کتب اربعه
اصول اربعه یا کتب اربعه که از آن به اختصار الاربعه یاد میشود، به مجموعه چهار کتاب حدیثی شیعه اطلاق میشود که توسط سه محدث بزرگ شیعه، شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی گردآوری شدهاست. به این سه مؤلف به اختصار محمدون ثلاث (به علت اشتراک نام محمد در آنها) نیز گفته میشود. این چهار اثر به ترتیب تاریخ نگارش عبارتند از کافی فی علم الدین [persian-alpha 1] گردآوری شده توسط محمد بن یعقوب کلینی به سال ۳۲۹ ه. ق؛ من لایحضره الفقیه [persian-alpha 2] اثر محمد بن علی بابویه به سال ۳۷۲ ه. ق، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه [persian-alpha 3] و الاستبصار فیما اختلف الاخبار [persian-alpha 4] تألیف محمد بن حسن طوسی تألیف شده به تاریخ قرن پنجم میباشند. این آثار چهارگانه به نوعی رابط بین شیعیان با امامانشان میباشند.
نویسنده(ها) | شیخ کلینی شیخ صدوق شیخ طوسی |
---|---|
زبان | عربی |
گونه(های) ادبی | حدیثنگاری |
تا پیش از نگارش اینگونه آثار، شیعیان به واسطه کتابهای تالیفشده توسط اصحاب امامان شیعه، به روایات اسلامی دسترسی داشتند. این آثار مورد استناد شیعه، با عنوان «اصل» شناخته میشدند. تعداد این اصول، چهارصد عدد گزارش شده و به همین جهت، «اصول اربعه مأئة» -به معنای اصول چهارصدگانه- نامیده شدهاست. نمازی شاهرودی، ۶۵ اصل از اصلهای چهارصدگانه را به عنوان منابع کتب اربعه گزارش کردهاست. این اصلها، به علت انتساب قطعی به نویسندگانشان، از اعتبار بالایی نزد شیعه برخوردارند.
اخباریها، تمام روایتهای کتب اربعه را معتبر میدانند و در مقابل، اصولیها، روایتهایی را که با اصول اعتبار روایت، سازگاری دارند را معتبر میدانند. وجود برخی روایتهای ضعیف و مجهول در کتب اربعه سبب شد تا برخی از دانشمندان شیعه و سنی در اعتبار آنها، نقدهایی را مطرح کنند. با این وجود، انتساب کتب اربعه به نویسندگانشان، به اجماع شیعه پذیرفته شدهاست.
پیشینه
حدیثنگاری در تاریخ اسلام، فراز و نشیبهای بسیاری را طی کردهاست.[1] تا پیش از سده دوم ه.ق، عبارت «تدوین حدیث» مرسوم نبود و از عناوینی چون «تقیید حدیث» یا «کتابت» و «تألیف» استفاده میشد. محدثان سنی مذهب در قرن اول ه.ق، از نگارش حدیث منع میشدند[یادداشت 1] یا آن را مکروه میدانستند. در مقابل، محدثان شیعه، به روایتهایی از پیامبر اسلام استناد میکردند که در آنها به نگارش حدیث توصیه میشد. سختگیریها در منع روایت، در خصوص روایتهای فقهی با اغماض همراه بود.[2] عمر بن عبدالعزیز (۹۹–۱۰۱ ه.ق) در قرن دوم هجری به حاکمان ولایتهای اسلامی دستور داد تا هر حدیث منسوب به پیامبر اسلام را بنویسند. پیشتر، شاگردان محمد باقر (۵۷–۱۱۴ ه.ق)، به این کار مبادرت کرده بودند که در دوران جعفر صادق با توان بیشتری پی گرفته شد. علامه تهرانی در کتاب الذریعه، یکصد و هفده اصل را به شاگردان محمد باقر و جعفر صادق منسوب دانسته و نام آنها را ذکر کردهاست.[3] با پیدایش مکتبهایِ فقهیِ اهل سنت در قرن دوم ه.ق، دو مکتب اصولی و اخباری در تشیع شکل گرفت. اخباریها به پیروی از اخبار و احادیث و در مقابل، اصولیها به پیروی از اجتهاد و اصول فقه باور داشتند.[4] روند نگارش حدیث به صورت اصل در تشیع، تا دوران امامت حسن عسکری (مـ ۲۶۰ ه.ق) ادامه داشت.[5]
امامان شیعه، همواره شاگردان خود را به نگارش حدیث ترغیب میکردند. در اینباره، محمد باقر، مفضل بن عمر را به نوشتن حدیث توصیه کرد و به او از در پیش بودن روزگاری پر آشوب خبر داد که جز روایتهای مکتوب، منبع دینی دیگری وجود ندارد.[یادداشت 2] از آن پس، شاگردان امامان شیعه، بهویژه اصحاب جعفر صادق، احادیث را مکتوب میکردند. درنتیجه ۴۰۰ کتاب حدیثی تألیف شد که بعدها پایه علوم حدیث شیعه را شکل داد. این آثار که در اصطلاح علوم حدیث به آنها «اصل» میگویند؛ به جهت تعدادشان، به اصول اربعهمأئة (به فارسی: اصول چهارصدگانه) مشهورند. اهمیت این اصول، پس از رویکار آمدن عباسیان و سختگیری بر علویان بیشتر شد و به این جهت، شیعیان برای جمعآوری و کتابت حدیث، انگیزه بیشتری پیدا کردند.[6][7]
