امالبنین
فاطمه کلابیه معروف به امالبنین (زادهٔ ۵ قمری، کوفه - درگذشتهٔ ۷۰ قمری)، همسر امام اول شیعیان، علی بن ابی طالب و دختر حزام بن خالد است. پس از درگذشت فاطمه زهرا، علی با معرفی برادرش عقیل با فاطمه کلابیه ازدواج کرد. [1]
فاطمه کلابیه | |
---|---|
زادهٔ | ۵ قمری کوفه |
درگذشت | ۷۰ قمری مدینه |
آرامگاه | قبرستان بقیع |
عنوان | امالبنین |
دین | اسلام |
همسر(ها) | علی بن ابیطالب |
فرزندان | عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان |
والدین | حزام بن خالد: پدر ثمامه: مادر |
معرفی اجمالی
تاریخ ولادت ام البنین مشخص نیست[2]، اما در منابع شیعی با توجه به تاریخ ولادت عباس فرزند اولش که در سال 26 هجری بوده است تولد ایشان را در سالهای 5 و 9 هجری قمری دانسته اند.[3]
«حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب» پدر امالبنین است مردی شجاع، دلیر و راستگو که از صفات ویژه او اکرام به میهمان و منطق قوی اوست. مادر امالبنین، «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب» است.[4]
ام البنین را اديب و شاعري فصيح و اهل فضل و دانش دانستهاند.[2]
علت نامگذاری به ام البنین
فاطمه کلابیه دارای چهار فرزند بوده و آنها به شجاعت و دلیری مشهور بوده اند، لذا او را ام البنین به معنای مادران پسران نامیده اند.[5] وی بعد از فوت فرزندانش در شعرهایش از زنان خواسته که دیگه او را ام البنین نخوانند زیرا به یاد فرزندان شجاعم می افتم و دلم آتش می گیرد. من زمانی ام ام البنین بودم ولی اکنون ام البنین و مادران پسران نیستم.[6]
در بعضی نقل ها آمده هنگامی که وی به خانه علی می رود از ایشان تقاضا می کند که فاطمه خطاب نکنند تا فرزندان زهرا به یاد مادرشان نیافتند. اما این مطلب در هیچ مصد معتبر یا غیرمعتبری پیدا نشده است.[7]
ازدواج
علی بن ابیطالب از برادرش عقیل بن ابیطالب که در علم انساب (نسب شناسی) معروف بود[1] درخواست میکند که برایش همسری انتخاب کند که از نسل دلیرمردان عرب باشد و او برایش فرزندی اسب سوار و شجاع به دنیا آورد. عقیل در پاسخ میگوید با ام البین کلابیه ازدواج کن. همانا در عرب شجاعتر از پدران او نیست. [8]
خواستگاری
از دیدگاه شیعیان علی بن ابیطالب خواستگاری را به برادرش عقیل می سپارد. ولی به نزد حرام بن خالد پدر ام البنین می رود. حرام بن خالد به رسم عرب ها سه روز از عقیل پذیرایی میکند و روز چهارم علت آمدنش را می پرسد. عقیل میگوید به خواستگاری دخترت فاطمه آمده ام برای علی بن ابیطالب. حرام در ابتدا از نسب و خاندان علی بن ابیطالب تعریف می کند و سپس میگوید علی بن ابیطالب باید کسی را برای همسری انتخاب کند که دارای آداب و منش شهری باشد درحالی که ما بادیه نشین هستیم و با شهری ها فرق داریم. عقیل در پاسخ میگوید برادرم به آنچه میگویی آگاه است ولی تمایل به این ازدواج دارد. سپس حرام میگوید مهلت بده تا از دخترم و مادرش بپرسم که آیا علی بن ابیطالب را می پذیرند یا نه؟ زیرا زنان نسبت به اخلاق و آداب دخترانشان از مردان داناتر و آگاه تر هستند. در نهایت عقیل بااجازه از ام البنین عقد بین آنها با مهریه 500 درهم که سنت رسوالله بود جاری کرد. [9]
بعد از علی بن ابیطالب
در منابع تاریخی هیچ اشاره ای به ازدواج وی پس از علی ابن ابی طالب نشده است حتی هنگامی که برخی از همسران علی بن ابی طالب برای مشورت درباره ازدواجشان به او مراجعه می کردند به آنان میفگت سزوار نیست پس از علی با مردی دیگر پیمان همسری ببنیدید.[10]
