امامت و ولایت علی بن ابیطالب
امامت و ولایت علی بن ابی طالب به مقام معنوی و روحانی علی بن ابی طالب و جایگاه وی در تعلیم حقیقت دین و برپایی شریعت اسلام بعد از محمد، پیامبر اسلام، اشاره دارد. خلافت علی بن ابی طالب از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری قمری (۶۵۶–۶۶۱ میلادی) در تاریخ رسمی موضوع این مقاله نیست.
علی بن ابیطالب | |
---|---|
![]() | |
امام اول شیعیان خلیفهٔ چهارم اهل سنت | |
مشغول به کار ۴۰–۳۵ هجری | |
پس از | عثمان |
پیش از | حسن / معاویه |
مشغول به کار ۴۰–۱۱ هجری | |
پیش از | حسن |
عنوان | امیرالمؤمنین، مرتضی، اسداللّه، حیدر کرار، سید عرب، سیدالمسلمین، امامالمتّقین |
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۱۳ رجب سال سیام عامالفیل (۲۳ قبل از هجرت) |
درگذشته | ۲۱ رمضان ۴۰ هجری |
محل دفن | حرم علی بن ابیطالب، نجف، عراق |
محل اقامت | عربستان و عراق |
همسر | فاطمه، امالبنین، اسما دختر عمیس، فهرست کامل |
فرزندان | حسن، حسین، محمد حنفیه، زینب، عباس، امکلثوم، محسن (مورد اختلاف)، ابوبکر، عمر، عثمان، فهرست کامل |
والدین |
|
ولایت و امامت علی در قرآن و حدیث
آیه ولایت
آیه اطاعت
آیه اکمال
آیه تبلیغ
آیه تطهیر
آیه خیرالبریه
آیه مودت
خاتم ولایت محمدی
در حالی که محمد همزمان واجد مقام نبوت و ولایت است، علی مهر کامل ولایت است، از این رو «ولی الله» خوانده میشود. چنانکه سید حیدر آملی می گوید، ولایت وجه باطنی و داخلی نبوت است. [1] هانری کربن می گوید همان طور که ظاهر نبوت باید در شخصی به خاتمیت برسد و آن شخص محمد است، باطن آن که ولایت است، نیز باید با تجلی در شخصی زمینی به خاتمیت برسد. این شخص علی است، که نزدیکترین قرابت معنوی را به محمد دارد. یعنی، ولایت محمدی وجه باطنی و پوشیده نبوت همه انبیاست که با علی به ظهور رسیده است. [2]
از همین روست که اغلب طریقت های صوفیانه سلسله معنوی خویش را به وی می رسانند و از وی آغاز میکنند. هانری کربن می گوید، حتی اگر در استناد تاریخی این سلسلههای معنوی مناقشه باشد، بیشتر نشان دهنده نیت آنها در اتصال به منشأ ولایت است.[3]
ابلاغ امامت و ولایت

هنگامی که محمد از حجةالوداع در سال ۶۳۲ میلادی باز میگشت، خطابهای در مورد علی ایراد نمود که توسط شیعه و سنی بسیار متفاوت تفسیر شدهاست. مطابق با روایت هر دو گروه محمد گفت که علی وارثش و برادرش و کسی است که هر کس پیامبر را بهعنوان مولایش (رهبر یا دوست قابل اعتماد) بپذیرد (کلمهٔ مولا مرتبط است با ولایت (به کسر واو) یا وَلایت (به فتح واو) که حکومت، شروع مبادرت، غلبهٔ معنوی و قدرت معنی میدهد) باید او را نیز بهعنوان مولایش بپذیرد. شیعیان این بیان را به معنی تعیین علی به جانشینی پیامبر و اولین امام میدانند. در مقابل اهل سنت این بیان را تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی میدانند و نیز اظهار خواستهاش که علی بهعنوان پسرعمو و فرزندخواندهاش جانشین او در مسئولیتهای خانوادگیاش پس از مرگ شود.[4]
نسبت خلافت با ولایت و امامت علی
علی در تاریخ اسلام چهارمین خلیفه بودهاست. اما، آنچه به لحاظ تاریخی رخ داده است تأثیری بر امامت ندارد. همچنان که دیگران که واجد جایگاه خلافت بوده اند، بهره ای از امامت ندارند. همچنین، فقدان منصب خلافت چیزی از مرتبت امام نمی کاهد. هانری کربن می گوید در تشیع امامت، فراتر از رقابت خاندانها برای حکومت است. امامت وابسته به اقرار و قبول مردم نیست. بلکه ریشه در فر ایزدی امام دارد، که مردم قادر به درکش نیستند. [5]
تمایز یافتن تاریخی شیعیان علی
ویلفرد مادلونگ میگوید پس از جدایی خوارج، حامیان علی بر مبنای ولایت علی مجدداً با وی بیعت کردند. این بار، آنها با ارجاع به حدیث غدیر که از محمد نقل شدهاست، متعهد شدند دوست کسی باشند که با وی دوست است و دشمن آنکه با وی دشمن است. («ولی لمن والاه، عدو لمن عاداه») علی تصریح کرد که پایبندی به سنت محمد نیز به شرط بیعت افزوده شود، اما سنت ابوبکر و عمر را به عنوان شرط بیعت نپذیرفت. اما خوارج میگفتند بیعت باید مبتنی بر قرآن و سنت محمد، ابوبکر و عمر باشد، نه ولایت یک شخص خاص. احتمالاً در همین زمان، علی حدیث غدیر را علناً در برابر عموم اعلام کرد و از مردمی که شاهد واقعه غدیرخم بودهاند درخواست کرد که بر آن شهادت دهند. دوازده یا سیزده تن از صحابه شهادت دادند که این حدیث را از محمد شنیدهاند که علی «مولای» آن کس است که محمد مولای اوست. («من کنت مولاه فهذا علی مولاه») بدین ترتیب علی صراحتاً مرجعیت دینی فراتر از ابوبکر و عمر را برای خود مطرح کرد.[6]
در سالهای بعد، بخصوص پس از سقوط مصر و کشته شدن شیعیانش در آنجا، علی با صراحت بیشتر دیدگاههایش از جمله دربارهٔ خلفای پیشین و استحقاقش بر خلافت محمد را در نامهای خطاب به پنج تن از شیعیانش بیان کرد که متن آن در الغارات ثقفی آمده است.[7]
منابع
- Faramarz Haj, Manouchehri; Matthew, Melvin-Koushki; Shah-Kazemi, Reza; Bahramian, Ali; Pakatchi, Ahmad; Muhammad Isa, Waley; Daryoush, Mohammad; Tareh, Masoud; Brown, Keven; Jozi, Mohammad Reza; Sajjadi, Sadeq; Gholami, Rahim; Bulookbashi, Ali A.; Negahban, Farzin; Alizadeh, Mahbanoo; Gholami, Yadollah. "ʿAlī b. Abī Ṭālib.". Encyclopaedia Islamica. Brill.
- Corbin, History of Islamic philosophy. V. 1, 41-42.
- کربن، اسلام ایرانی. جلد 1، ۸۸.
- Nasr, “ʿAlī”, Britannica.
- کربن، اسلام ایرانی. جلد 1، ۱۳۴.
- Madelung, Succession to Muhammad, 252-253.
- Madelung, Succession to Muhammad, 270-271.