تالیف
پایه کتابهای حدیثی شیعه، از قرن سوم به بعد و با استناد به «اصول حدیثی» شکل گرفت.[8] که محدثانی مانند حسین بن سعید اهوازی و برادرش حسن بن سعید، احمد بن محمد برقی (مـ ۲۷۴ ه.ق)، سعد بن عبدالله اشعری (مـ ۲۹۹ ه.ق)، علی بن مهزیار اهوازی و احمد بن محمد بن حسین قمی با استفاده از اصول اربعه مأئه، کتابهای حدیثی جدیدی نوشتند. این آثار معایب و نواقصی داشتند. مثلا تمام ابواب معارف اسلامی را شامل نمیشدند و دقت کافی در اصول نقل حدیث نداشتند. پس نیاز به اثری جامع، دقیق و معتبر ضروری بود.[9] اولین کتاب از کتب اربعه را محمد بن یعقوب کلینی (شیخ کلینی) نوشت و نام آن را کافی گذاشت. با فاصله اندکی، محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) کتاب من لایحضره الفقیه و پس از او محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی) دو کتاب تهذیب و استبصار را گردآوری کرد.[10] کتاب کافی در سال ۳۲۹ ه.ق و سه کتاب دیگر، در دوران سلطه آل بویه نوشته شدند.[11][12]
مجموع این چهار کتاب حدیث، اولین بار در قرن ششم ه.ق، «کتب اربعه» یا «الاربعه» خوانده شد. استفاده از این تعبیر، احتمالاً به جهت جایگزینی برای صحاح سته —از آثار حدیثی اهل سنت— در منابع شیعی بود.[13] مهدی انصاری در مقدمه الشافی نام مصطلح برای این چهار کتاب شیعه را «کتب الشیعه الاربعه» گزارش میکند.[14]
فهرست کتب اربعه | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
نام اثر | نام مؤلف | تاریخ نگارش | حجم اثر | توضیحات | منبع | ||
بابها | حدیثها | وجه تسمیه | شرح اثر | ||||
کافی
کلینی کافی فی علم الدین[persian-alpha 5] |
محمد بن یعقوب کلینی رازی | ۳۲۹ | ۳۵ | ۱۶۱۱۹ | نام کتاب از مقدمه کلینی بر کتابش مأخوذ است. در مقدمه اثر و علت نگارش کتاب، آمدهاست: «انک تحب ان یکن عندک کتاب کاف یجمع فیه فنون علم الدین.»[یادداشت 3]همچنین عبارت منسوب به حجت بن الحسن که پس از دیدن کتاب گفتهاند: «کافی کاف لشیعتا» در شهرت این نام تأثیر بسزایی گذاشتهاست. | کتاب کافی شامل سه بخش کلی اصول، فروع و روضه میباشد. کلینی در این اثر، روایات را به ترتیب اعتبار بیشتر به کمتر نقل کردهاست. تألیف این اثر بین ۲۰ تا ۳۰ سال زمان بردهاست. | [15] |
الفقیه
من لایحضره الفقیه[persian-alpha 6] |
محمد بن علی بابویه قمی | ۳۷۲ | ۵۶۶ | ۵۹۶۳ | در مقدمه کتاب آمدهاست که شریف ابوعبدالله نعمت به شیخ صدوق گوید: «زکریا رازی کتابی به نام من لایحضره الطبیب دارد… دوست دارم کتابی در حلال و حرام بنگاری» به این منظور، شیخ نام کتابش را من لا یحضر الفقیه نامید. | صدوق روایات این کتاب را تماماً معتبر میداند و در مقدمه کتاب به فتوا دادن بر اساس روایات کتابش اذعان دارد. همچنین وی در مقدمه کتاب، از نهایت دقتش در نگارش کتاب یاد میکند. در تألیف این اثر تنها به مصدر حدیث اشاره شده و در انتهای کتاب، شیخ طریق خویش را به مصادر بیان میکند. در تعداد روایات این اثر اختلافی وجود دارد.[یادداشت 4] | [16] |
تهذیب الاحکام
تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه[persian-alpha 7] |
محمد بن حسن طوسی | ۴۱۳ | ۳۹۳ | ۱۳۵۹۰ | ن/م | طبق مقدمه اثر، شیخ طوسی کتاب استادش شیخ مفید را که با نام الرساله المقنعه شناخته میشود، اصل کتاب خویش قرار دادهاست و اقدام به شرح و طرحریزی کتاب کردهاست. مؤلف در این اثر سند روایات را کوتاه ذکر کرده و در پایان کتاب، سند کامل را بیان کردهاست. | [17] |
الاستبصار
الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار[persian-alpha 8] |
