شهابالدین یحیی سهروردی
شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید[1](۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱ م) فیلسوف نامدار ایرانی اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان زنجان است.
شهابالدین سهروردی | |
---|---|
![]() تمثال شهابالدین سهروردی | |
زادهٔ | ۵۴۹ ق / ۱۱۵۵ م سهرورد، ایران |
درگذشت | ۵ رجب ۵۸۷ ق ۲۹ ژوئیه ۱۱۹۱ م قلعه حلب، سوریه |
آرامگاه | حلب |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها |
|
دوره | ملک ظاهر |
مکتب | اشراق |
استادان | مجدالدین جیلی ظهیرالدین قاری |
شاگردان | شمس الدین شهرزوری |
علایق اصلی | عرفان، فلسفه |
تأثیرگرفته از
| |
تأثیرگذار بر
|
زندگی
شهابالدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری / ۱۱۵۴ میلادی در دهکدهٔ سهرورد زنجان متولد شد. وی تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود در نزد مجدالدین جیلی استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و به قوت ذکا، وحدت ذهن و نیکاندیشی بر بسیاری از علوم اطلاع یافت.[2]
سهروردی بعد از آن به اصفهان، که در آن زمان مهمترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات صوری خود را در محضر ظهیرالدین قاری به نهایت رسانید. در گزارشها معروف است که یکی از همدرسان وی، فخرالدین رازی، که از بزرگترین مخالفان فلسفه بود، چون چندی بعد از آن زمان، و بعد از مرگ سهروردی، نسخهای از کتاب تلویحات وی را به او دادند آن را بوسید و به یادِ همدرس قدیمش در مراغه اشک ریخت.
سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت، و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد. در واقع، در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف گشت و دورههای درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. او همچنین سفرهایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید، و چنانکه از گزارشها برمیآید، مناظر شام در سوریه کنونی او را بسیار مجذوب خود نمود. در یکی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگهای صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که عشق شدیدی نسبت به مناظر آن دیار داشت، شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند. در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.
اما سخن گفتنهای بیپرده و بیاحتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان وی که سبب آن میشد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصاً از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.
درگذشت
سرانجام به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند (اتهام او معاندت با شرایع آسمانی اعلام شد).
صلاحالدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.
به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت و مزار ایشان در مسجد امام سهروردی شهر حلب است.[3] علت مستقیم وفات وی معلوم نیست. (البته مشهور آن است که سهروردی را در پوست الاغ سوزاندند)[4]
شمس تبریزی (۵۸۲ –۶۴۵ هجری قمری؟) معاصر شهابالدین یحیی سهروردی (۵۴۹–۵۸۷ هجری قمری؟) دلیل و روایتی دیگر از قتل او در مقالات به دست داده، ملک ظاهر به سهروردی میگوید تو چه دانی که لشکر چه باشد؟
آن روز با او صفت لشکر میکرد؛ ملک ظاهر گفت: تو چه دانی لشکر چه باشد؟ نظر کرد بالا و زیر لشکرها دید ایستاده، شمشیرهای برهنه کشیده، اشخاص با هیبت در و بام و صحن و دهلیز پر، برجست و در خزینه رفت. تأثیر آتش در دل بود که قصد او کرد پیش از تفحص.
کینه شهاب به دنبال نمایاندن واقعه و در خزینه شدن ملک ظاهر در دلش بوده و همچنین حسد حسودان، گفتند: پیش فلان ملک نامه بنویس به اتفاق تا در منجنیق نهیم. چون نامه بخواند دستار فروگرفت. سَرَکَش ببریدند. در حال پشیمان شد، بر وی ظاهر شد مکر دشمنان. او را خود لقب ملک ظاهر گفتندی. فرمودشان تا چو سگ خون او را بلیسیدند. دو و سه از ایشان بکشت که شما انگیختید.[5]
بزرگداشت
روز بزرگداشت وی، به تأیید مرکز تقویم مؤسسهٔ ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ۸ مرداد هر سال برابر با ۲۹ ژوئیه است[6] که در این روز همایشها، بزرگداشتها و یادبودهایی برای او برگزار میشود.[7]
خصوصیات اجتماعی
رفتار سهروردی خالی از غرابت نبودهاست چنانکه در عین کنارهگیری از خلق و خلوت گزینی، اهل بحث و مناظره و جدل بودهاست و شاید اگر این میل در او نبود ناگزیر از افشای سر ربوبیت نمیشد و تعصب قشریان را برنمیانگیخت و جان خویش بر سر این کار نمینهاد.
