محمدولی قرنی
سید محمدولی قرنی (۱ فروردین ۱۲۹۲ – ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸)[3][4] سرلشکر نیروی زمینی شاهنشاهی و نخستین سپهبد و رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران از ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تا ۷ فروردین ۱۳۵۸ بود.
امیر محمدولی قرنی | |
---|---|
نام در زمان تولد | سید محمدولی قرنی |
زادهٔ | ۱ فروردین ۱۲۹۲[1] تهران، ایران |
درگذشت | ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ (۶۶ سال)[1] تهران، ایران |
علت درگذشت | ترور |
آرامگاه | حرم فاطمه معصومه، قم، ایران |
محل تحصیل | دانشکده افسری[1] دافوس[1] |
اتهام(های) جزایی | تلاش برای کودتا (۱۳۳۷) اقدام علیه امنیت ملی (۱۳۴۲)[1] |
مجازات(های) جزایی | ۳ سال زندان (۱۳۳۷) ۲ سال زندان (۱۳۴۲)[1] |
پیشینه نظامی | |
وفاداری | ایران |
شاخه نظامی | ارتش شاهنشاهی ایران ارتش جمهوری اسلامی ایران |
سالهای خدمت | ۱۳۳۷–۱۳۰۹[1] ۱۳۵۸–۱۳۵۷ |
درجه | سپهبد[note 1][2] |
یگان | نیروی زمینی شاهنشاهی |
فرماندهی | تیپ گیلان اداره دوم ستاد ارتش شاهنشاهی ایران رئیس ستاد کل ارتش ملی اسلامی ایران |
جنگها و عملیاتها | کودتای ۲۸ مرداد[1] شورش ۱۳۵۷ کردها |
نشانها | نشان لیاقت (درجهٔ ۲) نشان لیاقت (درجهٔ ۳) نشان همایون (درجهٔ ۲) نشان دانش (درجهٔ ۲) نشان دانش (درجهٔ ۳) نشان رستاخیز (درجهٔ ۱) نشان خدمت (درجهٔ ۲) نشان کوشش (درجهٔ ۱) نشان کوشش (درجهٔ ۲) نشان پاس (درجهٔ ۲) نشان افتخار (درجهٔ ۱) نشان افتخار (درجهٔ ۳) |
کارهای دیگر | عضو شورای انقلاب اسلامی |
قرنی در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و پس از شرکت در کودتای ۲۸ مرداد به ریاست رکن دوم ارتش شاهنشاهی رسید. در مهرماه سال ۱۳۳۶ موفق به اخذ درجه سرلشکری شد، ولی کمتر از یکسال بعد در تیرماه ۱۳۳۷ در پی کشف طرح کودتا علیه شاه دستگیر و پس از محاکمه و سه سال زندان از ارتش اخراج شد.[5]
قرنی حدود دو دهه بعد در اوج انقلاب بار دیگر وارد کارزار شد و به انقلابیون پیوسته و ریاست جناح نظامی شورای انقلاب را بر عهده گرفت. او پس از انقلاب رئیس ستاد مشترک ارتش شد ولی به علت اختلاف با کابینه دولت موقت استعفا داده و برکنار شد.[6] محمدولی قرنی چند ماه پس از انقلاب در روز سوم اردیبهشت ۵۸ به ضرب گلوله اعضای گروه فرقان در خانهاش ترور شد.[6]
کودکی و نوجوانی
محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد و پدرش را که یکی از مدیران مخابرات تهران بودهاست در ۱۰ سالگی از دست داد، از آن پس در کنار مادرش زندگی سختی را آغاز کرد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان گلبهار اصفهان به اتمام رساند و پس از یکسال، تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان دارالفنون تهران آغاز و در دبیرستان نظام (دبیرستان ارتش) به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکدهٔ افسری ارتش «مدرسهٔ صاحبمنصبی» دورهٔ دهم و در سال ۱۳۱۱ با درجه ستوان دومی در رشته توپخانه فارغالتحصیل شد.[7]
دوران حکومت پهلوی
