شیخ بهایی
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی[1] (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی – ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی) معروف به شیخ بهایی، همه چیزدان، حکیم، علامهٔ فقیه، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ[2] و دانشمند عرب قرون دهم و یازدهم هجری بود که در دانشهای فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات دانایی داشت، در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسی، هنر و فیزیک بر جای ماندهاست. به پاس خدمات او به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم میبوده نام شیخ را در لیست مفاخر ایران ثبت کرد.[3] وی از دوستان نزدیک میرداماد بود.
بهاءالدین محمد عاملی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۸ فوریه ۱۵۴۷ بعلبک در نزدیکی جبل عامل، امپراتوری عثمانی (لبنان امروزی) |
درگذشت | ۱ سپتامبر ۱۶۲۱ (۷۴ سال) اصفهان، ایران صفوی (ایران امروزی) |
ملیت | ایران |
دیگر نامها | شیخ بهایی |
دین | اسلام، تشیع |
پسزمینههای علمی | |
مکتب یا سنت | مکتب اصفهان |
کار علمی | |
علاقهمندیهای شاخص | فلسفه اسلامی |
آثار برجسته | کشکول |
تأثیر | ملاصدرا |
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی
- نسب: از نوادگان حارث همدانی ،
صحابی معروف علی بن ابیطالب - زادروز:۲۶ ذیحجه ۹۵۳ ق (۸ اسفند ۹۲۵ خ)
- شهر تولد:بعلبک
- کشور تولد:امپراتوری عثمانی (لبنان کنونی)
- تاریخ درگذشت:۱۲ شوال ۱۰۳۰ ق (۸ شهریور ۱۰۰۰ ش)
- شهر درگذشت:اصفهان
- کشور درگذشت؛ایران
- آرامگاه:جوار مقبرهٔ علی بن موسی الرضا
(نزدیک موزه آستان قدس)
مشهد - نام همسر:کفایت خاتون
- مذهب: تصوف و عرفان[4]
- مناصب:شیخالاسلام (مهمترین منصب
سیاسی-مذهبی در دربار صفوی) - اساتید:عزالدین حسین عاملی (پدرش)
ملا عبدالله یزدی
مولانا عبدالله شوشتری
مولانا افضل قاینی
حکیم عمادالدین محمود - شاگردان:ملاصدرای شیرازی
محمدتقی مجلسی
محقق سبزواری
نظامالدین محمد قرشی
ملا محسن فیض کاشانی
ملا خلیل قزوینی
ملا صالح مازندارانی
سید میرزا حسینی طباطبایی نایینی - تالیفات: مفتاح الفلاح، کشکول
حبل المتین، حدائق الصالحین
مثنوی نان و حلوا، عروة الوثقی
تشریح الافلاک، جامع عباسی
مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین
خلاصة الحساب، حدیقه هلالیه
بحر الحساب، الزبده فی الاصول
صمدیه، اثنا عشریه، سر المستتر
به پاس خدمات او به علم ستارهشناسی، یونسکو سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم میبوده نام شیخ بهائی را در لیست مفاخر ایران ثبت کرد.[3]
تولد و خانواده
وی از نوادگان حارث همدانی یکی از یاران علی ابن ابی طالب است که در بعلبک متولد شد. دوران کودکی را در جبل عامل، از نواحی شام، در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نوادگان «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بودهاست (از شخصیتهای برجسته صدر اسلام و از یاران علی بن ابی طالب، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). خاندان او از خانوادههای معروف جبل عامل در سدههای دهم و یازدهم خورشیدی بودهاند. پدر او از شاگردان برجسته شهید ثانی بودهاست.[5]
تاریخ تولد و مرگ بهائی
تاریخ تولد و مرگ بهائی بر روی سنگ قبر و کاشیکاریهای دیوار اتاق مقبره، اندکی متفاوت است:
- تاریخ تولد:
- کتیبه کاشیکاری دیوار: ۲۶ ذیحجه ۹۵۳ هجری قمری (برابر با پنجشنبه ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، و ۲۷ فوریه ۱۵۴۷)
- کتیبه سنگ قبر: غروب پنجشنبه محرمالحرام ۹۵۳ هجری قمری (برابر با فروردین ۹۲۵ خورشیدی، و مارس ۱۵۴۶)
- تاریخ مرگ:
- کتیبه کاشیکاری دیوار: ۱۲ شوال ۱۰۳۰ هجری قمری (برابر با ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی، و ۳۰ اوت ۱۶۲۱)
- کتیبه سنگ قبر: شوال ۱۰۳۱ هجری قمری (برابر با مرداد یا شهریور ۱۰۰۱، و اوت ۱۶۲۲)
کتیبه دیوار در سال ۱۳۲۴ خورشیدی در زمان استانداری علی منصور ساخته شد و حاوی تاریخ روز، ماه و سال است، در حالی که کتیبه سنگ قبر فقط حاوی تاریخ ماه و سال است. به نظر میرسد که در هنگام بازسازی اتاق تحقیقاتی دربارهٔ تاریخ تولد و مرگ انجام شده باشد و به این خاطر تاریخ روز به کتیبه کاشیکاری اضافه گشتهاست. در این صورت به نظر میرسد که تاریخهای کتیبه دیوار دقیقتر باشند.