قرن پنجم | ۹۲۶ | ۵۵۱۱ | ن/م | شیخ طوسی در این اثر سعی در حل اختلافات و معضلات در روایات نمودهاست. شیخ در این اثر نیز همچون اثر قبلی خود، سند کامل روایات را در پایان کتاب متذکر شدهاست. | [18] |
در میان کتب اربعه، تنها کتاب کافی سندِ روایت را در ابتدای هر حدیث، آوردهاست. بقیه کتابها، این سند را به جهتِ اختصار و زیبایی، در انتهای کتاب و به صورت «گزارشِ طریقت مولف تا راوی» ذکر کردهاند.[19][20]
اعتبار
در دیدگاه اخباریها، احادیث کتب اربعه کاملاً معتبرند. آنها وجود تعارض در روایتها را دلیل بر بیاعتباری روایت نمیدانند و با اصولی چون تقیه، آن را توجیه میکنند. در مقابل، اصولیون با پذیرش وجود روایات غیر معتبر در منابع روایی، گزینشی عمل میکنند و روایات را با معیارهای خاصی میسنجند.[21] اعتبار کتب اربعه از جهت انتساب و تعلق به نویسندگانشان، نزد علمای علم رجال و حدیث، امری مسجل و قطعی است. نمازی شاهرودی در کتاب الاعلام الهادیه الرفیعه فی اعتبار الکتب الاربعه، برای اثبات اعتبار کتب اربعه، ۶۵ اصل از اصول اربعه مأئه را به عنوان منبع و مستند کتب اربعه نام میبرد.[22] نزدیکی زمانی حیات مؤلف به زمان صدور روایت —دوران حیات امامان شیعه— دلیل دیگری برای معتبر بودن کتب اربعه است.[23]
خود مؤلفان نیز احادیث کتابهایشان را معتبر میدانند؛ چنان که کلینی مینویسد: «در کتاب کافی، تمام آنچه متعلم در فنون علم دین به آن نیاز دارد و قصد عمل به اخبار درست و سنن صحیح دارد، جمع شدهاست.» حر عاملی و مجلسی این عبارت کلینی را تصریح مؤلف در صحت احادیث کتاب کافی میدانند. شیخ صدوق نیز در ابتدای کتاب من لایحضره الفقیه به حُجیّت تمام احادیث کتابش تصریح میکند. برخی چون علامه حلی، با استناد به این تصریح صدوق، احادیث مرسل من لا یحضر را معتبر میدانند. شیخ طوسی نیز در ابتدای کتاب تهذیب مینویسد: «اخباری که در کتابم نقل کردهام، اخبار متواتر و روایاتی است به همراه قرائن دال بر صحت، و همان سنت مقطوعی که اصحاب مشهور ما آوردهاند.»[24]
عبدالحسین امینی، پس از گزارش نقل قولی از منابع اهل سنت مبنی بر اعتقاد شیعیان به اعتبار کتب اربعه و باور به وجوب عمل به تمام روایات این چهار کتاب، مینویسد: «شیعیان، کتب اربعه را موثقترین کتابهای حدیثی خویش قلمداد میکنند؛ اما وجوب عمل به تمام روایات آن را باور ندارند.» امینی، وجود نقد و شرح بر این کتابها را دلیلی بر صحت ادعایش میداند.[25] بر این اساس اخبار کتب اربعه، از مقبولیت عرفی نزد شیعه برخوردار است؛ اما حجیت و اعتبار احادیث کتب اربعه، مشروط به نبود موانع اعتبار و حجیت[یادداشت 5] خواهد بود.[26]
کاشفالغطا، تمام کتب اربعه را بر اساس اجماع، معتبر میداند. شیخ بهایی نیز این کتابها را از جهت قرینههای متعدد در اعتبارشان، بهطور تمام صحیح میداند. سید مرتضی علمالهدی، تواتر را دلیلی بر اعتبار کتب اربعه میداند. مامقانی در تنقیح المقال، احادیث کتب اربعه را مورد اعتماد معرفی میکند.[27] به عقیده نمازی، وجود روایتهایی از غیر چهارده معصوم در کتب اربعه، به جهت نقل از اصول یا به جهت نقل از نص یکی از آنان میباشد. نمازی با این پیش فرض، تمام احادیث کتب اربعه را از حیث «صدور» و نه «جهت صدور»، معتبر میداند.[28]
اهمیت و اثرگذاری
دانشمندان شیعه، کتب اربعه را به جهت اهمیت، با صفاتی چون «دعائم الدین»، «دعائم الایمان»، «عماد الاسلام»، «مرجع الفقها»، «مدار الشیعه»، «سند المذهب» و «اصول الحدیث» یاد کردهاند.[29] شیخ مفید در شرح تصحیح الاعتقاد، کتاب کافی را پر فایده معرفی کردهاست. به اعتقاد وی، نویسندگان این چهار کتاب به اصول اربعه مأئه دسترسی داشتهاند.