جنگ ایران و عراق

جنگ ایران و عراق یا جنگ هشت‌ساله که در ایران با نام جنگ تحمیلی و دفاع مقدس نیز شناخته می‌شود و در بسیاری از منابع عربی و بعضی منابع غربی از آن با عنوان جنگ اول خلیج یاد شده است و در زمان صدام حسین در عراق با نام قادسیهٔ صدام از آن یاد می‌شد، طولانی‌ترین جنگ متعارف در قرن بیستم میلادی و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که نزدیک به هشت سال به طول انجامید. جنگ به صورت رسمی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برابر ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ آغاز شد. در این روز درگیری‌های پراکنده مرزی دو کشور با یورش هم‌زمان نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور در تمام مرزها به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد، هرچند مقامات عراقی معتقد بودند که جنگ از ۱۳ شهریور ۱۳۵۹ برابر با ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ با حملات توپخانه‌ای ایران به شهرهای مرزی عراق آغاز شده‌است.[38] این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.[39] مبادلهٔ اسیران جنگی بین دو کشور از سال ۱۳۶۹ آغاز شد. ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.[40]

جنگ ایران و عراق
بخشی از کشمکش ایرانیان و اعراب و بخشی از جنگ خلیج فارس

از بالا در جهت ساعتگرد:
کودک-سرباز ایرانی
سرباز ایرانی با ماسک شیمیایی در جریان حملات شیمیایی عراق
نیروهای کشته‌شدهٔ مجاهدین خلق در عملیات مرصاد
سرباز ایرانی هنگام کار با پدافند زو-۲۳–۲
اسیرهای عراق پس از عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر
ناوچه آمریکایی یواس‌اس استارک پس از برخورد موشک اگزوست توسط جنگندهٔ عراقی
زمان ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا ۲۹ مرداد ۱۳۶۷
برابر با ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ تا ۲۰ اوت ۱۹۸۸ (میلادی)
(۷ سال و ۱۰ ماه و ۴ هفته و ۱ روز)
مکان شهرها و استان‌های مرزی و شهرهای مهم دو کشور ایران و عراق و خلیج فارس
نتیجه بن‌بست نظامی؛ هر دو کشور ادعای پیروزی کردند
  • آتش‌بس با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت از سوی دو طرف[1]
  • شکست ایران در تصرف بصره و براندازی حکومت صدام حسین و همچنین ایجاد تفرقه در بین مردم عراق
  • شکست عراق در تصرف مناطق نفت خیز جنوب ایران و ناکامی در شکست ایران و ایجاد تفرقه در بین قومیت‌های عربی خوزستان[2]
  • خسارت اقتصادی شدید به هر دو کشور
جنگندگان
ایران

پشتیبانی توسط:

(مشاهدهٔ بیشتر)

عراق

پشتیبانی توسط:

(مشاهدهٔ بیشتر)

فرماندهان
روح‌الله خمینی صدام حسین
تلفات
۱۲۳٬۲۲۰ تا ۱۶۰٬۰۰۰ نفر کشته شده در نبرد و ۶۰٬۷۱۱ مفقود (بر اساس اعلام دولت ایران)
۲۰۰٬۰۰۰ تا ۶۰۰٬۰۰۰ نفر بر اساس آمارهای مستقل
۸۰۰٬۰۰۰ نفر کشته در میدان نبرد (بر اساس اعلام عراقی‌ها)

۳۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح
۴۰٬۰۰۰ تا ۴۲٬۸۷۵ نفر اسیر
۱۱٬۰۰۰ تا ۱۶٬۰۰۰ نفر تلفات غیرنظامی
۶۲۷میلیارد دلار خسارت مالی
۱۰۵٬۰۰۰ تا ۳۷۵٬۰۰۰ نفر کشته
۴۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح
۵۶۱ میلیارد دلار خسارت مالی

روابط ایران و عراق از سال ۱۳۴۸ تا پیش از جنگ نیز به شدت تیره و تار بوده و پیش از انقلاب ایران ۱۰۴ مورد درگیری و جنگ بین ایران و عراق اتفاق افتاد[41] سرانجام، در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران به‌طور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد.[42] در اثر بروز انقلاب در ایران و حوادث پس از آن، علی‌الخصوص تصفیه افسران بلندپایه ارتش بعد از وقوع کودتای نوژه، صدام حسین به این ارزیابی رسید که این بار ایران توان دفاع دربرابر حملات او را نخواهد داشت و در عرض یک هفته تهران را فتح خواهد کرد. با این محاسبات، عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد.[39]

در ابتدای جنگ عراق با استفاده از عنصر غافلگیری موفق شد بخش‌هایی از خاک ایران از جمله شهر خرمشهر را اشغال نماید. ایران در سال‌های دوم و سوم جنگ موفق شد بیشتر مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را آزاد نموده و از سال ۱۹۸۴ جنگ را به داخل خاک عراق بکشاند. ایران در فوریه ۱۹۸۶ موفق به تصرف فاو یکی از مهم‌ترین بنادر صدور نفت عراق شد و در ۸ ژانویه ۱۹۸۷ عملیات عظیمی به نام کربلای ۵ را برای تصرف بصره دومین شهر بزرگ عراق به انجام رساند که در جریان آن ۶۵ هزار سرباز ایرانی و ۲۰ هزار عراقی کشته شدند. ایران در ۲۶ فوریه این عملیات را متوقف کرد و در جبهه جنوبی جنگ به بن‌بست رسید. پس از آن، جنگ نفتکش‌ها با حملات دو طرف به سوی کشتی‌های غیرنظامی در خلیج فارس آغاز شد. کشتی‌های کویتی یکی از اهداف مورد علاقه ایرانی‌ها بودند. نیروهای ایران به نفتکش‌های شوروی و آمریکا که در خدمت دولت کویت بودند، حمله می‌کرد. یک جنگنده عراقی به یک کشتی جنگی آمریکایی حمله کرد و آسیب شدیدی به ناوچه یواس‌اس استارک وارد کرد و باعث مرگ ۳۷ سرباز آمریکایی شد. این اقدامات کشتیرانی بین‌المللی را در معرض خطر قرار داد و زمینه مداخله شوروی و آمریکا را فراهم کرد به‌طوری‌که هر دو از قطعنامه‌های شورای امنیت که از دو طرف جنگ درخواست آتش‌بس داشت، حمایت می‌کردند.[43] در سال چهارم و پنجم، ارتش عراق به‌طور گسترده از جنگ‌افزارهای شیمیایی علیه کردهای عراقی و مردم و نظامیان ایران استفاده کرد؛ ولی ادعای استفاده ایران از سلاح‌های شیمیایی ثابت نشده‌است. همچنین دو طرف چندین بار اقدام به بمباران و موشک‌باران شهرها و اهداف غیرنظامی کردند که بیشتر توسط عراق انجام شد. در اواخر جنگ، درگیری‌ها به خلیج فارس کشیده شد که باعث آسیب دیدن تعداد زیادی سکوی نفتی و کشتی‌های تجاری و نفت‌کش با پرچم کشورهای گوناگون شد. پس از فروردین ۱۳۶۷، با سقوط جزیرهٔ استراتژیک فاو در نبرد دوم فاو، و پیرو آن پیروزی‌های پشت سرهم نیروهای عراقی، روند تحولات جنگ به گونه‌ای ناگهانی و غافلگیرانه، به زیان ایران و به سود عراق تغییر پیدا کرد.[44][45][46]

دو کشور در طول جنگ آسیب‌های فراوان اقتصادی دیدند. جنگ ایران و عراق یکی از مهم‌ترین برخوردهای نظامی دوران معاصر بود، که منافع بیشتر کشورهای جهان را تهدید کرد و بیشتر بر کشورهایی تأثیر گذاشت که بیشترین ذخایر نفتی جهان را داشتند. در این جنگ، برخی تصور کردند که پیروزی هر یک از دو کشور ایران یا عراق موجب برهم‌خوردن ثبات و توازن قوا در منطقه خواهد شد به همین دلیل ابرقدرت‌ها کوشیدند تا هیچ‌کدام از این دو کشور پیروز نشوند.[47] شوروی، یکی از دو ابرقدرت آن دوران، از سال ۱۹۸۰ فروش جنگ‌افزار به هر دو کشور را متوقف کرده بود اما از سال ۱۹۸۲ به منبع اصلی عراق برای خرید سلاح‌های پیشرفته تبدیل شد. آمریکا نیز در سال ۱۹۸۵ با مذاکراتی پنهانی اقدام به فروش جنگ‌افزار به ایران کرد. ایالات متحده آمریکا در اواخر جنگ چند بار به شکل مستقیم وارد درگیری با ایران شد. کشورهای سوریه، کره شمالی و لیبی نیز به ایران جنگ‌افزار و ابزارهای تکنولوژیک می‌فروختند. شورای امنیت سازمان ملل متحد در کل ۸ قطعنامه دربارهٔ این جنگ صادر نمود که به جز قطعنامه ۵۹۸ به تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷، همگی توسط ایران رد شد. همچنین بیش از یک میلیون تن در این جنگ کشته یا زخمی شدند که به تثبیت مفهوم شهادت در ایران کمک کرد.

زمینه‌ها و دلایل آغاز جنگ

عوامل مختلفی طی چند دهه موجب شد که اختلافات دو کشور تبدیل به جنگی تمام عیار شود. اختلافاتی که مربوط به مسائل ژئوپولیتیک، مذهبی و قومی بود. سرانجام، تحریکات دو کشور علیه یکدیگر و رهبرانشان باعث روی دادن جنگ ایران و عراق شد.

نقش عراق و صدام

از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ میلادی، عراقی‌ها رؤیای رهبری جهان عرب را در سر می‌پروراندند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ درآمدهای نفتی عراق افزایش یافت.[48] این موضوع به عراق کمک می‌کرد تا خلاء ناشی از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبری اعراب را پر کنند. زیرا مصر پس از پیمان کمپ دیوید نفوذ خود در میان اعراب را از دست داده بود.[49]

در جریان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی عراق روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از اتحادیه عرب خواست تا آنان نیز چنین کنند. درخواستی که از سوی اتحادیه عرب رد شد. عراق همچنین اعتراض رسمی‌ای به سازمان ملل نوشت که توسط این سازمان نادیده گرفته شد. عراقی‌ها که از همه جا سرخورده شدند، دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ایرانی ساکن عراق زدند. در سال ۱۹۷۴ تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسید و درگیری‌های نظامی مرزی پراکنده کم کم به جنگی تمام عیار تبدیل شد. [50] روابط ایران و عراق از سال ۱۳۴۸ تا پیش از جنگ نیز به شدت تیره و تار بوده و پیش از انقلاب ایران ۱۰۴ مورد درگیری و جنگ بین ایران و عراق اتفاق افتاد[51] که در برخی از آن‌ها از جمله در درگیری ۲۱ بهمن ۱۳۵۲ صدها تن از دو طرف کشته و زخمی شدند. در سال ۱۳۵۳ ده درگیری نظامی بین ایران و عراق روی داد که در آن‌ها هواپیماهای جنگی حضور داشتند. معروف است که شاه در همین سال در جواب به این سؤال که "چرا این قدر هلیکوپتر کبرا می‌خرید؟، پاسخ داده بود: "از همسایه‌ام سؤال کنید که چرا این قدر تانک می‌خرد، من برای هر تانک عراقی یک کبرای آماده پرواز دارم".[52]تنش به قدری بالا گرفت که کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماینده ویژه به مرزهای دو کشور شد. نتیجه گزارش این نماینده منجر به صدور قطعنامه ۳۴۸ شورای امنیت شد که در آن طرفین ملزم به حل اختلاف مرزی میان خود شدند.[53]

در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران به‌طور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد. این نقش را بعدها اسرائیل به تنهایی برای کردها بر عهده گرفت.[54] بنابراین عراق که در طول سال‌های بعد سیاست‌های ضد غرب و ضدصهیونیستی را تبلیغ می‌کرد،[55] در سال ۱۹۸۰ و پس از سقوط شاه، سیاست ایرانی ستیزی را در دستور کار عراقی‌ها قرار داد. صدام متوجه خلاء ناشی از سقوط شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس شده بود و تلاش داشت تا نقشی که پیش از آن محمدرضا پهلوی ایفا می‌کرد را بر عهده گیرد.[56] او برای این‌کار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج فارس داشت.[57][58] عراق از زمان عبدالکریم قاسم، خوزستان را بخشی از عراق می‌دانست که توسط حکومت عثمانی به ایران تقدیم شده بود و به همین دلیل از تجزیه طلبان خوزستان حمایت می‌کرد. حمایتی که با قرارداد الجزایر برای مدتی متوقف شده‌بود؛ ولی تحرکات تحریک آمیزی چون نمایش نقشه منطقه که در آن خوزستان «عربستان» نامیده شده و بخشی از خاک عراق بود از تلویزیون بصره ادامه داشت.[59] به گفته جیمزبیل، دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به‌طور کلی می‌توان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشین‌های منطقه چندان ناخوشایند نبود.[60] سفیر عراق در لبنان در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در مصاحبه با روزنامه النهار بیروت گفت:[61]

عراق خواهان تجدیدنظر در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر بود که بر اساس آن خط تالوگ اروندرود، مرز رسمی میان ایران و عراق است.

بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است: ۱- تجدیدنظر در پیمان نامه ۱۹۷۵ الجزایر دربارهٔ اروند رود ۲- اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب ۳- خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سه‌گانه ایرانی مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس

صدام حسین مدعی بود که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی ۱۹۷۵ در زمان شاه، خود را مغبون می‌دیده.[62] به نظر می‌رسد که باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که پس از انقلاب، ایران دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده تا توازن قبلی قوا در خلیج فارس را با یک حمله نظامی برهم زده و هم‌زمان راه‌حل جدیدی برای مشکلات عراق با شیعیان جنوب و کردهای شمال این کشور جلوی پای آنان بگذارد.[63] از سوی دیگر تنها دو ماه پیش از آغاز جنگ، صدام حسین و زیبیگنیو برژینسکی در عمان با یکدیگر دیدار کردند. باور بنی صدر این بود که برژینسکی در این ملاقات به صدام اطمینان داده که ایالات متحده مخالفتی با الحاق خوزستان به عراق ندارد.[64]

در یک سال اول انقلاب و علی‌الخصوص بعد از وقوع کودتای نوژه، بسیاری از افسران بلندپایه ارتش تصفیه شدند که باعث از بین رفتن ساختار ارتش شد. این مسائل باعث شدند که صدام حسین به این ارزیابی برسد که بر خلاف ۱۰۴ مورد قبلی، این بار ایران توان دفاع دربرابر حملات او را نخواهد داشت و در عرض یک هفته تهران را فتح خواهد کرد. با این محاسبات، عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برای ۱۰۵ امین بار از سال ۱۳۴۸ به ایران حمله کرد. این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.[39] مبادلهٔ اسیران جنگی بین دو کشور از سال ۱۳۶۹ آغاز شد. ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.[65]

در سوی دیگر عراق بعثی که حکومت وقت ایران را بابت اصطکاک‌هایش با ایالات متحده و عدم روابط دوستانه‌اش با شوروی در مظان قرار گرفتن در انزوای سیاسی می‌دید هرگونه تقابل نظامی با ایران را آسان‌تر تصور می‌کرد و در ضمن نگرانی‌های روزافزون صدام از یک حکومت شیعه در همسایگی خود که تهدیدی برای کشور خودش با جمعیت پرشمار شیعه محسوب می‌شد عزم وی را برای تقابل بیشتر با ایران جزم نمود.[66]

نقش ایران و خمینی

پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عراق برخی ناآرامی‌های سیاسی را زیر سر سید محمد باقر صدر و با حمایت و تشویق ایران می‌دانست. صدام حسین، از وجود یک همسایه انقلابی شیعه در مرزهای شرقی خود احساس خوبی نداشت.[67] رهبران ایران نیز رسماً اعلام می‌کردند که به سیاست صدور انقلاب ایران به سایر کشورها می‌اندیشیدند.[68] روح‌الله خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به دیگر ملل بود و در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) اظهار داشت:[69]

ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم

همچنین او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در پیامی که دربارهٔ قطع رابطه آمریکا با ایران داده بود به صدام اشاره کرد و گفت:[70]

صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد و با علمای اسلام خصوصاً آیت‌الله آقای سید محمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضد اسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می‌کند.

ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشهٔ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست. ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده‌است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است.

مدتی بعد در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ روح‌الله خمینی در جمع فرماندهان بسیج ضمن سخنانی ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:[71]

صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.

در پیامی که به مناسبت کشته شدن سید محمد باقر صدر منتشر شد، روح‌الله خمینی بار دیگر بر قیام مردم و ارتش عراق علیه صدام تأکید کرد:[72]

عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.

من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند.