مهاجرت به ایران
بنا به نسخهای به خط بهاءالدین عاملی که در سال ۹۹۵ قمری در قزوین نوشته شدهاست، وی هنگام ورود به ایران سیزده ساله بود. پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه تهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان بزرگ ایرانی یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد. وقتی او ۱۷ ساله بود (۹۷۰ ق)، پدرش به شیخالاسلامی اصفهان به توصیه علی منشار عاملی از سوی شاه طهماسب منصوب شد. ۱۴ سال بعد، در ۹۸۴ قمری، پدر بهاءالدین محمد برای زیارت خانه خدا از ایران خارج شد اما در بحرین درگذشت.[5] شیخ بهایی در قزوین فارسی آموخته و به مدت سی سال در آن شهر پرورش یافته و پرورش داد.
شخصیت علمی و ادبی و اخلاق و پارسای او باعث شد تا از ۴۳ سالگی شیخالاسلام اصفهان شود و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (در ۱۰۰۶ قمری)، از ۵۳ سالگی تا آخر عمر (۷۵ سالگی) منصب شیخالاسلامی پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، شاه عباس بزرگ بر عهده داشته باشد.[5]
بهائی در فاصلهٔ سالهای ۹۹۴ تا ۱۰۰۸ قمری سفرهایی چند به خارج از قلمروی صفویه داشت. این سفرها برای زیارت، سیاحت، دانشاندوزی و همچنین به گفته برخی مورخان به سفارت سیاسی بودهاست. مکه، مصر و شام از جمله مقاصد این سفرها بودهاند.[5]
نقل شده که آن جناب شش ماه پیش از وفات خود به مزارستان گذشت و از قبر بابا رکن الدین صدایی شنید، بهاءالدین عاملی از اصحاب خویش که با وی بودند پرسید که شما شنیدید این صدایی که من شنیدم گفتند نشنیدیم پس وی بعد از آن پیوسته مشغول گریه تضرع و مناجات بود و توجه به آخرت داشت تا وفات یافت. از بعضی نقل شده صدایی که او شنید این بود: «شیخنا به فکر خود باش»
وی در سال ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش پیکر او را به مشهد بردند و در کنار آرامگاه علیبن موسیالرضا جنب موزه آستان قدس به خاک سپردند. امروزه آرامگاه وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی در رواقی که به یاد او نامگذاری شده قرار دارد.[5]
شخصیت علمی
استادان
نام برخی از استادان بهاءالدین محمد از این قرار است:[6]
- فقه و اصول، تفسیر، حدیث و ادبیات عرب را نزد پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی.
- منطق و کلام و معانی و بیان و ادبیات عرب را نزد نجم ابن شهاب، معروف به عبدالله بهابادی، مؤلف مشهور «حاشیه بر تهذیب منطق» معروف به «حاشیه ملا عبدالله».
- ریاضی، کلام و فلسفه را از مولانا افضل قاینی مدرس سرکار فیض کاشانی فرا گرفت.
- طب را از حکیم عماد الدین محمود، طبیب ویژه شاه طهماسب و مشهورترین پزشک ایران در آن دوره آموخت.
