غزالی
ابی حامد محمد بن محمد الغزالی الشافعی، ملقب به حجتالاسلام زین الدین الطوسی و امام محمد غزالی (۴۵۰ — ۵۰۵ ه.ق) همهچیزدان، فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی[1] و یکی از بزرگترین مردان تصوف سدهٔ پنجم هجری است. او در غرب بیشتر با نامهای Al-Ghazali و Algazel شناخته میشود.
محمد غزالی | |
---|---|
نام در زمان تولد | ابوحامد محمد بن محمد غزالی شافعی |
زادهٔ | ۴۵۰ هـ. ۱۰۵۸ مـ. توس، ایران |
درگذشت | ۳ دی ۴۹۰ ۱۴ جمادیالثانی ۵۰۵ ۱۹ دسامبر ۱۱۱۱ توس، ایران |
آرامگاه | طابران توس، ایران ۳۶°۲۹′۳۱٫۱۸″ شمالی ۵۹°۳۰′۴۲٫۲۴″ شرقی |
دیگر نامها | حجّة الاسلام، زين الدين، شرف الأئمة، محجّة الدين، عالم اوحد، مفتی امت بركت الانام و پیشوای پیشوایان دین |
دوره | سلجوقیان |
حیطه | فلسفه، کلام، فقه، تصوف |
مکتب | فلسفه اسلامی ، فقه شافعی الهیات و کلام |
استادان | عبدالملک جوینی |
تأثیرگرفته از
| |
تأثیرگذار بر
|
زندگی
محمد غزالی در سال ۴۵۰ هجری قمری در توس از اعمال خراسان دیده به جهان گشود. در دوران کودکی در زادگاهش تعلیمات خود را فرا گرفت. پدرش از رشتن پشم، گذران زندگی میکرد. آنچه میرشت در دکانی در بازار پشم فروشان میفروخت و بدین سبب او را غزالی میگفتند. پدر محمد غزالی اهل ورع و تقوی بود و غالباً در مجالس فقیهان حضور مییافت. دو پسر داشت: محمد و احمد. این دو هنوز خردسال بودند که او از دنیا رفت. طبق وصیت وی، پسرانش را به یکی از دوستانش که ابوحامد احمد بن محمد الراذکانی نام داشت و صوفی مسلک بود سپردند. آن مرد نیز به وصیت عمل کرد تا آنگاه که میراث پدر به پایان رسید. روزی به آنها گفت: «هر چه از پدر برای شما مانده در وجه شما بهکار بردم. من مردی فقیر هستم و از دارایی بینصیب. اکنون باید برای تحصیل فقه به مدرسهای بروید تا با آنچه به عنوان ماهیانه میگیرید، نانی بدست آورید که مرا سخت کیسه تهی است». محمد و برادرش احمد ناگزیر به یکی از مدارس طلاب در نیشابور رفتند و به تحصیل ادامه دادند. ابوحامد محمد غزالی بیاندازه باهوش و تندذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد الراذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت. آنگاه به جرجان نزد ابونصر اسماعیل رفت. بعد از مدتی دوباره به زادگاه خود، طوس برگشت و مدت سه سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت.
غزالی و امام الحرمین
غزالی در سال ۴۷۰ هجری قمری به نیشابور رفت و در آنجا با امامالحرمین جوینی آشنا شد و تا وفاتش که در سال ۴۷۸ هجری قمری بود، ملازمش بود. تحصیلات غزالی تنها فقه نبود؛ او در علم اختلاف مذاهب، جدل، منطق و فلسفه هم دانش اندوخت تا آنجا که بر همه اقران خود تفوق یافت. در میان چند تن شاگردان ابوالمعالی جوینی که همگی از علماء و فضلای آن دوره بودند بر همه تقدم یافت و امامالحرمین به داشتن چنین شاگردی به خود میبالید.