عراق مدعی بود که وارد یک جنگ دفاعی شده و از حق مشروع خود برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپس‌گیری اراضی خود با توسل به زور استفاده می‌کند. آن‌ها معتقد بودند که حکومت ایران تمام راه‌های حل مسالمت‌آمیز اختلافات دو کشور را مسدود کرده‌است. پیش از آغاز یورش بارها ایران را به اقدامات تجاوزگرانه نسبت به عراق و دخالت در امور داخلی خود از جمله حمایت از حزب غیرقانونی الدعوه متهم می‌کردند. رهبران ایران هم در بخش عربی رادیو دولتی این کشور به بدگویی شدید از حکومت بعث عراق پرداخته و آن را یک حکومت ضد اسلامی و دست‌نشانده قدرت‌های امپریالیستی معرفی می‌کردند. حکومت عراق نیز متهم می‌شد که به اقدامات تجاوزگرانه از جمله حمایت علنی از شورشیان جدایی‌خواه در خوزستان و قول کمک به آن‌ها برای آزادی «عربستان»، نامی که حکومت عراق بر این استان نهاده بود، می‌پردازد و دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان گفته بود که عراق برای شورشیان سلاح ارسال می‌کند. در چندین مورد حتی نیروهای عراق حملاتی را به شهرهای مرزی ایران ترتیب دادند که یکی از آن‌ها یورش به شهری در استان کردستان در ژوئن ۱۹۷۹ و دیگری به شهر صالح‌آباد در جنوب بود که چندین کشته به جا گذاشت. در نیمه اول سال ۱۹۸۰ (زمستان ۵۸ و بهار ۵۹) چندین درگیری مرزی دیگر هم بین دو کشور رخ داد.[73]

با این وجود یک سال پیش از جنگ، آمریکا دولت مهدی بازرگان را از احتمال بروز جنگ باخبر کرده بود. مقامات آمریکایی گزارش دادند:

مانورهایی با حضور مشترک یگان‌هایی مختلف و تمرین‌هایی برای گسیل و حرکت سریع یگان‌هایی بزرگ در مسیر شط‌العرب (اروند رود) رودی که مشخص‌کننده جنوبی‌ترین بخش مرز میان عراق و ایران است، در جریان است. عراق هم‌چنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه دارد جاساز می‌کند، این ابزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار می‌کند و مشغول اجرای طرح‌های مهندسی نظامی‌ای است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد.[74]

سیاست اولیه عراق که از تحریکات حکومت ایران در بین شیعیان عراق نگران بود سیاست دیپلماسی و دوستی دو کشور بود. در همین راستا صدام حسین دو مرتبه تلاش داشت تا با ایران وارد گفتگو شود. یک بار طی ارسال نامه ای به مهدی بازرگان که مورد توجه مقامات حکومت قرار نگرفت و مرتبه بعدی طی تلاش برای گفتگو با ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه وقت در جریان نشست سران عدم تعهد در کوبا بود که به دلیل کسالت بازرگان جای او را در این اجلاس پر کرده بود. وی طی گفتگوی خود با یزدی از عزم عراق برای رابطه دوستانه با حکومت ایران می‌گوید و متقابلاً یزدی نیز بر اهمیت این موضوع تأکید می‌کند. دولت بازرگان اما توانایی پیگیری گفتگوها را نداشت چرا که این مسئله با مخالفت قاطع خمینی که عزم خود را بر براندازی حکومت صدام جزم کرده بود مواجه شد. از سوی دیگر اصطکاک‌ها و درگیری‌های ایران با ایالات متحده و غرب ستیزی آن و همین‌طور عدم روابط دوستانه با شوروی ایران را در گونه ای از انزوای سیاسی قرار داد تا موقعیت عراق برای طرح‌ریزی یک حمله علیه ایران آسان‌تر شود. آنچه صدام را در لحظه آخر برای اجرایی کردن حمله به ایران بیش از پیش مطمئن کرد تحریک شیعیان عراقی علیه حکومت بعث، همچون حمایت نظام ایران از حزب‌الدعوه، که در تقابل و درگیری با حکومت بعث قرار داشت بود، و دیگر اینکه خمینی در تلاش برای براندازی صدام حسین بود. تلاشی که در راستای تحقق سیاست صدور انقلاب ایران در حال انجام بود. البته وسعت تلاش‌های خمینی در راستای تحریک شیعیان عراقی علیه حکومت وقت این کشور تا آن اندازه هم وسیع ارزیابی نمی‌شد و بیشتر در سخنرانی‌ها و بیانیه‌هایش خلاصه شده بود اما همین مقدار نیز برای شعله‌ور شدن آتش درگیری کفایت می‌کرد. حکومت وقت اما با حمایت‌های سیاسی، رسانه ای و مالی نهادهای انقلابی و افراطی بر طبل تبلیغ علیه صدام حسین میکوبد و ایران را عملاً تبدیل به اپوزیسیون شیعیان عراقی علیه حکومت بعث عراق تبدیل کرده بود. در سوی دیگر عراق نیز متقابلاً دست به تهیج و تحریک گروه‌های خوزستانی و عرب استان‌های خوزستان و کردستانی زد. در مجموع عواملی که از سوی طرف ایرانی موجب تحریکات حکومت بعث و صدام حسین برای ورود به جنگ ایران شد را چنین ارزیابی می‌کنند:

  • پیام‌های تحریک آمیز علیه صدام پس از اخراج ایرانیان مقیم عراق
  • دعوت از ارتش عراق برای براندازی نظام صدام حسین از سوی خمینی
  • دعوت از دول اسلامی برای انجام اقدامات علیه عراق بعثی
  • بی اعتنایی به تحرکات عراق که بانگ جنگ داشت و عدم انجام اقدامات بازدارنده

عباس امیر انتظام نیز روایت می‌کند که سازمان اطلاعاتی ایالات متحده حداقل دو مرتبه نسبت به تحرکات عراقی‌ها و عزمشان برای حمله به ایران هشدار می‌دهند، هشداری که درطی جلسه ای با بازرگان و یزدی مطرح می‌شود اما آن‌ها علاقه چندانی نشان نمی‌دهند چرا که آن‌ها خود معتقد بودند از سطح تحرکات و تهدیدها آگاهند. همچنین ابوالحسن بنی صدر مدعی می‌شود حداقل دو مرتبه خمینی را در جریان احتمال حمله عراق قرار می‌دهد که با بی میلی وی مواجه می‌شود.[66][75][76][77]

حسینعلی منتظری در این خصوص از ترس کشورهای اطراف از انقلاب ایران و فضای سیاسی حاکم بر آن روایت کرد. وی طی گفتگوی خود با خمینی عنوان می‌کند که بهتر است ایران هیئت‌های حسن نیت را جهت اعلام دوستی و روابط پایدار مسالمت آمیز به کشورهای منطقه بفرستد. بخصوص که زمزمه‌های برخورد نظامی از سوی کشور عراق به گوش می‌رسید. وی به نقل از خمینی می‌گوید که در پاسخ به اظهاراتش مبنی براینکه نمی‌توان دور کشور دیوار کشید و دول اطراف پس از انقلاب ایران و نشانه‌های تلاش برای صدور انقلاب دچار واهمه شده‌اند درپاسخ از خمینی شنیده‌است که:

«نه‌خیر؛ ما می‌خواهیم دور کشور دیوار بکشیم.»

[78][79][80]

از دلایلی که به این اختلافات دامن می‌زد، حمایت نظامی دولت ایران از شورشیان کرد و شیعه در عراق بود که به ترور نافرجام مقامات ارشد حکومت عراق منجر شد.[81]

اختلافات مرزی

مهم‌ترین اختلاف مرزی دو کشور یک اختلاف کهنه بر سر وضعیت اروند رود بود. قسمت انتهایی شط العرب یا اروند رود مرز دو کشور را تشکیل می‌دهد. دولت عراق معتقد بود که مرز دو کشور بایستی بر اساس مفاد قرارداد قسطنطنیه ۱۹۱۳ تعیین شود اما ایران مرز دو کشور را خط تالوگ یعنی عمیق‌ترین قسمت رودخانه می‌دانست. دو کشور یک بار در سال ۱۹۳۴ اختلاف خود را به جامعه ملل ارجاع دادند اما توافقی حاصل نشد. در سال ۱۹۳۷ نخستین معاهده مرزی دو کشور به امضا رسید. بر اساس این قرارداد مرز دو کشور در امتداد ساحل شرقی رودخانه بود اما یک قسمت لنگرگاهی چهار مایلی در کنار آبادان به ایران اختصاص داده شده و در این قسمت خط تالوگ مرز دو کشور را مشخص می‌کرد. عراق معتقد بود ایران از شرایط داخلی سیاسی نابسامان این کشور در آن زمان برای بهبود وضعیت خود در مذاکرات سود جسته‌است. ایران هم از این قرارداد ناراضی بود و در دهه ۱۹۶۰ آن را فسخ کرده و خواستار مذاکرات برای تعیین خط مرزی جدید شد و هم‌زمان با حمایت از شورشیان کرد در شمال عراق این کشور را تحت فشار گذاشت. نهایتاً در سال ۱۹۷۵ در قرارداد الجزایر عراق خواسته‌های ایران در زمینه شط العرب را پذیرفت و خط تالوگ برای نخستین بار مرز رسمی دو کشور در این رودخانه شد و ایران هم در ازای آن تعهد کرد که به حمایت از شورشیان کرد پایان دهد. اما پنج سال بعد و پنج روز پیش از آغاز جنگ صدام حسین این قرارداد را فسخ کرده و مدعی شد این پیمان به دلیل عدم رعایت مفاد آن از سوی ایران اعتبار خود را از دست داده‌است.[82]

قوای طرفین

در ابتدای جنگ نیروی هوایی و نیروی دریایی ایران بزرگتر بود و عراق نیز نیروی زمینی بزرگتری در اختیار داشت. اما در طول سال‌های جنگ قدرت نظامی ایران از نظر تجهیزات کاهش و قدرت نظامی عراق افزایش یافت. در آغاز جنگ (سال ۱۹۸۰) ارتش عراق دارای ۴۴۳۰۰۰ نیروی انسانی بود و ایران ۳۹۰۰۰۰ ارتشی داشت. عراق ۲۷۵۰ تانک و ایران ۱۷۳۵ تانک داشت. عراق ۳۳۹ هواپیمای نظامی و ایران ۴۴۷ هواپیما داشت،[83] هشت سال بعد (سال ۱۹۸۸) عراق دارای یک میلیون نفر نیروی انسانی بود و ایران ششصد هزار نفر در اختیار داشت. عراق ۴۰۰۰ تانک در مقابل ۱۰۰۰ تانک ایران داشت. عراق ۶۰۰ هواپیما و ایران تنها ۵۰ هواپیمای جنگی قابل پرواز داشت.[84] در پایان جنگ (سال ۱۹۸۸) نیروی هوایی عراق با ۶۰۰ هواپیمای جنگی از انواع میگ-۲۹، سوخو-۲۴ و داسو میراژ اف۱، به ششمین نیروی هوایی عظیم جهان تبدیل شد.[85]

نوع تجهیزاتایران پیش از جنگایران پس از جنگعراق پیش از جنگعراق پس از جنگ
افراد نظامی۳۹۰٬۰۰۰ نفر۶۰۰٬۰۰۰ نفر۴۴۳٬۰۰۰ نفر۱٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر
تانک۱۷۳۵ دستگاه۱۰۰۰ دستگاه۲۷۵۰ دستگاه۴۰۰۰ دستگاه
هواپیمای جنگی۴۴۷ فروند۵۰ فروند۳۳۹ فروند۶۰۰ فروند
هلیکوپتر۷۴۴ فروند۳۹۰ فروند۲۶۰ فروند۳۸۰ فروند

نیروهای عراق

ارتش عراق در آغاز جنگ، یک ارتش کاملاً وابسته به شوروی بود. ۸۵ درصد از تجهیزات این ارتش، طی ۵ سال پیش از جنگ از شوروی وارد عراق شده بود. صنایع نظامی فرانسه دومین صادرکننده تجهیزات و ادوات نظامی به عراق بودند. پس از این دو کشور، کشورهایی مانند برزیل، اسپانیا و ایتالیا قرار داشتند.[86]

یک نفربر زرهی متروک بی‌تی‌آر-۵۰ عراقی ساخت شوروی.

عراق جنگ را در حالی آغاز کرد که زرادخانه‌های این کشور پر از سلاح بود؛ ولی این کشور با بحران کمبود قطعات یدکی مواجه بود و در آغاز جنگ شوروی تنها بخش کوچکی از قطعات مورد نیاز عراق را تأمین می‌کرد؛ ولی پس از شکست عراق در مرحله اول جنگ و از سال ۱۹۸۲، شوروی دوباره به مهم‌ترین متحد نظامی عراق تبدیل شد.[87] تا این مقطع عراق قطعات ساخت شوروی و مورد نیاز خود را از کشورهایی مانند کره شمالی، مصر، چین و یوگسلاوی تأمین می‌کرد. هم‌زمان سلاح‌های زیادی از جمله موشک‌های اگزوسه از فرانسه خریداری شد. فرانسه همچنین تا پیش از آنکه تولید نوع مخصوص ضد کشتی هواپیماهای میراژ اف-۱ به پایان رسد، پنج فروند جنگنده ضدکشتی سوپر اتاندارد خود را به عراق اجاره داد که در جنگ نفت‌کش‌ها و حمله به جزیره خارگ مورد استفاده قرار گرفتند.[88]

خلبانان عراقی، دست‌کم در نبردهای هوایی بسیار پائین‌تر از استانداردهای غربی رفتار می‌کردند. در واقع یکی از مهم‌ترین مشکلات عراق در طول جنگ نداشتن نیروی انسانی کارآزموده برای استفاده از سلاح‌های مدرنی بود که به دست می‌آورد. عراق هیچ‌گاه نتوانست از حداکثر ظرفیت این سلاح‌ها استفاده کند. برای نمونه ۴ سال پس از تحویل هواپیماهای سوخو-۲۴ به عراق، هیچ‌کدام از این هواپیماها بهره‌برداری نشده بودند.[89] حتی امروز نیز نمی‌توان تخمین زد که چه تعداد از عراقی‌های کشته شده در طول جنگ، مستقیم و در اثر رویارویی با ایران کشته شده‌اند و چه تعداد از آنان در اثر ضعف فرماندهی یا اشتباه در استفاده از تسلیحات پیشرفته.[90]

مشکل عدم بهره‌برداری صحیح از تسلیحات پیشرفته فقط در نیروی هوایی این کشور وجود نداشت. برای نمونه خدمهء عراقی گونه‌ای از تانک‌های ساخت شوروی، در طول جنگ هرگز از سیستم دید در شب این تانک‌ها استفاده نکرده‌بودند. چرا که آن‌ها درک نمی‌کردند که تانک‌های آنان به چنین سامانه‌ای مجهز است.[91] تا سال ۱۹۸۳ عراق حدود ۲۰۰ هواپیمای خود را از دست داده بود و بیشتر این خسارت نه در جنگ با ایران، بلکه در اثر تصادفات و سوانح غیر جنگی و مشکلات تعمیر و نگهداری به وجود آمده بود.[92]

خلبانان ایرانی در طول جنگ ایران و عراق نه تنها با عراقی‌ها می‌جنگیدند، بلکه با خلبانانی با ملیت‌های دیگری از سراسر دنیا روبه‌رو بودند. خلبانان برخی از میگ‌های ۲۱ و میگ‌های ۲۳ عراق مصری بودند و خلبانان برخی از میراژهای اف-۱ بین سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶ بلژیکی، آفریقای جنوبی، استرالیایی و در یک مورد حتی آمریکایی نیز بودند، همچنین خلبانانی از شوروی و آلمان شرقی به عنوان خلبان میگ-۲۵ در عملیات‌ها شرکت داشتند. به‌علاوه خلبانان فرانسوی و اردنی نیز به عنوان معلم خلبان کار می‌کردند. بیشتر گزارش‌هایی که دربارهٔ استقرار خلبانان شوروی در عراق است حکایت از آن دارد که این خلبانان دائماً با اف-۱۴ها برخورد داشته و چندین میگ-۲۵ با خلبان روس سرنگون شده‌است. معمولاً شوروی چندین خلبان با تجربه خود را برای عملیات می‌فرستاد.[93]

نیروهای ایران

بخشی از نظامیان ایران را نوجوانان بسیجی داوطلب تشکیل می‌دادند.

در طول دهه هفتاد میلادی، ایران یکی از بزرگترین واردکنندگان تجهیزات نظامی بود. بخش عمده‌ای از این تجهیزات پیشرفته همچون هواپیماهای اف-۱۴، تجهیزات الکترونیکی و موشک‌های فونیکس از ایالات متحده وارد می‌شد. آلمان غربی در ساخت بزرگ‌ترین زرادخانه اصفهان مشارکت داشت و انگلستان به ایران اسلحه می‌فروخت. برخی تجهیزات پدافند هوایی و ترابری نظامی ایران نیز از شوروی تأمین می‌شد. این روند با وقوع انقلاب ایران متوقف شد و نیروهای نظامی ایران را در موقعیت دشواری قرار داد. ایران برای دور زدن این تحریم تسلیحاتی روش‌های زیر را به کار گرفت.[94]

یکی از مشکلات ایران در ابتدای جنگ، مسئله فرماندهان ارتش این کشور بود. از دید حکومت انقلابی ایران، از میان فرماندهان نظامی زمان پهلوی، تنها تعداد معدودی که در زمان دولت ملی محمد مصدق از فرماندهان بودند یا کسانی که مخالف حکومت شاه بودند مناسب پست‌های فرماندهی نظامی بودند.[100] چهل هزار مستشار آمریکایی که به عنوان آموزش با ارتش ایران همکاری می‌کردند با وقوع انقلاب از کشور اخراج شده بودند، تعداد زیادی از فرماندهان نظامی فرار کرده، بازنشسته شده یا برکنار شده بودند، نظام سربازگیری ناکارا شده بود و بخشی از نیروهای نظامی کشور درگیر ناآرامی‌های داخلی (مانند گنبد کاووس) شده بودند.[101] به علاوه برخی مصوبات دولت موقت همچون ضرورت خدمت نیروهای ارتشی در زادگاهشان و نیز اعطای مجوز استعفا به افسران ارتش باعث شد تا ارتش نتواند از بسیاری از قابلیت‌های خود استفاده کند.[102]

در فاصله میان بهمن ۱۳۵۷ تا مهر ۱۳۶۱، ده‌ها تیمسار و افسر ارشد نظامی تعویض، کشته یا برکنار شدند. ولی‌الله قرنی در تهران ترور شد. ولی‌الله فلاحی در یک سانحه سقوط هواپیما کشته شد. سپهبد سعید مهدیون به جرم شرکت در کودتای نوژه اعدام و سرلشکر باقری نیز زندانی شد. سرهنگ فکوری که پنجمین فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام شروع جنگ بود همراه با سرتیپ فلاحی کشته شد. دریادار مدنی استعفا داد و از کشور خارج شد و بالاخره دریادار بهرام افضلی که چهارمین فرمانده نیروی دریایی ایران به هنگام شروع جنگ بود به جرم عضویت در حزب توده ایران در اردیبهشت ۱۳۶۲ دستگیر شد و به اتهام جاسوسی به همراه ۹ نفر دیگر از افسران بلندپایه ارتش در اسفند سال ۱۳۶۲ تیرباران شدند. این‌ها نمونه‌هایی از فرماندهان نظامی است که بدلایل مختلف تعویض شده بودند.[103]

