انقلاب
انقلاب به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار میرفت. فلسفه انقلاب را این گونه بیان مینمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماً عوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی تودهای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب نامیده میشود. انقلابهای بزرگ به آن دسته از انقلابها گفته میشود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بودهاند که از آن جمله میتوان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.
قسمتی از |
انقلاب |
---|
تاریخچه
پدیده انقلاب چنانکه نوشتههای متفاوت باقیمانده از دوران باستان نشان میدهد قدمت بسیار دارد. براساس یک پژوهش علمی، در فاصله ۶۰۰ ق. م تا ۱۴۶ ق. م، ۸۴ انقلاب در یونان باستان به وقوع پیوست و در فاصله ۵۰۹ ق. م تا ۴۷۶ م. رم باستان شاهد ۱۷۰ انقلاب و اغتشاش عمده ثبت شده بود.[1]
تحلیل مفهوم انقلاب
این واژه در معنای خود دارای ابهام بسیار بوده و از این رو میتوان آن را یک «تغییر کیفی» دانست که بسته به مورد، یک یا چند صفت از صفات زیر نیز با آن همراه میشود.
انقلاب بسته به زمینهٔ رخداد
- تغییر کیفی که در حوزهٔ سیاسی رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ سیاسی»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ اجتماعی رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ اجتماعی»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ فرهنگ رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ فرهنگی»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ اقتصاد رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ اقتصادی»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ هنر رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ هنری»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ علم رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ علمی»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ ارتباطات رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ ارتباطات»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ اطلاعات رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ اطلاعات»
- تغییر کیفی که در حوزهٔ فناوری رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «در حوزهٔ فناوری»
انواع انقلاب از منظر سرعت رخداد
- تغییر کیفی که بهطور ناگهانی رخ میدهد: اضافه نمودن صفت «ناگهانی»
- تغییر کیفی که بهطور تدریجی صورت میگیرد:اضافه نمودن صفت «تدریجی»
انواع انقلاب از منظر رابطه با خشونت
- تغییر کیفی که برای دستیابی به آن از خشونت استفاده شدهاست: اضافه نمودن صفت «خشونتآمیز»
- تغییر کیفی که برای دستیابی به آن از خشونت استفاده نشدهاست: اضافه نمودن صفت «خشونتپرهیز».
انواع انقلاب از منظر میزان فراگیری
- تغییر کیفی که در همهٔ حوزهها صورت میگیرد. اضافه نمودن صفت «همهجانبه»
- تغییر کیفی که در یک حوزه صورت میگیرد. اضافه نمودن صفت «جزئی»
با ترکیب موارد بالا با یکدیگر، میتوان توضیحی مناسب و تحلیلی از رخداد مذکور بدست داد[۱]. مثلاً میتوان گفت:
- ایران یک "تغییر کیفی، ناگهانی، خشونتپرهیز و جزئی (تنها در حوزهٔ سیاسی)" را در سال ۱۳۵۷ به چشم خود دید.
- ایران یک "تغییر کیفی، تدریجی، خشونتپرهیز و جزئی (تنها در حوزههای اجتماعی و فرهنگی)" را در سال ۱۳۵۷ به چشم خود دید.
- ایران یک "تغییر کیفی، تدریجی، خشونتآمیز و همهجانبه" را در دو قرن اخیر به چشم خود دیده است.
انقلابهای سده بیستم
بیشتر انقلابهای قرن بیستم در جوامع در حال توسعه رخ دادهاند، نه در کشورهای صنعتی. دو رویداد انقلابی که عمیقترین نتایج را برای کل جهان داشتهاند، انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب ۱۹۴۹ چین بودند. هر دو انقلاب در جوامع عمدتاً روستایی و دهقانی رخ دادند، اگرچه شوروی از آن هنگام تاکنون به سطح بالایی از صنعتی شدن دست یافتهاست. بسیاری از کشورهای جهان سوم نیز انقلاب را در این قرن تجربه کردهاند برای مثال مکزیک، ترکیه، مصر، ویتنام، کوبا و نیکاراگوئه. ایران در سال ۱۳۵۷ شمسی (۱۹۷۹ میلادی) انقلابی را پشت سر گذاشت. برخی جامعه شناسان و متفکران غربی از پرداختن به انقلاب ایران و نظریهپردازی در مورد آن پرهیز کردند، گیدنز که یک جامعهشناس انگلیسی و مشاور تونی بلر نخست وزیر اسبق انگلیس میباشد در کتاب مبانی جامعهشناسی خود در بیان انقلابهایی که در قرن بیستم رخ داده است نامی از انقلاب ۱۹۷۹ ایران نبرده است.در صورتی که انقلاب ایران از اساسیترین انقلابهای جهان بود به طوریکه بزرگترین متحد ایران در جهان یعنی ایالات متحده آمریکا را به بزرگترین دشمن تبدیل کرد.همچنین روابط کشورهای عربی منطقه و اسرائیل با ایران زیر و رو شد.