- صحیح بخاری را نزد ابی الطیف مقدسی فرا گرفت.[7]
- همچنین نقل است نزد ملا محمد باقر یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار که از ریاضیدانان عصر خود بوده نیز درس خواندهاست.
شاگردان
تعداد کثیری از دانشوران نامی قرن یازدهم نزد وی تحصیل کردهاند. یکی از محققان معاصر[8] ۳۳ تن از شاگردان او را نام بردهاست که در اینجا به مشهورترین آنها اشاره میکنیم:
- صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا، فیلسوف بنیانگذار حکمت متعالیه، متوفی به سال ۱۰۵۰ ق.
- محسن فیض کاشانی، متوفی ۱۰۹۱ ق.
- سید رفیعالدین محمد حسینی طباطبایی نائینی، متوفی ۱۰۹۹ ق.
- مراد تفرشی
- محمد تقی مجلسی، معروف به مجلسی اول، متوفی ۱۰۷۰ ق.
- محمدباقر سبزواری، معروف به محقق سبزواری، شیخ الاسلام اصفهان، وفات ۱۰۹۰ ق.
آثار و تالیفات
بهاءالدین عاملی در علومی که در آن زمان مرسوم بود، به ویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تألیفات بسیار است. تألیفات شیخ بر اساس پژوهش یکی از محققان[9] بالغ بر ۹۵ کتاب و رسالهاست. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذکر کردهاند.[10] در اینجا برخی از آثار علمی بهاءالدین محمد را بررسی میکنیم:[11]
جامع عباسی
از نخستین و معروفترین رسالههای عملیه در فقه بوده و به زبان فارسی است که این خود ابتکاری نو در نگارش متون فقهی بهشمار میرفت تا آنجا که برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شدهاست یاد میکنند، این کتاب از یک مقدمه و بیست باب (از طهارت تا دیات) تشکیل شدهاست.[12]
الزبده فی الاصول
مهمترین اثر بهائی است در اصول فقه. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بودهاست.[13]
اربعین
تألیف اربعین (چهل حدیث) از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است که از پیامبر اسلام نقل شدهاست. بهاءالدین عاملی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تألیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز که شرح کافی و جامع دربارهٔ احادیث یاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروفترین اربعینها میباشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است که او در آن به مباحث سیاسی پرداختهاست، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (که دربارهٔ حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آنها وارد شدهاست) به تفصیل دیدگاههای خود را مطرح کردهاست. وی دربارهٔ این موضوع بهطور صریح و شفاف سخن گفتهاست، از این رو میتوان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاکم جور، و نیز علل و عوامل همکاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و مراحل آن پرداختهاست.[14]
مثنوی سوانح الحجاز (نان و حلوا)
این کتاب آمیختهای از مواعظ، طنز، حکایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری است. با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاکاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی. بهایی در یکی از بخشهای این مثنوی به دوری از سلاطین که خود آن را از نزدیک تجربه کرده بود اشاره میکند، چرا که قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد .در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار بهائی است که در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او میتوان بدان استناد کرد.
کشکول
نامدارترین اثر بهاءالدین عاملی، الکشکول، معروف به کشکول شیخ بهایی است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب او محسوب میشود. این کتاب بهصورت جُنگی آزاد، شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه بهایی است که برخی از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوانها و کتابهای مورد علاقهاش بودهاند. این مطالب اغلب بیهیچ نظم خاصی به دنبال هم آمدهاند؛ ولی بیش از سایر تألیفاتش خواننده را به ضمیر فکری او نزدیک میکند.
صمدیه
کتاب صمدیه نوشته بهاءالدین عاملی برای برادر خود '''عبدالصمد''' است. این کتاب در باب علم نحو است. او در این نوشتار در مورد علم نحو و کلمه و کلام به تفضیل مطالب خود را بیان نمودهاست. اخیراً این نوشتار در کتاب جامع المقدمات به چاپ رسیدهاست.
مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین
ارایه فقه استدلالی شیعه بر مبنای قرآن، آیات الاحکام و حدیث است.
حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین
در زمینه فقه
زبده الاصول
شامل بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم
الاربعون حدیثاً
معروف به اربعین بهائی
مفتاح الفلاح
این کتاب را آقابزرگ تهرانی، مفتاح الفلاح فی الأعمال و الأدعیة اللابدیة فی الیوم و اللیلة نامیدهاست. این کتاب دارای شش باب (فصل) است که نویسنده در هر فصل (ساعتی از شبانه روز) اعمال مخصوصی را در نظر گرفتهاست.[15]
نگارنده کتاب خود را به درخواست جماعتی نوشته تا یک مسلمان بتواند در یک شبانه روز، تمام اعمال خود را بر طبق آن انجام دهد و لذا نمازهای واجب و مستحب، وضو، طهارت و غیره را نیز در کتاب خود ذکر کردهاست.[16] بهاءالدین عاملی در انتهای کتاب تفسیر سوره حمد را آوردهاست و محمود شبستری او را این چنین ستودهاست:[17]
روا باشد انا الله از درختی | چرا نبود روا از نیکبختی |
حدائق الصالحین
(ناتمام)، شرحی است بر صحیفه سجادیه
حدیقة هلالیه
شامل تحقیقات و فواید نجومی ارزنده
التحضیر
کتابی است درزمینهٔ احضار جن و بسیار کمیاب است که چند نسخهٔ باقیماندهٔ آن درکتابخانهٔ آستان قدس رضوی نگهداری میشود
بیشتر روشهای احضار جن که دراین کتاب آورده شدهاست بوسیلهٔ صفحهٔ شطرنج انجام میگیرد که طبق چه مراحلی صورت میگیرد.
شخصیت ادبی
بهاءالدین عاملی آثار برجستهای به نثر و نظم پدیدآوردهاست که به برخی به فارسی و بیشتر آنها به عربی است. اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سرودهاست. ویژگی مشترک اشعار وی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترین منبع برای گردآوری اشعار او، کشکول است تا جایی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامدهاست به وی ثابت نیست. از مثنویات معروف او در زبان فارسی میتوان اینها نام برد:
- نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوی مولوی) در این اثر ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کردهاست.
- نان و پنیر (بر وزن مثنوی مولوی) نزدیکترین مثنوی بهاءالدین عاملی به مثنوی مولوی از نظر محتوا و زبان.
- شیر و شکر (اولین منظومه فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک). شیر و شکر بسیار جذاب است و با وجود مختصر بودن (۱۶۱ بیت در کلیات چاپ نفیسی و ۱۴۱ بیت در کشکول) سرشار از معارف و مواعظ حکمی با لحنی حماسی است.[18]
- مثنویهایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالحشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب بدو دانستهاند[19]
- نمونه اشعار
همه روز روزه رفتن، همه شب نماز کردن | همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن | |
ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن | دو لب از برای لبیک، به وظیفه بازکردن | |
به معابد و مساجد، همه اعتکاف جستن | ز مناهی و ملاهی، همه احتراز کردن | |
شب جمعهها نخفتن، به خدای راز گفتن | ز وجود بینیازش، طلب نیاز کردن | |
به خدا قسم که آن را، ثمر آن قدر نباشد | که به روی ناامیدی در بسته بازکردن |
از نثر فارسی او تنها نمونهای که در دیوانهای چاپی آمدهاست رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. بهائی در عربی نیز شاعر و زبان دانی چیرهدست است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عربی جایگاه ویژهای دارد که مهمترین و دقیقترین آنها اثر او در نحو به نام الفوائد الصمدیه است.
- غزل: معروفترین آن موسوم به وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان علیه السلام در ۶۳ بیت است که هرگونه شبههای را در دوازدهامامی بودن وی مردود میسازد.
- ارجوزه سرایی: دو نمونه بی بدیل (هراتیة یا الزّهرة)[20] و نیز (ریاض الارواح)[21]
- دوبیتی: دوبیتیهای عربی بهائی بیشتر در اظهار شوق نسبت به زیارت روضه چهارده معصوم است.
