سلمان فارسی
سلمان فارسی (پیش از مسلمان شدن: روزبه[1][2]) (۵۶۸–۶۵۳ میلادی) صحابی ایرانی بود که پیامبر اسلام او را از خود (اهل بیت) خواند و به سلمان محمدی شهرت یافت. در روزی که قریش نیروهایش را نزدیک مدینه گردآورد تا بر مسلمانان حمله بَرَد (غزوه خندق)، او پیشنهاد داد تا خندقی ژرف پیرامون مدینه حفر گردد تا از آن پاسبانی شود. سلمان فارسی نزد مسلمانان بهویژه مسلمانان شیعه گرامی داشته میشود و برای او جایگاهی والا در نظر دارند.[3]
سلمانِ فارسی | |
---|---|
زادهٔ | ۵۶۸ میلادی |
درگذشت | ۶۵۳ میلادی (۳۲ هجری) مدائن؛ مدفن: سلمان باک |
آرامگاه | ۰°۶′۳۳″ شمالی ۴۴°۱′۳۳″ شرقی |
محل زندگی | رامهرمز، مدینه، مدائن |
نژاد | ایرانی |
شناختهشده برای | پیشنهاد حفر خندق در جنگ احزاب |
کارهای برجسته | نخستین امیر تیسفون پس از فتح آن |
عنوان | مُحمّدی |
دین | اسلام |
او با این که پسر یکی از دهقانان ایران بود،[4] زرتشتی باقی نماند و سالها به سرزمینهای گوناگون سفر کرد که در همین سفرها در سرزمینی به بردگی درآمد و سپس با کمک محمد آزاد گشت.[4] سلمان فارسی حکیمی که خرد و دانشهای ایرانیان و مسیحیان را میدانست از مشاوران محمد، از جمله طراح اصلی حفر خندق در جنگ خندق بودهاست. او در سالهای پایانی زندگی خود استاندار (والی) مدائن گردید.[5] وی از اولین ایرانیانی بود که اسلام را پذیرفت. در خصوص زندگی او مجموعهای تلویزیونی در حال ساخت است.
نام و نسب
برای سلمان فارسی پیش از مسلمان شدن نام های مختلفی را نوشته اند. طبری و ابونعمیم اصفهانی نام وی را مابه نوشته اند، ابن بابویه روزبه و بلعمی فیروزان نوشته است. طبری و ابن عساکر نام پدر سلمان را بوذخشان و ابونعیم اصفهانی بدخشان و ابن بابویه خشبوذان نوشته است.[6]
برخی از این نامها بویژه نام پدر او شکل معرب یا تصحیف شده های از یک اسم فارسی هستند. در برخی از منابع برای سلمان سلسله نسب ذکر شده و او را با برخی از شخصیت های باستانی پیوند می دهند. پیامبر اسلام بعد از اسلام آوردنش وی را سلمان می نامد. ابن سعد کنیه وی را ابوعبدالله عنوان کرده است. و ابونعمیم اصفهانی نسب وی را سلمان بن اسلام یاد کرده است. کشی در روایتی نقل کرده است که سلمان در پاسخ به سوالی درباره نسبش خود را سلمان بن عبدالله معرفی کرده است. همچنین در حدیثی از جعفر صادق نقل شده است که سلمان را با نسبت محمدی یعنی سلمان محمدی یاد کنید نه با نسبت فارسی.[6]
زادگاه و کودکی
سلمان فرزند یک دهقانان (اشراف زمیندار) و بزرگزادگان ایرانی بود. برخی آورده اند که پدر او از نظامیان ساسانی بوده است.[6] ولی اهل جی امروز اصفهان بود.[4] هرچند دربارهٔ زادگاه وی قطعیت است و در این باره از شهرهایی چون اصفهان،[7][8] شهر شاپور[6] یا دشت ارژن استان فارس و رامهرمز خوزستان[9] به عنوان زادگاه سلمان فارسی یاد شدهاست. برخی از محققان او را از خاندانی مزدکی میدانند[10] و برخی معتقدند از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بودهاست.[11] اما انتسابش به جی اعتبار بیشتری دارد زیرا سلمان پس از فتح اصفهان به دست مسلمانان به آنجا می رود و مدتی در آنجا اقامت می کند. طبری و ابونعمیم اصفهانی سخنانی را که سلمان در اصفهان بیان کرده، آورده اند. همچنین گفته شده سلمان مسجدی را در جی بنا می کند که تا قرون ششم و هفتم بوده است. اکنون نیز در منطقه جی اصفهان بقایایی مسجدی کهن باقی است اما اطلاع دقیقی از تاریخ بنا و نقش سلمان در ساختنش در دسترس نیست.[6]
مدت عمر سلمان فارسی
سلمان فارسی در سال ۵۶۸ میلادی به دنیا آمد و در سال ۶۵۲ یا ۶۵۳ میلادی (۳۲ هجری) درگذشت. پیرامون مدت عمر سلمان فارسی افسانهها و اغراق هایی نیز پرداخته شدهاست. بیشتر مورخان شیعی مدت حیات سلمان را ۲۵۰ سال دانستهاند مانند: «محدث نوری» که نظریه ۲۵۰ سال معتبر تر میداند یا «ابن عبدالبر» در کتاب الاستیعاب ج ۲، ص ۱۹۵، همچنین ابن اثیر جزری، در کتاب اسد الغابة ج ۲، ص ۳۲۲، السیرة الحلبیة، ج ۱، ص ۱۹۵، صفوة الصفوه، ج ۱، ص ۵۵۵، مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۲۰۸، الاصابة، ج ۲، ص ۶۲، الغدیر، ج ۷، ص ۲۸۲، و الدرجات الرفیعة، ص ۲۲۰، نظریه ۲۵۰ سال را، معتبرتر و قابل قبول تر شمردهاند.[12][13]
