حکومت خودمختار آذربایجان
حکومت خودمختار آذربایجان شوروی که با نام رسمی حکومت ملی آذربایجان شوروی (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان ملّی حکومتی) شناخته میشد، یک حکومت بود که در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ در منطقهٔ آذربایجان ایران به پایتختی تبریز توسط فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشهوری بنیانگذاری گردید که شامل شهرهای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، سلماس، خوی و اطراف اینها میشد. ماجرای تشکیل و نابودی این حکومت به بحران ایران که یکی از سرآغازهای جنگ سرد بود معروف است. در نهایت با عقبنشینی نیروهای شوروی از مناطق اشغال شده و ورود ارتش شاهنشاهی ایران، این حکومت دست نشانده اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید.[3]
حکومت ملی آذربایجان شوروی آذربایجان ملّی حکومتی شوروی حکومت خودمختار آذربایجان شوروی | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۲۱ آذر ۱۳۲۴–۲۱ آذر ۱۳۲۵ | |||||||||
پرچم
نشان ملی
| |||||||||
حکومت آذربایجان در شمال غربی ایران، دسامبر ۱۹۴۵ تا دسامبر ۱۹۴۶ | |||||||||
پایتخت | تبریز | ||||||||
زبان(های) رایج | ترکی آذربایجانی[1][2] | ||||||||
حکومت | دولت مارکسیسم-لنینیسم نظام تکحزبی | ||||||||
• ۱۹۴۵ | سید جعفر پیشهوری | ||||||||
تاریخ | |||||||||
• بنیانگذاری | ۲۱ آذر ۱۳۲۴ | ||||||||
• فروپاشی | ۲۱ آذر ۱۳۲۵ | ||||||||
|
حمایت شوروی از ایجاد این دولت، در چهارچوب یک پروژهٔ دقیق برنامهریزیشده برای اشغال و جدا کردن شمال غربی ایران و ضمیمه کردن آن به شوروی انجام شد.[4] فشارهای شوروی تنها عامل ایجاد جنبش آذربایجان نبود بلکه آذربایجانیها ضمن برخورداری از پشتیبانی شوروی، تاحدی به تمرکز برقرار شده در عهد رضاشاه و بیکفایتی، فساد در دولت مرکزی و تبعیض نسبت به این استان واکنش نشان میدادند. در نتیجه، پس از اشغال توسط شوروی در ۱۹۴۱ دغدغهای برای هویت در گروههای اجتماعی آذربایجانیها برایشان منطقی به نظر میرسید. حزب توده با توصیف کردن تفاوتهایی که اساساً اجتماعی و منطقهای بودند به عنوان طبقه در آذربایجان تحت حمایت شوروی محبوبیت پیدا کرد و وقتی تاکتیکهای شوروی تغییری را دیکته کرد، آنچه فرقه دمکرات نامیده شد را با گروهی از هواداران آماده فراهم کرد.[5]
در اوت سال ۱۹۴۱ دول شوروی و انگلیس به بهانه تأمین مایحتاج ارتش شوروی ایران را اشغال کردند و رضاشاه را نیز به تبعید فرستادند.[6] اسناد محرمانهای که اکنون پس از پایان قرن در مورد جنگ سرد افشا شدهاست، تشکیل این حکومت را ناشی از دستور مستقیم استالین میداند.[7] برای گسترش بخشیدن بیشتر تجزیهطلبی در ایران به قصد گرفتن امتیازات نفتی، استالین حکومت دیگری نیز در بخشی از جُنوب آذربایجان غربی به مرکزیت مهاباد تشکیل داد که به جمهوری مهاباد معروف شد. ارتش شوروی در آن زمان بهطور کامل از حکومت پیشهوری حمایت کرده و حتی مانع از جابهجایی ارتش ایران میشدند. در نهایت زیر فشار بینالمللی و پس از قرارداد قوام-سادچیکف و وعدهٔ گرفتن امتیازات نفتی از ایران، ارتش شوروی از مناطق اشغال شده خارج شد و پس از مدت کمی با حرکت ارتش به سمت تبریز در دسامبر ۱۹۴۶، کابینه حکومت به شوروی متواری شد و این حکومت فرو پاشید.[3][8][9]