در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازه‌تأسیس متشکل از جوانان بود که امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان کم تجربه تشکیل می‌دادند که از اصول کلاسیک رزم بی‌اطلاع بودند.[104] برای نمونه محسن رضایی زمانی که در سال ۱۳۶۰ به فرماندهی کل سپاه منصوب شد، تنها ۲۷ سال سن داشت و تحصیلات او نیز دیپلم دبیرستان بود.[105]

در سال ۱۹۸۲، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق با پشتیبانی ایران در این کشور تأسیس شد و ایران شورشیان عراقی را برای مبارزه علیه کشور خود در این مجلس بسیج کرد.[106] سپاه بدر که توسط سید محمدباقر حکیم تأسیس شد شاخه نظامی مخالفین عراقی شد.[107] حزب الدعوه که در ایران حضور داشت و مورد حمایت دولت ایران بود علیه عراق فعالیت می‌کرد و دست به ترور طارق عزیز معاون وقت نخست‌وزیر این کشور زد.[108]

آمار بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس

در شهریور ۱۳۹۳ (در آستانه سالگرد شروع جنگ هشت ساله)، سرهنگ مجتبی جعفری جانشین «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس» گفت که پنج میلیون ایرانی در جنگ شرکت داشتند که ۱۹۰ هزار نفر کشته و ۶۷۲ هزار نفر زخمی شدند. ۴۲ هزار نفر از نیروهای ایرانی هم که به اسارت نیروهای عراقی درآمده بودند بعد از جنگ آزاد شدند. ۲۱۷ هزار نیروی ارتش، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیج به همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه پاسداران، شهربانی و ژاندارمری در جنگ شرکت داشتند.[109]

جزئیات تلفات

در جنگ ۴۸ هزار ارتشی، ۸۵ هزار بسیجی، بیش از ۳۳ هزار دانش آموز، بیش از سه هزار و ۵۰۰ دانشجو، سه هزار و ۳۱۷ روحانی، ۸۸ مسیحی، ۱۸ کلیمی و ۹ زرتشتی کشته شدند. علاوه بر این دو هزار تبعه غیر ایرانی نیز که همراه با نیروهای ایرانی می‌جنگیدند در جنگ هشت ساله کشته شدند.[109]

خلاصه روند جنگ

نشانه‌های تنش نظامی میان عراق و ایران، تقریباً بلافاصله پس از وقوع انقلاب ایران آشکار شد. در ۱۳ فروردین ۱۳۵۸ عراق برای نخستین بار به حریم هوایی ایران تجاوز کرد. ۵ روز بعد، نیروهای عراقی به یک پست مرزی ایران در قصرشیرین حمله کردند. در اردیبهشت عراق به شهر مهران حمله هوایی کرد. پس از آن و تا آغاز همه‌جانبه جنگ، متجاوز از ۵۶۰ مورد درگیری در مرزهای ایران و عراق گزارش شده‌است.[110]

در طی سخنرانی سعدون حمادی، نخست‌وزیر عراق در شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۸۰ و چند روز بعد از شروع اولین درگیری‌ها وی ایران را متهم کرد که از تروریستهایی که در خاک عراق اقدام به بمب‌گذاری‌های گسترده می‌کنند و در نتیجه تعداد زیادی از مردم عراق را می‌کشند، حمایت می‌کند.[111]

آغاز رسمی جنگ، حمله و پیشروی عراق

دود انفجار حمله نیروهای عراقی به فرودگاه مهرآباد در تهران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹

عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰) حمله به ایران را آغاز کرد. نیروهای عراقی به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده بودند که نواحی بزرگی از غرب ایران را اشغال کنند.

دو ساعت پس از اولین حمله هوایی عراق که همزمان با حمله زمینی انجام شده بود، عملیات سایه البرز (کمان ۹۹) بعد از عملیات انتقام، اولین عملیات هوایی گسترده‌ای بود که توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حمله عراق به ایران انجام گرفت. این عملیات در تاریخ ۱ مهر ۱۳۵۹ انجام شد.[112] و باعث برتری هوایی ارتش ایران در ماه‌های آغازین جنگ شد.[113][114]

در نخستین روزهای حمله ارتش عراق به خاک ایران، حدود سی هزار کیلومتر مربع از خاک ایران به اشغال ارتش عراق درآمد.[115] طی دو روز نخست حمله، نیروهای عراقی به هیچ یگان نظامی ایرانی که در حد تیپ باشد، برنخوردند. در واقع آن‌زمان ایران فقط دو لشکر از نیروهای مسلح و دو لشکر موتوریزه پیاده‌نظام در غرب کشور داشت که آن‌ها هم همگی از مرزها فاصله گرفته بودند.[116] در این روزها واحدهای گوناگون نیروی زمینی ایران به دلیل از هم پاشیدگی با تأخیر توانستند خود را به جبهه جنوب برسانند. نیروی زمینی ارتش توان مقابله پایاپای را با عراق نداشت.

نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی حدود ۲۵ کیلومتر در اطراف قصر شیرین پیشروی کرد و سپاه دوم از جبهه میانی و در اطراف مهران، هردو پس از برخورد به مناطق کوهستانی متوقف شدند. این حملات برای پشتیبانی از حمله اصلی در خوزستان انجام شد. صدام تصور می‌کرد که مورد استقبال مردم خوزستان که بخشی از آنان عرب یا عرب‌زبان بودند قرار خواهد گرفت.[117]

هدف اولیه بخش جنوبی ارتش عراق، تصرف برق‌آسای شهر مرزی خرمشهر و پس از آن آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد بود. عراق کسب این هدف را یک پیروزی استراتژیک برای خود تلقی می‌کرد؛ ولی سه ستون زرهی عراقی که برای تصرف خرمشهر اعزام شده بودند با مقاومت ناهماهنگ و خودجوش مردم این شهر مواجه شدند و در کمین حدود ۳۰۰۰ غیرنظامی‌ای افتادند که سلاح‌های ناچیزی همچون تفنگ ام۱ گاراند، نارنجک و کوکتل مولوتوفدر مقابل تجاوز ارتش عراق مقاومت می‌کردند. بیشتر نیروهای مقاومت خرمشهر با وجود آموزش نظامی ناچیز انگیزه بسیار زیادی برای جنگیدن داشتند. این نیروها موفق شدند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را بگیرند و عراق در همان مرحله اول جنگ، در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند و درگیر یک نبرد خانه به خانه در کوچه‌های خرمشهر شد. تصرف خرمشهر ۱۵ روز به طول انجامید و در درگیری‌ها عراقی‌ها ۵۰۰۰ کشته دادند و پس از آن نیز عراق به مدت سه هفته درگیر نبردهای خیابانی با گردان تکاوران دریایی بوشهر در این شهر بود. در ایران برای مدت‌ها خرمشهر را به احترام مقاومت و نبرد شهروندان این شهر، «خونین‌شهر» نامیده می‌شد.[118][119]

پس از تصرف خرمشهر، ارتش عراق موفق شد در اواخر آبان شهر آبادان را به‌طور کامل محاصره کند. عراقی‌ها که بر حمایت عرب‌های خوزستان از ارتش خود، دست‌کم در شمال خوزستان حساب کرده‌بودند، بازهم ناکام ماندند. حملات پیاپی عراق برای تصرف شهرهای سوسنگرد و اهواز عقیم ماند و ارتش عراق شانس غافلگیری را به‌خاطر مقاومت یک گروه کوچک مردمی از دست داد.[120] نقشه اولیه صدام، یک پیروزی سریع در حداکثر چند هفته بود. بسیاری هرگز پیش‌بینی شکست عراق در دستیابی به این اهداف و آغاز یک جنگ فرسایشی طولانی را نمی‌کردند.[121]

به گفته مقامات سابق ارشد عراق وظیفه اصلی ارتش عراق در یورش اولیه خود این بود که توپخانه ایران را از مرزهای عراق دور کرده تا قادر به بمباران شهرهای عراقی، به ویژه بصره، نباشند. این کار بایستی در طول سه تا هفت روز انجام می‌شد و سپس بغداد برای مذاکره با تهران وارد عمل می‌شد. این طرح بر اساس استراتژی جنگی استاندارد عربی آن دوران تهیه شد که بر یورش سنگین نخست و سپس مذاکره بر اساس «وضعیت جدید» تأکید داشت؛ بنابراین نیروهای عراقی در خاک ایران قرار نبود بیش از ۴۰ کیلومتر پیشروی کنند و هیچ برنامه‌ای برای حفظ خاک ایران در مدتی طولانی وجود نداشت. با این حال ایرانی‌ها حاضر به مذاکره نبودند، آن‌هم در شرایطی که نیروهای عراقی تا آن حد در خاک ایران پیشروی کرده بودند. ضمن اینکه روحانیت حاکم بر ایران علاقه‌مند به گسترش جنگ و استفاده از آن برای دستیابی به مقاصد خود بود.[122] ارتش عراق هرچند به خوبی مجهز شده بود اما آمادگی کاملی برای جنگ نداشت و البته ایرانی‌ها از این نظر در وضعیت نامناسب‌تری قرار داشتند. حملات تانک‌های عراقی در دشت‌های میان شهرهای ایران صدمات سختی را به واحدهای پراکنده ایرانی در طول خط مقدم وسیع نبرد وارد کرد. هرچند بسیاری از تحلیل‌گران شیوه عملیاتی عراق را بر گرفته از سبک شوروی توصیف می‌کنند اما آن‌ها در واقع بسیار بیشتر تحت تأثیر نظریات جنگی بریتانیایی قرار داشتند هرچند ارتش عراق تقریباً به‌طور کامل با تانک‌ها، نفربرها و توپخانه روسی تجهیز شده بود.[123]

در جریان حمله عراق به شرق کارون در اواخر مهرماه نیروی هوایی و هوانیروز ایران با وجود مشکلات اطلاعاتی برای هدف‌گیری، رخنه‌هایی در مواضع عراقی پدیدآورد و بسیاری از خودروهای عراقی را نابود کردند. در این حمله بخش‌هایی از سپاه پنجم مکانیزه و سپاه ششم زرهی عراق با ایجاد سرپل کوچکی در بخش شرقی رود در نزدیکی دارخوین مسیرهای تدارکاتی ایران را در معرض تهدید قرار دادند. آن‌ها از این نقطه می‌توانستند به سمت شمال و شرق پیشروی کرده و دزفول را به محاصره درآورند. در اواخر مهر نیز یک اسکادران اف-۱۴ برتری هوایی را بر فراز میدان جنگ در خوزستان تأمین کرده و با سرنگون کردن حدود ۱۲ جنگنده عراقی تنها در دو روز به نیروهای ایرانی اجازه داد تا پدافند هوایی عراق در منطقه را که شامل چندین پایگاه سام-۶ می‌شد پاکسازی کرده و شبکه تدارکاتی عراق را منهدم کنند.[124]

در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها سرهنگ هوشنگ عطاریان در جبهه غرب کشور بود که با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست ارتش عراق را از خاک ایران بیرون نمایند،[125] در گزارش جنگی جمهوری اسلامی در آن ایام آمده‌است:

بعد از ظهر امروز هوشنگ عطاریان فرمانده نیروی زمینی ارتش در جبهه غرب کشور، قصر شیرین را باز پس ستاند و در جبهه غرب کشور ۸۰ تانک عراقی را نابود کردند و نیروهای ما رادیو و تلویزیون را باز پس گرفتند

دو سال بعد، سرهنگ هوشنگ عطاریان به علت توده‌ای بودن دستگیر و به اتهام: عامل نفوذی عراق، تیرباران شد.[126]

در چند ماه نخست جنگ، ارتش ایران با طراحی چهار عملیات تلاش کرد باعث توقف پیشروی ارتش عراق شود. از جمله عملیات پل نادری در ۲۳ مهر ۱۳۵۹ در غرب دزفول و اراضی غرب رود کرخه که گرچه از نظر تصرف زمین دستاورد مهمی نداشت ولی مانع عبور ارتش عراق از کرخه شد.[127]

توقف پیشروی عراق

از زمستان ۱۳۵۹ شوروی حمایت تسلیحاتی خود از عراق را متوقف کرد. عراق نیز ناچار شد در مصرف تسلیحات خود محافظه‌کاری بیشتری نشان داده و عملیات نظامی خود را کندتر کند. از طرفی ایران نیز درگیر مشکلات داخلی شده بود. اختلافات میان سپاه پاسداران و ارتش از یک سو و اختلاف میان ابوالحسن بنی‌صدر و اکثریت مجلس شورای اسلامی از سوی دیگر موجب شده بود تا انسجام تصمیم‌گیری در زمینه جنگ وجود نداشته باشد. ضمن اینکه ایران نیز همچون عراق درگیر مسئله تأمین تجهیزات نظامی مورد نیاز خود بود.[128]

اعزام نفرات داوطلب مردمی ایرانی در قالب نیروهای بسیج و سپاه به جبهه‌ها

طراحان عملیات عراقی در محاسبات خود توان نیروی هوایی ایران را ناچیز تصور کرده و گمان می‌کردند که با رفتن مستشاران خارجی نیروی هوایی ایران توانایی عملیاتی خود را از دست داده‌است. آن‌ها همچنین امیدوار بودند که با حمله هوایی نخست خود به پایگاه‌های هوایی مهم ایران نیروی هوایی این کشور را زمین‌گیر کنند. اما عملیات نخستین نیروی هوایی عراق پیروزی چشمگیری بدنبال نداشت. نیروی هوایی ایران تنها پس از ۲۴ ساعت به تمام خاک عراق حمله‌ور شد و در نابودسازی خودروهای نظامی، ادوات توپخانه‌ای و تدارکات ارتش عراق موفق بود و توانست آسیب‌های جدی به نیروی زمینی عراق وارد کند. نیروی هوایی ایران تنها پس از سه هفته با نابود کردن بسیاری از تدارکات ارتش عراق و اکثر پایگاه‌های نظامی آن در نزدیکی جبهه پیش‌روی نیروهای عراقی را متوقف کرد. نیروی هوایی و پدافند عراق در شرایطی نبودند که قادر به مقابله با اف-۱۴های نیروی هوایی ایران باشد و حتی در مواجهه با جنگنده‌های اف-۴ و اف-۵ و هلیکوپترهای کبرای نیز مشکلات جدی داشتند.

در همین زمان نیروی هوایی عراق ناگزیر شد تعداد زیادی از هواپیماهای خود را به فرودگاه «الولید» در غرب این کشور (۵۰ کیلومتری مرز اردن) منتقل کند تا از دسترس هواپیماهای ایران خارج شوند. با این حال خلبانان ایرانی توانستند با سوخت‌گیری در هوا خود را به پایگاه «الولید» برسانند و در آنجا ۴۶ هواپیمای عراقی (۱۵ تا ۲۰ درصد از کل نیروی هوایی عراق در آن زمان) را روی زمین منهدم کنند. این حمله به عملیات اچ-۳ معروف شد.[129]

ایرانی‌ها در نبردهای هوایی ۱۸۰ روز اول جنگ پیروزی‌های چشمگیری داشتند اما فرماندهی نیروی هوایی ایران پس از آن دستور به عملیات تدافعی داد تا از وارد آمدن خسارات بیشتر به نیروی هوایی ایران جلوگیری کند. جنگنده‌های ایرانی دستور داشتند که به جای تعقیب و انهدام هواپیماهای عراقی فقط جلوی آن‌ها را بگیرند. در طرف مقابل نیروی هوایی ارتش عراق توانست پس از دو سال خود را بازسازی کند.[130]

واحدهای زرهی و مکانیزه ارتش عراق دستور داشتند تا به جای درگیر شدن در جنگ شهری در فاصله بین شهرها پیشروی کرده و ارتباط آن‌ها را قطع کنند اما تلاش آن‌ها بی‌ثمر ماند چراکه برای محاصره شهرهای خوزستان به تدارکات نیاز داشتند و مسیرهای انتقال تدارکات آن‌ها در معرض حملات مداوم و سنگین نیروی هوایی ایران بود. در نتیجه آن‌ها توانستند تنها یک شهر مهم یعنی خرمشهر را در نزدیکی مرز عراق به تصرف خود درآوردند. عراق برای تصرف خرمشهر به جنگ شهری خانه به خانه روی آوردند که نیروی هوایی نمی‌توانست در آن چندان مؤثر باشد. در هنگام بازپس‌گیری خرمشهر توسط نیروهای ایرانی ذخایر نظامی استراتژیک عراق به قدری کاهش یافته بود که آن‌ها تا چندین سال نتوانستند دست به هیچ عملیات هجومی گسترده بزنند.[131]

عملیات یورش موج انسانی نیروهای ایرانی

در بحبوحهٔ جنگ، نیروهای ایرانی به دلیل کمبود تجهیزات نظامی ولی داشتن نیروهای داوطلبی که حاضر به از خود گذشتگی بودند، شروع به طرح و اجرای یورش موج انسانی کردند. تقریباً همه عملیات‌های تهاجمی ایرانی، چنین آغاز می‌شد که ابتدا نیروهای کمتر آموزش‌دیده بسیجی، بی‌محابا از نقطه‌ای که گمان می‌رفت بتوان به داخل خطوط عراقی نفوذ کرد، به سمت خطوط دشمن هجوم می‌بردند (در برخی موارد آن‌ها حتی از بدن خود برای پاک کردن میدان‌های مین استفاده می‌کردند)؛ پس از آن، نیروهای باتجربه بیشتر که عضو سپاه پاسداران بودند، به سمت همین خطوط تضعیف شدهٔ عراقی حمله می‌کردند. در نهایت، نیروهای ارتش ایران، با استفاده از تجهیزات مکانیزه، عملیات را تکمیل می‌کردند. یورش موج انسانی ایرانی‌ها، پیچیدگی‌های خاص خود را داشت. از جملهٔ آن می‌توان به استفاده از عنصر غافلگیری در تمام عملیات‌های ایران اشاره داشت که این باعث تفاوت عمدهٔ یورش موج انسانی ایرانی‌ها، با عملیات‌های یورش موج انسانی در جنگ جهانی اول می‌شد.[132]

آغاز پیروزی‌های ایران

سرلشکر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ولی‌الله فلاحی، فرماندهی چندین عملیات مشترک ارتش و سپاه، ازجمله شکست حصر آبادان را در سال ۱۳۶۰ برعهده داشت.