[30] سید حسین بروجردی در مقدمه جامع الاحادیث از تدوین و تجمیع اصول اربعه مأئه توسط طبقه ششم راویان در عصر علی بن موسی الرضا یاد میکند. بروجردی، ثمره تلاش این گروه از راویان را، کاهش تعداد اصول حدیثی از چهارصد کتاب، به چند کتاب اصلی میداند؛ چهارصد کتابی که منبع شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی —که به جهت اشتراک نام محمد، به محمدون ثلاث شهرهاند— در تألیف کتابهایشان بودهاست. این مطلب را مامقانی در تنقیح المقال و تستری در قاموس الرجال گزارش کردهاند.[31][32] انصاریان، هدف از تألیف کتب اربعه را تسهیل دسترسی به روایتهای فقهی و اعتقادی میداند.[33] میرزا حسین نوری نیز در خاتمه کتاب مستدرک الوسائل، اهمیت کتب اربعه را در گروی جامعیت و شمول عمده احادیث در موضوع فروع دین میداند.[34] محمدطاهر بن محمدحسین قمی در وصف اعتبار و اهمیت کتب اربعه چنین سرودهاست:[35]
دین را کتب أربعه چون جان باشد | اینچار، چهار رکن ایمان باشد | |
هنگام جهاد نفس اینچار کتاب | چار آینهٔ صاحب عرفان باشد |
فیض کاشانی در اجازه نقل روایتش به مجلسی، کتب اربعه را از کتابهای محوری در زمینه روایات در عصر خود عنوان کردهاست.[36] امیر شرفالدین، حسین خوانساری، شیخ بهائی، شهید ثانی و ملا احمد نراقی نیز کتب اربعه را منابعی اصولی و محوری در تشیع دانستهاند.[37] انصاری، کتب اربعه را در زمینههایی غیر از احادیث فقهی و اعتقادی نیز بااهمیت توصیف کردهاست و استفاده از این منابع چهارگانه در هر زمینه علمی را دلیل توجه و ارجاع دانشمندان به این اثر میداند.[38]
از قرن پنجم تا دهم هجری، اثری به دقت و جامعیت کتب اربعه نوشته نشد. انصاری یکی از علتهای این فاصله زمانی را «فترت تدوین حدیث» میخواند.[39] با تألیف کتب اربعه، به مرور از رغبت دانشمندان حدیث در استنساخ اصول کاسته شد و بسیاری از کتابهای حدیثی متروک شدند. در آتشسوزی کتابخانه کرخ بغداد که در سال ۴۴۷ ه.ق روی داد، بسیاری از کتابهای اصول به کلی از بین رفت. یکی از انگیزههای نویسندگان کتب اربعه، وجود تعارضها در احادیث، مبارزه با جریان انحرافی غلات و تحریف احادیث بود. اما پس از تدوین کتب اربعه، با تلاشهای سید مرتضی و شیخ مفید پرونده نابسامانیهای عصرِ متقدمانِ شیعه در احادیث، بسته و تدوین کتابهای کلامی و فقهی در بین دانشمندان شیعه رایج شد.[40] یکی از اقدامات نویسندگان کتب اربعه، عدم گزارش توقیعهای منسوب به حجت بن الحسن بود. امینی پس از گزارش نقدهایی به شیعه از جانب اهل سنت مبنی بر اعتماد و اعتقاد به توقیعهای امام غائب، پیامد عدم گزارش این توقیعها در کتب اربعه را، عدم اعتبار توقیعها از منظر فقه و همینطور عدم خردهگیری بر شیعه به جهت استناد به امامی غائب میداند.[41]
آثار مبتنی بر کتب اربعه
کتاب مُنْتقی الجُمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان [persian-alpha 9] اثری روایی از حسن بن زینالعابدین عاملی (مشهور به صاحب معالم) است که به بررسی انتقادی کتب اربعه پرداختهاست. کتاب وسائل الشیعه اثر شیخ حر عاملی نیز بر پایه کتب اربعه تدوین شدهاست. کتاب الوافی اثر ملامحسن فیض کاشانی به تجمیع کتب اربعه با حذف مکررات و اضافه نمودن شرحهایی بر روایات به چاپ رسیدهاست.[42] کتاب وافی با هدف جمعآوری روایات با موضوع علوم قرآنی از کتب اربعه و غیر آنها تألیف شدهاست. الشافی دیگر اثر فیض کاشانی است که با هدف ترتیب و شرح کتب اربعه نگارش یافتهاست و به نوعی تلخیص و منتخبی از کتاب الوافی میباشد. موضوع شافی، احادیث اخلاقی و اعتقادی است. فیض با توجه به کتب اربعه، نوادر الاخبار را نیز برای تکمیل این کتابها و با هدف جمعآوری احادیث غیرمنقول در کتب اربعه نگاشتهاست.[43] علی نمازی شاهرودی نیز اثری با عنوان الاعلام الهادیة الرفیعه فی اعتبار الکتب الاربعه را در تعریف، توضیح و بیان اعتبار کتب اربعه به نگارش درآوردهاست.[44]
نقد
علی نمازی در الأعلام الهادیة الرفیعة، وجود احادیث سهو النبی در بین روایتهای کتب اربعه را یکی از ایرادات گرفتهشده بر کتب اربعه میداند. ایراد دیگری که نمازی آن را گزارش میکند؛ بیان برخی روایات از افرادی غیر از چهارده معصوم و وجود روایات صادر شده در شرایط تقیه، میباشد.[45]