پیشینه و اقدامات
فرمان شکلگیری و حمایت در شوروی
بر اساس اسنادِ محرمانه که پس از سقوط اتحادیه جماهیر شوروی منتشر شدند، یکی از مهمترین اسناد حزب کمونیست شوروی با برچسب 'فوقالعاده سرّی' در روز ششم ژوئیه ۱۹۴۵ میلادی، پانزدهم تیر سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در کمیته مرکزی این حزب برای ایجاد جنبشهای تجزیه طلبانه در آذربایجان ایران و جنوب خزر تصویب شد. همه این اسناد امضای استالین را داشت و او مستقیماً در این موضوع نقش داشتهاست. در این سند، ذکر میشود که برای جلب مردم باید فعالیتهایی همچون تأکید بر روی شعارهایی خاص، انتشار چندین کتاب و روزنامه به زبانهایی غیر از فارسی و با تیراژ بالا، تغییر زبان در سازمانها و ادارهها، تقسیم اراضی، شعارِ حقوق برابر، بهبود رابطه با شوروی و… انجام شود. برای تحقق این امور نیز مبلغ یک میلیون روبل اختصاص داده میشود.[10] در این سند آشکارا گفته شده که برای توسعه حرکت تجزیهطلبانه در آذربایجان، حزبی ملی تشکیل شود و به باقروف، تیمور قلی اوف و میرزا ابراهیموف وزیر فرهنگ آذربایجان شوروی سپرده شده بود که اقدامهای لازم در این زمینه را انجام دهند. در این سند حتی نام حزب نیز، یعنی «فرقه دموکرات آذربایجان» پیشنهاد و ذکر شدهاست. از این رو، در میانه تابستان سال ۱۳۲۴ خورشیدی، سران جمهوری آذربایجانِ شوروی به دستور شخص استالین ملزم شدند که خیلی زود دست به کار شوند و در ایران، کسانی را پیدا کنند تا برایشان حزبی با نام «فرقه دموکرات آذربایجان» تأسیس کنند و جدایی طلبی را تبلیغ کنند.[10][11]
اقدامات عملی
شورویها برای انجام پروژه خود در سال ۱۹۴۴ جعفر پیشهوری را به عنوان رهبر یک حکومت محلی برگزیدند و برای او شاخهای از حزب توده ترتیب دادند که حزب دموکراتیک آذربایجان نامیدهشد.[4]
حرکت بعدی شورویها در سال ۱۹۴۵ انجام شد و آن حمله نیروهای کمونیست شوروی به یک مرکز کشاورزی در میانه بود. شورویها در آنجا سربازان ایرانی را خلع سلاح کردند. پس از آن شورویها همین کار را در دیگر نقاط آذربایجان نیز ادامه دادند. در منطقهٔ دریاچه ارومیه نیروهای پیشهوری که از ارمنیها، آشوریها و کردهای کمونیست تشکیل میشد در جنگ خود در برابر مقاومت مردم شیعه منطقه موفق نبودند و شوروی گروه نظامی تمریندیدهای را برای سرکوب ایرانیان به ارومیه فرستاد.[4]
در اردبیل و خوی ایل شاهسون برای جنگ با نیروهای پیشهوری به کمک ژاندارمریِ ارتش آمد و روسها که پیش از این سعی میکردند برای مخفی ماندن برنامهشان در سطح جهانی بیشتر از نیروهای آشوری، ارمنی و غیره استفاده کنند این بار ناچار شدند خودشان برای سرکوب ایرانیان وارد صحنه بشوند.[4] در جنوب زنجان، درگیریهای سنگینی در خاتون کندی از میان نیروهای نظامی فرقه دموکرات و محمود ذوالفقاری به همراه سران ایلات دیگر آذربایجان مانند خانبابا خان اوریادی، عزتبیگ اوریادی، فتحاللهخان اوریادی، علیارخان سعیدی، غلام حسینخان بهادری و یمین لشکر خان افشار (هدایت الله خان یمینی) شکل گرفت که در نهایت موجب پیروزی محمود ذوالفقاری و سران ایلات دیگر منطقه شد.[12]