در ابتدای تابستان ۱۳۶۰ با عزل ابوالحسن بنی‌صدر اختلافات سیاسی در پایتخت ایران، تهران، فروکش کرد و در زمینه جنگ در تهران تمرکز تصمیم‌گیری به وجود آمد. از طرفی اختلافات میان ارتش و سپاه نیز تا حدودی کنار گذاشته شد و این دو نیرو آماده همکاری و انجام عملیات مشترک شدند.[133] هم‌زمان فرماندهی کل عملیات نظامی در جبهه‌ها به ولی‌الله فلاحی از امیران باتجربه ارتش سپرده شد.[101] در کنار این مسئله کسب تجربه توسط فرماندهان جوان سپاه، موجب بهبود توان تاکتیکی، برنامه‌ریزی صحیح و اطلاعات و امنیت بهتر عملیات شد.[134] پیروزی‌های ایران از این دوره آغاز شد.[101]

در شهریور ۱۳۶۰ خبرنگاران غربی که برای نخستین‌بار از سوی ایران اجازه یافته بودند از جبهه‌های جنگ بازدید کنند، در گزارش‌های خود از شور و امید به زندگی در نیروهای ایرانی خبر دادند.

در مهر ماه طی یک عملیات سه روزه که از ۵ مهر با نام ثامن‌الائمه آغاز گردید ایران موفق شد شهر آبادان را پس از حدود یک سال از محاصره خارج کند. این پیروزی آن‌چنان غیرمنتظره بود که برخی گمان می‌کردند نظامیان عراقی در این جبهه علیه صدام کودتا کرده‌اند. هم‌زمان نیروی هوایی ایران تأسیسات نفتی کرکوک در شمال عراق و دو مرکز نفتی در کویت را که واسطه مبادله نفت خام عراق با محصولات سوختی بودند بمباران کرد.[135]

در آذر ماه طی عملیات طریق‌القدس شهر بستان نیز آزاد شد.

در دوم فروردین ۱۳۶۱ ایران طی عملیات فتح‌المبین موفق شد مناطق استراتژیکی را از تصرف عراق خارج کند و دست‌کم ۱۵۰۰۰ عراقی را به اسارت بگیرد. پس از این عملیات ابتکار استراتژیک در جبهه‌ها به دست نیروهای ایرانی افتاده بود.[136]

آزادسازی خرمشهر

مدتی پیش از فتح خرمشهر، تحلیلگران سازمان سیا در ایالات متحده به این نتیجه رسیدند که در صورت ادامه همین روند، عراق در جنگ با ایران شکست خواهد خورد.[137] در سوم خرداد ۱۳۶۱ ایران به یک پیروزی بزرگ دیگر دست یافت. نیروهای نظامی عراق که هنوز از شکست حصر آبادان ترمیم نیافته بودند، خود را با عملیات بیت‌المقدس روبرو دیدند. این عملیات در سه محور جنوب سوسنگرد در شمال خوزستان، جاده اهواز خرمشهر در مرکز و خود شهر خرمشهر انجام شد و در هر سه محور به پیروزی ایران منجر شد.[138] تنها کمتر از ۲۸ ساعت از آغاز عملیات، نیروهای ایرانی کنترل شهر را به دست گرفتند. در حین عملیات ۱۵۰۰۰ سرباز عراقی کشته یا اسیر شدند.[139]

تحلیلگران سیا پیش‌بینی می‌کردند که احتمال مداخله سایر اعراب در جنگ و منطقه‌ای شدن آن نیز وجود دارد. تا اوایل تیرماه ۱۳۶۱، رونالد ریگان به این نتیجه رسید که ایالات متحده نمی‌تواند اجازه دهد که عراق بازنده این جنگ باشد و باید به هر قیمتی جلوی شکست کامل عراق را بگیرد.[140] جفری کمپ، رئیس بخش خاورمیانه شورای ملی امنیت آمریکا در دولت ریگان، سال‌ها پس از پایان جنگ ایران و عراق و زمانی که آمریکا در دهه ۹۰ میلادی رو در روی صدام ایستاده بود در اینباره گفت:[141]

این‌گونه نبود که ما می‌خواستیم عراق «برنده» جنگ باشد. خیر. ما فقط مایل نبودیم عراق «بازنده» جنگ باشد. ما را واقعاً ساده فرض نکنید. ما می‌دانستیم که او (صدام حسین) یک «حرامزاده» است؛ ولی او، «حرامزاده» خودمان بود

طرح عربی صلح

آزادسازی خرمشهر نقطه عطف بزرگی در جنگ ۸ ساله ایران و عراق بود. دو کشور با تصمیم سرنوشت ساز ادامه جنگ یا اعلام آتش‌بس روبرو بودند. سازمان ملل به خواست صدام به ایران اصرار کرد که آتش‌بس را بپذیرد؛ ولی موانع زیادی بر سر این آتش‌بس وجود داشت. عراق همچنان بر نقض معاهده الجزایر و حق حاکمیت بر اروندرود پافشاری می‌کرد. از سوی دیگر عراق هنوز بخش‌هایی از خاک ایران را در تصرف خود داشت و روح‌الله خمینی هم می‌خواست صدام از قدرت کنار برود. این بود که ایران آتش‌بس پیشنهادی در قطعنامه ۵۱۴ شورای امنیت را نپذیرفت.[142] اگرچه احمد خمینی پیش از مرگ تأکید داشت که روح‌الله خمینی با ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر مخالف بوده‌است.[143] آزادی خرمشهر نشان از پیروزی قریب‌الوقوع ایران در جنگ داشت. شرایطی فراهم شده بود که ایران بتواند غرامت قابل توجهی از عراق و متحدین عرب او (به ویژه عربستان سعودی) دریافت کند.[144] عربستان سعودی پس از آزادی خرمشهر پیشنهاد نمود تا غرامت جنگ توسط کشورهای عربی به ایران پرداخته شود و عراق نیز بخشی از خاک ایران را که در تصرف داشت ترک کند. به گفته اسپنسر تکر مقامات ایران این پیشنهاد را رد کرده و خواهان بازگشت یکصد هزار شیعه عراقی که توسط صدام اخراج شده بودند به کشور عراق شده بودند. به گفته تکر شرط دوم ایران پرداخت ۱۵۰ میلیارد دلار غرامت به جای ۷۰ میلیارد دلار پیشنهادی عربستان و شرط سوم برکناری صدام از قدرت بوده‌است.[145] یک ژورنال تخصصی که در سال ۱۹۸۴ (دو سال پس از آزادی خرمشهر) منتشر شده‌است، مبلغ پیشنهادی عربستان را ۲۵ میلیارد دلار ذکر کرده‌است.[146] در یک کتاب منتشر شده توسط مرکز تحقیقات استراتژیک امارات عربی متحده، بدون اشاره به مقدار غرامت پیشنهادی، این مبلغ «قابل ملاحظه» توصیف شده‌است.[147] علی‌اکبر ولایتی اصل وجود چنین پیشنهادی در آن زمان را مورد تأیید قرار داده[148] و حتی هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۵ اسفند ۱۳۶۰ خود می‌نویسد:[149]

وابسته نظامی ایتالیا گفته: کشورهای نفت‌خیز منطقه مایلند شصت میلیارد دلار خسارات جنگ را از طرف صدام به ایران بدهند و ایران از شرط سوم که کیفر صدام است منصرف شود.

هاشمی رفسنجانی بعدها در مرداد ۱۳۸۹ در یادداشتی گفته‌است:[150]

در گفتگوها هیچ ضمانتی برای جلوگیری از تکرار شرارت‌های صدام نمی‌دادند… میانجی‌ها که اکثراً کشورهای عرب منطقه بودند… اقدام به انتشار شایعات بی‌اساس می‌کردند که یکی از خبیث‌ترین شایعات آنان پیشنهاد غرامت‌ها پس از فتح خرمشهر بود. شایعه‌ای که با همه بی‌اساس بودنش، در افواه افتاد

برخی مفسران استدلال کرده‌اند که اگر هم برای ایران مقدور نبود که در این مقطع غرامت جنگ را از دولتهای عربی دریافت کند، نفس برقراری آتش‌بس و پذیرش صلح در سال دوم جنگ مانع گسترش و افزایش خسارت و تلفات می‌شد و این به مصلحت ایران بود.[101]

توقف ایران

عراق در آغاز جنگ، ۱۳۶۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال کرده بود. با انجام چهار عملیات موفقیت‌آمیز ایران با نام‌های عملیات ثامن‌الائمه، عملیات طریق‌القدس، عملیات فتح‌المبین و عملیات بیت‌المقدس، ۸۶۰۰ کیلومتر از این اراضی به شکل نظامی آزاد شد. از ۵۰۰۰ کیلومتر مربع باقی‌مانده، عراق به صورت داوطلبانه از ۲۵۰۰ کیلومتر مربع دیگر (پس از آزادی خرمشهر) عقب‌نشینی نمود؛ ولی ۲۵۰۰ کیلومتر مربع دیگر از خاک ایران (شامل شهرهای مهران و نفت شهر) تا پایان جنگ در تصرف ارتش عراق باقی‌ماند.[101]

اگرچه پس از آزادی خرمشهر ایران دو عملیات موفق دیگر نیز (ازجمله در منطقه سومار) انجام داد، ولی شکست نیروهای نظامی ایران در مقابل ارتش عراق در عملیات رمضان (۲۲ تیر تا ۷ مرداد ۱۳۶۱) و در منطقه بصره موجب شد ایران برتری تبلیغاتی و روحی خود را از دست بدهد.[151] گفته می‌شود که عملیات رمضان بزرگترین نبرد زمینی جهان پس از جنگ جهانی دوم بوده‌است. در این نبرد سه موج جداگانه از سپاهیان داوطلب در زمینی مسطح به سوی بصره حرکت کردند. عراق به سادگی از توپخانه برای قتل‌عام ۳۰۰۰۰ سرباز ایرانی استفاده کرد. عملیاتی که در واقع هیچ دستاوردی برای ایران نداشت.[152] ژنرال ماهر عبدالرشید در اینباره گفت:[153]

برای نابود کردن هر حشره مزاحمی، حشره‌کش مناسب وجود دارد که بدون توجه به تعداد حشره‌ها، آنان را دفع می‌کند؛ و مهاجمان (ایرانی) بدانند که عراق حشره کش مناسب برای دفع آنان را دارد.

ایران در تلاش برای تصرف بصره دو عملیات والفجر مقدماتی (بهمن ۱۳۶۱) و عملیات والفجر ۱ (فروردین ۱۳۶۲) را نیز انجام داد ولی همچنان ناکام ماند.[154]

نبرد نیزارها

در تلاشی دیگر در بهمن و اسفند ماه ۱۳۶۲ ایرانی‌ها تلاش کردند در عملیات خیبر با استفاده از اصل غافلگیری با عبور از نیزارهای هورالعظیم به سمت اشغال بزرگراه بصره بغداد پیش‌روی نمایند و تعادل جبهه‌ها را به نفع خود تغییر دهند. ایرانی‌ها با استفاده از عملیات آبی خاکی و همچنین با استفاده از بالگرد اقدام به اشغال و عبور از نیزارهای هورالعظیم نمودند. با این حال کمبود پشتیبانی هوایی ایران و دفاع ایستا عراقی‌ها، استفاده آن‌ها از جریان برق در آب هور و نیز بکار بردن سلاح‌های شیمیایی توسط ارتش عراق باعث تلفات فراوان ایرانی‌ها و توقف پیشروی آن‌ها در خشکی شد. ارتش عراق توانست ایرانی‌ها را به داخل نیزارها پس براند. در این نبرد ۴۹ بالگرد از ۵۰ بالگرد ارتش ایران شکار جنگنده‌های عراقی شده و سرنگون شدند. تلفات انسانی مجموع عملیات‌های نبرد نیزارها برای ایران بیش از چهل هزار نفر در برابر چهار هزار نفر تلفات عراقی‌ها بود. در انتهای این نبرد ایران با تحمل تلفات فراوان تنها توانست جزیره مجنون را برای یک سال در اشغال خود نگه دارد.[155]

عملیات بدر

با عدم موفقیت ایران در نبرد نیزارها برای تسخیر بزرگراه بغداد-بصره آن‌ها عملیات دیگری را با هدف تسخیر همین بزرگراه به نام عملیات بدر با برنامه‌ریزی منسجم‌تر و بیشتر در اواخر اسفند ماه ۱۳۶۳ به انجام رسانیدند. در مراحل اولیه این عملیات نیروهای ایرانی با شکستن خطوط دفاعی عراقی در شمال شهر قرنه از رود دجله عبور کردند و در ساحل شرقی این رود بخشی از بزرگراه را به اشغال خود درآوردند. با این حال پاتک شدید ارتش عراق با انجام عملیات گازانبری، استفاده مؤثر از توپخانه متحرک، نیروی هوایی و سلاح‌های شیمیایی مواضع نیروهای ایرانی را درهم شکست و نیروهای ایرانی وادار به عقب‌نشینی به داخل نیزارها شدند. در پایان این عملیات بیش از ۲۵ هزار نفر کشته از دوطرف برجای ماند. عراق همچنین در پاسخ به این تهاجم، سری دیگری از جنگ شهرها را آغاز نمود و ۲۲ مرکز پرجمعیت شهری ایران از جمله شهرهای تهران، تبریز، اصفهان و شیراز را مورد حمله هوایی و موشکی قرار داد.[156] در مقابل ایران نیز ضمن گلوله‌باران توپخانه‌ای شهرهای مرزی عراق، دست به حملات موشکی و هوایی به شهرهایی همچون بصره، العماره، تکریت، موصل، کرکوک و بغداد زد. حملات توپخانه‌ای و موشکی ایران تا پایان روز ۲۵ خرداد ۶۴ ادامه یافت. تقابل ایران در جنگ شهرها باعث توقف حملات موشکی و هوایی عراق شد، در پایان روز قدس، رادیو آمریکا اعلام کرد که عراق از صبح فردا به مدت دو هفته مهلت داده است که ایران صلح را به جای جنگ انتخاب کند. چندی بعد خبرگزاری آلمان غربی گزارش داد: «شواهد محکمی در دست است که نشان می‌دهد عراقی‌ها در پایان مهلت دو هفته‌ای خود حملات خود به هدف‌های غیرنظامی ایران را از سر نخواهد گرفت.» سرانجام مهلت پانزده روزه به پایان رسید و در ۹ تیرماه ۶۴ یک سخنگوی نظامی عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد: مهلتی که صدام حسین اعلام کرده بود اکنون به پایان رسیده و با توجه به موضع رژیم حاکم بر ایران، اعلام می‌کنیم که بمباران‌ها تا تحقق صلح عادلانه از سرگرفته خواهد شد. اما در عمل، عملیات هواییِ روز بعد عراق، به بمباران شهرک زیوه درنزدیکی مرز ترکیه و تاسیسات مخابراتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در نواکوه کرند منحصر شد، در گیلانغرب نیز جنگنده‌های عراقی دیوار صوتی را بر فراز شهر شکستند. بعد از آن حمله دیگری صورت نگرفت و بدین ترتیب مقطع دوم جنگ شهرها پایان یافت.[157][158][159][160] پس از ناکامی ایران در بدست آوردن اهداف عملیات بدر، طارق عزیز وزیر خارجه عراق درخواست صلحی با پیش‌زمینه عقب‌نشینی نیروهای طرفین به مرزهای بین‌المللی به سازمان ملل ارائه داد. در اول فروردین ماه ۱۳۶۴ روح‌الله خمینی، رهبر وقت ایران، در اعلانی که از تلویزیون دولتی ایران پخش شد ضمن رد درخواست صلح عراقی‌ها بیان نمود که تا زمان به رسمیت شناختن حق ایران برای تنبیه متجاوز، ایران به تهاجم خود ادامه خواهد داد.[161]

جنگ نفتکش‌ها

در سال چهارم جنگ، نیروهای زمینی دو طرف به تعادل رسیده بودند.[162] ولی در خلیج فارس وضع به گونه دیگری بود. در یک مقطع دو ساله، کشورهای کویت، ایالات متحده، اردن و آفریقای جنوبی در یک همکاری تنگاتنگ، نفت خام هدیه شده از سوی کویت را در نفت‌کش‌های با پرچم آمریکا بارگیری کرده و به آفریقای جنوبی منتقل می‌کردند. آفریقای جنوبی در عوض سوخت مورد نیاز عراق را به بندری در اردن تحویل می‌داد.[163] هم‌زمان جزیره خارک به عنوان پایانه اصلی صدور نفت ایران توسط هواپیماهای پیشرفته‌ای که فرانسه به عراق تحویل داده بود، مسدود شد. به این ترتیب ایران وارد جنگ نفت‌کش‌ها شد.[164]

طرف عراقی تنها در طول سال ۱۳۶۳ دست به حمله به ۳۳ نفتکش زد. ایران نیز با حمله به ۱۷ نفتکش به این عمل واکنش نشان داد. واکنش هاشمی رفسنجانی به این مسئله این بود که تهدید کرد اگر جلوی صادرات نفت ایران از خلیج فارس گرفته شود، آنگاه هیچ کشوری نخواهد توانست از نفت خلیج فارس استفاده کند. دو هفته بعد، شورای امنیت به این تهدید ایران واکنش نشان داد و با صدور قطعنامه ۵۵۲ طرفین را از حمله به کشتی‌های غیرنظامی بازداشت.[165]

دامنه جنگ نفت‌کش‌ها فراتر از عراق کشورهای دیگری را نیز رو در روی ایران قرار داد. برای مثال در ۱۵ خرداد ۱۳۶۳ عربستان سعودی با کمک لجستیکی آمریکا در جهت فشار بر ایران برای پایان دادن به عملیات‌های نظامیش در خلیج فارس، یک فروند جنگنده مک‌دانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ ایران را به خلبانی همایون حکمتی و کمک‌خلبانی سیروس کریمی در خلیج فارس توسط یک فروند جنگنده مک‌دانل داگلاس اف-۱۵ ایگل منهدم ساخت.[166][167]

ورود ایران به خاک عراق

ایران سرانجام در زمستان ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ موفق شد به بخشی از اهداف عملیات رمضان برسد و ارتباط عراق را با خلیج فارس از طریق شبه جزیره فاو قطع کند. نیروهای ایران ابتدا با عملیاتی ایذایی رو به سمت شمال بصره یورش بردند در حالیکه هدف اصلی آن‌ها پیاده کردن نیرو در جنوب بصره در شبه‌جزیره فاو بود. نیروهای ایران در ۶ اسفند موفق به تسخیر کامل شبه جزیره فاو شدند. با این حال نیروهای نظامی ایران از تصرف بندر مهم نفتی-نظامی ام‌القصر بازماندند. این پیروزی در شرایطی به دست آمد که عراق از سلاح‌های شیمیایی برای ضدحمله استفاده کرد.[168] عراق مجبور شد تا یک خط لوله انتقال نفت به عربستان بسازد تا نیازی به عبور نفت‌کش‌هایش از خلیج فارس نباشد تا در تیررس نیروهای ایران قرار نگیرند.[169] این عملیات بسیاری از نیروهای ایران را تلف کرد و فرماندهی جنگ ایران تنها هدف خود را تصرف بصره تعیین کرد.

