سید مرتضی علمالهدی
ابوالقاسم علی بن حسین بن موسیٰ مشهور به سید مرتضیٰ علمالهدیٰ (۳۵۵هـ. / ۹۶۵ م. – ۴۳۶هـ. / ۱۰۴۴ م.)، از فقیهان برجستهٔ شیعه است. او برادر سید رضی (گردآورنده نهجالبلاغه) و از شاگردان شیخ مفید و شیخ صدوق بودهاست.[1] وی در بغداد (عراق) متولد و در همان شهر درگذشته است. پیکر او در کربلا در کنار مزار حسین بن علی دفن شده است.[2]
سید مرتضی علمالهدی | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
زاده | ابوالقاسم علی بن حسین بن موسیٰ ۳۴۴ یا ۳۴۵ خورشیدی ۳۵۵ هجری قمری بغداد، عراق |
آرامگاه | کربلا، عراق |
خویشاوندان | سید رضی (برادر) |
دین | اسلام |
داستان آغاز تحصیل
گویند شیخ مفید در رؤیا دید که فاطمه زهرا حسنین را پیش او آورده است و میفرماید: «یا شَیخ عَلِّمهُما الفقه» (به ایشان فقه آموز). فرداصبحِ همان شب، فاطمه مادر سید مرتضی و سید رضی، دو پسر خود را که در آن موقع خردسال بودهاند پیش شیخ مفید آورد. فاطمه مادر کودکان، همان عبارت مذکور در رؤیا را به زبان آورده گفت:
«ای شیخ، ایشان پسران من هستند. اینها را نزد شما آوردهام که فقه تعلیم آنها دهی.».[3]
اساتید دیگر او عبارتاند از: ابومحمد هارون فرزند موسی تلعکبری (متوفی ۳۸۰ ه. ق.)، محمد صدوق (متوفی ۳۸۱ ه. ق.)، حسین بن علی بن بابویه برادر صدوق، احمد بن علی بن سعید کوفی، محمد بن عمران کاتب مرزبانی، ابویحیی ابن نباته، ابوالحسن علی بن محمد کاتب، ابوالقاسم عبدالله بن عثمان بن یحیی، احمد بن سهل دیباجی.[4]
شاگردان
شیخ طوسی، قاضی ابن براج، ابوالصلاح حلبی، ابوالفتح کراجکی، سلار دیلمی و دهها نظیر این بزرگان را در حوزهٔ درسیاش تربیت نمود.
او علوم متنوعی تدریس میکردهاست و هر یک از شاگردان او شهریهٔ معینی داشتهاند، چنانکه شیخ طوسی ماهی دوازده دینار اشرفی (طلای هژده نخود) و قاضی ابنبراج ماهی هشت دینار و دیگر دانشآموزان را فراخور حال خود شهریه میداده است.
لقب علمالهدیٰ
خوانساری مینویسد ابوسعید محمد بن حسین وزیر القادر بالله (خلافت ۳۸۱–۴۲۲) در سال ۴۲۰ بیمار شد. شبی در خواب دید که علی بن ابیطالب به او میفرماید: «به علمالهدی بگو برای تو دعا کند تا از بیماری بهبود یابی.» وزیر گفت: «ای امیرالمؤمنین، علمالهدیٰ کیست؟» فرمود: «علی بن حسین موسوی است.» چون از خواب برخاست، نامهای به سید مرتضیٰ نوشت که برای او دعا کند و در آن نامه او را علمالهدیٰ (پرچم هدایت) خواند. سید مرتضی در ابتدا از قبول این لقب امتناع میورزید تا آن که خلیفه پیام فرستاد که شایسته است لقبی را که جدت دادهاست بپذیری و ابا نکنی. القادر بالله حکم رسمی کرد که همه چه دیوانسالاران دربار و چه عامهٔ مردم او را با این لقب بخوانند و این گونه او ملقب به «علم الهدی» گردید.[5]
آثار
- الذریعة الی اصول الشریعة
- الانتصار
- الناصریات
- الشافی فی الامامه
- انقاذ البشر
- المحکم و المتشابه
- تنزیه الانبیاء
- الاصول الاعتقادیة
- الولایة عن الجائر و یا الولایة من قبل الظالمین
- المقنع فی الغیبه
- المسائل الرسیة الاولی
- المسائل الرسیة الثانیة