در بارگاه وزیر نظامالملک
بعد از وفات استادش الجوینی، غزالی به قصد دیدار خواجه نظامالملک طوسی، وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی پسر آلپ ارسلان از نیشابور بیرون آمد. وی وزیر نظام الملک را در لشکرگاهش ملاقات نمود. نظامالملک را از غزالی که همشهریش نیز بود خوش آمد، اکرامش کرد و بر دیگرانش مقدم داشت و غزالی مدت شش ماه در کنف حمایت او زیست. سپس او را به تدریس در نظامیه بغداد و توجه به امور آن مأمور کرد. غزالی در سال ۴۸۳ هجری وارد بغداد شد و با موفقیت زیاد به کار پرداخت و سخت مورد توجه و اقبال دانشپژوهان گردید. حلقه درس او هر روز گستردهتر و فتواهای شرعی او مشهورتر شد. تا آنجا که صیت اشتهارش دور و نزدیک را بگرفت. محمد غزالی در بغداد در ضمن تدریس به تفکر و تألیف در فقه و کلام و رد بر فرقههای گوناگون چون باطنیه، اسماعیلیه و فلاسفه نیز مشغول بود.
در این مرحله از نخستین مرحلههای حیاتش بود که در معتقدات دینی و همه معارف حسی و عقلی خود به شک افتاد؛ ولی این شک بیش از دوماه به طول نینجامید و پس از آن به تحقیق در فرقههای گوناگون پرداخت و در علم کلام استادی یافت و در آن علم صاحب تألیف و تصنیف شد. آنگاه به تحصیل فلسفه همت گماشت؛ ولی بی آن که از استادی یاری جوید، خود به مطالعه کتابها فلسفی پرداخت. غزالی وقتهای فراغت از تصنیف و تدریس علوم شرعی را به مطالعه کتابهای فلسفی اختصاص داده بود و این کار سه سال مدت گرفت. چون از فلسفه فراغت یافت، به مطالعه کتابهای تعلیمیه و اطلاع از دقایق مذهب ایشان اشتغال جست. در این مرحله از عمر بود، که به تألیف مقاصد الفلاسفه و تهافت الفلاسفه و المستظهرین که همان کتاب «فضایح الباطنیه و فضائل المستظهریه» باشد و برخی کتابهای فقهی و کلامی دیگر توفیق یافت.
سفر به شامات
غزالی در سال ۴۸۸ هجری از خراسان راهی شام شد و در آن جا نزدیک به دو سال بماند؛ که هیچکار جز عزلت و خلوت و ریاضت و مجاهدت نداشت. مدتی در مسجد دمشق اعتکاف کرد. سپس از شام به بیتالمقدس رفت و هر روز به مسجد قبه الصخره میرفت و خویش را در آن جا محبوس میداشت و گاه به آب و جارو کردن مسجد و خدمتگزاری زائران میپرداخت. تا این که داعیه حج در او پدید آمد و به حجاز رفت. بر سر راه حجاز در الخلیل چنان که خودش در زندگینامهٔ خودنوشتش «المنقذ من الضلال» آوردهاست، بر سر تربت ابراهیم خلیل با خدا عهد کرد، که دو کار را دیگر هرگز نکند، از پادشاهان صله نگیرد و وارد مجادلات کلامی با دیگر متکلمان نگردد. سپس شوق دیدار و درخواستهای کودکان به وطن کشیدش و با آن که نمیخواست بدان جا بازگردد، عزم توس (طوس) کرد؛ ولی در طوس نیز خلوت گزید، تا دل را تصفیه کند و به ذکر پرداخت. حادثههای زمان و مهمهای عیال و ضررهای معاش از مقصد بازش میداشت و آرامش خاطر او را برهم میزد. این حال ده سال بهطول انجامید و غزالی در این مدت مشهورترین کتابهای خود و بهویژه احیاء علوم الدین را تألیف کرد.