در زمستان ۱۳۶۵ نیروهای ایران دو عملیات پیاپی کربلای ۴ و کربلای ۵ را با هدف تصرف بصره اجرا کردند. آن‌ها توانستند تا ۱۲ کیلومتری بصره پیشروی کنند، اما عراقی‌ها با وجود حجم آتش سنگین ایران از سقوط بصره جلوگیری کردند. تلفات گسترده ایران در این عملیات (۶۵٬۰۰۰ نفر کشته) باعث شد تا نیروهای نظامی ایران نتوانند تا انتهای جنگ به‌طور مؤثر تجدید قوا نمایند. فرماندهی ارشد نظامی ایران امید خود را به پیروزی از دست داد و با اتفاقات بعدی شرایط برای قبول آتش‌بس مهیا شد. پس از عملیات کربلای ۵، احتمال سقوط بصره و تغییر موازنه نظامی به نفع ایران افزایش یافت. در این هنگام خاویر پرز دکوئیار اعلام کرد که اعضای شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ مصمم هستند و مذاکرات برای تهیه پیش‌نویس قطعنامه ۵۹۸ آغاز شد.[170] پس از آن که در بهار ۱۳۶۶ ایران موفقیت‌های دیگری در جبهه شمال و در منطقه سلیمانیه به دست آورد[171] سرانجام قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید.[172]

پیشروی مجدد عراق، مداخله ایالات متحده و قبول قطعنامه از سوی ایران

تخریب سکوی نفت ایرانی رستم توسط تفنگداران دریایی آمریکایی.

پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد، در ایران بحث‌های زیادی به وجود آمد.[173] این قطعنامه دربارهٔ آغازگر جنگ و چرایی وقوع آن ساکت بود. ایرانی‌ها معتقد بودند این قطعنامه، یکجانبه، به سود عراق و همراه با اعمال نظر ایالات متحده است. این قطعنامه در مورد تعیین متجاوز گفته بود:[174]

دبیرکل سازمان ملل، در راستای شناسایی متجاوز اختیارات لازم را به یک هیئت بی‌طرف خواهد داد تا پس از تحقیق دربارهٔ مسئول واقعی جنگ، گزارش خود را در اسرع وقت به شورای امنیت ارائه کنند.

واکنش ایران به این قطعنامه این بود که آن را نه قبول دارد و نه رد می‌کند. ایران خواستار آن بود که عراق به روشنی به عنوان متجاوز شناخته شود. این خواسته در هیچ‌کدام از قطعنامه‌های سازمان ملل منظور نشد.

شلیک موشک از ناو آمریکایی یواس‌اس وینسنس. این ناو با شلیک دو موشک مشابه پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر را ساقط نمود که در پی آن ۲۹۰ مسافر غیرنظامی هواپیمای ایرانی شامل زنان و کودکان کشته‌شدند.

رونالد ریگان در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را رسماً تهدید کرد که اگر به قطعنامه ۵۹۸ پاسخ منفی بدهد، چاره‌ای جز یک «اقدام عملی» باقی نمی‌ماند.[175] در ۳۰ فروردین ۱۳۶۷ ایالات متحده به نفت‌کش‌ها و سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد.[176][177]

فرماندهان سپاه ایران در آن زمان برای اینکه توانایی بهتری برای ادامه جنگ پیدا کنند، در پی آمادگی برای شرکت در انتخابات مجلس و ورود به مجلس بودند تا در آنجا کمک بیشتری برای ادامه جنگ فراهم کنند. فرماندهان سپاه که کنترل مناطق اشغال شده در عراق را، از جمله فاو و اطراف بصره، در دست داشتند، با این تصور که عراق قدرتی برای بازپس‌گیری این مناطق ندارد، مناطق اشغالی را ترک کرده و در کرمانشاه جلسه‌ای برای شرکت در انتخابات مجلس برگزار نمودند.[178] در طرف مقابل عراق بعد از شکست در نبرد اول فاو و بعد از عملیات کربلای ۵ شروع به طراحی عملیاتی دقیق و بزرگ برای بازپس‌گیری خاک خود نموده بود. آن‌ها با افزایش بودجه نظامی، خرید تجهیزات مدرن، افزایش سربازگیری و همچنین تشکیل تیپ‌های جدید گارد ریاست جمهوری تجدید قوا نموده بودند. در بهار ۱۳۶۷ عراق، عملیات توکلنا علی‌الله را شروع کرد و با پیروزی دور از انتظار در مراحل ابتدایی عملیات توانستند مناطق فاو (۲۸ فروردین)، شلمچه و اطراف بصره (۴ خرداد) و جزیره مجنون (۴ تیر) را پس بگیرند. با شکست سنگین ایرانی‌ها در طی این عملیات، فرماندهان عراقی تصمیم به ادامه عملیات گرفتند و علاوه بر بیرون راندن نیروهای ایران از خاک عراق توانستند مجدداً وارد خاک ایران شده و شهر دهلران را در ۲۲ تیر برای بار دوم اشغال کنند. هر چند نیروهای عراق با اعلام اینکه دیگر قصدی برای اشغال خاک ایران ندارند پس از عقب‌نشینی نیروهای نظامی ایران از مناطق اشغالی در شمال عراق، نیروهای عراقی نیز شهر دهلران را تخلیه نموده و به داخل خاک خود بازگشتند.[179] شهر مهران نیز در ۳۱ تیر اشغال شد و تا پایان جنگ در اشغال باقی ماند.[180]

همزمان با تشدید حملات عراقی‌ها نیروی دریایی ایالات متحده عملیات آخوندک را علیه نیروهای ایرانی در خلیج فارس آغاز نمود. این نیروهای ایرانی به مین‌گذاری مسیرهای تجاری و هدف قراردادن کشتی‌های تجاری مشغول بودند. در بخشی از این درگیری‌ها نیروهای ایالات متحده در پاسخ به حمله موشکی ایران به یک سکوی نفتی کویتی، دو سکوی نفتی ایران در خلیج فارس را در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ منهدم نمود. در اوج درگیری‌ها دو ناوچه نیروی دریایی ایران، سهند و سبلان، که برای دفاع از سکوهای نفتی وارد عمل شده بودند مورد هدف قرار گرفتند. در بخش دیگری از عملیات ایالات متحده در روز ۱۲ تیر ۱۳۶۷ یواس‌اس وینسنس ایالات متحده به هنگام درگیری با قایق‌های توپدار سپاه پاسداران ایران در نزدیکی جزیره قشم، در شمال تنگه هرمز، در حالی که وارد آب‌های سرزمینی ایران شده بود، هواپیمای غیرنظامی ایرانی شرکت ایران ایر به شماره پرواز ۶۵۵ را هواپیمایی نظامی تشخیص داده و سرنگون کرد. تمامی ۲۹۰ مسافر و خدمه هواپیمای ایرباس ایرانی در این حادثه کشته‌شدند.[181] پس از این اتفاق‌ها، و سکوت جامعه بین‌المللی در برابر استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی، رهبران ایران به این نتیجه رسیدند که کشورهای حامی عراق از هر روشی برای جلوگیری از پیروزی ایران استفاده می‌کنند و با کمبود نفرات و تجهیزات در ایران، توان جنگی ایران از بین خواهد رفت.[182]

دولت ایران از داخل کشور نیز تحت فشار زیادی بود.[183] در داخل کشور تلاش‌هایی برای مخالفت با جنگ آغاز شده بود و فشارهای اقتصادی بر دولت افزایش یافته بود.[184] درآمد نفتی کشور از ۱۵ میلیارد دلار به کمتر از ۶ میلیارد دلار کاهش یافته بود و وضعیت اقتصادی کشور در بدترین حالت خود بود.[185] سرانجام فرمانده سپاه (محسن رضایی) در نامه‌ای به روح‌الله خمینی، فهرستی از نیازهای نیروهای نظامی ایران برای ادامه جنگ در ۵ سال آینده را ارائه داد.[186]

... تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم…

با این وجود فرمانده سپاه پاسداران در ادامه همین نامه بر لزوم ادامه جنگ تأکید کرد. روح‌الله خمینی، رهبر ایران با شعار خواندن حرف فرمانده سپاه مبنی بر آمادگی برای ادامه جنگ آن را رد می‌کند٬[187] دولت ایران نیز به نخست‌وزیری میرحسین موسوی ضمن رد خواسته‌های سپاه اعلام کرد که دولت ظرفیت اختصاص منابع مالی لازم برای تهیه چنین فهرستی ندارد.[188]

به این ترتیب ایران در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را در شرایطی پذیرفت که برتری نظامی در زمان تصویب قطعنامه در سال گذشته را از دست داده بود. روح‌الله خمینی تصمیم به پذیرش این قطعنامه را با نوشیدن جام زهر مقایسه کرد و گفت:[189]

... خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام…

ستون نظامی منهدم شده مجاهدین خلق پس از محاصره و قرار گرفتن در کمین نیروهای ایران

قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.

آتش‌بس

یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، حدود ۵۰۰۰ نیروی سازمان مجاهدین خلق با مقادیری تجهیزات جنگی از محور غرب و از طریق شهرهای مهران و اسلام‌آباد غرب در عملیاتی با عنوان فروغ جاویدان به ایران حمله کردند. هدف این عملیات تسخیر تهران در ۳۳ ساعت بود و مسعود رجوی فرماندهی عملیات را بر عهده داشت. عملیات پاتک ایران عملیات مرصاد نام داشت و طی آن مجاهدین در کمین قرار گرفتند و شکست خوردند. به گفته هاشمی رفسنجانی: «اینها توی کیسه آمدند و ما در کیسه را بستیم.»[190] با تداوم عملیات تهاجمی از طرف عراق جامعه جهانی دولت عراق را برای پذیرش آتش‌بس تحت فشار شدید قرار داد.[191] سرانجام سه هفته پس از شکست عملیات فروغ جاویدان، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ با حضور نیروهای بین‌المللی آتش‌بس در سراسر مرزهای ایران و عراق برقرار شد.[180] نیروهای حافظ صلح تا سه سال پس از آتش‌بس در منطقه حضور داشتند.[192] بیشتر مفسران بر این باور هستند که این جنگ هیچ برنده‌ای نداشته‌است؛ چرا که در پایان جنگ، صدام از دستیابی به نخستین هدف خود، فسخ قرارداد ۱۹۷۵ بازماند. آیت الله خمینی نیز که برای سال‌ها پذیرش صلح را منوط به انفصال صدام و حزب بعث عراق از قدرت کرده بود بدون دستیابی به هدف خود سرانجام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.[156] هر چند برخی مفسران با توجه به پیروزی‌های عراق در انتهای جنگ عراق را پیروز این جنگ می‌دانند. در پایان جنگ ارتش عراق تا نیمه‌های شهریور ۱۳۶۷ به پاک‌سازی نیروهای مقاومت کرد با استفاده از ۶۰٬۰۰۰ نیروی پیاده، بالگرد و سلاح‌های شیمیایی در شمال عراق ادامه داد. بسیاری از کردهای عراقی ساکن این مناطق به ایران مهاجرت کردند. در این عملیات در مجموع ۵۰٬۰۰۰ کرد نظامی و غیرنظامی کشته شدند.[193]

پس از آتش‌بس

ایران و عراق در سال ۱۳۶۹ و پیش از حمله عراق به کویت، توافق صلح رسمی امضا کردند و روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. از همان زمان کار تبادل اسرای جنگی دو طرف آغاز شد.[194] در پایان جنگ ۸ ساله حدود ۴۰۰۰۰ ایرانی در عراق اسیر بودند. در مقابل ایران نیز حدود ۷۰۰۰۰ اسیر عراقی دراختیار داشت.[195] کار مبادله اسرای دو طرف تا اسفند ۱۳۸۱ به طول انجامید.[196] در همین زمان نیروهای نظامی عراق از قسمتهای باقیمانده خاک ایران تا مرزهای بین‌المللی عقب نشستند. تا ۳۱ مرداد ۱۳۶۹ نیروهای عراقی به‌طور کامل خاک ایران را ترک کردند. پس از پذیرش آتش‌بس حدود ۲۴۰۰ کیلومتر از خاک ایران از جمله شلمچه ،طلاییه، فکه، مهران، میمک، سومار، نفت شهر، خسروی و قصرشیرین و بخشی از دشت ذهاب در اشغال عراق باقی‌مانده بود.[197][198]

غرامت جنگی

در سال ۱۹۹۱ خاویر پرز دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) رسماً بر اساس نظر گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و از خواسته ایران برای دریافت غرامت جنگی پشتیبانی کرد.[199] خسارات وارده به ایران در طول جنگ ۸ ساله ۹۷ میلیارد دلار برآورد شد. این میزان غرامت بسیار کمتر از غرامت در نظر گرفته شده برای خسارات وارد به کشور کویت توسط عراق در جنگ اول خلیج فارس می‌باشد. غرامتی که برای جنگ اول خلیج فارس تعیین شد ۲۴۰ میلیارد دلار برآورد شده بود.[200]

هیچ‌کدام از دولت‌های کشور ایران در دوران پس از جنگ پیگیر دریافت غرامت‌های ایران از عراق نشده‌اند. در شهریور ۱۳۸۹، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران با تهیه طرحی دولت آن کشور را ملزم به پیگیری اخذ غرامت‌های جنگ کرده‌است. با این وجود نه دولت محمود احمدی‌نژاد و دولت حسن روحانی برای پیشبرد این مقصود هیچ عملی انجام نداده‌اند. گفته می‌شود اختلافات بین دولت و مجلس باعث عدم واکنش دولت به این طرح است.[201]

میانجیگری‌های بین‌المللی

شورای امنیت در دوران جنگ ایران و عراق قطعنامه‌های ۴۷۹، ۵۱۴، ۵۲۲، ۵۴۰، ۵۵۲، ۵۸۲، ۵۸۸ و ۵۹۸ را در این خصوص صادر کرد

از نخستین روز آغاز جنگ، کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد از طرفین خواست که تلاش خود را برای حل اختلافات به کار بگیرند. نخستین بیانیه شورای امنیت در زمینه این جنگ، فقط از دو طرف خواسته بود که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. در این بیانه حتی از عراق خواسته نشده بود که به پشت مرزهای دو کشور بازگردد. شش روز بعد و در ۶ مهرماه ۱۳۵۹ قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت در خصوص جنگ ایران و عراق صادر شد و باز هم بدون اشاره به تجاوز عراق به خاک ایران و فقط با ذکر عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» از دو کشور خواسته شد که از توسل به زور خودداری کنند. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت ولی ایران اعلام کرد تا پیش از خروج نیروهای عراق از خاک ایران، این قطعنامه را نمی‌پذیرد.[148]

پس از آن نیز تا پیش از صدور قطعنامه ۵۹۸، شورای امنیت بیانیه‌ها و قطعنامه‌های متعددی دربارهٔ جنگ ایران و عراق صادر کرد. نخستین قطعنامه‌ای که در آن از دو کشور خواسته شده بود به پشت مرزهای خود بازگردند، قطعنامه ۵۱۴ بود که در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ و اندکی پس از بازپس‌گیری خرمشهر از عراق صادر شد. در قطعنامه ۵۴۰ به جای واژه خلیج فارس از واژه «خلیج» استفاده شد که موجب اعتراض ایران شد. در زمستان ۱۳۶۴ و ۱۵ روز پس از حمله ایران و تصرف شبه جزیره فاو شورای امنیت قطعنامه ۵۸۲ را صادر کرد. در قطعنامه ۵۸۸ که در مهر ۱۳۶۵ صادر شد و بر اجرای قطعنامه ۵۸۲ تأکید داشت، همچنان از عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» استفاده شده بود. فصل مشترک همه قطعنامه‌های شورای امنیت تا پیش از قطعنامه ۵۹۸ این بود که در هیچ‌یک از آن‌ها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و « «چگونگی تنبیه متجاوز» اشاره‌ای نشده بود. عراق همه قطعنامه‌های سازمان ملل را پذیرفت یا آمادگی خود را برای پذیرش آن اعلام کرد؛ ولی ایران تنها قطعنامه ۵۹۸ را پس از یک سال از صدور پذیرفت.[148]