- مسألة فی الاعتراض علی من یثبت قدم الاجسام
- ابطال العمل بخبر الآحاد
- مقدمة فی الاصول
- العدد و یا الرد علی اصحاب العدد
- مسألة وجیزة فی الغیبة
- المسائل التبانیات
- دیوان المرتضی [6]
فعالیت های اجتماعی و سیاسی
هنگامی که حکومت در سال ۲۷۹ هجری قمری به معتضد عباسی واگذار شد، موضوع احترام به علویان و تعیین سرپرست برای سادات مطرح شد؛ از همین روی سید مرتضی پس از درگذشت برادرش سید رضی در سال ۴۰۶ ق، به درخواست حکومت عباسیان مسئولیت نقابت یعنی سرپرستی سادات آن شهر، امارت حج و نظارت بر دیوان مظالم را به عهده گرفت.[7]
در نگاه دیگران
مهارت علمی او در فقه، کلام و ادبیات زبانزد بود. او مدت سی سال امیر حاج و حرمین و نقیبالاشراف و قاضیالقضات و مرجع شکایتهای مردم بودهاست. علامه حلی در کتاب «خلاصه» دربارهٔ او گوید:
«علم الهدی رکن امامیه و معلم ایشان بوده و مصنفات او تا زمان حاضر که ۶۹۳ هجرت میباشد، محل استفاده آن فرقه حقه میباشند.»[8]
عزالدین احمد بن مقبل گوید:
«اگر کسی سوگند یاد کند که علمالهدی در علوم غربیه داناتر از خود عرب بوده، دروغ نگفته و گناهی نکرده است.»[9]
ابن خلکان، یکی از مورخان اهل سنت دربارهٔ او میگوید:
«فضائل وی بسیار و تالیفات او در دین و احکام مسلمین شاهد صادق است بر این که شاخهٔ آن شجره بوده و از اهل آن خانواده جلیل است.»
ابن اثیر در کامل التواریخ، یافعی در مرآة الجنان، سیوطی در طبقات، خطیب بغدادی در تاریخ بغداد و ابن کثیر شامی و دیگران، همگی از سید مرتضی با بهترین عبارتها یاد کردهاند و علم و فضیلت و دانش او را ستودهاند.
یکی از استادان ادبیات مصر میگوید: «من از کتاب غرر و درر سید مرتضی مسایلی را استفاده کردم که در هیچیک ازکتابهای دیگر نحویان به دست نیاوردهام.»[10][11]
منابع
- آشنایی با علوم اسلامی، ص 299.
- ریحانة الادب، ج ۴، ص ۱۹۰- رجال نجاشی، ص ۲۶۱، کد معرفی ۶۴۸. علاوه بر منابع فوق میتوان به «ادب المرتضی» تألیف دکتر عبدالرزاق، و معجمالمؤلفین، تألیف عمر رضاکحاله، ج ۷ مراجعه نمود. ایشان در یکی از خانوادههای محترم سادات بغداد به دنیا آمد که از جانب پدر و مادر نسبی شریف داشت. نام اصلیاش علی بود که فرزند حسین، فرزند موسی، فرزند محمد، فرزند موسی، فرزند ابراهیم، فرزند امام موسی بن جعفر علیهالسلام است. «علم الهدی»، «ذو الثمانین»، «ذو المجدین» و «شریف مرتضی» از القابش است.
- ریحانة الادب، ج 4، ص 185.
- «سید مرتضی علم الهدی». ویکی فقه.
- خوانساری، روضات، ص 575
- «فهرست آثار سید مرتضی». ويکی شيعه. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۱-۲۵.
- هادی کاوندی (۲۳ خرداد ۱۳۸۵). «افکار و احوال و آثار سید مرتضی».
- ریحانة الادب، ج 4، ص۱۸۳ تا۱۹۰، چاپ دوم، کتابفروشی خیام، تبریز، چاپ شفق
- مجله مکتب اسلام، سال اول، شماره 4.
- ریحانة الادب، ج 4، ص 184.
- «نام سیّد مرتضی علم الهدی در فهرست مشاهیر سازمان یونسکو قرار گرفت». بایگانیشده از اصلی در ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۴ خرداد ۱۳۹۴.