نظریههای انقلاب
از آنجا که انقلابها در تاریخ جهان طی دو قرن گذشته بسیار مهم بودهاند، شگفتانگیز نیست که نظریههای گوناگونی به منظور کوشش برای تبیین آنها به وجود آمدهاست. برخی از این نظریهها در اوایل عمر علوم اجتماعی تنظیم گردیدند؛ مهمترین رویکرد در این زمینه نظریه کارل مارکس است. مارکس مدتها پیش از هر یک از انقلابهایی که به نام اندیشههای او رخ داده زندگی میکرد، اما بر آن بود که نظریاتش تنها به عنوان تحلیلی از شرایط دگرگونی انقلابی در نظر گرفته نشود، بلکه به عنوان وسیلهای برای پیشبرد این گونه دگرگونیها مورد استفاده قرار گیرد. اندیشههای مارکس، صرف نظر از اعتبار حقیقی آنها، تأثیر عملی فوقالعاده زیادی بر دگرگونیهای اجتماعی قرن بیستم داشتهاند. نظریههای مهم دیگر بسیار دیرتر به وجود آمدند و اندیشمندان کوشش کردهاند هم انقلابهای اولیه (مانند انقلابهای آمریکا یا فرانسه) و هم انقلابهای بعدی را تبیین کنند. برخی دامنه تحلیل را حتی گستردهتر ساخته و کوشیدهاند فعالیت انقلابی را در ارتباط با شکلهای دیگر شورش یا اعتراض تبیین کنند.
مارکس بر «چارهناپذیری» یا ضرورت انقلاب سخت تکیه میکرد. وی بر آن بود که انقلاب ناشی از تکامل نیروهای تولیدگر جامعه است و از ناسازگاری آن نیروها با روابط و نظام سیاسی و اجتماعی کنونی، پدید میآید. هنگامی که این نظام و روابط جلوی رشد تولید را بگیرند، بحران سخت میشود و دورهٔ انقلابهای اجتماعی آغاز میشود. طبقات زبردست نمیخواهند پایگاه خود را از دست بدهند و طبقات زیردست نمیخواهند در وضع کنونی بمانند و این برخورد به انقلابهای خونین میانجامد. مارکس انقلاب را عامل ناگزیر پیشرفت و «لوکوموتیو تاریخ» میداند.[2]
نظریههای حاصل از مطالعه انقلابها است. مطالعه و تجزیه و تحلیل انقلابات سنت سحرآمیز و پر افتخاری است که فلاسفه، تاریخدانان، دانشمندان علوم اجتماعی، و مفسران اجتماعی برای قرنها با لذت از آن تغذیه علمی نمودهاند. حکایت تودههای در حال قیام همواره برای به هیجان آوردن یا به هراس افکندن کسانی که کارشان بررسی وقایع بزرگ اجتماعی و بیان علت وقوع اینگونه رخدادهاست کافی بودهاست. معهذا شگفت آنکه پس از ارسطو که برای نخستینبار سرچشمهها و منابع واقعی انقلاب را برای ما تشریح کرد نظریهپردازان بعدی سئوالات بیشماری را دربارهٔ ماهیت اینگونه وقایع مطرح ساختهاند که خود توانایی پاسخگویی به همه آنها را نداشتهاند. مهمتر آنکه نظریهپردازانی که پدیده انقلاب را مورد ملاحظه قرار دادهاند بر سر ماهیت آن دچار اختلاف نظر میباشند و به علاوه هنوز به نتایج عموماً پذیرفته شدهای دربارهٔ علت وقوع انقلابات دست نیافتهاند.
عوامل مؤثر بر انقلاب
نارضایتی عمیق از وضع جاری
نارضایتی عنصر به وجود آورندهٔ تغییر است ولی هر نارضایتی نمیتواند به انقلاب تبدیل گردد، بلکه این نارضایتی باید به حد ناامیدی از اصلاح در پیکرهٔ سیاسی موجود درآمده باشد تا کمکم به عنصر خشم منجر شود. یکی دیگر از شاخصههای این نارضایتی، ظهور در طبقهها و قشرها و نخبه گان است.