فرزندان
در طبقات ابن سعد، حلیه الاولیاء، طبقات المحدثین و اسدالغابه آمده سلمان دارای سه فرزند بنام های عبدالله، کثیر و محمد داشته است. همچنین برادری در شیراز و خواهر و دختری در اصفهان داشته است. جمع کثیری از محدثین از جمله سوزنی سمرقندی و ضیاءالدین خجندی از اولاد وی هستند.[14]
اندیشه
سلمان در آغاز در ایران با باورهای میترایی آشنا بود و سپس باورهای زرتشتی و سپس باورهای مانوی و بدینگونه با حکمت و خرد ایران باستان آشنا بود. به غرب رفت و با باورهای مسیحی آشنا شد و سالها در آنجا در خدمت کلیسا بود و در کنار آنجا با عقاید یهودی بیشتر آشنا شد. اینگونه با اندیشه مسیحی کاملاً آشنا بود. در یثرب محمد را دید و با عقاید او اسلام آشنا شد. لویی ماسینیون فرانسوی، آثار منسوب به سلمان را، چهار کتاب معرفی میکند، که از جمله آنها «خبر جاثلیق» است که ۱۰ سند مکتوب را برای ذکر آن آوردهاست.
ایمان به دین اجدادی
سلمان (روزبه) فارسی از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بودهاست و چون دین مانی را بر دین زرتشتی ترجیح داده بود، مجبور به فرار از ایران شد.[11][15][16][17]
اما در دانشنامه اسلامی آمده که سلمان به تبعیت از خانواده و گرایش دینی پدر زرتشتی بود و در آئین زرتشتی کوشا بود و بر افروخته نگاهداشتن آتش آتشکده مواظبت می کرد.[6]
ایمان به مسیحیت
او در سنین جوانی بخاطر آشنایی با مسیحیانی که در اطراف او بودند، به مسیحیت روی آورد به همین جهت با مخالفت سرسختانه پدرش روبرو می شود و مدتی راو را در خانه حبس میکند.[6] او سپس برای تحصیل دین مسیحیت به سوریه رفت.[4]
ایمان به اسلام
بنابر گزارش ابن هشام، ابن سعد و احمد بن حنبل آخرین اسقفی که سلمان نزد او بود هنگام مرگ نام و نشانه های پیامبر اسلام را برای سلمان می گوید و او را به جستجوی پیامبر جدید تشویق میکند. اما ابن بابویه و ابن عساکر گزارش داده اندکه آشنایی سلمان با پیامبر مربوط به زمانی بوده که ایران بوده است و مسیحیان در ایران نام پیامبر اسلام را به عنوان پیامبر پس از عیسی معرفی می کنند و از آن هنگام وی در آرزوی یافتن پیامبر بوده است.[6]
سلمان در مدینه با محمد آشنا شد و به اسلام ایمان آورد.[4] در سفینة البحار آمدهاست هنگامی که محمد به مدینه هجرت کرد با دعوت محمد با دین اسلام آشنا شد و مسلمان شد و محمد با مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را (به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه -هر وقیه معادل چهل درهم-) به یهودی بپردازد و آزاد شود.[18]
در دانشنامه اسلامی به نقل از ابن هشام و ابن سعد آمده که سلمان عازم حجاز بوده که در اثر برخی از حوادث به برده مردی یهودی از اهل یثرب فروخته می شود و در نخلستان بکار گرفته می شود.[6]
سپس مرد یهودی وقتی متوجه می شود او دوستدار محمد است او را به زنی از قبیله بنی سلیم می فروشد تا آنکه روزی هفت نفر که ابری سایبان آنها بود پیش سلمان می آید. سلمان از سایبان امر متوجه می شود که پیامبر در میان آنها هست. و از آنجا که میدانسته پیامبر صدقه نمیخورد برای اینکه بداند کدامیک از آنها پیامبر است با اذن مالکش یک طبق خرما بنام صدقه نزد آنها می گذارد ولی محمد به زید بن حارث امر می کند که از آن بخورد. سپس طبقی دیگر بنام هدیه نزد آنها می گذارد و محمد بسم الله گفته و از آن تناول میکند. سپس محمد وی را بنام اصلیش خطاب می کند و میگوید ای روزبه طالب مهر نبوبت هستی؟ روزبه اظهار رغبت می کند و سپس محمد لباسش را از دوشش برداشته و به سلمان میدهد و او بر روی دوشش گذاشته و به پای محمد می افتد و به اسلام مشرف می شود.[19]
درباره زمان اسلام آوردن سلمان نیز اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند پیش از جنگ بدر در سال اول هجرت اسلام آورد ولی تا پیش از خندق برده بوده است و در جنگهای بدر و احد حضور نداشته است. اما خطیب بغدادی ابن سعد و طبری معتقدند سلمان بعد از جنگ احد و پیش از جنگ خندق اسلام آورده است.