بازگشت به نیشابور
در سال ۴۹۹ هجری قمری از عزلت بیرون آمد و قصد نیشابور کرد. در نظامیه این شهر به تدریس مشغول شد. علت بازگشت او به نیشابور و تدریس در نظامیه، با آنکه در بغداد از تدریس اعراض کرده بود و از این ماجرا ده سال میگذشت، فرمان پادشاه بود؛ زیرا این اصرار به قدری شدید شده بود که اگر استنکاف میورزید، بیم جان خویش داشت. اما پادشاهی که غزالی را فرا خوانده بود، محمد برادر برکیارق سلجوقی بود که در سال ۴۹۸ هجری به پادشاهی رسیده بود و شاید از عوامل بازگشت به نظامیه نیشابور، فخرالملک وزیر، پسر نظام الملک طوسی بود که در بغداد غزالی را به تدریس واداشته بود. توقف غزالی در نیشابور بیش از دو سال به طول نینجامید، که بار دیگر تدریس را ترک گفت و در توس عزلت گزید. در خانهٔ خود را به روی آشنا و بیگانه فروبست و با اینکه سلطان سنجر او را به تدریس خواند، غزالی از رفتن سر باز زد و عذر خواست و همچنان در خانهٔ خود منزوی ماند تا اینکه بعد از دو سال بدرود حیات گفت.
درگذشت
محمد غزالی در روز دو شنبه ۳ دی ۴۹۰ شمسی، ۱۴ جمادیالثانی سال ۵۰۵ هجری قمری، و در سن ۵۵ سالگی در شهر توس (طوس) درگذشت و در طابران توس بخاک سپرده شد. مدفن او در سال ۱۳۷۴ شمسی در پی کاوش باستانشناسی در حدود ۸۰۰ متری مدفن فردوسی در بیرون حصار قدیمی پیدا شد. منقول است در زمان مرگ بر بالای سرش کاغذی یافتند که در آن توصیه کرده بود، یاران بر مرگ او جزع نکنند و جسم او را تنها بهمنزله جامه یا خانهای بدانند که یکچند در آن بهسر برده و سپس ترکش کردهاست.
دیدگاهها
فلسفه و کلام
غزالی از آن دسته افرادی بود که به دوری مسلمانان از خردگرایی و نفی فلسفه تأثیر بسیاری گذاشت. اوی هرچند ماهیت فلسفه را دچار مشکل نمیدانست، اما پرداختن به آن را مایهٔ ضعف ایمان مسلمانان دانست.
کتاب پرآوازه تهافت الفلاسفه که شاید مهمترین نقد و رد آرای ارسطوییمشربان در تاریخ فلسفه باشد، که غزالی آن را به شیوهای فلسفی و نقادانه نوشت و در آن در بیست مسئله بر فیلسوفان ایراد گرفته و به باور خودش تناقضگوییهای فیلسوفان را آشکار کردهاست. غزالی که در بیشتر مباحث مذاق عرفان و تصوف و کمتر مذاق کلامی دارد، از جمله ابوعلی سینا را به سبب چند مسئله که یکی از آنها مسئله بیآغاز بودن جهان هستی است، تکفیر میکند. ابن رشد اندلسی به غزالی پاسخ گفتهاست و نام کتاب ش را «تهافت التهافت» گذاشتهاست.[2]
اسلوب و شیوه منطقیای که غزالی در نگارش تهافت الفلاسفه به کار برد امروز فلسفه نقادی نامیده میشود. ایرادهایی که غزالی بر مشائیان وارد کردهاست، ذاتاً فلسفی اند و بعدها در فلسفه مغرب زمین همگی از سوی فیلسوفان بزرگی چون دکارت، هیوم و کانت به شرح و تفصیل بسیار طرح شدهاند. نفی علیت، اعتباری بودن اخلاق، حمله به استقراء، بیاعتمادی به یافتههای حسی، حجیت عقل و… که غزالی در این کتاب آنها را به شیوهای منطقی و عقلی طرح کرده است، همگی مسائلی فلسفی بهشمار میآیند که در سدههای نو، خود مایه و انگیزه پدیدآمدن مکتبهای جدید فلسفی شدهاند.