سرلشکر محمدولی قرنی، در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرمانده نظامی تیپ گیلان بود. او از عواملی بود که در کودتا دست داشت، به همین جهت در فاصله کوتاهی پس از کودتا به درجه سرتیپی و مقام ریاست رکن دوم ارتش رسید.[8] در اسفندماه سال ۱۳۳۶ در مقام فرمانده رکن دوم ارتش به اتهام طرح توطئهٔ کودتا علیه رژیم بازداشت شد؛ اما با وجود جرایم سنگینی که به وی نسبت داده شد و علیرغم اظهارات دادستان ارتش سپهبد آزموده که اقدام او را خطرناکتر از توطئهٔ سازمان نظامی حزب توده توصیف کرده بود، تنها به سه سال زندان و اخراج از ارتش محکوم شد. قرنی در دی ماه ۱۳۳۹ مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد.[7]
او در آن دوره قصد داشت کودتایی را با حمایت آمریکا بر ضد محمدرضا پهلوی اجرا نماید. در مورد چگونگی لو رفتن کودتا منابع مختلف روایتهای متفاوتی ذکر کردهاند.[9] برخی افسران ارشد نظامی از جمله سپهبد تیمور بختیار، سپهبد حاج علی کیا و سپهبد مهدیقلی علوی مقدم را که رقابتهای شدیدی با وی داشتند مسؤول این کار میدانند.[10] به عقیده گروهی دیگر دستگاههای اطلاعاتی آمریکا به دلیل نشان دادن حسن نیت خود به شاه این اطلاعات را افشا نمودهاند. نظریه بعدی نیز دستگاههای امنیتی انگلیس یا شوروی را به علت جلوگیری از بروز یک کودتای آمریکایی در ایران عامل لو رفتن کودتا میداند. منابع منتشر شده آمریکایی ضمن تأیید اطلاع داشتن آمریکا از نقشه کودتا، افشای این اطلاعات از سوی آمریکا را رد میکند.[11] یکی از برجستهترین تحلیلها راجع به کودتای ناکام قرنی آن است که ایالات متحده با طرحریزی این برنامه کودتا، میتوانست شاه را از وجود یک اپوزیسیون قدرتمند هراسناک کرده و او را نسبت به انجام اصلاحاتی که مانع از سقوط حکومت پهلوی و بر سر کار آمدن دولتی بیطرف یا حامی شوروی گردد، تحریک کند.[12] در نهایت با لو رفتن کودتا وی به سه سال حبس محکوم شد.[13]
پس از آزادی از زندان از آمریکا قطع امید کرده و به چهرههای ملی-مذهبی همچون سید محمود طالقانی، نهضت آزادی و سید هادی میلانی نزدیک میگردد که این امر موجب دستگیری مجدد وی شد. وی این بار قریب ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد و مجدداً در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان در این مرحله، زندگی مادی وی بشدت متشنج و ضعیف میگردد. وی از آن زمان به بعد تحت کنترل شدید ساواک قرارگرفت.[13]
همسر سپهبد محمدولی قرنی در مصاحبههای پس از ترور همسرش گفته بود:[7]
سپهبد قرنی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقاء یافت، اما زمانی که متوجه اسلامزدایی و ستمکاری شاه و جنایات و خیانتهای آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشگری پشت پا زد.
انقلاب ۱۳۵۷ ایران
اواخر سال ۱۳۵۶ و اوائل ۱۳۵۷ که آغاز جنبش انقلابی مردم بود، او هنوز رابطه خود را با سید محمود طالقانی و نهضت آزادی و روحانیون مخالف حفظ کرده بود. او پس از انقلاب ۱۳۵۷ به اتفاق دیگر امیران و افسران ملی جناح نظامی شورای انقلاب را تشکیل میدهد برخی از افسران این شورا عبارت بودند از: سرلشکر ناصر فربد (ریاست شورا)، سرهنگ نصرالله توکلی، سرهنگ عزتالله ممتاز، سرتیپ حمید ایران نژاد.[14]
روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با پیروزی انقلاب و آغاز به کار دولت موقت، بنا به پیشنهاد جناح نظامی انقلاب، سرلشکر قرنی در سمت نخستین رئیس ارتش ملی اسلامی ایران پس از انقلاب قرار گرفت. او همزمان به عضویت در شورای انقلاب انتخاب میشود. قرنی از ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تا ۷ فروردین ۱۳۵۸ به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش فعالیت میکند.