فرزندان
او را بخاطر داشتن چهار پسر به نامهای: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، امالبنین (مادر پسران) خواندند. امالبنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از کشته شدن فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت حسین ابن علی پرسید و وقتی که خبر کشته شدن حسین را هم شنید. گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل بیت و حسین دانستهاند. هر چهار فرزند او در کربلا کشته شدند. [11]
بعد از کشته شدن فرزندان
پس خبر شدن فرزندان ام البنین هر روز با نوه اش عبیدالله فرزند عباس به قبرستان بقیع می رفت و در آنجا اشعاری میخواند که خود سروده بود و سپس دردمندان گریه می گرد. مردم نیز گرد او می آمدند و با او همنوا می شدند. حتی گفته اند که مروان بن حکم در آنجا حضور پیدا می کرد و گریه می کرد. همچنین گفته شده که زینب پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفته و فوت فرزندان او را به وی تعزیت می گوید.[12]
توسل به ام البنین
ام البنین در میان زنان مسلمان شیعه منزلت والایی دارد و زنان ایرانی برای برآورده شدن حوائج خود به او متوسل می شوند و از او طلب یاری میکنند. توسل به ام البنین از طریق نذر ماننده انداختن سفره نذری، آش، حلوی و خیرکردن خرما در راه خدا و بنام ایشان صورت می گیرد. مردم با برگزاری اینگونه مراسم معتقدند که می توانند که با این اعمال ارواح مقدس را به یاری بطلبند و با کمک آنها تنگی ها و مصایب زندگی خود را از میان بردارند. [1]
درگذشت
ام البنین در ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ق فوت میکند[13] وی را در قبرستان بقیع کنار صفیه و عاتکه عمه های محمد بن عبدالله مدفون است. [14][15]
منابع
- «ام البنین». دائره المعارف بزرگ اسلامی.
- دانشنامه بزرگ اسلامی، نویسنده: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد10 صفحه3929.
- محمدرضا میرزاجان. «شخصیت و موقعیت ام البنین در اسلام». پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
- زندگانی قمر بنی هاشم، ترجمه کتاب العباس، نوشته سید عبدالرزاق موسوی مقرم، مترجم پرویز لولاور، ناشر آرام دل، سال چاپ1395، صفحه9 و 10.
- دانشنامه بزرگ اسلامی، نویسنده: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد10 صفحه3929.
- حماسه حسینی2، نویسنده: مرتضی مطهری، جلد1، صفحه90.
- دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمد محمدی ریشهری، جلد8، صفحه425.
- زندگانی قمر بنی هاشم، ترجمه کتاب العباس، نوشته سید عبدالرزاق موسوی مقرم، مترجم پرویز لولاور، ناشر آرام دل، سال چاپ1395، صفحه51.
- ناهید طیبی. «مادر ماه; پژوهشی در زندگی و شخصیت ام البنین(س)». پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
- ستاره درخشان، نوشته علی ربانی خلخالی، صفحه ۴۸.
- «ام البنین». دائره المعارف بزرگ اسلامی.
- دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد10 صفحه3929.
- امالبنین، سید مهدی السیوج، ص۴۱.
- آثار اسلامی، رسول جعفریان، صفحه ۳۴۹.
- زندگانی قمر بنی هاشم باب الحوائج، نویسنده عبدالحسین مؤمنی، ناشر بدرقه جاویدان، سال چاپ 1387، صفحه 137.