اختلاف میان فلاسفه و متکلمان
غزالی در کتاب معروف تهافت الفلاسفة اختلافات موجود میان فیلسوفان و متکلمان را چهار نوع میداند:
- اختلاف لفظی: مانند اختلاف بر سر صانع یا جوهر نامیدن خداوند عالم؛
- اختلاف در اموری که به اصل و اساس دیانت بازنمیگردد: مانند تفسیری که از کسوف دارند؛
- دین ریشه بسیاری از جنایات تاریخ بودن و بی اساسی آن
- اختلاف دربارهٔ مسائل اساسی و اصلی دین: این قسم از اختلافات مربوط است به یکی از اصول دین، مانند اعتقاد به حدوث عالم و صفات صانع و حشر اجساد و اَبدان که همه اینها مورد انکار فیلسوفان است.[3]
فلسفه سیاست
غزالی در فقه سیاسی به قاعده «الحق لمن غلب» باور دارد، که یعنی، حق با کسی است که چیره است، چه مالی و چه قوایی و چه اکثریت: 《الحق لمن غلب و الحکم لمن غلب، نحن مع من غلب》 یعنی 《حق با غالب است، حکومت با غالب است و ما طرفدار غالب و اکثریت ایم》. این تفکر به خصوص حق با غالب است، مورد انتقاد قرار گرفته است. چرا که به باور عده ای، حق به تعداد و نیرو ارتباط ندارد، بلکه باید با موازین حقوقی، سنجیده شود.
حدوث عالم
غزالی مانند بسیاری از متکلمان معتقد به حدوث عالم است و انکار حدوث عالم را نه فقط به معنای محروم شدن از استدلال بر وجود خدا، بلکه حتی به معنای انکار وجود خداوند میداند؛ زیرا قدیم بودن عالم به معنای بینیازی ش از صانع است و از این روی، جمع میان اعتقاد به قدم عالم و اذعان به وجود خداوند را که در میان فیلسوفان دیده میشود، نیرنگ و دورویی بهشمار میآورد.[4]
توجه به منطق
کسانی که با فلسفه و روش فلسفی مخالف بودهاند، مخالف منطق نیز بودهاند؛ اما غزالی از این حکم مستثنا است و این استثنا سبب میشود به جد این پرسش به میان آید، که چرا غزالی به منطق روی خوش نشان دادهاست و چرا چنان منطق را ستوده است، که گویا آن را نشئت گرفته از وحی الهی میداند. از نظر برخی، آن چه باعث روی آوردن غزالی به منطق شده است و موجب شده است، که برای آن اعتبار و اهمیت والایی قائل باشد، این است، که او با اندیشمندان اسماعیلیه به مبارزه علمی برخاسته بود و میکوشید مسئله امامت را از درجه اعتبار ساقط کند و در اعتقاد راسخ اسماعیلیان به امامت خدشه افکند. او برای این کار حربهای لازم داشت که در علوم نقلی به دست نمیآمد و از این روی، منطق را بهترین ابزاری برای مبارزه و مناظره با اندیشمندان اسماعیلی دید تا با سبک و اسلوب برهانی در عقاید آنان خدشه وارد آورد.[5]
فقه
برخی از شارحان بر این رای اند، که غزالی پس از آن که در احوال و اندیشه ش دگرگونی درگرفت، نظر خوشی به فقه نداشت. چنین باشد یا نه، او از بزرگترین فقیهان اهل سنت، بهویژه فقه شافعی، است و کتاب مستصفای او همچنان مورد توجه و استناد است.