پیدایش و جایگزین ایدئولوژیهای نو
ایدئولوژی به معنی اشتراکات فرهنگی و عقیدتی است که به نحوی نمادین بیان میگردد، ایدئولوژی به معنای خاصش نوعی انقلاب گفتاری محسوب میشود که اهداف جدیدی را پیش روی افراد ناراضی از وضع موجود قرار میدهد تا در حول آنها به ارائهٔ نظریات و ایدههای جدید اقدام شود. برینتون گفته که هیچ انقلابی بدون ظهور ایدئولوژی جدید شکل نمیگیرد. این ایدئولوژی اهداف دور از دسترسی را که کمبود حکومت موجود است و حکومت نمیتواند آنها را تحقق بخشد، نشانه میرود تا هم رضایتی عقلایی از ارضاء آنها در آینده برای جذب عامیون استفاده کند و هم با آرمانهایش به ساختارهای نخبه گان ساخت بدهد و آنها را در یک جهت هماهنگ کند.
ایدئولوژی هر انقلاب در چگونگی روندها و چهارچوبها در حال و آیندهٔ پیروزی یا شکست آن انقلاب نقش بسیار اساسی دارد به عبارتی چگونگی پیروزی، حکومت جایگزین، نقشهای رهبری و دیگر عوامل که با پیروزی یک انقلاب به دنبال آن میآیند از ایدئولوژی آن انقلاب برمیخیزند و هر چه این ایدئولوژی به آرمانهای آن جامعه نزدیکتر باشد پیروزی نزدیکتر و موفق تر است.
گسترش روحیهٔ آنارشیستی
گسترش روحیهٔ انقلابی آغاز دوران آنارشیستی یک انقلاب است. در این زمان جامعه دیگر به آن قدرت رسیدهاست که برای رسیدن به خواستههایش در پی عمل کردن به آنها باشد. شورشها، انتقادهای مستقیم و خالی از کنایه، تظاهراتهای غیر آرام و… همه و همه از نشانههای رسیدن جامعه به این سطح از نارضایتی است. در مرحلهٔ دوم، یعنی بروز ایدئولوژی، هنوز مردم عامی نوعی پشیمانی، برای مقابله با تغییرات در آینده و حفظ وضع موجود را با خود همراه دارند ولی در مرحلهٔ گسترش روحیه انقلابی دیگر این محافظه کاری به تدریج از بین میرود و به نوعی تنفر تبدیل میشود. هر چه این تنفر ریشه دارتر و بزرگتر باشد چهرهٔ انقلابها خونین تر و پر اضطراب تر نیز میشوند، زیرا در آنها علاوه بر نابود شدن نهادهای حکومت پیشین، کارکنان و عوامل حکومت پیشین هم مورد خشم مردم قرار خواهند گرفت. بهطور کلی به وجود آمدن این دوره شاخصهٔ بروز انقلاب است، هیچکدام از مراحل قبل این حس را بر کل جامعه القاء نمیکنند که میتوانند به انقلاب منجر شوند ولی ورود به دورهٔ آنارشیستی، بازگشت به عقب را ناممکن میکند و از طرفی وجود جهل در سران حکومت که تنها به ادامهٔ سرکوب ادامه میدهند، این روحیه را هر روز بیشتر از پیش میکند و تا آن حد پیش میرود که به انقلاب منجر گردد.
وجود رهبر
وجود رهبر، تشابه بیحد و اندازهای با ایدئولوژی دارد. در جریان یک انقلاب همیشه یک ایدئولوژی حاکم نمیشود، بلکه انواع ایدئولوژیها در کنار یکدیگر فعال اند ولی ایدئولوژی عام تر و نزدیکتر به اکثریت (منظور کسانی است که در روند انقلاب نقش فعالتر و ایدئولوژی بارزتر و پذیرفتنی تری دارند) از درون خود رهبری را برای بسیج این نیروها در نظر میگیرد و نقش هم آوایی برای انقلاب شروع میگردد. این رهبر علاوه برداشتن ویژگیها سیاسی و اجتماعی و قشری باید شجاعت ایستادن در مقابل حکومت را هم داشته باشد. همچنین تعادل و تعامل با دیگر گروهها و دستهها نیز در روند پیروزی نقش بسیار مهمی دارد فیدل کاسترو در کوبا رهبری انقلاب کوبا را بر عهده داشت، این انقلابها که با رهبری یک نفر به عنوان شاخصهٔ بروز آنها به موفقیت میرسند را انقلابهای تک نفری مینامند ولی در غالب انقلابها این گونه نیست که یک نفر بتواند بسیج نیروها و نارضایتیها را مهیا کند. گاهی مانند انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، الجزایر، انقلاب فرانسه، انقلاب ۱۹۷۹ نیکاراگوئه و انقلاب ۱۹۴۵ چین رهبری به یک گروه یا دسته بر میگردد که بیشترین پیروان را دارند و ایدئولوژی مقبول تر را در اختیار دارند، ولی در کل این دستهها نیز شخصیتهای مشهوری را دارند که حرف آخر رامی زنند مثلاً لنین و بلشویسم در انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، احمد آل در الجزایر، برینتون و روبسیر در انقلاب فرانسه، مائو در انقلاب ۱۹۴۵ چین.