کافی اثر شیخ کلینی
کافی به عنوان اولین کتاب از کتب اربعه، در سختترین و بحرانیترین وضعیت فکری و اعتقادی شیعه نگارش شد. محمدباقر مجلسی، این کتاب را جامع میداند. شمول روایتهای اعتقادی، فقهی و اخلاقی در این اثر؛ سبب شد تا کافی، نسبت به سه کتاب دیگر از کتب اربعه، بینظیر توصیف شود. کلینی برای جمعآوری و تکمیل این کتاب، ۲۰ سال وقت صرف کرد که نشانه دقت مؤلف در تألیف این اثر میباشد. دیگر ویژگی خاص این اثر، وجود روایتهای ثلاثیات[یادداشت 6] در متن کتاب است. به جهت عنواندهی دقیق و موجز بابها و تشخیص آسان توضیحات کلینی از متن اصلی روایت، این کتاب به «اضبط کتب اربعه» مشهور است. مؤلف برای حل تعارض روایتهای کتاب، از سه طریق؛ عرضه احادیث بر قرآن، عرضه احادیث بر سنت قطعیه و مخالفت با عامه استفاده کردهاست. بر همین اساس، شوشتری معتقد است، اگر یکی از روایات متعارض در کتاب کافی گزارش شدهباشد، طرف راجح و معتبر از دیدگاه کلینی است؛ بنابراین، گزارش دو روایت متعارض توسط کلینی، نشانه توقف او در تشخیص طرف راجح و صحیح میباشد. این اثر متشکل از سه بخش اصول، فروع و روضه است. در انتساب کتاب پایانی (روضه) به کلینی، گمانهزنیهایی وجود دارد. در اینباره، نجاشی، کتاب روضه را جزئی قطعی از کتاب کافی میداند.[46]
وجود روایتهای ضعیف در متن کتاب، از جمله معایبی است که بر کتاب کافی، گرفته میشود. این روایات ضعیف، شامل نقل روایت با سند مرسل، روایت مجهول، مهمل، غالی و نقل روایت از راویان ضعیف است. از همین رو ابوالقاسم خویی با اشاره به تصریح کلینی در مقدمه کتاب کافی، معتقد است که منظور کلینی از تصریح به اعتبار کتابش، نمیتواند به معنای وثاقت تمام راویان کتاب باشد؛ چرا که در این اثر از افراد مجهول و ضعیف، نقل روایت صورت گرفتهاست. هاشم معروف الحسنی، تعداد ۵۰۷۸ حدیث از مجموع احادیث کافی را صحیح، ۱۴۴ روایت را حسن، ۱۱۲۸ حدیث را موثق[یادداشت 7] یا قوی و ۹۴۵۸ حدیث را ضعیف میداند. وجود ضعف متنی در برخی از روایات کافی، عیب دیگر این اثر بشمار میآید که با وجود تعداد کم آنها، نشانه نفوذ جریان غلو در کتابهای اصول میباشد.[47]
من لایحضره الفقیه اثر شیخ صدوق
من لایحضره الفقیه، یکی از آثار شیخ صدوق در موضوع نقل احادیث فقهی است. به اذعان صدوق، در تدوین این اثر از یازده اثر روایی استفاده شدهاست که همگی معتبرند. سه اثر الرحمه اثر محمد بن عبدالله اشعری، جامع اثر ابن ولید و شرایع تألیف ابن بابویه (پدر شیخ صدوق)، مهمترین منابع صدوق در تألیف این اثر بودهاند. شیوه صدوق در ترتیب نقل احادیث، بیان روایت جامع در ابتدای هر باب و بیان احادیث مفصل در ادامه باب بود. همچنین مؤلف در بیان برخی روایات، تقطیع یا توضیح را پیش گرفتهاست. در این اثر، علاوه بر احادیث، از آیات قرآن، توضیح روایت و بیان فتوای مؤلف به جهت تألیف کتابی فقهی -و نه صرفاً روایی- استفاده شدهاست. بر خلاف کتاب کافی، در این اثر، احادیث متعارض نقل نشده و در صورت نقل تعارض، شیوه رفع تعارض آن بیان شدهاست. در بین روایتهای فقهی این اثر، برخی احادیث اعتقادی و علل احکام شرعی؛ به مناسبت آمدهاست. کتاب من لایحضره الفقیه، مورد توجه عالمان، محدثان و محققان شیعه بودهاست و برخی آن را برتر از سایر کتب اربعه، از جمله کافی میدانند.[48] ابن غضائری از وجود نامههایی به خط حسن عسکری در نزد شیخ صدوق گزارش میکند.[49]
صدوق در مقدمه کتابش، احادیث نقل شده در من لایحضر را معتبر میداند؛ اما کلام وی مبنی بر اعتماد به سخنان استادش در اعتبار روایتها و اعتماد کامل بر اعتبار کتابهای مرجع مورد استنادش، مورد انتقادهایی قرار گرفتهاست. صدوق، طریق خویش را در این اثر، به ۳۷۹ مشیخه گزارش میکند اما بجز ۱۲۰ تن از مشیخههای خود، از سایر آنان نامی به میان نمیآورد. ۵۰ تن از راویانی که صدوق از آنان نقل گزارش کردهاست، اصل یا کتابی نداشتهاند تا صدوق از آنها استخراج حدیث کند. دیگر نقاط ضعف این اثر، فتواهای شاذ و نادر شیخ، عدم تشخیص توضیحات شیخ از اصل روایت، وجود ۲۰۵۵ روایت مرسل -نزدیک به یک سوم کتاب- و نقل از ۵۰ راوی ضعیف میباشد.[50]