آنها در این یک سال در آغاز برای جلب مردم، اصلاحاتی اقتصادی انجام دادند از جمله تقسیم زمین میان کشاورزان؛ ولی پس از اینکه این اقدامات در جلب حمایت مردمی آذربایجانیان شکست خورد، سیاست این فرقه نیز عوض شد و این بار برای جلب حمایت زمینداران ضد کمونیست به همکاری با آنها پرداخت.[4]
همچنین در این مدت زبان رسمی به آذربایجانی[2][1] تبدیل شد. یکی دیگر از اقدامهای این حکومت، تغییر نام و تابلوهای «دانشسرای عالی تبریز»، واقع در میدان دانشسرا، به «دانشگاه آذربایجان» (آذربایجان اونیورسیتسی) بود.[13]
فرقه دموکرات ناچار شد برای جلب مردم با آگاهی پائین در منطقه خود را به عنوان یک حزب ملیگرای ایرانی معرفی کند که قرار است حکومت ضد ایرانی را در تهران براندازد و یک حکومت ایراندوستانه و دموکراتیک در تهران برقرار کند. گروهی از مردم عامی با این شعارها جذب این فرقه شدند؛ ولی باسوادان منطقه که از نقشه شوروی آگاه بودند دست به مقاومت زدند. طی آن یک سال میان ملیگرایان ایرانی آذربایجانی و نیروهای فرقه دموکرات درگیریهای خونینی رخ داد. در همین مدت ارزش پول به دلیل اصلاحات ارضی پایین آمد. در نتیجهٔ نارضایتی مردم آذربایجان از حکومت فرقه پیشهوری در آن یک سال، صد هزار نفر از آذربایجان مهاجرت کردند.[4]
سرانجام
خروج نیروهای شوروی و سقوط
پس از فشارهای بینالمللی به شوروی به دلیل اشغال این مناطق از ایران، و با شروع مذاکرات ایران و شوروی، پیشهوری در نامه نگاریهایی به مقامات شوروی، از آنها درخواست کمک کرد. اما پس قرارداد قوام-سادچیکف، استالین در نامه ای به رهبران آذری و کُرد اعلام کرد که قوام به عنوان نخستوزیر میتواند که قوای نظامی ایران را به هر کجای این کشور از جمله ایالت آذربایجان بفرستد و حضور قوای شوروی دیگر توجیهی ندارد.[3][14][15][16] بنابراین نیروهای شوروی از ایران خارج شدند. پس از بازگشت قوام از شوروی و هماهنگی با محمد رضا پهلوی، قوای زمینی ارتش به سمت آذربایجان حرکت کرد. ارتش به منطقه بازگشت و با استقبال پرشور مردم آذربایجان روبهرو شد. کریستوفر سایکس که خود شاهد ماجرا بوده مینویسد: «به جز در فرانسه سال ۱۹۴۴، در هیچ جای دیگر چنین شور و شوقی را در مردم ندیده بودم.»[4]
به علاوه، تیمسار سرتیپ هاشمی، داماد باقرخان یکی از افسران مؤثر در رویداد تاریخی ۲۱ آذر ۱۳۲۵ در زمره نخستین افسران بلندپایه ارتش بود که پس از گذشتن از بلندیهای قافلانکوه برای برون راندن هواداران فرقه دموکرات به سختی و دشواری همراه با یک استوار ارتشی به درون شهر تبریز گام نهاد و به هنگام نبرد و چیرگی، همانجا و در همان روز از درجه سرهنگی به نشان سرتیپی نائل آمد، در سالهای ابتدایی دهه هفتاد خورشیدی پس از تغییر کاربری آرامستان طوبائیه تبریز به پارک طوبی و برچیده و زدوده شدن تمام قبور از بستر گورستان طوبائیه، مزار سرتیپ هاشمی در کنار مزار پدر همسرش باقرخان در بوستان مفاخر تبریز باقی ماند و به گونهای ویژه ساماندهی شد.