سدیدالدین (معروف به ابن رفیقه) نگاه مردمان آن زمان نسبت به سهروردی را به زیبایی نقل میکند: «روزی با شیخ شهابالدین در مسجد جامع میافارقین راه میرفتیم، او جبه کوتاهِ آسمانی رنگی پوشیده بود و فوطه تابیدهای را به سر بسته بود، یکی از دوستان مرا با او دید. مرا به کناری کشید و گفت: مگر کسی نبود با او راه بروی که با این خربنده حرکت میکنی! گفتم: ساکت باش، مگر او را نمیشناسی؟ گفت: نه او را نمیشناسم. گفتم: این عالم وقت و حکیم عصر است، این جوان پریشان ظاهر شهابالدین سهروردی است. در موردش گویند که شیخ به مقامات عالیه و نهایت مکاشفه رسیده و صاحب کرامات و خوارق عادات گردیدهاست.»
با اندکی تحقیق در منابع تاریخی، میتوان دریافت که شناخت مردمان آن دوره مشابه روایتی بود که نقل گردید؛ و سهروردی را به ژنده پوشی و حتّی بعضی به دیوانگی میخواندند.
منطق اشراقی
شیخ اشراق در منطق نیز دیدگاههایی نو عرضه کردهاست که در منطق فلسفه مشاء به چشم نمیخورد. وی از این دیدگاهها با عنوان قواعد اشراقی در منطق یاد میکند؛ هر چند بخشهایی از مباحث منطق فلسفه مشاء را نیز پذیرفته و آنها را در منطق خود، به ویژه قسم اول کتاب حکمه الاشراق جای دادهاست.[8]
شیخ اشراق در آغاز هر یک از کتابهای المطارحات، التلویحات، اللمحات و حکمهالاشراق به منطق پرداختهاست. وی در سه کتاب اول، مباحث منطقی را به شیوه سنت مشائی مطرح کردهاست، با این تفاوت که در منطق المطارحات، مباحث تفصیل بیشتری داشته، جنبه تاریخی نیز دارد. شیخ اشراق در سه کتاب اول با مشائیین مماشات میکند، ولی هدف او در منطق حکمه الاشراق را بیان قواعد منطق به صورت بسیار مختصر و کاهش دادن قواعد منطقی به چند قاعده است.[9]
فلسفه اشراق
سهروردی کسی است که مکتب فلسفی فلسفه اشراق را بهوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد.[10] سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب دادهاند. او خود فلسفهاش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora consurgens نام نهادهاند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان و زرتشت و هرمس و اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیختهاست.[11]
مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمیداند. عرفان است از این نظر که کشف و شهود و فلسفه اشراق را شریفترین و بلندمرتبهترین مرحله شناخت میشناسد.
