذاران پاکستان تصمیم گرفتند که سرود ملی کاملاً به زبان پارسی سروده شود. در زبان پارسی به خط پارسی ۳۲ حرف اصلی وجود دارد که به مجموع آن‌ها الفبای پارسی میگویند.

فرهنگ آذری:

زبان و فرهنگ کردی: بیشتر تاریخ شناسان پر آوازه براین باورند که، کردهای امروز نوادگان مادهای دیروزند. این نکته که که زبان کردی بازماندهٔ زبان ماد است، و بر پایه ی این پندار کردهای امروزی هم فرزندان و نوادگان مادهای باستان هستند، تا زمانی که زبان مادی به درستی شناخته نشده ، کماکان یک فرضیه باقی می‌ماند.[2] آیین‌های ایرانی، مانند نوروز، مهرگان، و سده، میان کردان با شکوه بی‌مانندی برپا می‌گردد و تا امروز هم در میان گروه‌های بزرگی از کردان که به فرقه‌های کهن دینی این سرزمین منسوبند، ردپای بسیاری از باورهای «مغانی»، «مزدکی»، «زروانی» و «مانوی» دیده می‌شود که نمادی از باورهای مشترک باستانی آنان با کیش‌های ملی ایرانی می‌باشد. موسیقی کردی بخش بزرگی از موسیقی کنونی ایران را تشکیل می‌دهد و بسیاری از مشهورترین خواننده ها و گروه‌های موسیقی سنتی درون ایران، از کردستان می‌باشند.

آیین میتراییسم یا مهرپرستی: مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم بر پایه پرستش ایزد ایرانی مهر (میترا) بنیاد شده بود. به دلیل ارزش‌مندی آفتاب در این دین برخی نیز این دین را به اشتباه آفتاب‌پرستی دانسته‌اند. از زمان‌های دور پیش از تاریخ، ایرانیان پیرو آیین مهر یا کیش بغانی بودند. آیین مهر دین یا قانون تدوین شده ای نیست. آیین و سنتی است که شرایط و دوران تاریخی آغاز آن پوشیده و ناروشن است. نخستین گروه آریایی‌هایی که وارد فلات ایران شدند در پیمان نامه‌های میان خود به میترا سوگند می‌خوردند.[3] بسیاری از جشن‌ها و سنن ایرانی ریشه در میتراییسم دارد. نمونه را شب یلدا که ریشه در باور ایرانیان به زادن میترا در این زمان دارد. روزها تا این شب کوتاه می‌شوند و پس از این شب به تدریج دراز و طولانی می شوند. این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده‌است که سپس تر نیز به نام آفریننده ی فروغ و روشنایی(نور) نامور گشت.

نقاط ضعف

کنونی

به نظر می‌رسد افزون بر محرومیتهای بیرونی، عدم تمایلی درونی هم در بسیاری از ایرانیان برای تعامل و مبادله اطلاعات به زبان غیر فارسی وجود دارد، که می‌تواند منجر به نوعی جدایی فرهنگی شود. نمونهٔ آن را حتی می‌توان در بین ایرانیان مقیم خارج ایران که نیاز چندانی به تعامل با غیر ایرانیان ندارند مشاهده کرد.[4][5][6]

از موارد دیگر می‌توان به تمایل کمتر به کار جمعی نسبت به فردی اشاره کرد.[6][7]

تاریخی

در اثر حملات بسیار گسترده‌ای که بر ایران در طول تاریخ وارد شده‌، و در کنار آن آب و هوای گرم و خشک ایران، فرهنگ ایران دچار مشکلات عدیده‌ای شده‌است. منظور از حمله، تهاجمی است که به سلطه قومی خارجی با منافع متفاوت، و تأمین اهداف آن قوم برای مدتی طولانی منتهی شده‌است (که حملات اسکندر مقدونی، اعراب و مغولها از این دسته‌اند یعنی سه حملهٔ بزرگ همراه با تهاجم فرهنگی در تاریخ ایران). حملاتی که به سلطه قوم خارجی با منافع متفاوت منجر می‌شود به صورت‌های گوناگون بر فرهنگ یک کشور تأثیر می‌گذارد که می‌توان به ایجاد ترس و روحیه محافظه کاری و در کنار آن افزایش خشونت در جامعه و همچنین ورود فرهنگ و زبان بیگانه اشاره کرد.[8]

مطابق آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، در سال‌های اخیر سرانه تفریحی و امور فرهنگی در این کشور از سال ۱۳۸۳ به این سو کاهش یافته‌است و از ۳٫۴٪ در آن سال به ۲٫۵٪ در سال ۱۳۹۲ رسیده‌است. این مقدار حدود یک‌شصتم هزینه‌های جاری خانوار است و یک‌ششم میانگین جهانی ست. این نسبت در اروپا یک‌پانزدهم ، آمریکا یک‌چهاردهم و آسیای شرقی یک‌بیستم تخمین زده شده‌است.[9]

پس از انقلاب ۵۷

پس از انقلاب ۵۷ در ایران تعاریف جدید در ابعاد دین اسلام شکل گرفت.

موسیقی

موسیقی در جمهوری اسلامی تعریفی متفاوت دارد. تعداد کمی از سازها و سبک‌های موسیقی در صدا و سیما مجاز است.[10] خوانندگان ایرانی بسیاری در اروپا و ایالات متحده زندگی می‌کنند که در تعبید هستند.

سینما

تمامی فیلم‌های دوبله شده و مسابقات ورزشی که مورد تایید صدا و سیما نباشند، سانسور می‌شوند.

ورزش

طبق قوانین فدراسیون‌های ورزشی ورزشکاران ایرانی اجازه مسابقه با اسرائیل را ندارند.[10]

جستارهای وابسته

منابع

  1. Wei, Pengyu; Wang, Ning (2016). "Wikipedia and Stock Return". Proceedings of the 25th International Conference Companion on World Wide Web - WWW '16 Companion. New York, New York, USA: ACM Press. doi:10.1145/2872518.2890089. ISBN 978-1-4503-4144-8.
  2. «بنیان‌های تاریخی کردان». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۱۶ ژانویه ۲۰۰۷.
  3. Journal of the Faculty of Letters and Human Sciences. Dānishkadah. ۱۹۸۸.
  4. محسنیان‌راد، مهدی. در حسرت فهم درست: روایت ۴۲ سال پژوهش ارتباطی در ایران. H&S Media. شابک ۹۷۸۱۷۸۰۸۳۵۸۳۹.
  5. محسنیان‌راد، مهدی. در حسرت فهم درست: روایت ۴۲ سال پژوهش ارتباطی در ایران. H&S Media. شابک ۹۷۸۱۷۸۰۸۳۵۸۳۹.
  6. مکارمی، حسن (۲۰۱۵-۰۵-۱۱). سرزمین فرهنگی ایران (به عربی). H&S Media. شابک ۹۷۸۱۷۸۰۸۳۴۶۸۹.
  7. «مشکلات فرهنگی ما ایرانیان». بایگانی‌شده از اصلی در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶. دریافت‌شده در ۲۹ دسامبر ۲۰۰۶.
  8. «نگاهی به توزیع استانی هزینه‌های فرهنگی». رادیو فردا. ۳۰ بهمن ۱۳۹۳. دریافت‌شده در ۲۰۱۵-۰۲-۱۹.
  9. «ممنوعیت نمایش ساز در تلویزیون». www.bbc.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۲-۰۸.

پیوند به بیرون

رسانه


در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ فرهنگ ایرانی موجود است.
در ویکی‌کتاب کتابی با عنوان: فرهنگ ایرانی وجود دارد.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.