در مورد پیامدهای انسانی سقوط حکومت خودمختار دو دیدگاه وجود دارد، منابع حزب توده و طرفداران فرقه از هزاران نفر[17] کشته و آواره یاد کردهاند. جمیل حسنلی (عضو آکادمی ملی علوم آذربایجان)، مینویسد «در اوضاع نا به سامان پس از فروپاشی هزاران نفر از هواداران فرقه کشته و زندانی شدند و نزدیک به ده هزار نفر به آنسوی مرز گریختند».[18]در صورتی که بنا به نظر حمید احمدی (دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران)، بسیاری از این اظهارات مبتنی بر دادههای مستند و تاریخی نیست، اما به دلایل سیاسی و استراتژیک یعنی به منظور بسیج احساسات افراد متعلق به گروهای قومی بیان میشود.[19] اسناد سفارت آمریکا تعداد کشته شدگان در حملات عوام به طرفداران فرقه را که در فاصله ورود ارتش به تبریز پیش آمده بود ۴۲۱ نفر اعلام کردهاند.[20] منابع دولت ایران از ۲۰ نفر اعدام[21]و روزنامههای آن زمان از عددهایی در حدود ۲۰۰ نفر کشته یاد میکنند[22][23][24][25][26] این در حالی است که ارتشبد حسین فردوست که به هنگام هجوم ارتش به آذربایجان جهت رفع نیازهای مالی ارتش شاه از سوی حکومت مرکزی به تبریز سفر کرده بود، در خاطرات خود از اعدام حدود ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ نفر در تبریز - بدون هیچگونه تشریفاتی و در جلوی خانههای افراد و در سر خیابانها - خبر میدهد.[27]
فرجام رهبران حکومت خودمختار آذربایجان
یک روز مانده به ۲۱ آذر ۱۳۲۵ نمایندگان باقروف به پیشهوری و دیگر رهبران بالای فرقه گفتند که بزودی چند ماشین میآیند تا آنها را به باکو ببرند. پیشهوری نیز آنگونه که خودش گفته علیرغم خواست خودش تبریز را ترک میکند.[28] برخی از رهبران که به اتحادیه جماهیر شوروی رفته بودند، به جاسوسی متهم شدند و به اردوگاههای کار فرستاده شدند. پیشهوری نیز در یک تصادف که آنرا عمدی میدانند، کشته شد.[15][29]
نقلقولها
از پروفسور سوایتوسکی
مشخص شد که ایدههای شوروی در مورد ایران نارس بودند. مسئله آذربایجان ایران تبدیل به یکی از کشمکشهای جنگ سرد شده بود، و بیشتر به خاطر فشار دول غربی شوروی ناچار شد که خاک ایران را در سال ۱۹۴۶ ترک کند. دولت مستقل به سرعت سقوط کرد و اعضای فرقه دمکرات از ترس انتقام به شوروی پناهنده شدند. در تبریز همان مردمی که فرقه را تشویق کردند، به استقبال ارتش ایران رفتند و کتابهای درسی را که به زبان ترکی نوشته شدهبود بهطور آشکار به آتش کشیدند. [30]
از پروفسور گری هس
در ۱۱ دسامبر نیروهای ایرانی وارد تبریز شدند و دولت پیشهوری به سرعت سقوط کرد. در واقع آذربایجانیان بهطور کامل از نیروهای ایران استقبال کردند و قویاً تهران را به مسکو ترجیح دادند. احتمالاً عقبنشینی شوروی از آذربایجان ایران میتواند به چند دلیل زیر باشد: فهمیدن این مطلب که احساسات استقلالطلبانه اغراق شدهبودند و اینکه قراردادهای نفتی را در درازمدت به نفع بیشتر خود میدید.[31]
در ادبیات
- رمان مردگان باغ سبز نوشته محمدرضا بایرامی بر اساس خاطرهای از مادرش دربارهٔ خبرنگاری به نام بالاش است که ابتدا در بازار تبریز دورهگرد بوده و در عین حال شعر هم میسروده که با شاعر مشهوری آشنا میشود و به رادیو راه پیدا میکند و در روزنامه هم به کار خبرنگاری مشغول میشود. این رمان وقایع خودمختاری آذربایجان در دوره محمد رضا پهلوی و مبارزه بین قشون شاه و حزب توده را برسر مسئله آذربایجان و انتخابات دوره پانزدهم مجلس را روایت میکند. بالاش که حس خبرنگاری و کنجکاوی اش برانگیخته میخواهد از آذربایجان به زنجان و از آنجا به قزوین برود تا از اوضاع و احوال و پیشروی قشون با خبر شود. در میان راه اتفاقاتی میافتد که مانع رسیدن او به قزوین میشود.[32]