تهذیب اثر شیخ طوسی
تهذیب الاحکام یکی از آثار روایی شیخ طوسی است. ویژگی اصلی این کتاب، دسترسی نویسنده آن به کتابخانههای بزرگی چون کتابخانه سید مرتضی و کتابخانه محله کرخ بغداد میباشد که سبب شد تا شیخ طوسی بتواند، روایات ناشناخته در میان منابع را جمعآوری کند. در این اثر، همچون من لایحضر الفقیه، احادیث متعارض گزارش شدهاند که نشانه عمق و اعتبار این اثر میباشد. طوسی این اثر را بر مبنا و ترتیب کتاب المقنعهِ شیخ مفید نوشته و در آن، احادیث ابتدایی هر باب را بر احادیث انتهای باب، ترجیح دادهاست. طوسی به جهت رعایت اختصار در کتاب، احادیث را با سندی معلق میآورد و در انتهای کتاب، طریقه خود را به هر روای را بهطور کامل گزارش میکند. بیشتر احادیث این اثر در موضوع فقه میباشند و نسبت به کافی و من لایحضره الفقیه، شامل احادیث فقهی بیشتری میباشد. ارائه نسبتاً کامل از آراء موافق و مخالف احکام شرعی مورد اختلاف، از ویژگیهای این اثر است.[51] وجود احادیث ضعیف، ضعف در بیان وجوه حل تعارض بین روایات متعارض، بیان دلایل غیر محکم برای برخی ادعاها و وقوع خطا و تحریف در نقل سند و متن برخی روایات، از جمله معایب این اثر بهشمار میآید.[52]
استبصار اثر شیخ طوسی
استبصار دیگر اثر شیخ طوسی در موضوع حدیث است که اولین اثر فقهی شیعی در جمع روایات مختلف بهحساب میآید. طوسی در این اثر، فتوای خویش را با ذکر روایتی بیان و در ادامه، احادیث مخالف فتوایش را نقل میکند. وی در نهایت راه جمع یا طرح روایات مخالف را بیان میکند. از ویژگیهای مشترک استبصار و تهذیب، میتوان به مواردی چون تنظیم شدن بر اساس کتاب مقنعه، حذف سندهای روایت به جهت رعایت اختصار و کوشش در رفع تعارض میان احادیث متعارض اشاره کرد. شیخ در این اثر، احادیث را به دو دسته متواتر و غیر متواتر؛ و غیر متواتر را نیز به دو دسته احادیث همراه با قرائن و احادیث بدون قرائن (آحاد) تقسیم میکند. بر اساس این تقسیمبندی، احادیث آحادِ بدونِ معارض، مورد پذیرش هستند و در صورت وجود تعارض، باید قواعد تعادل و تراجیح در تعیین روایت حجت مورد استفاده قرار گیرد. همچنین شیخ در این اثر به بیان برخی از قرائن برای اعتبار روایت پرداختهاست. تمام نقدهای وارد شده بر کتاب تهذیب، بر کتاب استبصار نیز وارد شدهاست.[53]
فهرست مؤلفان مصادر کتب اربعه
طبرسی در خصوص اصول اربعه مأئه مینویسد که چهارهزار نفر از اهل علم، از جعفر صادق روایت کرده و سوالات از وی و جوابهای او را جمعآوری کردند. این کتابهای جمعآوری شده به اصول اربعهمأئه شناخته شد. علی نمازی با اشاره به این سخن طبرسی، تمام روایات موجود در کتب اربعه را اتخاذ شده از همین اصول میداند. وی در تحقیقی مؤلفان اصول شصت و پنجگانه که توسط مؤلفان کتب اربعه مورد استناد و استفاده قرار گرفتهاست را چنین شرح میدهد:[54]
فهرست مؤلفان اصول مورد استناد در کتب اربعه |
---|
اصحاب سجاد |
|
اصحاب محمدباقر |
|
اصحاب جعفر صادق |
|
اصحاب موسی کاظم |
|
اصحاب علی الرضا |
|
اصحاب محمد تقی |
|
اصحاب علی النقی |
|
اصحاب حسن عسکری |
|
اصحاب حجت بن الحسن |
|
یادداشت
- این منع از جانب سه خلیفه اول صورت گرفته و دلایلش اینگونه عنوان شدهاست: دلایل سیاسی، از بین بردن روایات با موضوع فضیلت یا رذیلت افراد، جلوگیری از اختلاف بین مسلمانان، ترس از نسبت دادن دروغ به پیامبر اسلام، عدم نیاز به حدیث با وجود قرآن، ترس از اختلاف حدیث با قرآن و ترس از ترک قرآن. (رک: معارف، معینی و هوشنگی، «تدوین حدیث»، دانشنامه جهان اسلام.)
