ذوالفقار
ذوالفقار، (به عربی: ذُو ٱلْفَقَار) نام شمشیر علی بن ابیطالب بودهاست.
خاستگاه نامگذاری و ظاهر ذوالفقار

«ذوالفَقار» واژهای عربی به معنای «صاحب فقرات» است. فقره خود به معنای مهره کمر است. گفتهشدهاست چون بر پشت این شمشیر خراشهای پست و هموار بوده، آن را بدین نام خواندهاند.[2][3] جعفر احمدی برزگر که یک نظر شخصی است این شمشیر همانطوری بوده که در نقاشیها ترسیم میشده و دلیل این که به این شکل بوده ان است. شما یک شمشیر چینی یا شمشیری که برای قطع سر از آن استفاده میشده را در نظر بگیرد این شمشیرها در قسمت سر پهن میشوند حال اگر بهطور اتفاقی یک شکل مثلثی از سر این شمشیر بشکند شمشیر ذوالفقار درست میشود عموماً پنداشته میشود که ذوالفقار دارای دو تیغه یا دو زبانه بوده، اما به قول دهخدا «این گمان بر اصلی نیست»[3] و تنها ابن شهر آشوب در کتاب المناقب، ذوالفقار را شمشیری دوشاخه دانستهاست.[1]
در برخی منابع، این شمشیر با گودیهای کوچک تزئینی[4][5][6] و با تیغهای دارای شیاری بلند و باریک از کنار دسته تا نوک که شیارهایی باریک از آن به طرف سوی نوک شمشیر داشته[7][8] توصیف شدهاست. همچنین در حدیثی منتسب به جعفر بن محمد، امام ششم شیعه دلیل نامگذاری آن شباهت شیارهایش به مهرههای کمر است.[8][9][10] در حدیثی منتسب به محمد بن علی، امام پنجم شیعه در بحارالانوار دربارهٔ دلیل نامگذاری این شمشیر آمدهاست:[11] «زیرا علی علیهالسلام با شمشیر ذوالفقار به هیچکس ضربتی نزد، مگر اینکه او را در دنیا از خانواده و زن و فرزندانش جدا کرد و در آخرت او را از بهشت جدا ساخت.»[12]
رسیدن ذوالفقار به دست علی بن ابیطالب
_in_honor_of_Imam_'Ali.jpg.webp)
دربارهٔ این که این شمشیر چگونه به دست علی ابن ابی طالب رسید، نظرات مختلفی وجود دارد. در حدیثی منسوب به علی بن موسی الرضا آمدهاست که جبرئیل، آن را با خود از آسمان آوردهاست.[13] مجلسی از مناقب نقل میکند که آیه ۲۵ سوره حدید*[14] اشاره به این امر دارد.[15]
نظر دیگر که در بحارالانوار آمدهاست، ذوالفقار یکی از هدیههای بلقیس به سلیمان است که به دست علی میرسد.[16]
در نظر مشهورتر که در لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین یادشده،[2][3] ذوالفقار از آن منبه ابن الحجاج یا از آن عاص بن منبه[17] بود که در جنگ بدر علی او را کشت و شمشیرش را به پیامبر داد.[18] یک سال بعد در جنگ احد، هنگامی که شمشیر او شکست، او از پیامبر شمشیر خواست، و پیامبر ذوالفقار را بدو داد، که علی با آن از پیامبر دفاع کرد و دشمن را عقب راند. بنا بر تاریخ طبری[19] و سیره ابن هشام[20] در این هنگام ندایی شنیده شد که میگفت: «لا فتی الا علیّ لا سیف الاّ ذوالفقار» (هیچ جوانمردی جز علی و هیج شمشیری جز ذوالفقار نیست) پیامبر گفت: «این صدای جبرئیل است». در کتابهای الارشاد شیخ مفید[21] و الأمالی شیخ طوسی،[22] با ذکر سند از جعفر بن محمد این حدیث یادشده، اما نام فرشته در آن به جای جبرئیل، «رضوان» است. سمعانی و ابن بطّه نیز همین حدیث را ذکر کردهاند، با این تفاوت که در جنگ بدر رخ میدهد.[23]
دربارهٔ دیده شدن جبرئیل در غزوه احد، علامه حلی در کتاب منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة[24] و دهخدا در لغتنامه، به نقل از کتاب معالم العترة و النبوة آوردهاند که:[25]
از علی شنیدم که در روز احد، شانزده ضربت به من رسید. چنانچه از اثر آن ضربتها به زمین افتادم و هر بار که افتادم مردی خوشروی و خوشبوی مرا بر پای میکرد و میگفت که متوجه کافران شو که در طاعت خدا و رسول اوئی و ایشان هر دو از تو راضی میباشند و چون جنگ به آخر رسید، این حکایات به عرض حضرت رسانیدم. آن حضرت فرمود که تو او را میشناختی؟ گفتم: نه اما به دحیه کلبی مشابهت داشت. حضرت فرمود که خدای چشم ترا روشن گرداناد که آن جبرئیل بود.
ذوالفقار پس از علی بن ابیطالب
بنا بر منلایحضرهالفقیه، پس از علی، ذوالفقار به پسرش حسن ابن علی، و سرانجام به حجت ابن حسنبه ارث رسید.[26] در روایات است که مهدی موعود در هنگام ظهور آن را به همراه خواهد داشت.[27]
منابع
- «ذوالفقار»، نشریه دیدار آشنا (شماره ۵۲)، مهر ۱۳۸۳
- المناقب. ابن شهر آشوب، ج ۳، ص۲۹۰
- فرهنگ فارسی معین، تهران: فرهنگنما، ۱۳۸۷، ص. صفحهٔ ۵۲۲
- «ذوالفقار». لغتنامه دهخدا.
- لسانالعرب، ج ۱۰، ص ۳۰۰
- تاجالعروس، ج ۷، صص ۳۵۶–۳۵۷
- ربیعالأبرار، زمخشری، ج۳، ص ۳۱۵
- عللالشرایع، ج ۱، ص ۱۶۰
- المناقب. ابن شهر آشوب، ص ۳۴۰
- علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۰
- «ذوالفقار». دانشنامه رشد.
- «وجه نامگذاری شمشیر ذوالفقار». دانشنامه رشد.
- بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۹۴، ح۸.
- مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۳۰۹
- ... أَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ… (ترجمه: و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است، و منافعی برای مردم…)[۵۷–۲۵]
- اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۵
- بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۵۷
- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج ۱۴، ص ۱۶۹
- بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۴۲، ص ۵۸
- تاریخ طبری، ج ۳، ص ۱۷۷
- سیره ابن هشام، غزوه احد، ج ۳۰، ص ۱۰۶
- شیخ مفید. الارشاد، ج ۱، صص ۸۲–۶۸، ۷۸
- شیخ طوسی. الأمالی، ص ۵۴۷
- المناقب، ابن شهر آشوب. ج ۳، ص ۲۹۶
- منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة للعلامة الحلی (ص ۱۵۹- ص ۱۷۳
- لغتنامه دهخدا، غزوه احد
- من لا یحضره الفقیه. ج ۴، ص ۴۱۸
- الغیبه. ج ۳۰۷، ح ۲