سایر فعالیت‌ها برای برقراری صلح

علاوه بر شورای امنیت و سازمان ملل متحد، مجامع، کشورها و افراد دیگری نیز در مقاطعی از جنگ هشت ساله، تلاش کردند تا نقش میانجی صلح را داشته باشند؛ ولی هیچ‌یک از این تلاش‌ها به نتیجه نرسید. یکی از مهم‌ترین این تلاش‌ها تشکیل کمیته حسن نیّت مرکب از نمایندگان دولتهای کوبا، یوگسلاوی، الجزایر، زامبیا، هند، پاکستان و سازمان ساف توسط جنبش عدم تعهد بود. سازمان کنفرانس اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و اتحادیه اقتصادی اروپا نیز از دیگر مجامعی بودند که در مقاطعی تلاش‌هایی برای برقراری آتش‌بس و عقب‌نشینی نیروهای دو کشور به پشت مرزها انجام داد.[101]

موضع سایر کشورها

از بعد تاریخی، جنگ ایران و عراق در اواخر جنگ سرد و در دور دوم آن رخ داد.[203] بیشتر سال‌های جنگ در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان سپری شد. در آن زمان دو دیدگاه اصلی در میان نظریه‌پردازان سیاسی آمریکا دربارهٔ ایران وجود داشت. دیدگاه نخست آن بود که ایران پس از سقوط شاه «ازدست رفته» است و باید به هر روش ممکن آن را بازگرداند. دیدگاه دوم این بود که در میان حاکمان ایران، علایق غرب‌گرایانه بیش از علایق چپ‌گرایانه مشاهده می‌شود. در طول هشت سال بعد، تغییرات موضع ایالات متحده در قبال ایران و جنگ به تناوب به قدرت گرفتن یکی از این دو دیدگاه بستگی داشت.[204]

شوروی نیز با آغاز جنگ برای مدتی حمایت تسلیحاتی از عراق را متوقف کرد؛ ولی به زودی به این فکر افتاد که با از سرگیری کمک تسلیحاتی به عراق، می‌تواند دوباره این کشور را به سوی خود جذب کند. از سوی دیگر شوروی به پول نقد نیاز داشت و عراق هم از فروش نفت درآمد مناسبی داشت؛ بنابراین انگیزه‌های اقتصادی مهمی در روابط شوروی با عراق در طول جنگ وجود داشت.[205] از سوی دیگر اگرچه در اوایل جنگ روابط ایران و شوروی توأم با احترام بود ولی مسائلی مانند اشغال افغانستان توسط شوروی و دستگیری اعضای حزب توده توسط ایران گاهی باعث سردی روابط دو کشور بود. روشن است که ایران از روابط خوب میان شوروی و عراق نیز راضی نبود[206] و شوروی نیز نگران قدرت گرفتن شیعیان عراق بود که توسط ایران حمایت می‌شدند. با این‌حال شوروی تلاش می‌کرد با بازگذاشتن درهای تجارت و ترانزیت کالا از طریق ایران، این کشور را راضی نگه دارد.[207]

در سال‌های اول شوروی با اعلام موضع بی‌طرفی از فروش مستقیم سلاح و جنگ‌افزار به عراق خودداری می‌کرد ولی اجازه می‌داد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. اردن این نقش خریدار ظاهری را در خریدهای مهم تسلیحاتی از چین، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده نیز ایفا می‌کرد؛ ولی نقش اردن در جنگ ایران و عراق به همین‌جا خاتمه نمی‌یافت. تمامی بنادر و فرودگاه‌ها و سرزمین اردن بر روی کالاهای صادراتی و وارداتی به عراق باز بود. بندر عقبه در دریای سرخ در اختیار عراق بود تا کالاهای خود را صادر کند. ملک حسین نیز هم‌زمان به پایتخت‌های مختلف جهان سفر می‌کرد تا موضع عراق را دربارهٔ جنگ تشریح کند.[208]

رویدادهای سال ۱۳۵۸ و سیاست صدور انقلاب و اقدامات آشکار و پنهان در منطقه زمینه‌ای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر نزدیکتر شوند و یک سال قبل از شروع جنگ پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید.[209] در واقع عربستان سعودی در کنار ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار بست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد.[210] پادشاه عربستان تنها سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سال‌های جنگ نیز عربستان در تأمین جنگ‌افزار مورد نیاز برای عراق همکاری می‌نمود.[211]

در میان کشورهای عربی، نقش مصر نیز در حمایت از عراق قابل ملاحظه بود.[212] مصر نه‌تنها در طول جنگ به عراق اسلحه می‌فروخت، بلکه کمبود نیروی انسانی خلبان عراق را نیز با اعزام خلبانان مصری به جبهه جنگ عراق با ایران جبران می‌کرد. علاوه بر آن، این مصر در معامله خرید تسلیحات نظامی جدید برای عراق، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد از فرانسه نقش داشت.[213] در طول جنگ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند کویت و عربستان سعودی و در وهله بعد امارات متحده عربی و عمان، آشکارا در سمت عراق بودند. بیشتر این حمایت‌ها در قالب کمک‌های مستقیم و غیرمستقیم مالی صورت می‌گرفت. با تصمیم کویت و عربستان، درآمد حاصل از فروش نفت در منطقه بی‌طرف خفجه (بین سه کشور کویت و عربستان و عراق) به عراق اختصاص یافته بود. اگرچه موضع رسمی این کشورها بی‌طرفی در جنگ میان ایران و عراق بود ولی برخی از آن‌ها سرزمین خود را در اختیار عراق می‌گذاشتند تا از آن برای حمله به ایران استفاده کند.[214] از دید اعراب، رهبران ایران به وضوح اعلام کرده بودند که قصد صادر کردن انقلاب خود را به کشورهای دارای اسلام آمریکایی دارند و آن‌ها نیز این را خطری برای خود می‌دانستند.[215][216]

هماهنگ با کشورهای عربی، ابرقدرت‌ها نیز نه‌تنها هیچ‌گاه حمله عراق به ایران را محکوم نکردند[217] بلکه حتی تا سال‌ها حاضر به محکوم کردن جنایات جنگی عراق نیز نشدند. برای نمونه با آنکه دولت ریگان دست‌کم از سال ۱۹۸۳ در مورد استفاده عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی اطمینان داشت ولی چشم خود را بر روی استفاده‌های مکرر بعدی عراق از گازهای شیمیایی بسته بود. چرا که به عقیده ریگان استفاده عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی علیه هزاران رزمنده ایرانی، خطری به مراتب کمتر از سیاست صدور انقلاب از سوی ایران داشت.[218]

در میان کشورهای عربی نخستین کشور حامی ایران از سال ۱۹۸۲، سوریه بود. در سال ۱۹۸۵ لیبی نیز با ایران یک پیمان استراتژیک منعقد کرد. به غیر از این دو کشور ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت. ترکیه روابط گسترده‌ای با هردو کشور ایران و عراق داشت و الجزایر موضع بی‌طرف داشت. سایر کشورهای منطقه شامل بحرین، مصر، اردن، کویت، مراکش، عمان، قطر، عربستان سعودی، تونس، امارات و یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند، یا از عراق حمایت مالی می‌کردند یا فقط طرفدار مواضع عراق بودند.[219]

در اوایل جنگ ایران و عراق از مناخم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، سؤال می‌شود که دربارهٔ آن جنگ چه نظری دارد؟ او در پاسخ گفته بود: «ما برای هر دو طرف آرزوی موفقیت داریم.»
اشاره‌ای کنایه‌آمیز به این‌که اسرائیل از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال می‌کند.[220]

«
»

در طول جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل روابط غیررسمی، راهبردی محدود ولی مخفیانه‌ای با یکدیگر داشتند.[221][222] با این وجود، اسرائیل در راستای «سیاست موازنه قوا» در جنگ ایران و عراق از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال می‌کرد[220] و مواضعی علیه هر دو طرف جنگ داشت.[223]

اسرائیل در ماجرای ایران کنترا به ایران مخفیانه اسلحه می‌فروخت و کار ناتمام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نابودسازی نیروگاه اتمی اوسیراک در «عملیات شمشیر سوزان» را با حمله هوایی به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در «عملیات اپرا» و نابودی برنامه اتمی عراق، تمام کرد.[224]

حامیان عراق

در طول جنگ، عراقی‌ها توانستند از حدود ۲۳ کشور ابزارهای جنگی خریداری کنند که بیشتر آن از این کشورها خریداری شد:[225]

حامیان ایران

تحلیل جنگ

یک توپ زو-۲۳ روی نفربر ام‌تی-ال‌بی نصب شده‌است. هر دو کشور در این جنگ به‌طور گسترده‌ای از توپ‌های ضدهوایی برای آتش پشتیبان پیاده‌نظام خود استفاده کردند.

جنگ ایران و عراق، طولانی‌ترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود. (جنگ ۱۵ ساله ویتنام متعارف و کلاسیک محسوب نمی‌شود) این جنگ از بسیاری از جهات منحصربه‌فرد بود. یکی اینکه برخلاف جنگ هند و پاکستان یا جنگ اعراب و اسرائیل، یک برخورد شدید و کوتاه‌مدت نبود. در این جنگ، برخوردی میان آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت روز دنیا وجود نداشت و هیچ‌یک حامی رسمی یکی از طرفین نبودند. در جنگ ایران و عراق برخلاف جنگ جهانی دوم درگیری نظامی محدود به منطقه خاصی از دنیا بود. جنگ ایران و عراق صرفاً نبردی بر سر خاک (مانند آنچه هم‌زمان در جزایر فالکلند میان آرژانتین و بریتانیا در جریان بود) نبود؛ و سرانجام بر خلاف جنگ کره، جنگ بر سر سرمایه‌داری و سوسیالیسم نیز نبود.[226]

در پایان این تراژدی انسانی هشت ساله[227] میان ایران و عراق، تغییر عمده‌ای در ترکیب دو کشور به‌وجود نیامده‌بود. در پایان جنگ و در سال ۱۹۸۸ رهبران دو کشور (روح‌الله خمینی و صدام تکریتی) همان کسانی بودند که هشت سال پیش نیز زمام امور را به دست داشتند و مرزهای دو کشور همان مرزهایی بود که هشت سال قبل هم بر آن‌ها توافق وجود داشت.[228]

تحلیل نظامی جنگ

یکی از بزرگترین اشتباهات استراتژیک عراق برای آغاز طولانی‌ترین و خونین‌ترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم، ارزیابی نادرست از میزان توان دفاعی ایران بود. انگیزه سیاست خارجی عراق برای آغاز جنگ سیادت و رهبری بر اعراب بود. رایج‌ترین توضیح برای ناکامی عراق این است که این هدف جاه‌طلبانه با استراتژی جنگی عراق که تهاجم به خاک ایران بود تناسبی نداشت. شکست عراق در دستیابی به یک پیروزی قاطع و سریع نشان می‌دهد که شکاف بزرگی میان اهداف بلندپروازانه صدام حسین و محدودیت‌های نظامی این کشور وجود داشته‌است. به بیان عامیانه اشتباه عراق این بود که «لقمه‌ای بسیار بزرگتر از دهانش» برداشته بود.[229]

علی‌رغم مشکلات سازماندهی و هماهنگی، نیروی هوایی ایران در همان ابتدای جنگ به حکومت عراق نشان داد که نمی‌تواند منتظر یک پیروزی سریع و ارزان باشد. خلبانان ایرانی تلاش بیشتری در دفاع نسبت به همکاران عراقی خود نشان دادند و ضربات سنگینی به‌خصوص به تأسیسات نفتی شمال عراق و نزدیک کرکوک وارد کردند. خلبانان ایرانی که اغلب در آمریکا آموزش دیده‌بودند، انگیزه و روحیه تهاجمی بیشتری برای قبول خطر داشتند. همچنین برد پرواز و قابلیت حمل مهمات اف-۴ فانتوم ۲های ایران از میگ‌های ۲۳ عراقی بیشتر بود؛ بنابراین در مجموع در نبرد هوایی، نیروی هوایی ایران نتایج بهتری از نیروی هوایی عراق به دست آورد.[230]

در نبرد زمینی واکنش‌های ارتش عراق کند بود. در تمام حملات ایران، تنها واکنش نظامی و استراتژی جنگی عراق، تلاش برای عقب زدن نیروهای ایرانی با آتش مستقیم بود.[231] در نبرد دریایی نیز ایران در ۵۲ روز ابتدای جنگ و طی عملیات مروارید، نیروی دریایی عراق را به کلی منهدم کرد و تا پایان جنگ برتری خود در خلیج فارس را حفظ نمود.[232]

هزینه‌ها و خسارت‌ها

بر اساس آمارهای بین‌المللی، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد می‌شود.[233] در سال ۱۳۹۹ فرمانده ندسا گفت ایران در جنگ ۱۹٫۶ میلیارد دلار خرج کرد.[234]

هزینه مالی مستقیم جنگ برای عراق شامل ۷۴ تا ۹۱ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۴۱٬۹۴ میلیارد دلار واردات اقلام نظامی بود. ایران نیز حدود ۹۴ تا ۱۱۲ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۱۱٬۲۶ میلیارد دلار برای واردات نظامی هزینه کرد. هزینه غیرمستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی دو کشور نیز حدود ۵۶۱ میلیارد دلار برای عراق و ۶۲۷ میلیارد دلار برای ایران برآورد شده‌است.[235] برای تامین بودجه جنگ از دستمزد یک روز فیش هر ماه کارگران ایران کم میشد.[236]

تلفات انسانی

در طول جنگ ایران و عراق ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شده‌اند.[237]

ایران

نظام جمهوری اسلامی ایران برای اشاره به مجروحین و معلولین ایرانی حاصل از این جنگ و همچنین کلیهٔ عملیات‌های نظامی و پلیسی خود، از اصطلاح «جانباز» به جای «مجروح جنگی» استفاده می‌کند و استفاده از این اصطلاح را گسترش داده و به یکی از مفاهیم اجتماعی تبدیل کرده است.

استفاده عراق از بمب‌های شیمیایی، شکنجه گسترده اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق، بمباران و موشک باران شهرها و روستاهای ایران سبب شد تا چند صد هزار نفر از شهروندان ایرانی به اشکال مختلف جانباز شوند. آمار جانبازان ایران بیش از ۵۵۰ هزار نفر تخمین زده شده‌است.[238]

یک جانباز جنگ ایران و عراق در پیاده‌روی اربعین، نزدیک مرز مهران

در میان جانبازان ایرانی افرادی دیده می‌شود که در دوران جنینی و در جریان بمباران شیمایی سردشت توسط عراق مجروح شیمایی شده و جانباز به دنیا آمدند.

اکثر جانبازان شیمیایی پس از تحمل رنج‌های و بیماری‌های فراوان از دنیا می‌روند. در میان جانبازان ایرانی بجز معلولیت‌های مختلف، جانبازان اعصاب و روان نیز دیده می‌شوند. ازدواج برخی از دختران ایرانی با جانبازان سبب شد تا این افراد و جامعه آسیب کمتری از این مجروحیت‌ها متحمل شوند.[239]

در بین جانبازان ایرانی، افراد تحصیل‌کرده و همچنین قهرمانان ورزشی نیز دیده می‌شود.

فیلم‌های سینمایی مختلفی در باب جانبازان و زندگی آنان ساخته و کتب و آثار هنری مختلفی ارائه شده‌است. از جمله فیلم جانبازان، از کرخه تا راین، مجروح جنگی و گیلانه است.

اعتراض به فرماندهی ایران

بی بی سی فارسی در سپتامبر ۲۰۲۰ در فیلمی مستند نوار ضبط صدای طبقه بندی شده اعتراض به فرماندهی جنگ ایران را منتشر کرد و نوشت هم فایل صوتی و هم متن پیاده شده فایل جلسه آذر ۶۳ که اخیراً در رسانه های حکومتی انتشار یافته‌اند، دستکاری شده اند.[240]

جنایت‌های جنگی

در طول جنگ، هر دو کشور ایران و عراق، یکدیگر را به نقض حقوق اسرای جنگی و شکنجه آنان متهم کرده و در این زمینه شکایاتی را به سازمان ملل ارائه نمودند.[241] همچنین جنگ نفتکش‌ها در خلیج فارس خسارات جبران‌ناپذیری برجای گذاشت که سازمان ملل را نیز به واکنش وادار کرد.[242]

استفاده از جنگ‌افزار شیمیایی توسط عراق

تابلوی یادآوری فروش افزار جنگی شیمیایی توسط آلمان به عراق نصب شده در خیابان فردوسی تهران، روبروی سفارت آلمان در تهران.