- «اکتب و بث علمک فی اخوانک، فإن مت فاورث کتبک بنیک فانه یأتی علی الناس زمان هرج لا یستأنسون الا بکتبکم»؛ «بنویس و به این وسیله علم خود را میان برادران دینیات منتشر کن و هنگام مرگ، نوشتههایت را برای فرزندانت به ارث بگذار، زیرا زمانی پرآشوب خواهد آمد که به جز نوشتههای شما علاقه دینی ممکن نیست.» (رک: اعیان الشیعه، ج۱، ص ۹۲)
- ترجمه: «گویا مایلی که نزدت کتابی باشد که با جامعیت در علوم دین، کافی باشد.»
- حسن صدر، تعداد روایات من لایحضر را ۹۰۴۴ عدد روایت میداند؛ اما سید حسن خرسان این روایات را ۵۹۳۶ میداند. این اختلاف در تعداد روایات ناشی از در هم آمیختن روایات با فتاوای شیخ صدوق میباشد. رک: ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۷.
- از جمله موانع اعتبار و حجیت روایات: مخالفت عقل، مخالفت کتاب، مخالفت سنت قطعیه، مخالفت عمل مشهور، وجود اخبار مخالف، وجود اضطراب در روایت و… میباشد. رک: هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۳۴.
- ثلاثیات روایاتی است که با سه واسطه به امامان شیعه رسیده باشد. رک: هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۱۹۸.
- حدیث حسن: حدیثی است که شیعه و ممدوح بودهاست ولی تصریح به عدالت وی نشدهاست. حدیث موثق: حدیثی است که در سلسله سند آن، فرد مسلمان غیر شیعه مورد وثوق باشد. حدیث قوی: حدیثی است که در سلسله سند آن فرد شیعه وجود دارد که مدح و ذمی دربارهٔ او نرسیدهاست. رک: هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۰۳.
لغتنامه
- معنا: کفایت کننده در علم دین.
- معنا: برای کسی که دسترسی به فقیه ندارد
- معنا: اصلاح احکام در شرح «المقنعه (معنا: قانع کننده)».
- معنا: روشنگری از اخبار در خصوص آنچه مورد اختلاف است.
- معنا: کفایت کننده در علم دین
- معنا: برای کسی که دسترسی به فقیه ندارد
- معنا: اصلاح احکام در شرح «المقنعه (معنا: قانع کننده)»
- معنا: روشنگری از اخبار در خصوص آنچه مورد اختلاف است
- معنا: مروارید منتخب در بیان احادیث صحیح و حسن.
پانویس
- مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۶۶.
- معارف، معینی و هوشنگی، «تدوین حدیث»، دانشنامه جهان اسلام.
- مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۶۶–۱۶۷.
- ثواقب، «فرایند تحول مکتب اخباری و اصولی»، پژوهشنامه تاریخ اسلام، ۳۵–۳۶.
- ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۵.
- مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۶۹–۱۷۱.
- ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۵.
- معارف، معینی و هوشنگی، «تدوین حدیث»، دانشنامه جهان اسلام.
- مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۷۱–۱۷۳.
- مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۷۴.
- ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۴.
- مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۷۴–۱۷۹.
- ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۴.
- فیض کاشانی، الشافی، ۱: ۱۷.
- مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۷۴–۱۷۹.
ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۵ و ۱۶۶.
میر، «بررسی اعتبار کتب اربعه»، سفینه، ۸۲.
هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۰۰. - مدیرشانهچی، «کتب اربعه حدیث شیعه»، نامه آستان قدس، ۱۸۳–۱۹۰.
ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۶–۱۵۷. - ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۸–۱۵۹.
هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۲۶. - ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۵۹–۱۶۰.
- قنبری، شناختنامه کلینی، ۳: ۴۲.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۵۳.
- ذوقی، «سه گفتار در باب کتب اربعه»، سفینه، ۱۶۱.