منع از لعن یزید
یکی از نظرات امام محمد غزالی، منع مسلمانان از نفرین یزید است. او بر این باور بود نفرین مسلمانان جایز نیست و یزید مسلمان است و سوء ظن به او حرام است. شیعیان این دیدگاه غزالی را سخت به باد انتقاد گرفتهاند. دینانی بر این رای است، که فتوای غزالی به این که نفرین و لعن یزید را جایز نیست، برجستهترین مایه ناهمدلی فقیهان شیعه با غزالی است.[6] با این حال، از فقیهان که بگذریم، ملاصدرا در اسفار به آرای غزالی بهویژه در باره معاد جسمانی توجه دارد، کسانی چون محسن فیض کاشانی هم، که کتاب هشتجلدی محجة البیضاء فی الاحیاء الاحیاء را زیر تاثیر و در شرح و ادامه احیاء علوم الدین غزالی نوشته است، در میان شیعیان کم نیستند.
امام اول شیعیان باعث اختلاف در میان مسلمانان
به گفته نویسنده کتاب «حیات فکری غزالی» امام محمد غزالی در بخشی از رسالهاش سخنانی دربارهٔ امام اول شیعیان بیان میکند و معتقد بود که سیاستها و رفتارهای علی باعث اختلاف میان امت شدهاست.[7]
همراهی غزالی با عباسیان
دلیل بیمهری شیعیان به او نیز موضع تند او علیه شیعه و به خصوص ظهور خرافات در مذهب شیعه و غلو آنان در باره امامان آنهاست. غزالی از نگرههایی دفاع کرده است، که به دستگاه خلافت عباسی مشروعیت میبخشید، و با نگرههای مخالف خلافت مقابله میکرد. همه کسانی که در دستگاه قدرت نبودند ـ از جمله شیعیان امامی، اسماعیلی و باطنیه ـ مورد غضب غزالی قرار میگرفتند. همین مسئله باعث شد که او در میان شیعیان محبوبیتی نداشته باشد.[8]
مذهب غزالی
با اینکه غزالی دارای مذهب اهل سنت است و در فروع شافعی و در اصول اشعری است؛ اما در میان شیعه مشهور است که وی به سبب مناظره با سید مرتضی رازی شیعه شده و به این مطلب را در کتاب سر العالمین اشاره کرده است. [9]
کتابشناسی
در میان متفکران اسلامی، هیچیک به اندازه محمد غزالی تألیف و تصنیف نکردهاست. گویند تألیفهایش را شمار کردند و بر روزهای عمرش تقسیم نمودند، هر روز چهار جزوه شد و تردیدی در آن نیست که بسیاری از این آثار که نام بیشتر شان در تاریخ نهضتهای فکری اسلامی از رودکی تا سهروردی آمدهاست، منسوب به او است. میگویند تعداد کتابهایی که در طول زمان به او نسبت دادهاند، شش برابر رقمی است، که خودش دو سال پیش از مرگش در نامهای به سنجر یادآور شدهاست: «بدان که این داعی در علوم دینی هفتاد کتاب کرد…» و همین موضوع کار پژوهش را بر اهل تحقیق تا حدی دشوار نمودهاست. از جمله خاورشناسان و دانشمندانی که در مورد تألیفات غزالی تحقیق کردهاند میتوان گشه، مک دونالد، گلدزیهر، لویی ماسینیون، اسین پلاسیسوس، مونتگمری وات، موریس بوژیر، میشل آلار، و عبدالرحمن بدوی را نام برد. خصوصاً دکتر عبدالرحمن بدوی دانشمند مصری، با یاری گرفتن از مجموعه تألیفات خاورشناسان قبل از خود، کتاب مؤلفات الغزالی را به نگارش درآورده که در سال ۱۹۶۰ چاپ شدهاست. در این کتاب از ۴۵۷ کتاب اصلی و منسوب یاد شده به مؤلف، ۷۲ تای آنها را بیتردید متعلق به غزالی دانسته و در صحت بقیه تردید نمودهاست. این ۷۲ کتاب یا رساله را بدوی به ترتیب تاریخی در پنج مرحله تنظیم نمودهاست که به شرح زیر میباشد:
- الف- آثار سالهای دانشاندوزی غزالی، از سال ۴۶۵ تا ۴۸۷ هجری:
- التعلیقه فی فروع المذهب
- المنخول فی الاصول
- ب-آثار نخستین دوران درس و بحث
- البسیط فی الفروع (فقه)
- الوسیط (فقه)
- الوجیز (فقه)
- خلاصةالمختصر و نقاوةالمعتصر
- المنتحل فی علم الجدل
- مآخذ الخلاف
- لباب النظر
- تحصیل المآخذ فی علم الخلاف
- المبادی و الغایات
- شفاء الغلیل فی القیاس و التعلیل
- فتاوی الغزالی
- فتوی (فی شأن یزید)
- غایةالغور فی درایةالدور
- مقاصد الفلاسفه در (فلسفه)
- تهافت الفلاسفه در (کلام)
- معیار العلم فی فن المنطق در (منطق)
- معیار العقول
- محک النظر فی المنطق در (منطق)
- میزان العمل در (منطق)
- المستظهری فی الرد علی الباطنیه در (کلام)
- حجةالحق در (کلام)
- قواصد الباطنیه
- الاقتصاد فی الاعتقاد در (کلام)
- قوائد العقائد در (کلام)
- الرسالةالقدسیة فی قواعد العقلیة در (کلام)
- المعارف العقلیة و لباب الحکمةالاهیة
- ج- آثار دوران خلوت نشینی و مردم گریزی غزالی از سال ۴۸۸ تا ۴۹۹ هجری
- احیاء علوم الدین (در تصوف و اخلاق)
- کتاب فی مسئله کل مجتهد مصیب
- جواب الغزالی عن دعوة مؤید المک له
- جواب مفصل الخلاف
- جواب المسائل الربع آلتی سألها الباطنیه بهمدان من ابی حامد الغزالی
- المقصد الأسنی فی شرح الأسماءالحسنی (در اخلاق)
- رسالة فی رجوع اسماءالله الی ذات واحدة علی رأی المعتزله و الفلاسفه
- بدایةالهدایة (در اخلاق)
- کتاب الوجیز فی الفقه
- جواهر القرآن (در اخلاق)
- کتاب الاربعین فی اصول الدین (در اخلاق).
- کتاب المضنون به علی غیر اهله
- المضنون به علی اهله
- کتاب الدرج المرقوم بالجداول
- القسطاس المستقیم (در کلام)
- فیصل التفرقة بین الاسلام و الزندقة
- القانون الکلی فی التأویل
- کیمیای سعادت (در تصوف به فارسی).
- اى فرزند (ایها الولد) (در تصوف)
- اسرار معاملات الدین
- زاد آخرت به فارسی
- رسالة الی ابی الفتح احمدبن سلامة
- الرسالةاللدینیه
- رسالة الی بعض اهل عصره
- مشکاةالانوار (در تصوف).
- تفسیر یاقوت التأویل
- الکشف و التبیین
- تلبیس ابلیس
- د- بازگشت به سوی مردم و دومین دوران درس و بحث از سال ۴۹۹ تا ۵۰۳ هجری
- المنقذ من الضلال (شرح حال)
- کتاب فی السحر. الخواص الکیمیاء
- غور الدور فی المسألة السریجیة
- تهذیب الاصول
- کتاب حقیقة القولین
- کتاب اساس القیاس
- کتاب حقیقة القرآن
- المستصفی من علم الاصول (در فقه)
- الاملاء علی مشکل الاحیاء
- ه- آخرین سالهای زندگی ۵۰۳ تا ۵۰۵ هجری
- الاستدراج
- الدرةالفاخره فی کشف العلوم الآخرة (در کلام)
- سر العالمین و کشف ما فی الدارین
- نصیحت الملوک (در تصوف به فارسی)
- جواب مسائل سئل عنها فی نصوص اشکلت علی المسائل
- رسالة الاقطاب
- منهاج العارفین (در تصوف)
- الجام العوام من علم الکلام (در تصوف)
سایر کتابها، که یا در صحت انتساب آن تردید وجود دارد یا با نامهایی متفاوت از کتب فوق خوانده شدهاست.