اشتباه محاسباتی عراق محدود به آغاز تجاوز و راه‌اندازی جنگ نبود. بلکه عراقی‌ها در طول دوره جنگ نیز اشتباهات جبران‌ناپذیری مرتکب شدند. آغاز بمباران مناطق غیرنظامی مسکونی که به جنگ شهرها شناخته می‌شود و استفاده از سلاح‌های شیمیایی، هم علیه نظامیان ایرانی و هم علیه شهروندان غیرنظامی از این اشتباهات بود.[243]

بر اساس اسناد سیا در سال ۱۹۹۱، که از حالت طبقه‌بندی خارج شده‌اند، ایران در حدود ۵۰٬۰۰۰ مصدوم بر اثر استفاده عراق از چندین سلاح شیمیایی متحمل شده‌است.[244] هرچند از آنجائیکه برخی اثرات با گذشت زمان آشکار می‌شوند تخمین‌های کنونی این تعداد را بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ مصدوم برآورد می‌کنند. در این تخمین سازمان سیا، جمعیت غیرنظامی آلوده شده ساکنان شهرهای مرزی یا فرزندان و بستگان مصدومان جنگی که بسیاری از آن‌ها دچار عوارض خونی، ریوی و پوستی شدند، لحاظ نشده‌است.[245][246] بر اساس مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۲ در روزنامه استار-لجر منتشر شد، ۲۰٬۰۰۰ سرباز ایرانی در اثر گاز اعصاب جان باختند.[247] عراق پیش از آغاز جنگ و در سال ۱۹۷۴، سابقه استفاده از تسلیحات شیمیائی علیه کردهای این کشور را در کارنامه خود داشت. زمانی که در ابتدای جنگ و در مهر ۱۳۵۹ ارتش عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرد واکنش ایران اعتراض به این اقدام غیرانسانی بود. رادیوی رسمی عراق این اتهام را انکار نمود؛ ولی در طول عملیات رمضان و خیبر بمب‍های شیمیائی تولید عراق که به کمک توپخانه و هواپیما فرو می‌ریخت به شکل گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفت. در واقع عراقی‌ها نه‌تنها خط دفاعی رزمندگان ایران را با سلاح‌های شیمیائی می‌شکستند، بلکه از طیف گسترده‌ای از این سلاح‌ها علیه شهروندان غیرنظامی نیز استفاده می‌کردند. از سال ۱۳۶۳ استفاده گسترده عراق از گاز اعصاب، گاز تاول‌زا و گازهای عامل خون آغاز شد. تنها در یکی از موارد استفاده عراق از این قبیل سلاح‌ها علیه شهروندان عراقی حامی ایران در اسفند ۱۳۶۶، متجاوز از ۵۰۰۰ نفر غیرنظامی کشته و ۷۰۰۰ نفر دیگر مجروح شدند. در مجموع عراق در ۳۷۸ مورد حمله شیمیایی در طول هشت سال جنگ با ایران، موجب کشته و زخمی شدن بیش از ۵۰۰۰۰ نفر شد.[248]

در حالی که تجهیزات و مواد مورد نیاز برای تولید سلاح‌های شیمیایی عراق به وسیله اروپای غربی، شوروی و ایالات متحده تأمین می‌شد و در اختیار این کشور قرار می‌گرفت،[249] سخنگوی وزارت امور خارجه دولت ایالات متحده از استفاده عراق از این جنگ‌افزارها «ابراز تاسف» می‌کرد.[250]

مواد اولیه و تجهیزات تولید از منابع مختلفی تأمین شدند. دولت عراق توان بومی گسترده‌ای برای ساخت سلاح داشت. علائم موجود روی بقایای بسیاری از بمب‌هایی که در حلبچه پیدا شده‌اند، نشان می‌دهد که ساخت اتحاد شوروی سابق بوده‌اند. داده‌های موجود از مشارکت ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی، ۱۸ شرکت بریتانیایی و ۱۸ شرکت آمریکایی حکایت دارند.[251]

در نقطه مقابل، یک پژوهش سازمان ملل نشان داد که هیچ گزارش معتبری که نشان دهد ایران نیز در طول این جنگ سلاح‌های شیمیائی را به کار گرفته باشد وجود ندارد؛ بنابراین هرگونه اتهام در این مورد ضد ایران صرفاً در حد ادعا باقی‌ماند.[252]

نقشه جنگ شهرها

مناطق و شهرهایی که عراق بر روی آن‌ها بمب‌های شیمیایی انداخت:

جنگ شهرها

حمله عراق به مناطق مسکونی و غیرنظامی از روز سوم جنگ شروع شد. شهر اهواز اولین هدف غیرنظامی در جنگ بود که در ۲ مهر ۱۳۵۹ توسط نیروی هوایی عراق بمباران شد. در طول جنگ دزفول نیز مورد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تأسیسات شهری وارد شد. با این‌حال نیروهای نظامی ایران تا خرداد ۱۳۶۳ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند. شورای امنیت که طی سه سال گذشته موضع سکوت داشت، برای نخستین‌بار تنها چند روز بعد و در یکم تیر ۱۳۶۳ از طرفین درخواست کرد تا از بمباران مناطق غیرنظامی دست بردارند. با این حال عراق همچنان به بمباران شهرهای بزرگ ایران ادامه داد.[255] در پاسخ به حملات عراقی‌ها به مناطق مسکونی، ایران نیز برخی شهرهای عراق را مورد حمله هوایی، موشکی و توپخانه‌ای قرار داد که شدیدترین آن شهر بصره بود.

در زمستان ۱۳۶۵ جنگ شهرها توسط عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره که ۲۲ روز به طول انجامید، بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستان‌ها را هدف موشک‌های خود قرار داده بود؛ ولی مهم‌ترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند. عراق آغازگر تمامی دوره‌های جنگ شهرها بود.[256]

در فرهنگ و ادبیات

روی جلد کتاب راویان نور، عکس‌های مجید دوخته‌چی‌زاده از جنگ ایران و عراق

شوخ‌طبعی‌های جبهه، به جمله‌های کوتاه طنزآمیزی که در گفتگوی رزمندگان ایرانی وجود داشته، گفته می‌شود.[257] گستره واژگانی مانند: استتار، عملیات، پوتین، خشاب، چفیه، خاکریز، مین، ترکش و ضدهوایی مطابق با فضای مناطق جنگی و روحیهٔ گوینده بیان می‌شد.[257][258]

پخش کلیدهای پلاستیکی بهشت

خبرهایی در برخی رسانه‌ها منتشر شد که از سوی سران جنگ، بین رزمندگان کلیدهای پلاستیکی طلایی رنگی توزیع می‌شده که نمادی از ورود به بهشت برای داوطلبانی است که در جریان نبرد کشته می‌شدند. این مسئله مورد مناقشه پژوهشگران این جنگ است.[259][260] این مسئله در کتاب و فیلم پرسپولیس از مرجان ساتراپی نیز مطرح شده و تصوری عمومی از تشویق داوطلبان برای رفتن به جبهه و «شهادت» می‌دهد. به نظر حسین دهباشی:[261]

اما واقعاً از بین میلیون‌ها رزمنده‌ای که به جنگ رفتند یا دوستان و آشنایان و خانواده‌هایشان کسی آیا حتی یکی از این کلیدها را دیده بود؟ پس قضیه چه بود؟ نام کتاب مفاتیح‌الجنان را ترجمه تحت‌الفظی کرده بودند شده بود کلیدهای بهشت.

نگارخانه

جستارهای وابسته

پانویس

  1. iran-iraq war Iranica
  2. https://archive.org/details/iraqisecurityfor00cord/page/ xviii
  3. Dr. Nimrod Raphaeli (11 February 2009). "The Iranian Roots of Hizbullah". MEMRI. Archived from the original on 11 February 2009.
  4. Iran and Syria بایگانی‌شده در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۵ توسط Wayback Machine Jubin Goodarzi
  5. "Iraq Breaks Ties with Libya over Support for Iran". 27 June 1985. Archived from the original on 24 November 2018. Retrieved 8 November 2018.
  6. "The Iran-North Korea Connection". Archived from the original on 1 July 2019. Retrieved 1 July 2019.
  7. Garver, John W. (2006). China and Iran: Ancient Partners In A Post-Imperial World. Seattle, WA: University of Washington Press. pp. 72, 80–81. ISBN 978-0-295-98631-9.
  8. Karsh, Efraim (3 July 1989). The Iran–Iraq War: Impact and Implications. ISBN 978-1-349-20050-4.
  9. El-Azhary, M. S. (23 May 2012). The Iran–Iraq War (RLE Iran A). ISBN 978-1-136-84175-0.
  10. Razoux, Pierre (3 November 2015). The Iran–Iraq War. ISBN 978-0-674-08863-4.
  11. Johnson, Rob (24 November 2010). The Iran–Iraq War. Palgrave Macmillan. ISBN 978-1-137-26778-8 via Google Books.
  12. Murray, Williamson; Woods, Kevin M. (4 September 2014). The Iran–Iraq War: A Military and Strategic History. Cambridge University Press. ISBN 978-1-107-06229-0 via Google Books.
  13. Berridge, W. J. "Civil Uprisings in Modern Sudan: The 'Khartoum Springs' of 1964 and 1985", p.  136. Bloomsbury Academic, 2015
  14. Middleton, Drew (4 October 1982). "SUDANESE BRIGADES COULD PROVIDE KEY AID FOR IRAQ; Military Analysis (The New York Times)". The New York Times. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  15. "Iraq-Iran war becoming Arab-Persian war? (The Christian Science Monitor)". Christian Science Monitor. 5 February 1982. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  16. "Jordan's call for volunteers to fight Iran misfires (The Christian Science Monitor)". Christian Science Monitor. 11 February 1982. Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  17. Schenker, David Kenneth (2003). Dancing with Saddam: The Strategic Tango of Jordanian-Iraqi Relations (PDF). The Washington Institute for Near East Policy / Lexington Books. ISBN 0-7391-0649-X. Archived from the original (PDF) on 23 January 2017.
  18. "Jordanian Unit Going To Aid Iraq 6 Hussein Will Join Volunteer Force Fighting Iranians (The Washington Post)". Archived from the original on 8 December 2019. Retrieved 8 December 2019.
  19. Dictionary of modern Arab history, Kegan Paul International 1998. ISBN 978-0-7103-0505-3 p.  196.
  20. Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "The Soviet Union" بایگانی‌شده در ۸ آوریل ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress Country Studies
  21. Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "Arms from The Soviet Union" بایگانی‌شده در ۴ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress
  22. Ibrahim, Youssef M. (21 September 1990), "Confrontation in the Gulf; French Reportedly Sent Iraq Chemical War Tools", The New York Times
  23. Metz, Helen Chapin, ed. (1988), "Arms from France" بایگانی‌شده در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine, Iraq: a Country Study, Library of Congress
  24. Timmerman, Kenneth R. "Chapter 7: Operation Staunch". Fanning the Flames: Guns, Greed & Geopolitics in the Gulf War. Archived from the original on 13 March 2013. Retrieved 17 September 2015 via Iran Brief. (syndicated by New York Times Syndication Sales, 1987, published in book form as "Öl ins Feuer Internationale Waffengeschäfte im Golfkrieg" Orell Füssli Verlag Zürich and Wiesbaden 1988 شابک ۳−۲۸۰−۰۱۸۴۰−۴
  25. https://www.washingtonpost.com/archive/local/1988/05/17/greece-arms-both-sides-in-iran-iraq-war/d93c7788-b9e1-43f1-8e51-bc7dcd128e68/. Missing or empty |title= (help)
  26. "china and the iran-iraq conflict" (PDF). CIA. 1986-09-19. Archived from the original (PDF) on 22 January 2017. Retrieved 2019-11-30.
  27. "U.S. Links to Saddam During Iran–Iraq War". NPR. 22 September 2005.
  28. Friedman, Alan. Spider's Web: The Secret History of How the White House Illegally Armed Iraq, Bantam Books, 1993.
  29. Timmerman, Kenneth R. (1991). The Death Lobby: How the West Armed Iraq. New York, NY: Houghton Mifflin Company. ISBN 0-395-59305-0.
  30. Stothard, Michael (30 December 2011). "UK secretly supplied Saddam". Financial Times.
  31. "US and British Support for Hussein Regime". Archived from the original on 24 June 2019. Retrieved 16 May 2019.
  32. Vatanka, Alex (22 March 2012). "The Odd Couple". The Majalla. Saudi Research and Publishing Company. Archived from the original on 29 November 2014. Retrieved 7 November 2012.
  33. Anthony, John Duke; Ochsenwald, William L.; Crystal, Jill Ann. "Kuwait". Encyclopædia Britannica. Archived from the original on 12 October 2013. Retrieved 7 November 2012.
  34. "Iraqi Scientist Reports on German, Other Help for Iraq Chemical Weapons Program". Archived from the original on 13 May 2019. Retrieved 20 June 2015.
  35. Sciolino, Elaine; Baquet, Dean (18 October 1992), "Review Finds Inquiry Into Iraqi Loans Was Flawed", The New York Times, archived from the original on 31 January 2013
  36. El camino de la libertad: la democracia año a año (1986) [The Path of Liberty: Democracy Year to Year] (به اسپانیایی). El Mundo. pp. 27–32.
  37. Iran-Iraq War, Columbia encyclopedia
  38. Saskia M. Gieling, “IRAQ vii. IRAN-IRAQ WAR,” Encyclopaedia Iranica, Online Edition,December 15, 2006, available at http://www.iranicaonline.org/articles/iraq-vii-iran-iraq-war
  39. THREATS AND RESPONSES: BRIEFLY NOTED; IRAN-IRAQ PRISONER DEAL
  40. پارسینه|Parsine (۸ مرداد ۱۳۹۰–۱۲:۲۴). «104 مورد درگیری نظامی ایران و عراق قبل از شروع رسمی جنگ». fa. دریافت‌شده در 2019-02-12. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  41. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۱.
  42. The Library of Congress - Country Studies- IRAN - Gradual Superpower Involvement
  43. «آثار و بازتاب سقوط فاو». kakheaseman.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  44. «سفر به فاو؛ شهرى كه سرنوشت جنگ را رقم زد». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  45. «چرا آیت‌الله خمینی خواستار اعدام فرماندهان مقصر 'شکست' در جنگ شد؟». BBC News فارسی. ۲۰۱۴-۰۹-۲۳. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۹-۲۵.
  46. ابوغزاله، جنگ عراق و ایران، ۱۹–۱۸.
  47. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲.
  48. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲و۳.
  49. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۳و۱۴.
  50. پارسینه|Parsine (۸ مرداد ۱۳۹۰–۱۲:۲۴). «104 مورد درگیری نظامی ایران و عراق قبل از شروع رسمی جنگ». fa. دریافت‌شده در 2019-02-12. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
  51. دفاعی، بابک تقوایی نویسنده و پژوهشگر. «هوانیروز ارتش ایران؛ پرندگان جنگ و صلح». BBC News فارسی. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۲-۱۲.
  52. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۳و۱۴.
  53. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۱.
  54. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲.
  55. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲و۳.
  56. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۶.
  57. Rajaee، Iranian Perspective، ۲۳.
  58. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۲.
  59. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۷و۲۸.
  60. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۸.
  61. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۸.
  62. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۰.
  63. Fayazmanesh، ۱۶.
  64. THREATS AND RESPONSES: BRIEFLY NOTED; IRAN-IRAQ PRISONER DEAL
  65. «چرا آیت‌الله خمینی در شکل‌گیری جنگ ایران و عراق مقصر است؟».
  66. Davis، ۱۹۰–۱۹۱.
  67. Jerome Donovan، ۸۷.
  68. Walt، ۲۱۵.
  69. صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۴۰
  70. صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۴۴
  71. صحیفه نور، جلد دوازده، ص ۵۶
  72. Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
  73. «گزارش مذاکره پنهانی: 'آمریکا پیش از حمله عراق، دولت بازرگان را خبر کرده بود'». بی‌بی‌سی فارسی. ۲۶ دی ۱۳۹۱. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۳۰ دی ۱۳۹۱.
  74. «ملاقات با آیت‌الله خمینی و صدام پیش از آغاز جنگ».
  75. «آیت‌الله خمینی؛ تحریک صدام به جنگ».
  76. «دعوت_از_ملت_عراق_برای_براندازی_حکومت_بعثی_عراق».
  77. «آیت‌الله-خمینی؛ تحریک-صدام-به-جنگ».
  78. «از حبس تا حصر؛ متن کامل گفتگو با آیت‌الله منتظری».
  79. جمهوری اسلامی: از بازرگان تا روحانی.
  80. The world in Conflict. The Economist. ص. ۴۴. شابک ۷۹۸۱۷۸۸۱۶۵۱۹۸ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid prefix (کمک).
  81. Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
  82. Yetiv، ۳۳.
  83. Pollack، ۲۳۲.
  84. Boyne، ۳۲۳.
  85. Brzoska، ۴۲.
  86. Brzoska، ۴۲.
  87. Brzoska، ۴۳.
  88. Pollack، ۲۳۲–۲۳۳.
  89. Cordesman، strategy, tactics, military lessons، ۵.
  90. Pollack، ۲۳۳–۲۳۴.
  91. Pollack، ۲۳۲–۲۳۳.
  92. Iranian F-14 Tomcat Units in Combat by Tom Cooper & Farzad Bishop, 2004, Oxford: Osprey Publishing, p. 73
  93. Brzoska، ۴۳.
  94. Brzoska، ۴۳.
  95. Brzoska، ۴۳.
  96. «یادداشتی بر کتاب خط مقدم / داستان تولد موشک». پایگاه اطلاع‌رسانی و نقد کتاب معاصر. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۵.
  97. «گزارش فارس از کتابی که مرد موشکی ایران را ترسیم می‌کند». خبرگزاری فارس.
  98. «رونمایی از کتاب «خط مقدم» و تمبر یادبود حسن تهرانی مقدم با حضور لاریجانی». خبرگزاری ایرنا.
  99. Zabih، ۲۳۴.
  100. دانشنامه جهان اسلام ۲.
  101. خشت خام / نوبت بیست و هفتم / گفتگوی حسین دهباشی با هوشنگ صمدی
  102. Zabih، ۲۳۵–۲۳۶.
  103. SP's military yearbook، ۲۳.
  104. Seitz، ۲۱.
  105. مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نام خود را تغییر داد
  106. بدر از مجلس اعلا جدا می‌شود%0A%09%09%09%09%09%09%09 سپاه بدر از مجلس اعلا جدا می‌شود
  107. چند روز زودتر؛ روایت متفاوت عراق از زمان شروع جنگ با ایران
  108. ۱۹۰ هزار کشته و ۶۷۲ هزار مجروح؛ هزینه ایران در جنگ با عراق بی‌بی‌سی فارسی
  109. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۵و۲۶.
  110. Wiley، ۲.
  111. یادواره بزرگ‌ترین عملیات هوایی
  112. 140 عقاب ایرانی در عملیات" کمان 99"
  113. "عملیات کمان ۹۹" ضربه‌ای کاری بر پیکره نیروی هوایی ارتش بعثی/ حمله ۱۴۰ فروند جنگنده ایرانی به خاک عراق
  114. «مروری بر ۱۲ قطعنامه سازمان ملل در خصوص جنگ تحمیلی عراق علیه ایران». ۵ مهر ۱۳۸۶. بایگانی‌شده از اصلی در 26 ژانویه 2013. دریافت‌شده در ۱۳۸۸/۶/۴. خبرگزاری مهر تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
  115. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۹.
  116. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  117. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  118. McLaurin، Military Operations.
  119. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  120. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  121. Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
  122. Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
  123. Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
  124. Verlag Dr. Köster Berlin - Möller, Harald: Geheime Waffenlieferungen der (...)
  125. Entekhab.ir، پایگاه خبری تحلیلی انتخاب |. «خاطرات یک توده‌ای از کودتای نوژه+تصاویر». پایگاه خبری تحلیلی انتخاب | Entekhab.ir. دریافت‌شده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۰.
  126. ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟، بی‌بی‌سی فارسی
  127. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  128. Goodarzi، ۴۵–۴۶.
  129. Bombed by Blinders - Part 1
  130. Cooper، I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September.
  131. Pollack, Kenneth M. (2004). "Iraq". Arabs at War: Military Effectiveness, 1948–1991. Lincoln: University of Nebraska Press. ISBN 978-0-8032-8783-9.
  132. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  133. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  134. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  135. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  136. Gibson، ۷۴.
  137. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  138. Gibson، ۷۳–۷۴.
  139. Gibson، ۷۸.
  140. Tarock، ۲۱.
  141. Gibson، ۷۳–۷۴.
  142. Moin، ۲۴۹.
  143. Azimi، ۳۶۶.
  144. Tucker، ۵۷۹.
  145. Journal of social, political and economic، ۳۵۲.
  146. Suwaidi، ۸۶.
  147. دانشنامه جهان اسلام ۱.
  148. اکبر منتجبی. «گشودن قفل تاریخ». پرتال جامع علوم انسانی.
  149. هاشمی رفسنجانی، مردمسالاری.
  150. Cordesman، Lessons of Modern War، ۱۵۰.
  151. Jaques، ۱۱۳.
  152. Hiltermann، ۳۷.
  153. بازخوانی یک پرونده ۳۵ ساله: ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر، بی‌بی‌سی فارسی
  154. http://smallwarsjournal.com/printpdf/12553%5Bپیوند+مرده%5D
  155. Kaveh Farrokh (20 December 2011). Iran at War: 1500-1988. Osprey Publishing. ISBN 978-1-78096-221-4.
  156. Ap (۱۹۸۵-۰۳-۱۷). «IRAQ SAYS ITS JETS HIT 11 CITIES» (به انگلیسی). The New York Times. شاپا 0362-4331. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۰.
  157. "Quarterly Economic Review of Iraq, Issue 1". Economist Intelligence Unit (Great Britain). Economist Intelligence Unit Limited, 1983: 4 via the University of Michigan.
  158. Pelletiere, Stephen C. The Iran-Iraq War: Chaos in a Vacuum. ABC-CLIO, 1992. p. 85-86. ISBN 0275938433.
  159. «شهر به شهر: داستان جنگ هشت ساله». BBC News فارسی. ۲۰۱۰-۰۹-۱۶. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۵-۱۰.
  160. Cameron R. Hume (1 January 1994). The United Nations, Iran, and Iraq: How Peacemaking Changed. Indiana University Press. pp. 50–. ISBN 0-253-32874-8.
  161. Hume، ۴۹.
  162. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۹.
  163. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۹.
  164. Hume، ۴۹.
  165. «Iranian F-4 Losses». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۶ سپتامبر ۲۰۱۷.
  166. «2 IRANIAN FIGHTERS REPORTED DOWNED BY SAUDI AIR FORCE». New York Times. ژوئن ۶, ۱۹۸۴.
  167. Jaques، ۳۱.
  168. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۹.
  169. جنگ عراق با ایران.
  170. Cordesman، Lessons of Modern War، ۴۳۱.
  171. Sonnenberg، The Iran-Iraq War.
  172. Takeyh، ۱۰۵.
  173. Fayazmanesh، ۴۳.
  174. Fayazmanesh، ۴۳.
  175. Fayazmanesh، ۴۰.
  176. Shaked، ۶.
  177. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴.
  178. Pelletiere, Stephen C (1990). "Lessons Learned: Iran-Iraq War". Marine Corps Historical Publication. p. 41.
  179. درسی از قطعنامه هسته‌ای: اگر ایران قطعنامه ۵۹۸ را یک سال زودتر پذیرفته بود، بی‌بی‌سی فارسی
  180. Rajaee، Iran-Iraq War، ۱۴۲.
  181. Fayazmanesh، ۴۲.
  182. Takeyh، ۱۰۵.
  183. Garver، ۹۱.
  184. Amirahmadi، ۵۴.
  185. Takeyh، ۱۰۵.
  186. «نامه منتشر نشده روح‌الله خمینی دربارهٔ دلایل پذیرش آتش‌بس». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۴.
  187. Takeyh، ۱۰۵–۱۰۶.
  188. متن کامل پیام روح‌الله خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خبرگزاری فارس
  189. اکبر گنجی.
  190. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ اکتبر ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
  191. مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  192. http://www.nytimes.com/2006/04/05/world/middleeast/05iraq.html?_r=0
  193. Britannica.
  194. Tarock، ۱۹۲.
  195. Fathi، New York Times.
  196. «بازگشایی سفارت‌های ایران و عراق». بازگشایی سفارت‌های ایران و عراق (به انگلیسی). بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۹-۱۹.
  197. ویسی، مراد (۲۰۱۸-۰۷-۱۸). «ایران و عراق در جنگ چه مناطقی از خاک یکدیگر را اشغال کردند؟» (به انگلیسی). دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۹-۱۹.
  198. دویچه‌وله فارسی.
  199. Alnasrawi، ۱۵۸.
  200. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۸.
  201. َAwadalla، ۱۱۴.
  202. Tarock، ۱۹.
  203. Tarock، ۱۷–۱۸.
  204. Tarock، ۳۳.
  205. Tarock، ۴۰و۴۱.
  206. Tarock، ۴۴.
  207. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۵–۱۶.
  208. Rajaee، Iran-Iraq War، ۲۸.
  209. ۲۰۰۶، ۴.
  210. ۲۰۰۶، ۱۶۳–۱۶۴.
  211. نقش مصر در جنگ ايران و عراق بصیرت
  212. فرانسه دومین کشور فروشنده تسلیحات به صدام خبرگزاری دفاع‌مقدس
  213. Rajaee، Iranian Perspective، ۱۷–۱۸.
  214. Gibson، ۲۸٬۱۵۲.
  215. Hinnebusch، ۱۹۴.
  216. Tarock، xii.
  217. Hiltermann، ۲۱۵.
  218. Rajaee، Iranian Perspective، ۲۱–۲۲.
  219. تحلیل: اسرائیل برای رفتن بشار اسد عجله‌ای ندارد، بی‌بی‌سی فارسی
  220. Treacherous Alliance: The Secret Dealings of Israel, Iran, and the United States. Trita Parsi. انتشارات دانشگاه ییل. 2007. شابک ۹۷۸−۰−۳۰۰−۱۲۰۵۷−۸
  221. The course of Iranian-Israel relations. Middle East Insight Nov-Dec. 1999. 39-40.
  222. Rajaee، Iranian Perspective، ۲۱–۲۲.
  223. Gibson، ۶۵.
  224. SIPRI arms transfers database Imported weapons to Iraq (IRQ) in 1973-2002
  225. Hiro، xxii.
  226. Tarock، ۲.
  227. Willett، ۵.
  228. Karsh، ۸۲.
  229. Bergquist، ۴۷–۴۸.
  230. Pollack، ۲۳۱.
  231. «آغاز و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷. دریافت‌شده در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۹.
  232. Rajaee، Iranian Perspective، ۲.
  233. https://khabaronline.ir/news/1436923
  234. The Iran - Iraq War An Examination of War Termination Theories MAJ Dexter Teo Kian Hwee, Journal of the Singapore Armed Forces. (Jan - Mar 2003)
  235. The Iran-Iraq War.
  236. Hiro، ۲۵۰.
  237. «نگاهی به آمارهای جنگ ۸ ساله». تاریخ ایرانی.
  238. «آمار جانبازان». رجا.
  239. https://www.bbc.com/persian/iran-features-54325635
  240. United Nations، ۲۴۷.
  241. Brauch، ۵۳۲.
  242. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۲.
  243. Wright, Robin (2008). Dreams and Shadows: The Future of the Middle East. New York: Penguin Press. p. 438. ISBN 978-1-59420-111-0.
  244. Rajaee, Farhang, ed. (1993). The Iran-Iraq War: The Politics of Aggression. Gainesville: University Press of Florida. ISBN 978-0-8130-1177-6.
  245. Bryant, Terry (2007). History's Greatest War (1st ed.). Chandni Chowk, Delhi: Global Media. ISBN 9788189940638.
  246. Fassihi, Farnaz (27 October 2002). "In Iran, grim reminders of Saddam's arsenal". New Jersey Star-Ledger.
  247. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۲–۳۴.
  248. Tarock، ۱.
  249. Hiltermann، 39.
  250. http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/12/121205_an_saddam_halabja_chemical_weapons.shtml
  251. Seitz، ۱۴۰.
  252. http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/Articles/ArticlesView.aspx?TabID=3961&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=6344&mid=12551%5Bپیوند+مرده%5D
  253. http://www.chemical-victims.com/DesktopModules/Articles/ArticlesView.aspx?TabID=3961&Site=chemical&Lang=fa-IR&ItemID=6306&mid=12551%5Bپیوند+مرده%5D
  254. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۶.
  255. Rajaee، Iran-Iraq War، ۳۷.
  256. اصلانی (همدان)، محمدرضا (۱۳۸۵). فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز. تهران: کاروان. ص. ۱۳۸. شابک ۹۶۴۸۴۹۷۲۸۱.
  257. شوخ‌طبعی‌های جبهه سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی
  258. «'The Iran-Iraq War,' by Pierre Razoux».
  259. «iran_martyr_state_plastic_paradise_keys».
  260. حسین دهباشی (۲۵ فوریه ۲۰۱۹). «خشتِ خام».