بخش مهمی از اشعار عربی وی لُغَز و معمّاست که بیانگر تسلط او بر این حیطهاست. توانایی او در ایجاز و بیان معماگونه مطالب در آثاری چون رسائل پنجگانه اثنی عشرّیه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان، الوجیزه فی الدرایه و همچنین تبحر او در صنعت لُغَز و تعمیه در آثاری چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمدیه، لغزالکافیه و فائده مشهود است.
شخصیت سیاسی
محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی) در مدت ۷۵ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی معاصر بودهاست ، ولی عمده فعالیت سیاسی او در دورهٔ دو پادشاه آخر گذشته است.
- شاه طهماسب (۹۰۲–۹۵۴ خورشیدی) (از۹۶۶ (سال هجرت) تا ۹۸۴ق به مدت ۱۸ سال)
- شاه اسماعیل دوم (۹۸۴-۹۸۵ق) (به مدت یک سال و اندی)
- سلطان محمد خدابنده (۹۸۵-۹۹۵ق) (به مدت ۱۰ سال)
- شاه عباس بزرگ (۹۹۵-۱۰۳۸ق) (تا ۱۰۳۱ق (سال رحلت) به مدت ۳۵ سال)
او در سال ۹۶۶ق در حالیکه سیزده سال داشت به همراه پدر (از شاگردان مطرح شهید ثانی) از جبل عامل به سمت ایران مهاجرت کرد.
دلیل این مهاجرت از یکسو افزایش تهدیدات حاکمان عثمانی نسبت به شیعیان جبل عامل[22] و از سوی دیگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ایران (پادشاهان صفوی) به عالمان دینی بود. حاکمان صفوی با این کار ضمن ترویج دین و کمک به اقتدار سیاسی ایران به تحکیم سلطنت خود نیز کمک میکردند. عالمان شیعی نیز در این بستر مناسب ضمن ترویج مذهب تشیع اثنی عشری، از گسترش صوفیگری در جامعه آن زمان جلوگیری می نمودند.[23]
پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پیشینهٔ علمی و فقهی وبا توصیه علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان)، از سوی شاه طهماسب به سمت شیخ الاسلامی قزوین (پایتخت) منصوب شد.
شیخالاسلام مهمترین منصب روحانیت در آن دوره بوده* و وظیفهٔ آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منکر و تحقیق و بیان احکام شریعت برای مردم بود.[24]
شش سال بعد عنوان شیخ الاسلامی پایتخت از او گرفته شد و شیخالاسلامی مشهد و سپس هرات به او واگذار شد. نویسنده کتاب الهجرة العاملیة این اقدام شاه طهماسب را مصداق نفی بلد و تبعید سیاسی دانسته و دلیل آن را تلاش وی در احیا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غیبت مورد اختلاف علما بود) در پایتخت صفویه میداند. چرا که باعث شد دولتمردان صفوی احساس خطر کنند و او را مانند محقق کرکی مانع بزرگی در برابر خواستههای خود بدانند.[25] سرانجام پدر در سال ((۹۸۳ق) ایران را به قصد زیارت حج ترک کرد و بعد از انجام مناسک حج به بحرین رفت، در آنجا اقامت گزید و یک سال بعد وفات یافت.[26]
مدت چهارده سال در پایتخت و در کنار پدر در مشهد و هرات بودن، بهاءالدین عاملی را با منصب و وظایف شیخالاسلامی آشنا ساخت و آماده پذیرش این منصب بعد از پدر نمود. شواهدی است که نشان میدهد سمت شیخالاسلامی هرات بعد از فوت پدر به پسر (شیخ بهایی) رسیدهاست، میرحسین بن حیدر کرکی (شاگرد بهاءالدین عاملی) در روضات الجنات نقلی دارد که برداشت از آن این است که بهاءالدین عاملی بعد از پدر، شیخالاسلام هرات شده*، که اگر این برداشت صحیح باشد سال وفات پدر (۹۸۴ق) و سال بعداز آن که سالهای آشوب و هرج و مرج در دربار بوده[27] نمیتواند تاریخ اخذ این سمت باشد و احتمال دارد که او بعد از این تاریخ به این سمت منصوب شده باشد؛
مؤلف الهجرة العاملیة در این مورد نیز معتقد است بهاءالدین عاملی مانند پدر از مرکز سیاسی و قدرت (پایتخت) دور نگهداشته میشد.[28]
البته تأییدی بر منصب شیخالاسلامی هرات در کتاب خیرالبیان وجود ندارد؛ آنچه در مورد این دوره از زندگی بهاءالدین (جوانی) در خیرالبیان عنوان شده و قابل توجهاست این است که او در عنفوان جوانی سفری طولانی مدت به بلاد اسلامی انجام داده[29] و با توجه به اینکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهای وی را ۳۰ سال عنوان کرده.[30] و با در نظر گرفتن اینکه آخرین سفر وی در سال ۱۰۱۵ق[31] بوده میتوان احتمال داد که این سفر میتواند در همین سالها باشد. یعنی ۹۹۴ یا ۹۹۶ که در آن موقع وی ۳۰ تا ۳۲ سال داشتهاست.[32]