کتاب حکمهالاشراق مهمترین اثر فلسفی سهروردی در واقع به نظریهٔ ابن سینا برای تأسیس حکمت مشرقی جامهٔ عمل پوشاند. او را زندهکننده عرفان آریایی و پدیدآورنده حکمت خسروانی میدانند.[12][13]
علوم غریبه
عموم مورخان سهروردی را آگاه به علوم غریبه از قبیل سحر و جادو و… معرفی کردهاند. شهرزوری نیز او را صاحب کرامت و آگاه به علم کیمیا معرفی کرده. یکی از دلایل قتل او نیز این بود که به وی نسبت ساحری میدادند.[14]
نورالانوار
سهروردی هستیشناسی[15] خود را «نورالانوار» نام دادهاست. همان حقیقت الهی که درجه روشنی آن چشم را کور میکند. نور را نمیتوان با کمک چیز دیگر و نسبت به آن تعریف کرد، زیرا تمام اشیا با نور آشکار میشوند و طبعاً باید با نور تعریف شوند. «نورالانوار» یا «نور مطلق» همان وجود مطلق است و تمام موجودات، وجود خود را از این منبع کسب کردهاند و جهان هستی چیزی جز مراتب و درجات گوناگون روشنایی و تاریکی نیست. به همین دلیل سلسله مراتب موجودات بستگی به درجه نزدیکی آنها با «نورالانوار» دارد، یعنی به میزان درجه «اشراق» و نوری که از نورالانوار به آنها میرسد.[16]
او شدت و ضعف موجودات را در شدت و ضعف نورانیت آنها میداند نور حقیقتی واحد است اما شدت و کاستی دارد و بر این تعبیر از خداوند به عنوان نورالانوار و سرچشمهٔ نورانیت سایر وجودها تعبیر میکند.
آثار
فهرست کامل آثار فارسی و عربی شهاب الدین یحیی سهروردی با استفاده از فهرست شهرزوری و مقایسه آن با فهرست (ریتر) در دائرةالمعارف اسلامیه بشرح زیر آمدهاست. البته باید توجه داشت که سیاهه آثار شهاب الدین سهروردی که در دست است، با این سیاهه متفاوت است و برخی از رسائل را با قطعیت نمی توان به او منتسب کرد. با پژوهش های صورت گرفته سیاهه ریتر چندان صحیح و قابل اعتماد نیست، اما برای آگاهی از بازه وسیعی از رسائل و آثار صحیح الانتساب و منسوبه به شیخ اشراق مناسب است. اما به هر حال از سال 1391 هجری شمسی، مجموعه ای کامل از آثار در دسترس و قطعی شیخ اشراق تحت عنوان «الحکمة الاشراقیة» به تصحیح، تحقیق و تقدیم دکتر محمد (جلال الدین) ملکی در 12 جلد منتشر می شود [17] (در حال حاضر تنها 7 جلد از آن در بازار نشر وارد شده است) که در برگیرنده تمام آثار قطعی شیخ اشراق است. به زعم دکتر سید حسین نصر، «الحکمة الاشراقیة» اولین مجموعه کامل از آثار سهروردی است که به صورت علمی تصحیح و تحقیق و منتشر می شود.[18]
- المشارع و المطارحات، در منطق، طبیعیات، الهیات.
- التلویحات.
- حکمةالاشراق، در دو بخش. بخش نخست، در سه مقاله در منطق، بخش دوم در الهیات در پنج مقاله. (این کتاب مهمترین تألیف سهروردی است و مذهب و مسلک فلسفی او را بهخوبی روشن مینماید).
- اللمحات، کتاب مختصر و کوچکی در سه فن از حکمت، یعنی: طبیعیات، الهیات و منطق.
- الالواح المعادیه، در دانشهای حکمت و اصطلاحات فلسفه.
- الهیاکل النوریه، یا هیاکل النور. این کتاب مشتمل بر آراء و نظریههای فلسفی است، بر مسلک و ذوق اشراقی. سهروردی نخست آن را به زبان عربی نگاشته و سپس خود آن را به پارسی ترجمه کردهاست.
- المقاومات، رساله مختصری است که سهروردی خود آن را به منزله ذیل یا ملحقات التلویحات قرار دادهاست.
- الرمز المومی (رمز مومی) هیچیک از نویسندگانی که آثار و تألیفهای سهروردی را یاد کردهاند، از این کتاب نامی نبردهاند، جز شهروزی که آن را در فهرست سهروردی آوردهاست.
- المبدء و المعاد. این کتاب به زبان پارسی است، و کسی جز شهرزوری از آن یاد نکردهاست.