منابع

  • Alnasrawi, Abbas (1994). The economy of Iraq: oil, wars, destruction of development and prospects 1950,2010. Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۱۸۶.
  • Amirahmadi, Hooshang (1990). Revolution and economic transition: the Iranian experience. Albany: State University of New York Press. pp. ۴۲۳. ISBN 0-7914-0509-5.
  • Awadalla, Adel (2004). The Prophecy and the Warnings Shines Through the Mystifying "Codes of the Holly Quran. Victoria: Trafford Cataloge. pp. ۱۴۲.
  • Azimi, Fakhreddin (2008). The quest for democracy in Iran: a century of struggle against authoritarian Rule. Cambridge: Harvard University Press. pp. ۴۹۲. ISBN 0-674-02778-7.
  • Bergquist, Maj Ronald (1988). The role of airpower in the Iran-Iraq War. Philadelphia: DIANE Publishing. pp. ۱۰۵.
  • Boyne, Walter J. (2002). Air Warfare: an International Encyclopedia: A-L. Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۷۷۱. ISBN 1-57607-345-9.
  • Brauch, Hans Günter (2003). Security and environment in the Mediterranean: conceptualising security and Environmental Conflicts. New York: Springer. pp. ۱۱۴۵. ISBN 3-540-40107-5.
  • Bronson, Rachel (2006). Thicker than oil: America's uneasy partnership with Saudi Arabia. New York: Oxford University Press. pp. ۳۵۳. ISBN 978-0-19-516743-6.
  • Brzoska, Michael (1987). "Profiteering on the Iran-Iraq War". Bulletin of the Atomic Scientists. ۴۳. Chicago: Educational Foundation for Nuclear Science (۴).
  • Cooper, Tom (2003). "I Persian Gulf War: Iraqi Invasion of Iran, September 1980". Acig Journal. Air Combat Information Group Publicaion.
  • Cordesman, Anthony H (2003). The Iraq War: strategy, tactics, and military lessons. Westport: Center of Strategic and International Studies. pp. ۵۷۹. ISBN 0-275-98227-0.
  • Cordesman, Anthony H; Wagner, Abraham R (1991). The Lessons of Modern War: The Iran-Iraq War. Colorado: Westview Press. pp. ۶۴۷. ISBN 0-8133-1330-9.
  • Davis, Eric (2005). Memories of state: politics, history, and collective identity in modern Iraq. London: University of California Press. pp. ۳۸۷. ISBN 0-520-23545-2.
  • Donovan, Jerome (2011). The Iran-Iraq War: antecedents and conflict escalation. Oxon: Taylor & Francis. pp. ۲۵۱.
  • Fathi, Nazila (March 14, 2003). "THREATS AND RESPONSES: BRIEFLY NOTED; IRAN-IRAQ PRISONER DEAL". New York: The New York Times Company.
  • Fayazmanesh, Sasan (2008). The United States and Iran: sanctions, wars and the policy of dual containment. New York: Taylor & Francis. pp. ۲۶۴. ISBN 0-415-77396-2.
  • Garver, John W. (2006). China and Iran: ancient partners in a post-imperial world. Seattel: The University of Washington Press. pp. ۴۰۵. ISBN 0-295-98630-1.
  • Gibson, Bryan R. (2010). Covert Relationship: American Foreign Policy, Intelligence, and the Iran-Iraq war. Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۲۹۲.
  • Goodarzi, Jubin M. (1993). Syria and Iran: diplomatic alliance and power politics in the Middle East. London: Tauris Academic Studies. pp. ۳۶۵.
  • Hiltermann, Joost R (2007). A Poisonous Affair: America, Iraq, and the Gassing of Halabja. New York: Cambridge University Press. pp. ۲۲۳.
  • Hiro, Dilip (1991). The longest war: the Iran-Iraq military conflict. London: Routledg. pp. ۳۲۵. ISBN 0-415-90406-4.
  • Hume, Cameron R (1994). The United Nations, Iran, and Iraq: how peacemaking changed. Georgetown: Indiana University Press. pp. ۲۸۳. ISBN 0-253-32874-8.
  • "Iran-Iraq War". Encyclopedia Britannica. |access-date= requires |url= (help)
  • "Iran-Iraq War". The Columbia Electronic Encyclopedia. |access-date= requires |url= (help)
  • Jaques, Tony (2007). Dictionary of Battles and Sieges: A-E. Westport: Greenwood Press. pp. ۳۴۵.
  • McLaurin، R. D. (۱۹۸۲). «Military Operations in the Gulf War: The Battle of Khorramshahr». US Army Human Engineering Laboratory. Maryland: US Army.
  • Moin, Baqer (1999). Khomeini: life of the Ayatollah. London: I.B Tauris. pp. ۳۵۷.
  • Pollack, Kenneth M. (2002). Arabs at war: military effectiveness, ۱۹۴۸–۱۹۹۱. Lincolne: The University of Nebraska Press. pp. ۷۱۱.
  • Rajaee, Farhang (1993). The Iran-Iraq war: the politics of aggression. Gainesville: The University of Florida. pp. ۲۵۱. ISBN 0-8130-1176-0.
  • Rajaee, Farhang (1997). Iranian perspectives on the Iran-Iraq war. Gainesville: The University of Florida. pp. ۱۶۸. ISBN 0-8130-1476-X.
  • Seitz, Adam C.; Cordesman, Anthony H (2009). Iranian weapons of mass destruction: the birth of a regional nuclear arms race?. Santa Barbara: ABC-Clio. pp. ۳۸۷.
  • Shaked, Haim (1987). Middle East contemporary survey, 11 skin. Jerusalem: Tel Aviv University. pp. ۷۱۰. ISBN 0-8133-0925-5.
  • Sonnenberg, Robert E (1985). "The Iran-Iraq War: Strategy of Stalemate". Marine Corps Command and Staff College. Virginia: Marine Corps Development and Education Command.
  • SP's military yearbook. ۳۴. Cincinnati: Guide Publications. 2004.
  • Suwaidi, Jamal S (1996). Iran and the Gulf: a search for stability. Abu Dhabi: The Emirates Center for Strategic Studies. pp. ۴۳۱.
  • Takeyh, Ray (2009). Guardians of the revolution: Iran and the world in the age of the Ayatollahs. New York: Oxford University Press. pp. ۳۰۹. ISBN 978-0-19-532784-7.
  • Tarock, Adam (1998). The superpowers' involvement in the Iran-Iraq War. New York: Nova Science Publishers. pp. ۲۵۳. ISBN 1-56072-593-1.
  • "The Journal of social, political and economic studies". ۹ (۳). Council for Social and Economic Studies in cooperation with the Contemporary Economics and Business Association at George Mason University. 1984.
  • Tucker, Spencer C (2010). The Encyclopedia of Middle East Wars: The United States in the Persian Gulf, Afghanistan, And Iraq Conflicts. ۱. Santa Barbara: ABC-Clio.
  • United Nations Staff (1985). Yearbook of the United Nations, 1985. Dordrecht: Martinus. pp. ۱۵۰۷. ISBN 0-7923-0503-5.
  • Walt, Stephen M. (1996). Revolution and war. New York: Cornell University Press. pp. ۳۷۳. ISBN 0-8014-8297-6.
  • Wiley, Joyce N (1992). The Islamic Movement of Iraqi Shi'as. London: Lynne Rienner Publishers. pp. ۱۹۳. ISBN 1-55587-272-7.
  • Willett, Edward (2004). The Iran-Iraq War. New York: Rosen Publishing Group. pp. ۶۴. ISBN 0-8239-4547-2.
  • Yetiv, Steven A. (2008). The Absence of Grand Strategy: The United States in the Persian Gulf, ۱۹۷۲–۲۰۰۵. Maryland: The Johns Hopkins University Press. pp. ۲۵۰.
  • Zabih, Sepehr (1988). The Iranian military in revolution and war. London: Routledg. pp. ۲۸۹.

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.