بهاءالدین عاملی و شاه عباس اول
عمده فعالیتهای سیاسی بهاءالدین عاملی در عهد شاه عباس بزرگ صورت گرفت. شاه عباس بزرگترین پادشاه سلسله صفوی ضمن آنکه ایران را به اقتدار گذشتهاش بازگرداند، زمینهٔ رشد و شکوفایی خارقالعادهٔ فرهنگ، هنر و معارف دینی را نیز فراهم کرد. شاه عباس احترام زیادی برای علمای دین قایل میشد و در بیشتر امور از ایشان مشورت میجست، از جمله شواهد این امر انتخاب خلیفه سلطان، شاگرد میرداماد و شیخ بهایی به وزارت خود بود.[33] ضمن اینکه حضور این دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصی به سلطنت این پادشاه بخشیده بود.[34] بهاءالدین عاملی در سال ۹۹۶ق دو سال و اندی بعد از رحلت علی منشار عاملی (شیخالاسلام اصفهان)(۹۹۳)،[35] به دستور شاه عباس یکم به شیخالاسلامی اصفهان منصوب شد[36] و در سال ۱۰۰۶ ق با تغییر مکان پایتخت از قزوین به اصفهان این سمت به شیخالاسلامی کشور تغییر و ارتقاء یافت. بهاءالدین عاملی تا زمان وفاتش در این منصب بود.
در عالمآرای عباسی آمده که بهاءالدین عاملی پس از مدتی از سمت شیخالاسلامی اصفهان به دلیل ملالت خاطر و دلزدگی از مناصب دنیایی ارادهٔ سفر بلاد اسلامی کرد[36] که تاریخ این رخداد میتواند بین سالهای ۹۹۶ تا ۱۰۰۸ق. باشد، یعنی سالی که شاه عباس پیاده به زیارت علی بن موسی الرضا رفت و بهاءالدین عاملی نیز همراه او بود. اما در منابع دیگر دلیل سفر او به بلاد اسلامی اختلاف آرا و دیدگاههای علمی او با مکتبهای فلسفی موجود در حوزه اصفهان (یعنی «توغل میرداماد و اصحاب او در علوم عقلی و رواج آن») میدانند.[37]
به اعتقاد عدهای بهاءالدین عاملی در یکی از سفرهای خارجی خود به کشور عثمانی، سفارت شاه صفوی را بر عهده داشته و حامل پیامی از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاکم عثمانی بودهاست.[38]
خدمات علمی و عمرانی
مهارت وی در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و از مهمترین خدمات بهاءالدین عاملی در رونق بخشیدن به شهر اصفهان تعیین سمت قبله مسجد شاه اصفهان است. این قبلهیابی که با استفاده از ابزارهای آن زمان صورت پذیرفته هفت درجه با جهت واقعی قبله اختلاف دارد.[39][40] تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و روستاهای مجاور رودخانه، ساخت گلخن گرمابهای است که هنوز در اصفهان مانده معروف به حمام شیخ بهایی و طراحی منار جنبان اصفهان که هماکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده میشود.[41]
بنا به روایتی بهاءالدین عاملی را احتمالاً بنیانگذار تهیه نان سنگک، حلواشکری و فرنی میدانند.[42]
در تقویم سالنمایی که توسط کمیته نانوایان تهران که در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۲۶ شمسی در تهران چاپ شده در رابطه با تاریخچه و چگونگی پیدایش نانوایی و نان سنگک اینگونه آمدهاست: "شاه عباس برای رفاه حال طبقات تهی دست و لشگریان خود که غالباً در سفر احتیاج به نان و خورش موقت و فوری داشتند و لازم بود به هر شهری میرسند نانواهایی باشند که بتوانند به قدر مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی باشد که خورش نان قرار دهند، درصدد چاره برآمد. وی حل این مشکل را از "بهاءالدین عاملی" که از اجلّه علما و دانشمندان ایران بود خواست. بهاءالدین با تفکر و تعمق، تنور سنگکی را ابداع نمود. این اختراع که با دقت و هوشیاری طرح و عملی شدهاست به قدری کامل و دقیق است که پس از گذشت چند صد سال هنوز به همان صورت اولیه مورد استفاده و نانی که از تنور سنگکی بهدست میآید، خوردنیترین نان است. در اجرای این کار، دستور داده میشود که روی توری، مقداری ریگ و سنگریزه بریزند و در زیر آن، آتش پرحجمی روشن نمایند تا ریگها کاملاً داغ گردند و آنگاه خمیر نان را با دست در روی تختهای پهن کرده و در روی سنگهای داغ قرار دهند تا بپزد.