کابینه
هیئت دولت حکومت خود مختار آذربایجان روز چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۲۴ به ریاست میرزاعلی شبستری با ترکیب زیر تشکیل گردید.[33]
ر. | وزیر | وزارتخانه | ر. | وزیر | وزارتخانه |
۱ | سید جعفر پیشهوری | نخستوزیر | ۷ | سلام الله جاوید | داخله |
۲ | جعفر کاویان | جنگ | ۸ | محمد بیریا | فرهنگ |
۳ | دکتر مهتاش | کشاورزی | ۹ | دکتر اورنگی | بهداری |
۴ | غلامرضا الهامی | دارایی | ۱۰ | یوسف عظیما | دادگستری |
۵ | ربیع کبیری | وزارت پست و تلگراف | ۱۱ | رضا رسولی | اقتصاد و تجارت |
۶ | سید جعفر پیشهوری | کار |
منابع
- از زندان رضا خان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان، بررسی زندگی و آراء سید جعفر پیشهوری. علی مرادی مراغهای، نشر اوحدی. ۱۳۸۲
- دکتر م. سببی در سایت گویا «۲۱ آذر، روز فجر و شکست» (با حق استفاده عادلانه از جزء کوچک مقاله)
- رحیم رئیس نیا: آذربایجان در سیر تاریخ ایران، بخش اول.
- حسینی، کیوان (۲۰۱۵-۱۲-۱۵). ««فرقه دموکرات» تشکیل شد؛ چرا برخی حمایت کردند؟». www.radiofarda.com. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۶-۲۶.
- «اعلامیه کمیته مرکزی فرقه دمکرات آذربایجان بمناسبت شصت ونهمین سالروز بیانیه 12شهریور». www.kar-online.com. ۲۰۱۳-۰۹-۲۹. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۶-۲۶.
- Egorov، Boris (۲۰۱۹-۰۹-۱۰). «How Stalin tried to annex Iran». www.rbth.com (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۵-۰۱.
- Cottam, Richard W. 1964. Nationalism in Iran. [Pittsburgh]: University of Pittsburgh Press. pp.124-128.
- Encyclopædia Iranica: The Azerbaijan movement, one must keep in mind, was not created solely by Soviet pressures. While benefiting from Soviet support, the Azeris were partly reacting to the process of centralization instituted under Reżā Shah and to the central government’s incompetence, corruption, and discrimination against the province; the Kurds opposed, among other things, the government’s attempts at detribalization. Thus, a concern for identity within their own communal groups seemed logical to both Kurds and Azeris in the aftermath of the Soviet occupation in 1941. Characterizing in terms of class what were primarily communal and regional differences (Azerbaijan had only twelve towns with a population of 10,000 or more and there was a substantial number of factory workers only in Tabrīz), the Tūda Party gained support in Azerbaijan under the aegis of the Soviet occupation and, when Soviet tactics dictated a shift, provided what became the Democratic Party with a ready group of supporters (although only one of nine cabinet ministers were former Tūda members).