- میر، «بررسی اعتبار کتب اربعه»، سفینه، ۸۳.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۱۹۵.
- میر، «بررسی اعتبار کتب اربعه»، سفینه، ۹۱–۹۲.
- امینی، الغدیر، ۳: ۲۷۶.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۳۴.
- میر، «بررسی اعتبار کتب اربعه»، سفینه، ۹۲–۹۳.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۶۲–۱۶۶.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۴۵–۱۴۸.
- میر، «بررسی اعتبار کتب اربعه»، سفینه، ۸۸.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۴۲–۱۴۳.
- معارف، معینی و هوشنگی، «تدوین حدیث»، دانشنامه جهان اسلام.
- انصاریان، المعاییر العلمیة، ۵۹.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۴۴.
- امینی، الغدیر، ۱۱: ۳۲۴.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۴۵.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۴۵–۱۴۸.
- فیض کاشانی، الشافی، ۱: ۱۸.
- فیض کاشانی، الشافی، ۱: ۱۸–۱۹.
- معارف، معینی و هوشنگی، «تدوین حدیث»، دانشنامه جهان اسلام.
- امینی، الغدیر، ۳: ۲۷۸–۲۸۰.
- معارف، معینی و هوشنگی، «تدوین حدیث»، دانشنامه جهان اسلام.
- فیض کاشانی، الشافی، ۱: ۲۱–۲۴.
- قنبری، شناختنامه کلینی، ۳: ۴۱.
- نمازی شاهرودی، الأعلام الهادیة، ۱۶۲–۱۶۶.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۱۹۸–۲۰۱.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۰۲–۲۰۵.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۱۴–۲۱۸.
- معارف، معینی و هوشنگی، «تدوین حدیث»، دانشنامه جهان اسلام.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۱۸–۲۱۹.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۲۵–۲۲۸.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۳۱.
- هاشمی خانعباسی و رجاییپور، «کتب اربعه، مزیتها و اشکالات»، فقه و تاریخ تمدن، ۲۲۸–۲۳۲.
- میر، «بررسی اعتبار کتب اربعه»، سفینه، ۸۳–۸۷.
منابع
- امینی، عبدالحسین (۱۳۵۷). الغدیر. بیروت: دارالحیاة.
- انصاری، محمدحسین (۲۰۰۶). المعاییر العلمیة لنقد الحدیث، ومدی حجیة الکتب الأربعة والصحاح الستة. اول. بیروت: الامیره.
- ثواقب، جهانبخش (۱۳۹۲). «فرایند تحول مکتب اخباری و اصولی» (PDF). پژوهشنامهٔ تاریخ اسلام (نهم): ۳۵–۷۹.
- فیض کاشانی، محمدمحسن (۱۳۸۳). الشافی، فی العقائد والأخلاق والأحکام، تلخیص الکتب الأربعة. اول. تهران: لوح محفوظ. شابک ۹۶۴۶۷۷۰۹۴۰.
- قنبری، محمد (۱۳۸۷). شناخت نامه کلینی و الکافی. قم: نشر کنگره.
- ذوقی، فتحالله (۱۳۹۱). ترجمهٔ حسین متقی. «سه گفتار در باب کتب اربعه، کافی و کلینی» (PDF). سفینه (سی و پنجم): ۱۵۳–۱۷۲.
- نمازی شاهرودی، علی (۱۴۳۲). الأعلام الهادیة الرفیعة فی إعتبار الکتب الأربعة المنیعة. سوم. قم: موسسه نشر اسلامی. شابک ۹۷۸۹۶۴۴۷۰۶۲۷۱.
- مدیرشانهچی، کاظم (۱۳۴۷). «کتب اربعه حدیث شیعه». نامه آستان قدس (سی و هشتم): ۱۶۵–۱۹۲.
- معارف، مجید؛ معینی، محسن؛ هوشنگی، لیلا (۱۳۸۸). «تدوین حدیث». دانشنامه جهان اسلام. قم: دایرة المعارف بزرگ اسلام.
- میر، منصور (۱۳۸۳). «بررسی اعتبار کتب اربعه از دیدگاه آیت الله نمازی شاهرود». سفینه (دوم): ۸۰–۱۰۹.
- هاشمی خانعباسی، سید علی؛ رجاییپور، مصطفی (۱۳۸۹). «کتب اربعه مزیتها و اشکالات». فقه و تاریخ تمدن (بیست و ششم): ۱۹۴–۲۳۸.
برای مطالعهٔ بیشتر
- شهرستانی، علی (۱۳۹۰). منع تدوین حدیث. ترجمهٔ هادی حسینی. قم: مجمع جهانی اهل البیت علیهم السلام.
- هوروویتس، یوزف (۲۰۰۵). تاریخ تدوین السیرة النبویة. ترجمهٔ حسین نصار. پاریس: دار ببیلیون.
- مهدویراد، محمدعلی (۱۳۸۸). تدوین الحدیث عند الشیعه الامامیه. تهران: هستی نما.