- بستان القلوب، کتاب مختصری است در حکمت، سهروردی آن را برای گروهی از یاران و پیروان مکتب خود به زبان پارسی در اصفهان نگاشتهاست.
- طوراق الانوار، این کتاب را شهرزوری یاد کرده، ولی ریتر از آن نام نبردهاست.
- التنقیحات فی الاصول، این کتاب در فهرست شهرزوری آمده ولی ریتر از قلم انداختهاست.
- کلمةالتصوف. شهرزوری این کتاب را با این نام در فهرست خود آورده، و ریتر آن را بنام (مقامات الصوفیه) یاد کردهاست.
- البارقات الالهیة، شهرزوری این را در فهرست خود آورده و ریتر از آن نام نبردهاست.
- النفحات المساویة، شهرزوری در فهرست خود یاد کرده و ریتر نام آن را نیاورده.
- لوامع الانوار.
- الرقم القدسی.
- اعتقاد الحکما.
- کتاب الصبر. نام این چهار کتاب اخیر در فهرست شهرزوری آمده و در فهرست ریتر دیده نمیشود.
- رسالة العشق، شهرزوری این کتاب را بدین نام آوردهاست، ولی ریتر آن را بنام «مونس العشاق» یاد کردهاست. این کتاب به زبان فارسی است.
- رساله در حالة طفولیت، این رساله به زبان فارسی است. شهرزوری آن را یاد کرده و ریتر آن را نیاوردهاست.
- رساله روزی با جماعت صوفیان، این رساله نیز به زبان پارسی است. در فهرست شهرزوری آمده و از ریتر دیده نمیشود.
- رساله عقل، این نیز به زبان پارسی است، در فهرست شهرزوری آمده، و در فهرست ریتر دیده نمیشود.
- شرح رساله «آواز پر جبرئیل» این رساله هم به زبان پارسی است.
- رساله پرتو نامه، مختصری در حکمت به زبان پارسی است، سهروردی در آن به شرح بعضی اصطلاحات فلسفی پرداختهاست.
- رساله لغت موران، داستانهایی است، رمزی که سهروردی آن را به زبان پارسی نگاشتهاست.
- رساله غربةالغربیة، شهرزوری این را به همین نام یاد کردهاست، اما ریتر آن را بنام (الغربةالغربیة) آوردهاست. داستانی است که سهروردی آن را به رمز به عربی نگاشته و در نگارش آن از رساله (حی بن یقطان) این سینا مایه گرفته، یا بر آن منوال نگاشتهاست.
- رساله صفیر سیمرغ، که به پارسی است.
- رسالةالطیر، شهرزوری نام این رساله را چنین نگاشته، ولی ریتر نام آن را (ترجمه رساله طیر) نوشتهاست. این رساله ترجمه پارسی رسالةالطیر ابن سینا است که سهروردی خود نگاشتهاست.
- رساله تفسیر آیات «من کتاب الله و خبر عن رسولالله». این رساله را شهرزوری یاد کرده و ریتر از آن نام نبردهاست.
- التسبیحات و دعوات الکواکب. شهرزوری این کتاب را به همین نام در فهرست خود آورده، اما در فهرست ریتر کتابی بدین نام نیامدهاست. ریتر مجموعه رسالهها و نوشتهها و نوشتههای سهروردی را که در این نوع بوده، یکجا تحت عنوان (الواردات و التقدیسات) در فهرست خود آوردهاست و احتمال داده میشود که کتاب التسبیحات… نیز جزء مجموعه مزبور باشد.
- ادعیة متفرقه. در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- الدعوة الشمسیة. شهرزوری از این کتاب یاد کردهاست.
- السراج الوهاج. شهرزوری این کتاب را در فهرست خود آوردهاست، اما خودش دربارهٔ صحت نسبت این کتاب به سهروردی تردید نمودهاست، زیرا میگوید: (و الاظهر انه لیس له) درستتر آنست که این کتاب از او نباشد.