جنگ خندق
در جنگ خندق، که در سال ۵ هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. واژهٔ خندق عربی شدهٔ واژهٔ پارسی میانه کَندَگ و به معنی کَنده است. در زبانهای کهن ایرانی چون اوستایی و فارسی باستان، ریشهٔ «کن» به معنی «کندن» امروزی به کار میرفتهاست و «فرکنتن» یعنی آغاز به ساختن ساختمان یا شهر. هر گروهی میخواست سلمان با آنها باشد؛ مهاجران میگفتند: سلمان از ما است و انصار میگفتند: سلمان از ما است. در نهایت محمد گفت «سلمان از ما اهل بیت است.»[20]
پس از مرگ محمد
ماسینیون در کتاب «سلمان پاک» مینویسد: سلمان در تأسف از انتخاب عجولانه ابوبکر در سقیفه با یک نوع محافظهکاری و توداری خاص در برابر شهود به فارسی گفتهاست: «کردید و نکردید» و این عبارت بسیار غامضی است. آیا ترکیب اصلی این عبارت به فارسی بودهاست؟ مدائنی و بلاذری آن را به این صورت نشر دادهاند: «کرداد و ناکرداد» (به فارسی میانه). باید گفت که این عبارت گرچه دلالت بر این ندارد که سلمان در سال ۱۱ هجری بعد از مرگ محمد با سر تراشیدن و کشیدن شمشیر به عقیده امامیه علناً مخالفت خود را ابراز کرده باشد ولی بر خلاف گفته جوزف هوروویتس نشانهٔ آن است که یک قرن و نیم قبل از یعقوبی روایات عراقی تأیید میکنند که سلمان مسئله امامت به حق را هنگام انتخاب ابوبکر مطرح کردهاست؛ اما شاید در مجلسی خصوصی.[21]
جایگاه و منزلت
وی را از اوصیای عیسی بوده است و شاید به همین خاطر علی بن ابیطالب وی را غسل داد چرا که به اعتقاد مسلمانان وصی را کسی جز پیامبر یا وصی پیامبر حق ندارد غسل دهد. محمد باقر از شیعیان خواسته وی را سلمان محمدی صدا کنند و او را از اهل بیت دانسته است. همچنین در جای دیگر گفته سلمان از متوسمان بوده است. جعفر صادق نیز گفته سلمان اسم اعظم می دانسته است.[22]
سلمان از محمد بن عبدالله و علی بن ابیطالب احادیث زیادی نقل کرده است و ابووقاص و سلیم بن قیص هلالی از وی روایت نقل کرده اند. در زمان خلافت عمر یا عثمان فرماندار مدائن را عهده دار شد که تا زمان فوتش ادامه داشت.[22]
ترجمه قرآن
اسفراینی نویسنده تاج التراجم می نویسد که سلمان از محمد اجازه خواست تا قرآن را به پارسی برای قوم خویش بنویسید و چون اجازه یافت قرآنی نوشت و پارسی آن را زیر آن نوشت. سرخسی (482ق) نوشته است سلمان ترجمه سوره حمد را با عبارت "به نام یزدان بخشاینده بخشایند" آغاز می کند.[23]
بر اساس روایتی ایرانیان مسلمان شده از سلمان خواستند تا بخشی هایی از قران رابرایشان به فارسی ترجمه کند و او با اجازه پیامبر فاتحه الکتاب را به فارسی نوشت. اما برخی آن را رد کرده اند زیرا زمانی که سلمان به جامعه اسلامی پیوست هنوز ساسانیان بر ایران حکمرانی می کردند و هنوز هیچ مرد فارسی زبانی مسلمان نشده بود.[23]
مرگ
به نقل از کتاب «سلمان پاک» اثر ماسینیون ترجمه علی شریعتی: تاریخ مرگ سلمان مشخص نیست. «پایان خلافت عمر» یا «در خلافت عثمان» به نقل از واقدی و ابن سعد. زیرا پیش از این در خلافت عثمان وی در کوفه اقامت گزیده بود. در قرن سوم گردآورندگان احادیث سنت تاریخ مرگش را سال ۳۸ هجری معین کردند. لویی ماسینیون در کتاب خود حدس میزند که: سلمان با مصادره شدن مقرری اهل بیت به نفع بیتالمال توسط دستگاه خلافت از اقطاعش در مدینه محروم شده بود. مانند هر تازه مسلمان غیر عربی برای حفظ امنیت شخصیاش با بنی عبدالقیس که سلمان تا عراق همراه آنان رفت هم پیمان گردیدهاست. هنگامی که وضع خاص بنی عبدالقیس را مطالعه میکنیم به نکاتی برمیخوریم که این فرضیه را تقویت میکند.[24]
پانویس
- «"سلمان فارسی" اصلیترین عامل تشیع ایرانیان». خبرگزاری مهر. ۱۲ دی ۱۳۹۰.