ناآرامیهای کردستان در زمان او آغاز شد و او در این قضیه با تصمیمگیری به موقع توانست جلوی پیشروی مخالفان انقلاب را بگیرد.[7] در همین دوران گروههای چپ مانند حزب توده، مجاهدین خلق و چریکهای فدائی خلق در موضع جبهه دموکراتیک ملی ایران خواستار انحلال ارتش و تغییرات در آن بودند که از اینرو برای بازسازی ارتش و نگهداری آن فضای بسیار تندی را رقم زده و مانع از انجام وظایف در ارتش میشدند.[7]
سرلشکر قرنی در پاسخ به این نظرات در مصاحبهای اظهار داشت که اگر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف کنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر میافتد: «در ارتش شکلی به وجود میآورم که دشمنان کشور نتوانند کوچکترین لطمهای به ایران وارد کنند. ارتش بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید به تدریج و با مرور زمان صورت بگیرد. ارتش ایران سابقهٔ ۴۳ ساله دارد که شاهد تخلفات افراد گوناگون بودهاست و به همین منظور پاکسازیهایی صورت گرفتهاست و این روند برای اصلاح و سالم ماندن ارتش همچنان ادامه خواهد داشت.»[7][15]
سرلشکر شادمهر که در دوران ریاست سپهبد قرنی بر ستاد کل ارتش، قائم مقامی او را بر عهده داشت دربارهٔ چگونگی استعفا و برکناری قرنی میگوید:
«یک روز به من گفت استعفای من را بنویس. من که موقعیت او را درک میکردم برایش نوشتم. استعفای خود را به قم نزد امام راحل (ره) برد. امام استعفای او را گرفت و گفت خیر شما بفرمایید سرکارتان. چند روز بعد بازرگان ایشان را به دفتر خود دعوت کرد و گفت میخواهم شما را به عنوان سفیر به اسپانیا بفرستم. سرلشکر قرنی در پاسخ گفته بود اتفاقاً زمان شاه هم همین مسئولیت و همین کشور را برای من در نظر گرفته بودند که من نپذیرفتم. بازرگان گفته بود اگر بگویم استعفایت را قبول کردهام چه فرمایش داری؟ گفته بود من که به شما استعفا ندادم؛ من به امام استعفا دادم؛ بازرگان گفته بود اگر بگویم که امام استعفای شما را پذیرفتهاست چه فرمایش داری که سرلشکر قرنی با شنیدن این حرف از همان دفتر بازرگان به من تلفن کرد و گفت من رفتم منزل دیگر نمیآیم؛ من هم بلند شدم از ستاد بیرون آمدم. میخواستند برای من ماشین بیاورند گفتم نمیخواهم و با تاکسی به منزل رفتم.»[16]
در بخشی از استعفا نامه او آمده: «معاون نخست وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب میداند بدون آنکه بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتی دارد و متأسفانه بدون اینکه حتی اینجانب را طرف مشورت قرار دهد، هر روز دستوراتی صادر مینماید که ارتش بایستی شاهد لطمهای دیگر بر روحیات افسران و افراد خود و افتادن مقداری سلاح و مهمات و مال و منال به دست افراد ناصالح و وابسته به خارجیان باشد و... وزیر دفاع بدون مشورت و نظرخواهی از اینجانب و خارج از وظایف خود میرود و از رادیو و تلویزیون و مطبوعات نسنجیده میگوید که سربازان فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودی که از ارتش با خون دل به سربازخانه ها کشانده بود، نگهداری سربازخانهها را رها کرده و به موطن خود میروند و شب هنگام عناصر تودهای وابسته به سیاستهای خارجی با کامیونها به سربازخانهها میروند و باقیمانده اسلحه و مهمات را بار کرده و به خارج از شهر میبرند... دولت بدون مشورت با ارتش و آگاهترین مرجع ارزیابی کردستان، نمایندگانی را به آنجا میفرستد که با ورود آنها و اولین سخنپراکنی که میکنند مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت میکنند و در جلوی همین هیأت فرمانده پادگان را گلولهباران میکنند.»[15]
ترور
محمدولی قرنی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ به دست گروه فرقان در خانهاش ترور شد. از حمید نیکنام و همفکرانش به عنوان ضارب و عامل ترور نام برده میشود.[17] مقبره او در قم در حرم معصومه است.[13] او از نخستین قربانیان پس از پیروزی انقلاب است. خیابانی در تهران و چند شهر دیگر به نام او می باشد.[6]
روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی، که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور وی به ضرب گلوله حمید نیکنام در کتاب «مرزبان؛ زندگینامه شهید قرنی» این گونه آمدهاست: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم: شما که دارید اینجا کار میکنید، مواظب باشید که یکوقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاشها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی میکرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطلها را تمیز میکرد.