- الواردات الالهیة بتحیرات الکواکب و تسبیحاتها. این کتاب تنها در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- مکاتبات الی الملوک و المشایخ، این را نیز شهرزوری نام بردهاست.
- کتاب فی السیمیاء. این کتابها را شهرزوری نام برده، اما نامهای ویژه آنها را تعیین نکرده و نوشتهاست این کتابها به سهروردی منسوب است.
- الالواح، این کتاب را شهرزوری یک بار (شماره ۵) در فهرست خود یاد کرده که به زبان عربی است و اکنون بار دوم در اینجا آوردهاست که به زبان پارسی است. (سهروردی خود این کتاب را به هر دو زبان نگاشته، یا به یک زبان نگاشته و سپس به زبان دیگر ترجمه کردهاست).
- تسبیحات العقول و النفوس و العناصر. تنها در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- الهیاکل. این کتاب را شهرزوری در فهرست خود یکبار بنام (هیاکل النور) یاد کرده و میگوید به زبان عربی است و بار دیگر به عنوان الهیاکل آوردهاست و میگوید به زبان پارسی است. این را نیز سهروردی خود به هر دو زبان پارسی و عربی نگاشتهاست.
- شرح الاشارات. پارسی است. تنها در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- کشف الغطاء لاخوان الصفا. این کتاب در فهرست ریتر آمده و در شهرزوری مذکور نمیباشد.
- الکلمات الذوقیه و النکات الشوقیه، یا «رسالةالابراج» این کتاب نیز تنها در فهرست ریتر آمدهاست.
- رساله (این رساله عنوان ندارد) تنها در فهرست ریتر آمدهاست. ریتر نوشتهاست: موضوعهایی که در این رساله از آنها بحث شده، عبارت است از جسم، حرکت، ربوبیة (الهی) معاد، وحی و الهام.
- مختصر کوچکی در حکمت: شهرزوری این را یاد نکرده، ولی در فهرست ریتر آمدهاست، و میگوید: سهروردی در این رساله از فنون سهگانه حکمت یعنی منطق، طبیعیات و الهیات بحث میکند.
- شهرزوری و ریتر منظومههای کوتاه و بلند عربی از سهروردی نقل کردهاند که در موضوعهای فلسفی و اخلاقی یا عرفانی است، نظیر قصیده عربی مشهور ابن سینا: سقطت الیک من… که مطلع یکی از آنها این بیت است.
- عقل سرخ
سرودهها و کلمات قصار
شهرزوری نوشتهاست که شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی بر سبیل تفنن به فارسی نیز شعر میگفتهاست. اشعار نسبتاً زیادی از او به زبان عربی در دست است. اشعار فارسی او بیشتر قطعه و دوبیتی هستند که برخی از آنها در متن داستانهای فلسفی کوتاه او آمدهاند. این رباعی در تذکرهها از او مشهور است:
هان تا سر رشته خرد گم نکنی | خود را ز برای نیک و بد گم نکنی | |
رهرو توئی و راه توئی منزل تو | هشدار که راه خود به خود گم نکنی |
در وصیتنامه سهروردی به نقل از دینانی آمدهاست: «وقتی خواستی قرآن بخوانی، به گونهای بخوان که تو گویی فقط برای تو نازل شده نه کس دیگری…».[19]
نظرات دیگران
غلامحسین ابراهیمی دینانی اندیشههای سهروردی را کاملاً ایرانی میداند و بر این باور است که اندیشههای وی برگرفته از ایران باستان و حکمت ایرانی دانستهاست. به نظر دینانی سهروردی کسی است که حکمت ایرانی را در مقابل حکمت یونانی قرار دادهاست.[20]
مصطفی محقق داماد بر این باور است که سهروردی در زمینه دانش اصول فقه نیز متبحر بودهاست و رسالهٔ التنقیه فی اصول فقه نیز به او منسوب است. سهروردی علم اصول فقه را اشراق علم دینی دانستهاست.[21]
نجفقلی حبیبی استاد بازنشسته دانشگاه تهران سهروردی را به عنوان کسی معرفی میکند که فیلسوف طبیعت است. سهروردی به عنوان فیلسوف طبیعت، ستارگان را مخلوق خدا میداند که جهان را تدبیر میکنند.