- «درگذشت سلمان فارسی». پایگاه اطلاعرسانی حوزه. ۱۶ بهمن ۱۳۸۷.
- بعلبکی، منیر (۱۹۸۰). «Salman al-Farisi». دانشنامه المورد (به عربی). ۸. بیروت: دارالعلم للملایین. ص. ۱۹۴. تاریخ وارد شده در
|سال=
را بررسی کنید (کمک) - Vida, “Salmān al-Fārisī”, EI.
- زندگی سلمان پس از رحلت رسول خدا(ص)
- «سلمان فارسی». دانشنامه جهان اسلام.
- Richard A. Gabriel, Muhammad: Islam's first great general, University of Oklahama, page 135
- «الاعلام زرکلی ج ۳ ص ۱۱۱ و الوفی بالوفیات ج ۵ ص ۹۸». بایگانیشده از اصلی در ۱۳ مه ۲۰۱۰. دریافتشده در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰.
- تاریخ دمشق ابن عساکر
- قبل از ظهور اسلام بایگانیشده در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine تاریخ ایران
- مانی و آیین او از: فرید شالیزاده و سایت روزنامک
- http://www.hawzah.net/fa/Book/View/45266/23642/
- کتاب نفس الرحمن، ص 650. کتاب مجمع البحرین، ص 309
- اعلام اصفهان نویسنده: مهدوی، مصلح الدین، جلد3، صفحه322.
- الآثار الباقیه عن القرون الخالیه بایگانیشده در ۶ نوامبر ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
- شناخت هویّت ایرانی از زمان فردوسی تاکنون بایگانیشده در ۲۲ مه ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine مرتضی ثاقب فر - سخنرانی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در «همایش هویّت و حاکمیت ملی ایران «در ۲۷ بهمن ۱۳۸۳، منتشره در ماهنامه ایرانمهر به تاریخ اسفند ۱۳۸۳
- سابقهٔ تاریخی اسکان قبایل عرب در خوزستان بایگانیشده در ۱۴ اکتبر ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine دکتر امیرحسین خنجی - دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۱ - ایران امروز
- سفینة البحار، ج ۱، ص ۶۴۶.
- ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده: محمدعلی مدرس تبریزی، جلد4، صفحه271.
- چرا رسول خدا(ص) درباره سلمان فارسی فرمودند: «سلمان منّا اهل البیت»؟
- کتاب سلمان پاک نوشته: لویی ماسینیون، ص ۷۷.
- دانشنامه قرآن و حديث، نویسنده: محمد محمدی ریشهری، جلد11، صفحه122.
- دانشنامه بزرگ اسلامی به همت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد15 صفحه5871.
- کتاب سلمان پاک نوشته: لویی ماسینیون، ص ۸۳.
منابع
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به سلمان فارسی در ویکیگفتاورد موجود است. |
- Vida, G. Levi Della (2012). "Salmān al-Fārisī". [[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] (Second ed.). Brill Online. Unknown parameter
|ویراستاران=
ignored (help); URL–wikilink conflict (help) - کتاب نفس الرحمن فی فضائل سلمان، اثر علامه حاج میرزا حسین نوری طبرسی محدث نوری.
- کتاب بحارالانوار، اثرعلامه مجلسی، جلد ششم و جلد هشتم.
- کتاب سلمان پاک نوشته: لویی ماسینیون.
- کتاب: سلمان فارسی استاندار مدائن. نوشته: احمد صادقی اردستانی.
- کتاب: خورشید جی
- کتاب: اوسلمان شد