- Reza Shah Pahlavi (shah of Iran) - Britannica Online Encyclopedia
- "Cold War International History Project 1945-46 Iranian Crisis"
- Azerbaijan Crisis (1947-1948)
- «Iran in World War II». بایگانیشده از اصلی در ۲ سپتامبر ۲۰۰۶. دریافتشده در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷.
- «فرمان استالین: 'فرقه دموکرات آذربایجان' ایجاد شود». رادیو فردا. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۰.
- «مقاله ای از عباس جوادی». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۰.
- «زندگی و شرح مبارزات محمودخان ذوالفقاری با فرقه دموکرات پیشهوری». ١٨ آذر ١٣٩٢. بایگانیشده از اصلی در ۷ سپتامبر ۲۰۱۹.
- جعفرزاده، افشین. «دانشسرای تبریز، کانون دانش آذربایجان/افشین جعفرزاده». www.azariha.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۴-۲۸.
- http://irantarikh.com/tarikh/jafarpishavari.pdf
- «Comment Staline a tenté de mettre la main sur une partie de l'Iran». fr.rbth.com. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۲.
- «مقاله ای از عباس جوادی». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۱.
- نشریه یول، ویژه نامه پنجاه و شش سالگرد 21 آذر، 11 آذر 1381، ص 11.
- http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/10/051020_aa_fergheh.shtml
- «دولت مدرن و اقوام ایرانی: شالوده شکنی پارادایمهای رایج» دکتر حمید احمدی
- Nat. Arch. 891.00/1-1547, 15 January 1947. Touraj Atabaki, Azerbaijan: Ethnicity and the Struggle for Power in Iran. [Revised Edition of Azerbaijan, Ethnicity and Autonomy in the Twentieth-Century Iran] London: I.B.Tauris, 2000. pg 227. "A British source cited by the US Embassy in Tehran gives the number of killed Democrats as 421. The American Embass’s report has been classified under wash."
- روزنامه شیکاگو تریبیون به نقل از مقام نظامی ایران
- "[No heading]". The Mercury (Hobart, Tas. : 1860 - 1954). Hobart, Tas.: National Library of Australia. 16 December 1946. p. 8. Retrieved 22 October 2013.
- Swietochowski، Tadeusz (۱۹۹۵). Russia and Azerbaijan: A Borderland in Transition. New York: Columbia. University Press. صفحهٔ ۱۵۴
Rossow conservatively estimated 500 killed during the lawless interregnum that preceded the coming of the Iranian troops. Hundreds of others were tried and jailed, and scores were hanged.
- نقل قول از رادیوی مسکو اینکه ۶۰۰ نفر کشته و سیصد نفر دستگیرشدهاند
- معرفی کتاب کاوه بیات، " روایت اسناد انگلیسی از بحران آذربایجان "
- ذبیح، سپهر (ژوئن ۱۹۶۶). Communist Movement in Iran. Univ of California Pr.ISBN 978-0-520-01377-3، صفحهٔ ۱۱۷
- غ. ب. داداشزاده، ضررهای نفاق در جنبشهای ملی ایران از نهضت جنگل تا 28 مرداد، بیجا، بینا، 1357، صص 98-99.
- «مقاله ای از عباس جوادی». BBC News فارسی. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۴-۱۱.
- http://www.camah.net/biriaetiraf.php بایگانیشده در ۳ دسامبر ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine دستخط و امضای محمد بیریا همراه با ترجمه آن
- Swietochowski, Tadeusz 1989. «Islam and the Growth of National Identity in Soviet Azerbaijan" , Kappeler, Andreas, Gerhard Simon, Georg Brunner eds. Muslim Communities Reemerge: Historical Perspective on Nationality, Politics, and Opposition in the Former Soviet Union and Yugoslavia. Durham: Duke University Press, pp. 46-60.
- Gary. R. Hess Political Science Quarterly, Vol. 89, No. 1 (March. , 1974)
- مردگان باغ سبز چه ماجرایی دارد؟
- ملازاده، حمید (۱۳۸۸). اطلاعات طبقهبندی شده حوادث آذربایجان. تبریز: مهد آزادی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۸۹۹-۲ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: length (کمک).