یدالله یزدان پناه نیز حکمت سهروردی را برگرفته شده از خمیره ازلی میداند که خود سهروردی نیز بدان اشاره کردهاست.[22]
پانویس
- خبرگزاری کتاب ایران، بایگانیشده در ۸ سپتامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine، اشراق یعنی سپیده صبحگاهی، طلیعه فجر- اعتقاد دینانی دربارهٔ سهروردی.
- فرهنگ فارسی معین
- بانک جامع مدفن اولیا، دانشمندان، بزرگان و مشاهیر، مدفن بایگانیشده در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine، مدفن سهروردی در حلب
- دانشنامه رشد
- شمس تبریزی، شمسالدین محمد تبریزی، مقالات، تصحیح و تعلیق محمدعلی موحد-تهران انتشارات خوارزمی 1369، صفحه 296.
- مرکز تقویم مؤسسهٔ ژئوفیزیک دانشگاه تهران، دانلود فایل pdf رویدادهای مهم و تاریخی بایگانیشده در ۱۱ آوریل ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine، تقویم سال هجری شمسی با درج مناسبتها
- خبرآنلاین، هشتم مرداد، همایش بزرگداشت روز سهروردی در سهرورد
- درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی. ۳. صص. ۳۵.
- جمعی از نویسندگان زیر نظر محمد فنایی اشکوری (۱۳۹۲). درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی (جلد دوم). سمت. صص. ۱۱۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۰-۹۵۰-۱.
- کتاب ملاصدرا تألیف هانری کربن
- محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، بایگانیشده در ۲۳ فوریه ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۳۳
- کتابشناسی شیخ شهاب الدین سهروردی ( شیخ اشراق) سازمان تبلیغات اسلامی
- «سهروردی»؛ شهاب جاودان آسمان حکمت و فلسفه خبرگزاری بینالمللی تصویری ایرانپرس
- «اندیشههای سیاسی سهروردی و تأثیر آنها در قتل وی (2)». بایگانیشده از اصلی در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۵.
- Ontology
- محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، بایگانیشده در ۲۳ فوریه ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، صص ۳۴–۳۵
- توضیحات مجموعة مصنفات شهاب الدّین یحیی السُهروردی در «الحکمة الإشراقیة» در وب سایت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
- دستنویس مقدمات دکتر نصر بر متن مصحّح الحکمة الاشراقية...
- خبرگزاری کتاب ایران، بایگانیشده در ۸ سپتامبر ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine، وصیت سهروردی به نقل از دینانی.
- سهروردی فلسفه ایرانی را مقابل فلسفه یونانی قرار داد خبرگزاری مهر
- سهروردی دراصول فقه صاحب نظر بودهاست/ابداع اصول فقه توسط مسلمانان خبرگزاری مهر
- سهروردی فیلسوف طبیعت است/نصایح اجتماعی سهروردی خبرگزاری مهر
جستارهای وابسته
منابع
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به شهابالدین یحیی سهروردی در ویکیگفتاورد موجود است. |
این مقاله شامل بخشهایی به قلم محمد معین (درگذشته در ۲۱ تیر ۱۳۵۰) است. حقوق معنوی آن بخشها برای محمد معین محفوظ است.
- فرهنگ فارسی معین
- دانشنامه رشد
- کتاب ملاصدرا تألیف هانری کوربن ترجمه ذبیحالله منصوری
- سه حکیم مسلمان، تألیف سید حسین نصر، ترجمه احمد آرام، ۱۳۴۵
- Nasr, Seyyed Hossein, and Leaman, Oliver (eds), History of Islamic Philosophy, Ansarian Publications - Qum, Iran، 1993. ISBN 964-438-307-9