- معراج السالکین (در تصوف)
- الادب فی الدین
- القواعد العشره
- الرسالةالوعظیه
- رسالةالطیر
- روضةالطالبین (در تصوف)
- عجائب المخلوقات و اسرارالکائنات. این کتاب به «الحکمة فی مخلوقات الله» نیز معروف است.
منابع
- Guntern, Gottlieb (2010). The Spirit of Creativity: Basic Mechanisms of Creative Achievements. University Press of America. p. 379. ISBN 978-0-7618-5051-9.
Persian polymath Al-Ghazali (1058-1111) published several treatises on the theory of atornism, on medicine, ...
- پایگاه اطلاعرسانی حوزه. بازدید: نوامبر ۲۰۱۵.
- تهافت الفلاسفة. صص. ۴۳.
- تهافت الفلاسفة. صص. ۸۹.
- ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام. صص. ۱۷۰.
- «واکنش ابراهیمیدینانی به انتقادات اخیر». www.bookcity.org. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۳-۲۷.
- admin (۲۰۱۵-۰۳-۰۷). «غزالی: علی باعث اختلاف میان امت شدهاست». پژوهشی دربارهٔ محیی الدین ابن عربی، عرفان و تصوف. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۵-۰۸.
- admin (۲۰۱۵-۰۳-۰۷). «غزالی: علی باعث اختلاف میان امت شدهاست!». پژوهشی دربارهٔ محیی الدین ابن عربی، عرفان و تصوف. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۵-۰۸.
- غزالی در ترازوی نقد؛ محمدعلی نجفی و عظیم عابدینی؛ ص۳۲۹ تا ۳۵۹ و گلشن ابرار؛ ج۱۳؛ ص ۲۱ تا۴۳.
کتابنامه
- الغزالی، ابی حامد، محمد بن محمد الطوسی. (احیاء علوم الدین) جلد یکم، دارالمعرفة للطباعة والنشر، بیروت چاپ سال ۱۹۴۵ میلادی به (عربی).
- دکتر:القبانی، الشیخ محمد، رشید، (مکاشفة القلوب، المقرب الی حضرة علام الغیوب) دار احیاء العلوم: بیرت، چاب دهم، انتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
- الأنصاری، محمد، ابن منظور، (لسان العرب) ، جلد هیجدهم، دار احیاء التراث العربی للنشر: بیرت، چاب سوم، انتشار سال ۱۹۸۸۷ میلادی به (عربی).
- خدیو جم، حسین. مقدمه کتاب کیمیای سعادت، نوشته امام محمد غزالی طوسی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دهم، ۱۳۸۲.
- دکتر: زرینکوب، عبدالحسین. «فرار از مدرسه» دربارهٔ زندگی و اندیشه امام محمد غزالی، انتشارات امیرکبیر، چاپ سال ۱۳۸۵.
- دکتر: سروش، عبدالکریم. «قصه ارباب معرفت». انتشارات صراط، چاپ ۱۳۷۵
- میان محمد شریف، نصرالله پورجوادی، «تاریخ فلسفه در اسلام».
- گروه نویسندگان؛ گلشن ابرار: زندگی اسوههای علم و عمل از سیدمرتضی رازی تا سیدمصطفی شریعتموسوی؛ ج۱۳؛ قم؛ پژوهشکده باقرالعلوم(ع)؛ ۱۳۹۶ش.
- نجفی، محمدعلی و عظیم عابدینی، غزالی در ترازوی نقد، قم؛ میراث ماندگار؛ ۱۳۹۶ش.
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به غزالی در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ غزالی موجود است. |
متن مربوطه در ویکینبشته: غزالی |