آزادی انسان
تمامی دلایلی که برای به وجود آمدن انقلاب گفته میشود ممکن است صحیح باشد، ولی فقط یک دلیل اصلی موجود است که مادر و ریشه تمام عوامل است و اینکه ذاتاً انسان موجودی آزاد است چه ازلحاظ عقیدتی یا سیاسی ویا اجتماعی. در تمامی جوامع، قوانین هرچند هم مثبت باشند، با ذات انسان در تضاد هستند، هرچند که، این تضاد درونی اندک باشد. باذکر این مثال که در تمامی انقلابها اکثر مردم بدون اطلاع کافی پیرو توده و جمعیت میشوند واگر انقلاب پیروز شود تا زمانی که هنوز سیستم جدید اعمال قدرت نکرده باشد مردم در شور و خوشحالی زیادی به سر میبرند که ناشی از حس آزادی است و به محض تثبیت قدرت، خفقان ایجاد میشود که ان هم ناشی از حس سلب آزادی است. مثال واضح اینکه تخلفات رانندگی زمانی که پلیس راهنمایی ورانندگی اعمال قدرت ویا باشدت بیشتری رانندگان را کنترل کند به مراتب بیشتر از زمانی است که رانندگان فقط با یکسری علایم هشدار دهنده به رانندگی میپردازند. همکاری در جامعه و تمامی دنیا امری بسیار مثبت است که به پیشرفت اهداف در تمامی زمینهها کمک میکند وباعث اتحاد میشود.
نتایج انقلاب
وقایع بعد از انقلاب تا اندازهای تحت تأثیر همان رویدادهایی است که منجر به انقلاب شدهاند. گاهی بعد از یک دوره مبارزه انقلابی کشور فقیر شده و به شدت دچار نفاق و از هم گسیختگی میگردد. بقایای رژیم شکست خورده یا گروههای دیگری که برای قدرت مبارزه میکنند، ممکن است نیروهای خود را دوباره گردآوری کرده و مجدداً دست به تهاجم بزنند. اگر دولتهای مجاور با حکومت جدید دشمن باشند، احتمال موفقیت حکومت جدید در بازسازی اجتماعی کمتر میشود مگر آنکه آنها از حکومت جدید طرفداری کرده و آماده حمایت جدی از آن باشند.
انقلابهای کلاسیک
در ایران
جنبش مشروطه ایران
جُنبِشِ مَشروطهٔ ایران مجموعه کوششها و رویدادهایی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
انقلاب ۱۳۵۷ ایران
انقلاب سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی در ایران، (مشهور به انقلاب اسلامی) که با مشارکت اکثریت مردم، احزاب (توده،مجاهد،آزادیخواه، سوسیالیست، اسلام دموکرات و ملی گرایی...)، روشنفکران و دانشجویان ایران انجام پذیرفت، نظام پادشاهی ایران را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری آیتالله روحالله خمینی، یک روحانی شیعه، در ایران را فراهم کرد. تفکرات و شخصیتهای اسلامی، در این انقلاب حضور برجستهای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند. این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته میشود .
دور نمای انقلاب اسلامی ایران: مرحله اول: که از تاریخ مهر ماه سال ۴۱ تا آبان سال ۴۳ را شامل میشود که سرچشمههای حرکتهای انقلابی بود شامل وقایع مهمی مانند: مخالفت با انجمنهای ایالتی و ولایتی، قیام ۱۵ خرداد، افشا گریهای سید روح الله خمینی دستگیری و تبعید وی را شامل میشود. مرحله دوم: که از تاریخ آبان سال ۴۳ تا آبان سال ۵۶ را شامل میشود که دوران روشنگری و بسترسازی نامیده میشود شامل وقایع مهمی که ناشی از ۱۳ سال تلاش فرهنگی سید روح الله خمینی بود که با سازماندهی یاران وی همراه بود. مرحله سوم: از آبان سال ۵۶ تا بهمن ۵۷ که با کشته شدن مصطفی خمینی، موج جدید نهضت را در پی داشت و در پی ان قیام ۱۹ دی و سرایت آن به سایر مناطق کشور که منجر به بازگشت روح الله خمینی و پیروزی نهضت و شکست رژیم پهلوی گشت.[3]
در جهان
کبیر فرانسه
انقلاب فرانسه (۱۷۹۹–۱۷۸۹) دورهای از دگرگونیهای اجتماعی سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه و اروپا بود. این انقلاب، یکی از چند انقلاب مادر در طول تاریخ جهان است که پس از فراز و نشیبهای بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری در فرانسه و ایجاد پیامدهای عمیقی در کل اروپا شد.