جشنواره بهاءالدین عاملی
از سال ۱۳۸۳ شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان جشنوارهای به نام شیخ بهایی برگزار میکند. موضوع این جشنواره فنآفرینی و کارآفرینی است و برگزارکنندگان آن معتقدند که بهاءالدین عاملی، نمادی از کارآفرینی است. وی در عصر خود، دانش را به فناوری تبدیل کرد و خدمات ارزشمند علمی، فرهنگی و عمرانی از خود به یادگار گذاشت. به یاد او این جشنواره، شیخ بهایی نامیده شد.
توضیحات
- ^ ترتیب مناصب روحانیت در دوره صفوی: صدرخاصه، صدرعامه (یا صدرالممالک) قاضی دارالسلطنه، قاضی عسکر و شیخ الاسلام.[43]
- ^ رجعنا الی هرات الذی کان سابقاً هو و والده فیها شیخ الاسلام.[44]
- ^ تقیه از اصول مسلم مذهب شیعهاست و چه بسیار عالمان دینی که برای حفظ دین و گسترش تشیع راه تقیه پیش گرفتهاند.
- ^ دفع ضرر از مؤمن یا جلب نفع برای او، از جمله عوامل جواز همکاری با حاکم جائر است که در فقه شیعه بدان تصریح شدهاست.[45]
- ^ بهاءالدین عاملی، سرایی عالی داشت که یتیمان و زنان به آن پناه میبردند و کودکان نوزاد در آن شیر خوردند و شماری از مردم از آن پناه جستند، وی به مردم بسیار چیز میبخشید ولی با آن همه تقرب، میل به پادشاه نداشت و بیشتر مایل به تنهایی و جهانگردی بود.[46]
- ^ در فقه سیاسی شیعه وجوب تحصیل ولایت از طرف حاکم جائر یا هر نوع همکاری با او در صورتی که اقامه امر به معروف و نهی از منکر موقوف به آن باشد واجب است[45]
- ^ خیرالبیان: شاه آگاه، (شاه عباس) را نسبت به آن (بهاءالدین عاملی) اعتقاد صافی است و در اعزاز و احترام و اکرام او دقیقهای نامرعی نمیگذارد، و همواره ملتمسات آن در سده رفیعه شاهی چون دعاهای اجابت قرینش در بارگاه الهی مقبول است.[47]
- ^ عالمآرا: از این زمان خجسته نشان، اعلی شاهی، وجود شریف آن یگانه روزگار را مغتنم دانسته، همیشه از ملتزمان رکاب اقدس و اکثر اوقات در سفر و حضر به وثاق حضور او تشریف قدوم ارزانی داشته، از صحبت فیض بخش او مسرور میگردند.[48]
نگارخانه
- قبر بهاءالدین عاملی در مرقد علی بن موسی الرضا
- دستخط منسوب به بهاءالدین عاملی؛ مورخ ۱۰۰۸ق. در کتاب تحریر اکر در موضوع ریاضی
پانویس
- بهاءالدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثی همدانی عاملی جبعی (جباعی)
- وبگاه رهبران تصوف و عرفان
- بزرگداشت شخصیتها و رویدادهای فرهنگی، هنری و علمی بایگانیشده در ۶ اکتبر ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine، کمیسیون ملی یونسکو - ایران
- جزایری، ج۱، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ خوانساری، ج۷، ص۷۲ و امین، سید حسن، شیخ بهایی عالم بزرگ ذوفنون، ص۱۶-۱۷
- روزنامه همشهری، ۲۱ مهر ۱۳۸۷، ص ۱۶
- اربعین شیخ بهایی، مترجم: عقیقی بخشایشی، چاپ سوم، قم، دفتر نشر نوید اسلام.