تیمسار یک سینی چای آورد. گفتم: اینها که بالا نشستهاند، مدام دارند ما را کنترل میکنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاقهای هتل واقع در روبهروی خانه مشرف بودند. تیمسار قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر میدهی… حدود ۸:۳۰ و ۹ صبح بود، همینطور که داشتیم چای میخوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچهای که کمک نقاشها بود، بیاختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانیها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربهای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط…
مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام میگفتم: تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند: ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند….
دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»
پانویس
- پس از ترور به سپهبد ترفیع دادهشد.
منابع
- Milani, Abbas (2008). Eminent Persians: the men and women who made modern Iran, 1941-1979. ۱. Syracuse, N.Y.: Syracuse University Press. pp. ۴۴۵–۴۵۰. ISBN 0815609078.
- Schahgaldian, Nikola B.; Barkhordarian, Gina (March 1987). "The Iranian Military Under the Islamic Republic" (PDF). RAND Corporation: ۱۱۴. ISBN 0-8330-0777-7. R-3473-USDP. Retrieved 23 July 2018.
- «شهید محمد ولی قرنی – سایت فرماندهان شهید». دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۱۵.
- «شهید سپهبد قرنی که بود؟». navideshahed.com. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۱۵.
- «زندگینامه: محمدولی قرنی (۱۲۹۲–۱۳۵۸)». همشهری آنلاین. ۲۰۱۳-۰۷-۱۳. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۱۵.
- سایت جامع دفاع مقدس
- آریابخشایش، یحیی (تابستان ۱۳۸۳). «رشت بین دو کودتا». مطالعات تاریخی (۳): ۸۳. پارامتر
|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک) - https://www.bbc.com/persian/iran-features-43010659
- روحبخش، رحیم، کودتای قرنی و ارتباط آن با آیتالله العظمی میلانی؛ تلاش برای سرنگونی شاه، روزنامه اعتماد ملی، شماره ۴۹۳، سوم آبان ۸۶، صفحهٔ ۸
- Pollack, Kenneth, The Persian Puzzle: The Conflict Between Iran and America, Random House, 2004, Page 78
- Gasiorowski، Mark J. (Nov. 1993). «The Qarani Affair and Iranian Politics». International Journal of Middle East Studies. ۲۵ (۴): ۶۲۸. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک); پارامتر|تاریخ بازیابی=
نیاز به وارد کردن|پیوند=
دارد (کمک) - ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. انتشارات اطلاعات. تهران. ۱۳۶۹
- نقش ارتش در تحولات تاریخی ایران - ناصر فربد
- «سرلشگرِ پهلوی بوی اویس قرنی گرفت». ایسنا. ۲۰۲۱-۰۴-۲۲. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۴-۲۳.
- {{یادکرد وب|عنوان=دلیل ترور شهید سپهبد قرنی توسط [[گروه فرقان[[ چه بود | گروه تاریخ و اندیشه معاصر مؤسسه امام خمینی|نشانی=http://moaser.iki.ac.ir/node/421%7Cوبگاه=moaser.iki.ac.ir%7Cبازبینی=2019-02-20%7Carchiveurl=https://web.archive.org/web/20190221003629/http://moaser.iki.ac.ir/node/421%7Carchivedate=۲۱ فوریه ۲۰۱۹|dead-url=yes}}
- http://www.bultannews.com/fa/news/138008/دلیل-ترور-شهید-قرنی-توسط-گروه-فرقان-چه-بود
مناصب نظامی | ||
---|---|---|
پیشین: مصطفی امجدی |
رئیس اداره دوم ستاد ارتش شاهنشاهی ایران ۱۳۳۲ – ۱۳۳۵ |
پسین: حاجعلی کیا به عنوان رئیس اداره دومستاد بزرگارتشتاران |
پیشین: عباس قرهباغی به عنوان رئیس ستاد بزرگارتشتاران |
رئیس ستاد کل ارتش ملی اسلامی ایران ۱۳۵۷ – ۱۳۵۸ |
پسین: ناصر فربد |