اکتبر ۱۹۱۷ روسیه
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، جنبشی سیاسی در روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ با سرنگونی دولت موقت که بعد از حکومت تزارها به روی کار آمده بود به اوج خود رسید و به برپایی اتحاد شوروی (که تا سال ۱۹۹۱ برقرار بود) انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت.
۱۹۴۵ چین
انقلاب آمریکا
انقلاب آمریکا (به انگلیسی: American Revolution) مجموعه رویدادها و اندیشهها و تغییراتی است که منجر به جدایی سیزده ایالت آمریکای شمالی از بریتانیا و تأسیس ایالات متحدهٔ آمریکا گردید. اولین درگیریها از شهر بوستون شروع شد که به دنبال شدت عمل پادشاهی انگلستان به سرعت گسترش یافت. در ۱۷۶۵ در نیویورک کنگرهای متشکل از ۹ کوچنشین تشکیل شد که سران این کوچ نشینها در این کنگره برای اقدام علیه انگلیس هم پیمان شدند و در مه ۱۷۷۵ رهبران کوچنشین از مردم درخواست کردند که برای مبارزه با اشغالگران آماده شوند.
انقلابهای مخملی
به تحولاتی که در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم میلادی بر پایهٔ نظریهٔ مبارزات بدون خشونت، پس از فروپاشی کمونیسم در برخی اقمار شوروی سابق به وجود آمد و باعث تغییر تمایل هیئت حاکمهٔ این کشورها از بلوک شرق به بلوک غرب گردید، میگویند.
واسلاو هاول رئیسجمهور پیشین چک، که در آن زمان رهبر مخالفان این کشور بود، اولین بار این عبارت را به کار برد.
گل رز (گرجستان)
انقلاب گل سرخ انقلابی بدون خونریزی بود که در سال ۱۳۸۲ در کشور گرجستان اتفاق افتاد و رئیسجمهور وقت ادوارد شواردنادزه را برکنار کرد.
نارنجی (اوکراین)
انقلاب نارنجی یکسری از اتفاقات و اعتراضات در اوکراین است که از نوامبر ۲۰۰۴ تا ژانویه ۲۰۰۵ انجام گرفت. بلافاصله بعد از پایان انتخابات در سال ۲۰۰۴ ادعا شد که در انتخابات فسادهای گستردهٔ مالی، ارعاب و تهدید رایدهندگان و تقلب مستقیم انجام گرفتهاست. مسموم شدن ویکتور یوشچنکو در جریان مبارزات انتخاباتی و احتمال دست داشتن ویکتور یانوکوویچ رقیب سرسخت یوشچنکو در این قضیه، آتش انقلاب نارنجی اوکراین را برافروخت. پس از ۶ روز تظاهرات حامیان یوشچنکو پارلمان این کشور نتیجه انتخابات (که یانوکوویچ نامزد مورد حمایت روسیه را برنده اعلام میکرد) مخدوش و ملغی اعلام کرد و با برگزاری دوبارهٔ انتخابات که زیر نظارت موشکافانه ناظران داخلی و بینالمللی بود، ویکتور یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا قدرت را در دست گرفت.[4][5]
تفاوت انقلاب با شورش
پانویس
- «انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن». کتابخانه اینترنتی تبیان.
- آشوری، داریوش (۱۳۸۷). دانشنامه سیاسی. مروارید. ص. ۴۸.
- کتاب دیباچه خروش/مهدی رنجبریان/صفحه ۱۷/نشرعابد ۱۳۹۰/شماره کتابشناسی ملی: ۱۹۴۶۹۲۶
- سالمی، فرزانه (۷ مرداد ۱۳۸۶)، «دموکراسی مسموم»، هفتهنامه تحلیلی-خبری شهروند امروز (شماره ۳۹)، ص. ص ۳۲
- http://en.wikipedia.org/wiki/Orange_Revolution
- ُ فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ویلیام آوتویت و تام باتامور، ترجمه حسن چاویشان، نشر نی ۱۳۹۲ص ۱۳۰.
منابع
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به انقلاب در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ انقلاب موجود است. |