- روضات الجنات، ج ۷، میرزا محمدباقر خوانساری، کتابخانه اسماعیلیان.
- سیمایی از شیخ بهایی در آئینه آثار، محمد قصری، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۴ ش.
- کشکول، ج۱، بهاءالدین محمد عاملی.
- عروة الوثقی، بهاءالدین محمد عاملی شیخ بهایی- نشر دارالقرآن الکریم، قم، ۱۴۱۲ ق.
- تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، اسکندر بیگ ترکمان، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۰ ش.
- تاریخ ادبیات در ایران، ج۵، ذبیحالله صفا، انتشارات فردوسی، ۱۳۷۱ ش.
- مفاخر اسلام، ج۸، علی دوانی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۵ ش.
- تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، ترجمه: رشید یاسمی.
- کتاب الذریعة، جلد ۲۱، صفحهٔ ۳۳۹
- کتاب مفتاح الفلاح، صفحهٔ ۲
- کتاب الذریعة، جلد ۲۱، صفحهٔ ۳۴۰
- روزنامه همشهری، ۲۱ مهر ۱۳۸۷، صفحهٔ ۱۶
- مثنوی اخیر به گزارش میر جهانی طباطبائی (صفحه ۱۰۰) از آنِ محمود دهدار است
- کشکول، ج۱، ص ۱۸۹–۱۹۴
- کشکول، جلد ۱، صفحه ۲۲۵–۲۲۷
- احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، صص ۱۹–۱۶.
- سیمایی از شیخ بهایی در آیینه آثار، صص ۴۳–۴۲.
- (تذکرة الملوک، صص ۴–۱.)
- الهجرة العاملیة، صص ۱۴۹–۱۴۷.
- احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، صص ۱۹–۱۶
- زندگانی شاه عباس اول، ج ۱، ص ۲۶و تاریخ ادبیات در ایران، ج ۵، صص ۱۹۴۱۹۵ و ص - ۱۸.
- الهجرة العاملیة، ص ۱۵۴.
- احوال و اشعار شیخ بهایی، ص ۳۴
- سلافة العصر، ص ۲۹۱.
- احوال و اشعار فارسی شیخ بهایی، ص ۳۳.
- همان، صص ۳۴–۳۳.
- مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۲۵۶
- تاریخ ادبیات ایران، صص ۳۵۴–۳۵۳
- الهجرة العاملیة، ص ۱۴۳
- تاریخ عالم آرای عباسی، ج ۱، ص ۱۵۴.
- مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۴۳۱.
- عروة الوثقی، صص ۲۴–۲۳ و ص ۲۷
- محاسبه قبله برای مسجد اصفهان - آسمان پارس
- باشگاه خبرنگاران: روز معمار سرگردان در تقویم ملی کشور
- زندگینامه: شیخ بهایی (953 ه.ق - 1031ه.ق) همشهری آنلاین
- روزنامه همشهری. ۲۲ آبان ۸۷، صفحهٔ ۲۴
- تذکرة الملوک، صص ۴–۲.
- روضات الجنات، ج ۷، صص ۵۸–۵۷.
- مکاسب محرمه، ص ۵۶
- سلافة العصر، ص ۲۹۱
- کلیات شیخ بهایی، «مقدمه کتاب».
- تاریخ عالم آرای عباسی، ج۱، ص ۱۵۷.
پیوند به بیرون
متن مربوطه در ویکینبشته: مؤلف:شیخ بهائی |